صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۰۸۹۰۱
تاریخ انتشار: ۱۲:۱۸ - ۱۸ اسفند ۱۳۹۵
در سالهای اخیر بازار فحشا شکل جدیدی پیدا کرده است. علاوه بر زنان و دختران در بخش‌هایی از تهران دیده شده است که پسران نیز در ازای دریافت پول، خود را به زنان متمول می‌سپارند. حتی خانه‌های تیمی‌پسران نیز شکل گرفته است. این موضوع متاسفانه روز به روز رو به پیشرفت است و بعضی ازمردان و پسران با این کار امرار معاش می‌کنند.
 
به گزارش مردم سالاری، به نظر می‌رسد پسران و مردانی که به تن فروشی روی می‌آورند، افسردگی زنان روسپی را تجربه نمی‌کنند. همچنین درآمد بیشتری نیز نسبت به زنان دارند، اما سعی می‌کنند، کارخود را پنهان کنند. ازدواج‌های نامتعارف در بعضی از خانواده‌ها باعث شده است که این شکل از تن فروشی شکل گیرد و ریشه این مسائل را می‌توان در فقر فرهنگی و مالی جستجو کرد.

عقربه‌های ساعت وقتی از ۹ شب می‌گذرد، در خیابان‌های کد دار شهر کنار خرید و فروش لباس و مواد غذایی و دیگر اقلام مصرفی، بازار دیگری نیز شکل می‌گیرد.

بازاری که در آن تن، خرید و فروش می‌شود. در این بازار ماراتن ماشین‌ها و انسان‌هایی را می‌توان دید که برای خرید بهتر به رقابت می‌پردازند و پس از معامله کثیف و غیر‌قانونی، اما علنی، با افتخار از خرید خود از جلوی دیدگان دور می‌شوند. در این میان این بازار به میزان فراوانی پر درآمد و گسترده شده که خانه‌های تیمی‌فراوانی در شهر شکل گرفته است. افراد زیادی به عنوان رابط‌های موتورسوار نیز در این بازار درآمدهای فراوانی کسب می‌کنند. یک بازار پنهان در دل شب، که به صورت غیر قانونی، اما علنی به کار خود ادامه می‌دهد و در نقاط مختلف شهر نفوذ کرده است.

بر همین اساس سعی کردیم از زندگی این قبیل افراد سر در بیاوریم و عمق فاجعه‌ای را که در شب‌های تاریک این شهر رخ می‌دهد به تصویر بکشیم.

پرده اول
از جمعیت زنان خیابانی آمار دقیقی وجود ندارد. اما طبق تحقیقات «مردم‌سالاری» اکثر زنانی که به فساد روی آورده‌اند، این کار را برای امرار معاش انجام می‌دهند. البته بسیاری از آن‌ها بعد از مدتی معتاد به مواد مخدر می‌شوند و همین امر باعث فساد بیشتر در این زنان می‌شود. اما موضوع اصلی که بسیار به آن کم پرداخته می‌شود، چرایی وجود مردانی است که در خیابان‌ها به دنبال کالای مطلوبشان هستند. مشکلات اقتصادی و عوامل فرهنگی و رسانه‌ای در سالهای اخیر باعث شده است که آمار ازدواج کاهش یابد و همینطور به آمار طلاق‌ها افزوده شود. همین امر نیز باعث رشد روز افزون فساد و فحشا در سطح شهر شده است. از سوی دیگر گسترش خانه‌های تیمی در سطح شهر وشکل گیری آن‌ها در کنار منزل‌های افراد آبرومند باعث گول خوردن دختران و زنان بسیاری شده و آن‌ها را وارد این بازار کثیف کرده است.

صحنه نخست: آرزوی مرگ
جلوی در بام تهران ایستاده‌اند. دختر وسطی سیگاری می‌کشد و دودش را با نظم خاصی از دهانش خارج کند. می‌گوید: «پدر و مادرم پزشک هستند. نیازی به پول ندارم. اما از زمانی که یادم می‌آید هیچ کس به من محبتی نکرده است. مادر و پدرم سالهاست که من را نمی‌بینند و حتی نمی‌پرسند که شب‌ها کجا می‌روم. همین موضوع باعث شده به این کار روی بیاورم.» گلارا به شیشه نیز اعتیاد دارد و به جای پول از مشتری‌هایش مواد می‌گیرد. او دو ماه پیش ۲۰ ساله شده است. همانطور که سیگارش را به زمین می‌اندازد و با پاشنه ده سانتی کفشش بی‌معطلی فیلتر سیگار را له می‌کند ادامه می‌دهد: «وقتی آدمی‌آرزوهایش تمام شود، دیگر چیزی برایش مهم نیست.»

همان لحظه تویوتا کمری جلوی پایش می‌ایستد و بعد از کمی‌چانه زدن سوار ماشین می‌شود. ماشین با سرعت زیادی به حرکت در می‌آید و چشمان دو دختر دیگر بر روی ماشین می‌ماند. دختر دیگر که موهای بلند مشکی دارد و از زیر شالش نمایان است، می‌گوید: «سه روز است که کسی سوارم نکرده و کنار خیابان‌ها خوابیده‌ام. من حتی پیشنهاد ۵ هزار تومان هم می‌پذیرم. فقط جای خوابی در این سرما می‌خواهم.» قطره اشکی از میان مژه‌های بلندش خارج می‌شود و ادامه می‌دهد: «از دست نامادریم فرار کردم و مدتی در خانه‌ای تیمی‌زندگی می‌کردم. اما بهم تهمت دزدی زدند واز آنجا بیرونم انداخته‌اند.» او از اینکه سوار ماشینی شود و بعد در خانه با چندین نفر روبرو شود وحشت دارد و با اشکهایی که شدت گرفته است، می‌گوید: «دلم می‌خواهد تمام پول‌هایی را که در می‌آورم آتش بزنم، اما چاره‌ای ندارم.»

سمیه که تمام مدت گوشه‌ای ایستاده است و به حرف‌های دختر با موهای مشکی بلند گوش می‌دهد، زیر لب می‌گوید: «دعا کن زودتر بمیریم.» بدون اینکه چیز دیگری بگوید در تاریکی شب گم می‌شود.

صحنه دوم: فحشای شیک!
نمای برج که از نوع معماری یونانی است، هر چشمی‌را به خود مجذوب می‌کند. این برج در یکی از مناطق شمال شهر تهران قرار دارد. لابی شیک و لاکچری خبر از گران‌قیمت بودن آپارتمان‌های این برج می‌دهد. دختر قد‌بلند و بسیار زیبایی درب آپارتمان را باز می‌کند. با چشم می‌توان حدس زد که متراژ آپارتمان حدود ۲۰۰ متر است.

با اینکه جلوی درب آپارتمان تابلویی مبنی بر آتلیه عکاسی نیست، اما به راحتی با وسایل موجود درآنجا می‌توان فهمید که از این مکان به عنوان آتلیه عکاسی استفاده می‌شود. بعد از چند دقیقه زنی با موهای شرابی و آرایش ملایم وارد می‌شود. خانم هاشمی صاحب این خانه است و شغل رسمی او عکاسی است؛ اما کار این آپارتمان به همین جا ختم نمی‌شود.

خانمی که لیوان شربت خود را می‌نوشد، می‌گوید: «مادر من سال‌ها دختران زیادی را تعلیم داده است و بعد از مرگش من این کار را انجام می‌دهم.» او با بادی که به غبغب می‌اندازد ادامه می‌دهد: «البته من بسیار شیک عمل می‌کنم. اولین بار با خواهرم شروع کردیم. ما مردهای ثروتمندی را در نظر می‌گیریم و فقط با آن‌ها کار می‌کنیم. دختر‌ها پیش ما امنیت دارند و پول خوبی در می‌آورند.»
 
در همین حین مرد قوی هیکلی وارد می‌شود و او را صدا می‌کند. بعد از خروج او دختر قد بلند که خواهر خانم او نیز است؛ همانطور که سومین سیگارش را روشن می‌کند، می‌گوید: «من از کارهای خواهرم خسته شده‌ام. سه سال است که ناراحتی اعصاب گرفته‌ام. خواهرم حتی از من هم برای پول درآوردن استفاده می‌کند.» ابروهایش را که با مداد قهوه‌ای پهن کرده به هم گره می‌خورد و با بغض ادامه می‌دهد: «دوست دارم ازدواج کنم و از دست این خانه، خواهرم و دخترهایی که به اینجا می‌آیند راحت بشوم. از اینکه مردان پیر و پولدار را تیغ بزنم، خسته شده‌ام.»، اما به اعتقاد خودش راهی برای بیرون آمدن از این باتلاق ندارد.

صحنه سوم: مردان متاهل
«بیشتر، مردان متاهل مشتری من هستند». در قسمت مردانه مترو سوار شده است. در هر ایستگاه به یک مرد نزدیک می‌شود و زیر لبی چیزهایی می‌گوید. همانطور که زیر چادر رژ لبش را پر رنگ می‌کند، می‌گوید: «شوهرم ۵ سال پیش به زندان افتاد و خرج ۴ بچه به عهده من افتاد. سه سال اول را درخانه مردم کار می‌کردم. بیشتر خانه‌هایی که می‌رفتم، مرد خانه بعد از مدتی به من پیشنهاد می‌داد و من مجبور می‌شدم از آنجا بروم. بعد با خانمی که همسایه روبرویم بود آشنا شدم. او به من گفت: تا جوانم از این فرصت استفاده کنم؛ چم و خم کار را مدتی به من یاد داد. من هم بعد از مدتی کارم را در مترو شروع کردم و قیمتم از ۵۰ هزار تومان تا ۲۰۰ هزار تومان است.» مردی با کت و شلوار خاکستری وارد مترو می‌شود.
 
او به سمت مرد می‌رود و زیر لب چیزهایی به مرد می‌گوید. مرد از جیبش ۵۰ هزار تومان در می‌آورد و کف دست زن می‌گذارد. ایستگاه بعد نیز سریع خارج می‌شود. او سریع پول را در کیفش می‌گذارد و ادامه می‌دهد: «اقدس خانم به بعضی از زن‌های دیگر محله نیز آموزش داده است. آن‌ها وارد این کار می‌شوند، چون پول خوبی می‌توانند از این راه در بیاورند و به شوهرهایشان کمک مالی کنند. البته اقدس خانم هم در این بین درصد خود را می‌گیرد.» بلند می‌خندد و می‌گوید: «شوهر بعضی از آن‌ها می‌دانند زنشان چگونه پول در می‌آورد؛ ولی به خاطر اینکه پول خوبی به دست می‌آورند سکوت می‌کنند.» او سی و چهار سال سن دارد و فرزندانش بزرگ می‌شوند بدون اینکه بدانند مادرشان با چه پولی شکم آن‌ها را سیر می‌کند.

صحنه چهارم: آرزوهای رنگی گلبرگ
دور هم ماهواره نگاه می‌کنند و تخمه می‌شکنند. گلبرگ دختری با چشمان آبی‌رنگ است که فقط ۱۵ سال سن دارد. اومی‌گوید: «ما منتظر می‌مانیم که رابط بیاید و یکی از ما را ببرد یا کسی را با خود بیاورد.» او یک سال می‌شود که از خانه فرار کرده و از همان اول با گروه اکبر آشنا شده است.
 
گلبرگ از آرزوهای دور و دراز خود می‌گوید: «شنیده‌ام مشتری یکی از دختر‌ها عاشقش می‌شود و با او ازدواج می‌کند. من هم خیلی دعا می‌کنم که این اتفاق برایم بیفتد.» همانطور که هق هق می‌کند به اتاق داخل راهرو پناه می‌برد. سودابه با پوزخندی که کنار لبش است، می‌گوید: «تازه کار است و هنوز رویابافی می‌کند. دخترانی که یک بار پاهایشان به این خانه‌ها برسد از نظر جامعه مرده‌اند. وقتی خانواده‌هایمان نمی‌خواهند ما را ببینند از دیگران چه انتظاری می‌توان داشت.» نرگس بلند می‌خندد و می‌گوید: «اگر یک روز در خیابان بماند وبا ۲۰ هزار تومان مجبور به فحشا شود، قدر این جا را می‌فهمد.» نرگس ده سال است که تن فروشی می‌کند و از اینکه وارد خانه‌های تیمی‌شده است ابراز خوشحالی می‌کند.

او می‌گوید: «تا چند سال پیش کنار خیابان می‌ایستادم و خیلی وقت‌ها پولم را نمی‌دادند و یا با توقع‌های نامتعارف روبرو می‌شدم. اما در این خانه امنیت دارم و قیمتم از ۳۰ هزار تومان به ۱۰۰ الی ۲۰۰ هزار تومان رسیده است.» او از نگاه‌های مردان در لحظه انتخابشان متنفر است. بعد از چند لحظه سکوت ادامه می‌دهد: «تحمل اینکه یک نفر به قصد لذت نگاهم کند بدم می‌آید. اما با عضویت در این گروه کمی احساس امنیت می‌کنم.» او معتاد است و از راه تن فروشی مواد خود را تهیه می‌کند.

در ادامه می‌گوید: «اولین بار شوهرم که معتاد بود، مجبورم به تن فروشی کرد. بعد از مدتی هم خودم معتاد شدم و حالا هم کارم به اینجا کشیده شده است.»، اما سودابه شرایط متفاوتی دارد و حامل ویروس اچ. ای. وی است.

او با لبخندی که انگار بر روی لبانش مهر شده است می‌گوید: «حدود یک سال پیش فهمیدم ایدز دارم. نمی‌دانم از چه زمانی و توسط چه کسی به این ویروس مبتلا شده‌ام و ممکن است افراد زیادی را مبتلا کرده باشم.» مقداری صدای تلویزیون که سریال ترکیه‌ای نشان می‌دهد را کم می‌کند و ادامه می‌دهد: «خیلی وقت‌ها دلم برای همسر بعضی از این مردان که بی‌گناه فقط برای لذت یک ساعته مرد زندگیشان مبتلا به ایدز می‌شوند، می‌سوزد.»

نرگس با کنایه می‌گوید: «دلت برای خودت بسوزد که اگر اکبر از اینجا بیرونت کند دیگر جایی برای زندگی نداری.» او در ادامه می‌گوید: «بیشتر این خانه‌های تیمی‌با هم در ارتباط هستند و رابط‌های مشترکی دارند. به همین دلیل اگر کسی را از یک خانه بیرون کنند ممکن است، دیگر نتواند عضو گروه دیگری شود.» خانه آن‌ها در اطراف یکی از خیابانهای مرکزی تهران قرار دارد و ساختمان خانه بسیار قدیمی‌است.

صحنه پنجم: فحشای مدرن
«دختران و پسرانی که با ما شروع به کار می‌کنند، حدود ۳ الی ۵ ماه تحت آموزش قرار می‌گیرند.» پرویز و آتوسا، زن و شوهری هستند که دختران و پسران را آموزش می‌دهند تا روش‌های نوین فحشا را ارائه دهند. پرویز می‌گوید: «در چند سال اخیر روش‌های گذشته از مد افتاده است و الان روابط افراد با حضور یک زن و شوهر مد شده است.»
 
این زن و شوهر یک باشگاه ورزشی دارند که در صبح مخصوص بانوان است و شب‌ها مردان در آنجا ورزش می‌کنند. آتوسا در ادامه می‌گوید: «بیشتر مشتریان را در همین باشگاه پیدا می‌کنیم. نصف در آمد دختر و پسر‌ها نیز مال ما است.» پرویز معتقد است که کار آن‌ها بسیار تخصصی و به روز است و آن‌ها از درآمد خود راضی هستند. آتوسا می‌گوید: «ما ممکن است شبی ۲۰ میلیون تومان بدست بیاوریم و این موضوع باعث شده است که ما به فکر گسترش کارمان نیز بیفتیم»!

پرده دوم
در سالهای اخیر بازار فحشا شکل جدیدی پیدا کرده است. علاوه بر زنان و دختران در بخش‌هایی از تهران دیده شده است که پسران نیز در ازای دریافت پول، خود را به زنان متمول می‌سپارند. حتی خانه‌های تیمی‌پسران نیز شکل گرفته است. این موضوع متاسفانه روز به روز رو به پیشرفت است و بعضی ازمردان و پسران با این کار امرار معاش می‌کنند. به نظر می‌رسد پسران و مردانی که به تن فروشی روی می‌آورند، افسردگی زنان روسپی را تجربه نمی‌کنند. همچنین درآمد بیشتری نیز نسبت به زنان دارند، اما سعی می‌کنند، کارخود را پنهان کنند. ازدواج‌های نامتعارف و غرب زدگی در بعضی از خانواده‌ها باعث شده است که این شکل از تن فروشی شکل گیرد و ریشه این مسائل را می‌توان در فقر فرهنگی و مالی جستجو کرد.

صحنه ششم: سکس پک عامل مهم
«زن‌ها به سراغ من می‌آمدند و من به دلیل مشکلات مالی پذیرفتم.» سامان مربی بدنسازی است و لیسانس تربیت بدنی دارد. همانطور که سیب زمینی‌های آب‌پز جلوی رویش را می‌خورد، می‌گوید: «چندین بار در خیابان زنان به من پیشنهاد داده بودند. اما من از این کار بدم می‌آمد. اما با بیمار شدن مادرم و هزینه‌های بالای درمان مجبور به این کار شدم.» اکثر دخترانی که از کنار سامان می‌گذرند او را با دقت نگاه می‌کنند.
 
او ادامه می‌دهد: «اولین بار را با خانم بسیار زیبایی که همسر مسنی داشت بودم و برای یک هفته ۱۲ میلیون تومان به من پول داد. همین پول بی زحمت باعث شد که به این کار ادامه دهم.» سامان عامل اصلی درآمد بالایش را سیکس پک و صورت زیبایش می‌داند. او می‌گوید: «من تا زمانی که قصد ازدواج نداشته باشم به کارم ادامه می‌دهم.» سامان این کار را برای مردان بد نمی‌داند، با این حال دوست ندارد کسی از کارش با خبر شود.

صحنه هفتم: پول برای ازدواج
سه نفری باهم زندگی می‌کنند. امیر حسابدار یک شرکت است و ۲۸ سال سن دارد. او از همه جذاب‌تر است و سالهاست بدنسازی کار می‌کند. کمی‌از چایی داخل فنجانش را می‌نوشد و می‌گوید: «من از کاری که انجام می‌دهم، پشیمان نیستم. چندین زن متمول را می‌شناسم که پول خوبی به من می‌دهند.»
 
کامی‌که پسر دیگر است با خنده در ادامه می‌گوید: «امیر کلی کتاب خوانده است که چگونه با زنان رفتار کند.» امیر با لبخند می‌گوید: «من با علاقه این کار را انجام می‌دهم و سعی می‌کنم ظرافت‌های زنانه را بشناسم. در ازای کاری هم که انجام می‌دهم از ۶۰۰ هزار تومان به بالا می‌گیرم.» کامی‌در ادامه با غیظ می‌گوید: «امیر خوب پول می‌گیرد، چون سیکس پک دارد. اما من از سیصد هزار تومان به بالا می‌گیرم. البته من ترجیح می‌دهم بیشتر مشتریانم زنان زیر ۵۰ سال باشند؛ ولی همیشه دنیا بر وفق مراد من نیست.»

بهروز که با نامزدش تلفنی مشغول حرف زدن بود، قطع می‌کند و می‌گوید: «من ۳ سال است که این کار را انجام می‌دهم، تا پول خوبی برای ازدواجم جمع کنم.» سیگاری روشن می‌کند و ادامه می‌دهد: «کار پردرآمدی است، ولی به همان اندازه حال آدم را بد می‌کند. من اولین بار به خاطر چکی مجبور به این کار شدم و بعد دیدم که از این راه می‌توانم پول سنگینی در بیاورم.» امیر و کامی از کار خود راضی هستند. اما بهروز دوست ندارد نامزدش و هیچکس دیگر از تن فروشی‌اش با خبر شود. او شب‌ها با وحشت اینکه نامزدش از کارش اطلاع پیدا کند بار‌ها از خواب می‌پرد.

صحنه هشتم: مردان فاحشه نیستند
دیوارها، سقف و زمین کافی‌شاپ از جنس چوب است. بوی سیگار و توتون از همه جا می‌آید. فرهاد جامعه شناسی می‌خواند و از شهرستان برای تحصیل به تهران آمده است. او می‌گوید: «من برای تحصیل در تهران به پول نیاز داشتم و روزی در خیابان فرشته قدم می‌زدم، که خانم مسنی بهم پیشنهاد داد.
 
از آن روز در این کار افتاده‌ام.» فرهاد از ۸۰۰ هزار تومان به بالا می‌گیرد. همانطور که قهوه تلخش را می‌نوشد، ادامه می‌دهد: «هزینه‌های زندگی‌ام از زمانی که به این کار مشغول شدم بسیار افزایش یافته است. چون باید به خودم و لباس‌هایم برسم.» او دیگر نمی‌تواند مثل گذشته زندگی کند به همین دلیل به تن فروشی ادامه می‌دهد. در آخر با لبخندی می‌گوید: «من زن نیستم که فاحشه خوانده شوم. از درآمدم و کارم راضی هستم.» او از زنانی که برده می‌خواهند بیزار است و سعی می‌کند مشتریانش از این نوع نباشند.

پرده آخر
با پاک کردن صورت مسئله نمی‌توان وجود مسئله را انکار کرد. مساله‌ای که امروز به شکل فاجعه‌ای در شهر تبلور یافته است. شاید به جای انکار کل موضوع، بهتر است به فکر یک راهکار باشیم؛ قبل از آنکه خیلی دیر شود.
ارسال نظرات
ali
۱۳:۴۹ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۲
ولی خداوند در قران میفرماید که زنان فاسد نصیب مردان فاسد و مردان فاسد نصیب زنان فاسد میشود.شک نکنید.اون اقایی که 12میلیون گرفته یک هفته با زنی بوده مطمئن باشید زنش هم برای یک هفته با مردی یا مردانی همین مبلغ را دشت کرده اند.همه چی فقر نیست.مگه کولبرانی که با بدبختی دارند در کردستان کار میکنند فقیر نیستند.اون زنیکه دنبال مردی برای هوسهای اینگونه است و مثل برده با این مردان برخورد میکنه فقیره؟یا این مردان فقیرند؟نمیتونن کار کنند؟ایران است اینجا یا تایلند؟
ali
۱۳:۲۳ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۲
لعنت به نویسنده این مطلب.لعنت بر مردم سالاری-اشاعه فحشا میکینید در این کشور مسلمان
شاسکول
۰۰:۴۲ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۲
خدایی دیگه حالم از بدبختی،سیاست،وام،اختلاس،بیکاری،بی پولی و.... بهم میخوره-نمیشه ما هم مثل کشورهای دیگه که دارن زندگی میکنن زندگی کنیم.این چیزی هایی که گفتین همه اش توی سخن حضرت علی هست که:(فقر که بیاد ایمان میره) حالا که ما بیکاری و هزار تا بدبختی دیگه داریم این چیزها هم نتیجه اش میشه
ناشناس
۱۷:۴۲ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۱
بنظر میرسه نویسنده گرامی کمی هم قوه تخیل و فانتزی را چاشنی کار کرده و کل ماجراها را نیز کمی "اگزه جره" یا اغراق آمیز آورده است. بهرحال حتی اگه جزییات هم اغراق آمیز نبوده باشه در کل مساله شایعی نیست.
محمد
۱۵:۱۳ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۱
مگر این جماعت چه تعداد هستند که این موضوع را اینقدر بال وپر داده اید .وهمانطور که در گزارش آورده اید عمده این مشگلات ناشی از مشگلات روحی وروانی است ومنشاء فقر ونادری نیست .در عین حال تن فروشی د ر همه جای دنیا مذموم وزننده است
ناشناس
۱۳:۴۵ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۱
باد ما را خواهد برد
ناشناس
۱۱:۳۸ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۱
تا وقتی انسان وجود داره باید منتظر چنین چیزهائی هم باشیم این کارها با حرف زدن و سخنرانی صرف پایان نمی پذیره باید از ریشه درمان بشه و متاسفانه خیلی چیزها در این موضوع دخیل است از فقر فرهنگی گرفته تا فقر معیشتی
- اون مردی که ادعا داره وقتی تن فروشی میکنه اون را فاحشه نمیخوانند سخت در اشتباه است پس برای چی سعی در پنهان نگاه داشتن اینکار داره و از طرفی باید بدونه مشکلی بسیار بزرگتر منتظرش است چراکه راه سالم این اقدام که خداوند راهش را قرار داده علاوه بر آرامش جسم برایش آرامش روحی و روانی را نیز پدید می آورد ولی این شیوه ناپسند تا ابد روح و روان این آدم را پریشان میکند طوری که هیچگاه چنین پدیده زشتی از فکرش خارج نمی شود و همواره تصور انجام کارهای گذشته اش روح و روانش را می آزارد
ناشناس
۱۱:۳۴ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۱
وقتی فقر وارد خانه ای می شود دین از در دیگر بیرون می رود.
امیر
۰۸:۲۱ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۱
باسلام
گفته بودید نظرم قابل انتشار نیست چرا ؟ من بعنوان نسل اول انقلاب باتوجه به این گزارش برای خودم از خدا تقاضای مرگ کرده بودم به کسی که اهانت نکردم.....متاسفم
محمد
۰۷:۴۴ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۱
از آنجایی که شرع برای آقایان چیزی به عنوان عده قرار نداده است، از لحاظ شرعی این حرکت می تواند حتی گناه هم نباشد (در صورتی که مرد طی یک جمله رضایت خانم را در مورد صیغه موقت بپرسد)
ناشناس
۰۷:۰۸ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۱
ﺗﻬﺮاﻥ ﺑﻮﺩ....ﻭاﻱ ﺧﺪا ﻣن ﭼﻘﺪﺭ ﭘﺨﻤﻪ اﻡ...ﺩﻣﺖ ﮔﺮﻡ ﻓﺮاﺭﻭ
رضا
۰۳:۱۵ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۱
هم وطن های عزیز،زیاد هم تعجب نکنید چون خود بنده سال 80 که مجرد بودم و تو منطقه ستار خان زندگی میکردم،یه خانوم مطعلقه ای بود که همسایه بنده بود. خودش سر حرف و باز کرد و بعد از چند روز هم رابطه برقرار شد.تازه کلی هم هدیه و ....میداد.حالا که تقریبا عصر مدرن هست و همه چیز طبیعی.میخواین باور کنین یا نکنین من خودم خیلی لذت نمیبردم و چند ماه بعد ازدواج کردم و تا چند سال پیش میترسیدم که نکنه ایدز داشته باشم که خدا لطف کرد و بخیر گذشت و واقعا بعد از ازدواج توبه کردم.همه چیز دست خود ادمه.
ناشناس
۱۰:۰۷ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۱
احتمالا بعدش هم رفتی دنبال دختری که با کسی رابطه نداشته باشه...کلا همین طوری هستید، وقتی رابطه برقرار می کنید و کادوها رو می گیرد اشکال نداره...جالبه لذت هم نمی برید ولی ادامه می دید!!!
ناشناس
۱۵:۰۷ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۱
بیچاره دختری که تو باهاش ازدواج کردی
ناشناس
۱۹:۴۶ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۰
وای خدای من چه وحشتناک
ناشناس
۱۹:۱۵ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۰
مملکت ..... گل و بلبل شده
بصیرت انقلابی
۱۸:۲۳ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۰
بازم سیاه نمائی انقلابی
عمار
۰۲:۴۸ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۱
اصلا گیریم سیاه نمایی بود و کلش چرت، آمار رسمی ازدواج ، تورم ، مسکن رو بخون.....
امثال شما آبروی انقلاب و بصیرت و دین رو میبرین.
شاخه نبات
۱۸:۰۳ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۰
عجب گزارشی... واقعا اشک ریختم و خوندم... ای کاش چشم بعضی از مسئولین که چشمشونو بستن این مطالب را بخوانند تازه این بخشی از درد جامعه است... خدایا به فریادمان برس
ناشناس
۰۲:۴۴ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۱
شاید چیزی تو چشمت رفته....


این گریه رو باید روزی می کردین که نمی تونستین اعداد اختلاس ها رو بخونید...
مجید جان
۱۸:۰۱ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۱
نگران نباشید چون الحمدا... ما برای همه مشکلات مخصوصاً این دستی قانون داریم. چون قانون داریم مشکلی نداریم.
Amir
۱۵:۱۹ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۰
مشكل ما اين كه رو صورت مسئله خط كشيديم فاحشه گري يا سكس در برابر پول بوده و هست و خواهد بود اتفاقا بيشتر افرادي كه دنبال اين چيزا افراد متاهل هستند تا جوان ها يا كسايي كه به هر دليلي تنوع طلبي يا چيزاي ديگه دنبال اين روابط اند و امروز ميشه دنبال كاهش يا حدالقل ايمن كردن اين روابط باشيم فاحشه خونه ميشه بست اما تا وقتي در برابر چيزي پول پرداخت بشه از بين بردني نيست همين افغانستان ببنين فاحشه گري كمتر از جاهاي ديگه است اما پديده شوم تري دارن كه از پسر بچه ها به عنوان برده جنسي استفاده ميكنن . ذهن ها اول بايد درست بشه
ناشناس
۱۴:۱۶ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۰
انصافا در تمام ابعاد و همه زمینه ها دچار بحرانیم...
ناشناس
۱۳:۰۴ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۰
فرارو اینارو از کجا میاری؟مگه اینا خلاف سنگین نیست،اینقدر راحت اسم و کار و سنشونو همراه تن فروشیشون اعلام میکنن!!جدی برام سوال شده اگه نمیتونین چاپ نکنید ولی جوابمو بددید لطفا.
ناشناس
۱۴:۲۰ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۱
چقدر شمایی که منفی دادین فهمیده هستید!داره میگه اینایی که این کارهارو میکنن اینقدر راحت داستانشونو با اسم شغل و سنشون میگن؟برا شما جالب نیست؟!
ناشناس
۲۲:۴۴ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۹
اسم این چیزی که نوشتید سیکس پک است نه سکس پک.
ناشناس
۰۲:۴۰ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۱
نه اون یه چیز دیگه هست مجید جان این سکس پک هست
ناشناس
۲۲:۲۹ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۹
عجب ؟ من بدنساز هستم دیدم بعضی مواقع خانم های سن بالا چقدر بهم نگاه میکنن !!
ناشناس
۱۹:۱۴ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۱
مراقبه خودت باش عزیز جون.
ناشناس
۲۲:۱۹ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۹
راهکارش چیه؟
ناشناس
۲۰:۰۰ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۹
به چه روزی یک کشور مسلمان را انداختید
وای برشما
seyed
۱۹:۵۵ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۹
خدایا به همه ما رحم کند حتی فکرش هم چندش اور است ما درباره انسانیت صحبت می کنیم به کجا میخواهیم برسیم.
مهران
۱۷:۰۶ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۹
دوستانی که ابراز تاسف میکنند ،بهتره بپذیرند این حقیقت جامعه امروزه ایران است!!!
بپذیرند بیکاری،تورم،افسردگی و عدم امکان ازدواج ،در آینده نه چندان دور، از این بدتر هم برای جوانان رقم خواهد زد....
بیایید ژست گرفتن و شعار دادن و تاسف خوردن های توخالی را بگذارید کنار !
آیا می توانید درک کنید با مدرک فوق لیسانس و دکتری دانشگاه معتبر ،بیکار بودن و با یک پراید توی آژانس های شمال شهر کار کردن یعنی چه؟!!!!!!!
می توانید درک کنید با 35 سال سن ،مجرد ماندن،فقط به علت شرایط اقتصادی یعنی چه؟!!!!!!
می توانید بفهمید چهار تا عضو خانواده ات چشم به دست تو داشته باشند برای خرج و مخارج یعنی چه؟!!!!!
می توانید بفهمید اجاره عقب افتاده و قسط های روی هم مانده یعنی چه؟!!!!!
می توانید درک کنید مریض در خانه داشتن ،بدون منبع درآمد و بیمه یعنی چه؟!!!!!!
......
چرا بدون اینکه از دیروز یک نفر چیزی بدانید ،راجع به امروز و فرداش فورا قضاوت می کنید ....


تا دیر نشده


سرمان را از برف بیاوریم بیرون!!!!!!!
باور کنیم حال شهر خوب نیست...
حال جوانان اصلا خوب نیست....
بیکاری سرسام آور!
رکود بی پایان!
تورم!
اختلاف طبقاتی!
عدم امکان ازدواج!
اعتیاد!

اینها آن چیزهایی هستند که یک زن یا مرد را تا مرز خود فروشی می کشانند!!!!!!!
ناشناس
۱۵:۵۹ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۹
عجب دورانی شده راستی من که دست وپام میلرزه با خانم دیگر رابطه...داشت باشم
ناشناس
۱۵:۱۲ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۹
چه جالب...میگن برای مردها اشکالی ندارد...اونوقت اون آقا پسر نامزد دار ازدواج کنه، و دیگه تن فروشی نکنه، یکدفعه درآمدش کم نمیشه؟ یا یواشکی به کارش ادامه میده؟
ناشناس
۱۹:۱۲ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۱
از اونجایی که تا الانشم این کارو برایه پول ولباس مارکو و غیره کرده از نظره من ادامه میده یعنی عادت کرده و ترکه عادت راحت نیست. بعید میدونم زندگی با یه روسپی چه مرد چه زن دوام داشته باشه.
ناشناس
۱۲:۳۷ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۹
این خبر یعنی دیگه اشاعه فحشا
حمید
۱۲:۱۷ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۹
با خواندن این گزارش و گزارش هایی از این دست احساس می شود که فرهنگ عموم مردم دچار یک پوست اندازی حسابی شده و ارزش ها و ضد ارزش ها در نزد آنها تغییر اساسی پیدا کرده. ولی در کمال شگفتی مسئولان کاملا بی تفاوت از کنار این قضایا می گذرند. حداکثر کوششی که از ناحیه آنها مشاهده می شود انکار و پاک کردن صورت مساله است. مقیاس کوچکی از همین رفتار را سالهاست در مواجه با بداخلاقی های تماشاچی های فوتبال از طریق ابداع کلماتی نظیر"تماشاگر نما" شاهد هستیم. شاید در این مورد اخیر هم بشود با معرفی کلماتی مثل "شهروند نما" قصه را به پایان برد.
ناشناس
۱۲:۱۱ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۹
گوشها را چگونه چشمها را با چه ترفندی باید باز کرد؟
از این وحشتناک تر هم می شود در جامعه اسلامی پیدا کرد؟
گروهی زن و مرد تن می فروشند که زنده بمانن، گروهی دیگر هستند که با پولشان همه چیز را می خرند حتی شرف انسانها و ...
ای گوشها ای چشمهای مسول جواب خدا فعلا به کنار ، جواب درونتان که میدانم نهیبش را می شنوید و پاسخ تنفری را که از خود پیدا می کنید ف چه می کنید؟
آرزو می کنم این رپورتاژ دروغ باشد و گر نه ممکن است خیلی ها سوزه آینده رپورتاژهای مشابه باشند! باشند.
علیرضا
۱۱:۴۹ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۹
من در یکی از 5 شهر بزرگ ایران زندگی میکنم و خوشحالم که در تهران نیستم. البته شهر ما هم در این چندسال از نظر فرهنگی خیلی بدتر از گذشته شده. برای اون دخترای روسپی پیشنهادی ندارم ولی اگر زن بی شوهری به پسر مجردی پیشنهاد رابطه جنسی داد خوب میتونن با هم ازدواج موقت کنند و مشکل هر دوشون حل بشه و هیچ اشکالی هم نداره. من در زمان مجردی واقعا اگر چنین موردی برام پیش میومد انگار دنیا رو بهم داده بودن ولی متاسفانه یا خوشبختانه چنین فرصتی برام پیش نیومد.
ناشناس
۰۲:۳۰ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۱
برای همینه همه از شهرهای دیگه به سمت تهران مهاجرت می کنن، تهران فرصت هایی را پیش روی شما می گذاره که در هیچ جای دیگری نیست .....
ناشناس
۰۹:۱۸ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۱
تو یکی تهران نیا وجداناً!
ناشناس
۱۵:۰۴ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۱
خاااک
اشکان
۱۷:۵۹ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۱
نیاز نیست تهران بیایی. یواش یواش این مسائل در همه کشور فراگیر میشه. وطنم پاره تنم
امیرعلی
۱۱:۰۴ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۹
سلام جالب بود
حسین
۱۰:۴۵ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۹
داریم پیشرفت می کنیم
ناشناس
۰۲:۲۹ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۱
عازه دیگه، یواش یواش جشن هنر شیراز، بعدش هم گذر از دروازه های تمدن و .....
هاربد
۱۸:۰۷ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۱
خد ارو شکر داریم پیشرفت میکنیم نه پسرفت
محمد
۰۹:۱۳ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۹
خواهش می کنم عنوان این خبر را عوض کنید
ذهن ادم را به هم جنس گرایی مردان و قوم لوط متبادر می کند
ممنون
ناشناس
۰۲:۲۸ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۱
راست میگه، حالا خوبه لواط نمی کنن!! جای شکرش باقیه (-:
ناشناس
۰۸:۲۱ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۹
کسی نمی تونه منکر فساد بشه و اوضاع شاید خیلی خراب تر از تصورات ما باشه.
ولی فراروجان یخورده شورش نکرده بودی؟
ناشناس
۰۷:۴۸ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۹
چي را بحث كنيم وقتي هيچ نظري را منعكس نمي كني فرارو جان...
ناشناس
۰۴:۵۸ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۹
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
ناشناس
۰۰:۵۲ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۹
وقتی تمام هم و غم مسؤلای ما اصلاح طلب و اصول گرا و آمریکا و فتنه 88 و ... اینا باشه. هیچ جای تعجب نداره. البته که ایمان و انسانیت خود فرد هم مهمه.
ناشناس
۰۲:۲۶ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۱
تا جایی که می دونم به همون هم رسیدگی نکردن...
هامیم
۱۸:۰۹ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۱
ان شاء ا.. دولت بهار میاد این مسایلی که گفتی رو حل میکنه. نترس وایسا و ببین که تایلند و .. باید از ما الگو بگیرند
ناشناس
۰۰:۵۰ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۹
ثمرات ......
ناشناس
۲۳:۲۸ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۸
کاد الفقر ان یکون کفرا...
فقر (چه مادی و چه معنوی)، لاجرم منجر به کفر و دوری از رحمت میشود!
اول باید مراقب خودمان و سپس اطرافیانمان باشیم و بعد از آن به سمت بقیه برویم!
وقتی کسی مثل مسعود ده نمکی که امروز برخی با تعصب و کورکورانه تخطئه اش میکنند، مستند فقر و فحشا را در اوایل دهه هشتاد شمسی، دقت کنید، یعنی حدود 15 سال پیش ساخت، خیلی ها که الان خودشان مدعی شده اند، وی را متحجر و عقب افتاده خواندند که با این حرف ها میخواهد چهره مسئولان وقت را خراب کند و... مسئله ای که او ان زمان مطرح کرد، تازه چند سال است شده مسئله برخی به اصطلاح روشنفکران و نویسندگان! آن هم نه برای حل مسئله، بلکه صرفا با نگاهی توصیفی و مشوش!
وقتی از کنار آن حرف ها به راحتی گذشتیم، خواندن چنین بلایایی دور از انتظار نیست.
ناشناس
۲۲:۴۵ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۸
همش با یک فاجعه تمام میشه. صبر خدا هم اندازه داره. آااااااااه
مهران
۲۲:۰۲ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۸
نویسنده چه تخیلی زده عجب داستانی نوشته همش دروغه
ناشناس
۱۱:۰۲ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۱
ساده انگار نباشیم با این داستانهای ساختگی
ناشناس
۲۱:۵۷ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۸
خوب است به چرایی و علت آن بررسی شود، باید بدانیم به عدد قیافه سلیقه و میل هست ؟؟ به یک تجارت مبدل شده و باید کنترل و زیر زمینی نشود
ناشناس
۲۱:۵۱ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۸
بسیار گزارش عالی بود. رسالت روزنامه نگاری همین است. احسنت
محمود
۲۱:۳۹ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۸
پناه بر خدا. خاک بر سر این مردهای عوضی کنند. مرد روسپی را ندیده بودیم که دراین مملکت دیدیم.
ناشناس
۲۱:۱۷ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۸
حالا مثلا این چرندیات را نوشتی شد راه حل و صورت مسئله پاک نکردن.
جعفر
۱۸:۱۲ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۱
ما توی اداره خدومون ماندیم
چطوری راه حل بدیم
ان شاء ا... دولت بهار برای کل جهان برنامه داره و باید الگو سازی کنیم تا جهان از تعجب خشک بشند.
محمد
۲۱:۱۴ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۸
این اتفاقات وجود دارند حتی بدتر از این . ولی حدس می زدم این گزارش ساختگی است
مهدی
۱۱:۰۱ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۱
واقعاً ساختگی است.
جلیل
۱۸:۱۳ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۱
آره ساختگیه. خیال تو راحت. تو بگیر بخواب. همه چی امن وآرومه. تو هم چقدر خوشبختی
ناشناس
۲۱:۱۰ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۸
این شکلکا رو چرا برداشتین؟ الان من علامت حالت تهوع می خوام بذارم چکار کنم؟
ناشناس
۲۱:۱۰ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۸
فرارو با خونه تکونی مخاطب تکونی هم کردی. اینا چی می گن؟ شبیه کامنتای فارس نیوز بودن
ناشناس
۲۱:۰۲ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۸
این داستان ها خوراک اصغر خان ه
بساز بازم برو اسکول بگیر
این چه مملکتیه
حالم از هر چی زنه بهم خورد اه اه
زنیکه روانی معلوم نیست چند نفرو ایدزی کرده بی وجدان دلت حداقل به هم نوعه خودت که زن اون مرتیکه خیانتکاره بسوزه اخه اشغال
تو رو بدن دست من با ساطور چند شقت میکنم
ناشناس
۲۰:۰۲ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۸
چي بگم؟؟؟؟
:-)
۰۲:۱۹ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۱
همون همیشگی لطفا...!
ناشناس
۱۸:۱۴ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۱
کشتیش
رضا
۱۹:۵۸ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۸
اقا من دو هزاریم خیلی کجه.
این زن ها 600 هزار تومان میدن برا چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
برا اینکه رابطه باهاشون داشته باشن؟؟؟
اصن نمیفهمم!
ناشناس
۱۶:۳۳ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۲
بذار همانجور کح بمانه وگرنه قفل می کنه
ناشناس
۱۹:۳۰ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۸
بی بند و باری همه جا هست
ناشناس
۱۹:۲۰ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۸
اسلام درخطر است!!!!!!
ناشناس
۰۱:۱۹ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۱
انسانیت در خطر است
ناشناس
۱۸:۱۵ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۱
انسانیت در خطر نیست بلکه ایرانی در خطر است. یه بار مورچه ای رو آب برد، مورچه داد زد دنیا رو سیل برد
ناشناس
۱۹:۱۵ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۸
فقط اعدام
ناشناس
۱۹:۱۰ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۸
خالی بندی زیاد داشت ,
ناشناس
۱۸:۱۶ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۸
مدعیان اسلام و مدیریت جهانی چشماشون رو باز کنند
ناشناس
۱۸:۱۶ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۱
خواب بیشتر میچسبه، ولی دولت مدیریت جهانی و هاله نور داره میاد
ناشناس
۱۷:۵۶ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۸
نمیشه انکار کرد. پس وقتی مسئولان چند سال پیش دنبال خانه های عفاف بودند متوجه نبودین یه اتفاقایی داره میفته؟ فقط تهران اینجوری نیست تو کلان شهرها و مراکز استانها و کلا همه کشور از این دست آدما زیاد هست... واقعا چرا ؟؟؟مطمئنم همه ش از فقر و نداری نیست. انسانهای فقیر آبرومند زیاد هست مشکل چیز دیگه ایست
ناشناس
۱۷:۵۴ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۸
کلاهشان را بالاتر بگذارند
آرش
۱۷:۳۷ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۸
تلویزیون : فساد و تباهی در غرب .
اما ایران : اذان . قران . معنویت ..........
ناشناس
۱۷:۳۵ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۸
یک دهم فسدای جنسی که در تهران دیدم اینجا ندیدم! مسائل دنیای فانتزی فیلم های غرب انگار واقعیت جامعه ما شده!!
ناشناس
۱۸:۱۷ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۱
کاش ما هم عقل رو جایگزین خیلی چیزها میکردیم تا به اونا می رسیدیم
ناشناس
۱۷:۰۲ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۸
با طرح چنین مطالبی به دنبال تابو شکنی هستید؟؟؟؟؟؟
شما به فرهنگ کشور خدمت می کنید؟؟؟؟
برفرض که در تهران 15میلیونی 5 نفر اشتباهی کردند باید این موضوع را مطرح کنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ناشناس
۲۱:۴۷ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۰
5 نفر؟ خوابید شما؟
ٓژو مپل کوقیاندق!!
۰۲:۱۴ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۱
وات ایز یور فاز؟ آر یو بلایند؟
ناشناس
۱۸:۱۸ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۱
به نظر من به تعداد افراد بیکار چه مونث چه مذکر این خطر وجود داره. بزرگان ما همیشه گفته اند که فقر و بیکاری که بیاد، همه چی میره ددددددررر
ناشناس
۱۶:۳۷ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۸
فقط متاسفم......................
ناشناس
۱۰:۴۶ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۹
زحمت کشیدی
رضا
۱۶:۳۶ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۸
بیشتر شبیه فیلمهاست به نظر من کمی هم اغراق شده. ولی خوب هست
تو این تهران بی در و پیکر
ناشناس
۱۶:۳۲ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۸
شما مگر نمیگویید درمان تمام مشکلها از اقتصادی تا....در دستان امریکاست....برای این موضوع نیز دست بدامن انها شوید
ناشناس
۱۴:۵۰ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۸
همچین مطالبی رو منتشر نکنید لطفا،چرا قبح کارو از بین می برید.اونایی هم که خواب هستند بیدار میکنید.راه نشونشون میدید
ناشناس
۱۵:۳۱ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۱
یعنی اگر ننویسند این مشکل وجود ندارد؟ چرا عادت داریم سرمون رو زیر برف کنیم و اطرافمون رو نبینیم.
ناشناس
۰۸:۵۵ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۲
با صحبت نکردن درباره اش، مشکل حل میشه؟
کامیاب
۱۴:۴۹ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۸
اوه مای مغز
ناشناس
۱۴:۳۶ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۸
واقعاً شوکه کننده و تهوع آور بود اینهمه وقاحت
رضا
۱۴:۱۲ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۸
اه اه . حالم بهم خورد.خدا عاقبت ما را ختم بخیر کند.
حمید
۱۳:۵۱ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۸
چشم حضرات روشن واقعاٌ !!!!
محمود جلیلیان
۱۳:۴۹ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۸
ممنون از شما که با انتشار چنین اخباری ناخواسته در جهت قبح زدایی از چنین منکراتی قدم بر می دارید!
نویسنده محترم محل مطرح کردن چنین موضوعاتی فضاهای عمومی نیست.
به قول بعضی ها ممنون از پیشنهاد کاری که مطرح کردین، تا الان نمی دونستیم!
ناشناس
۲۱:۴۵ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۰
تا حالا نتیجه سانسور و انکار چه بوده؟
آرمینا
۱۳:۴۲ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۸
الهم عجل لولیک الفرج
متاسفم برای خود که در چه روزگاری زندگی میکنیم .عجب صبری خدا دارد
شهاب
۱۴:۰۵ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۹
از منفی هایت بفهم طرز تفکر امثال تو کجای ماجرای این سرزمین است و نفرت را از چندین دهه مدیریت پر از عیب و ایراد!
حمید
۱۳:۴۱ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۸
وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ
ناشناس
۱۳:۴۰ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۸
فراروي عزيز شما نظرات را گزينشي منتشر ميكني و يا منتشر نميكني بنابراين ريزش مخاطب عادي است و با زيبا كردن سايت هم فايده اي ندارد. بنده از مخاطبانتان با اين كه فضاي سايت شما را دوست دارم اما با توجه به مشكل ذكر شده دل سرد شده ام
ناشناس
۱۳:۳۹ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۸
متاسفانه خیلی دیر شده
ناشناس
۱۳:۲۸ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۸
اه حالم بهم خورد
ناشناس
۱۳:۲۳ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۸
خدا آخر عاقبت همه مان را ختم به خیر کند ........ من از آینده فرزندانم می ترسم
امير
۱۳:۱۵ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۸
از جوان ها انتظار دارند هنجار شكني نكرده و قانون مند باشند خب اين كاملا منطقي است.
اما انتظار بي جاييست لازمه ي انتظار داشتن براورده شدن انتظار دو طرفه مي باشد نياز جوان ها را ديدند؟ براي ازدواج جوانان راه حل صحيح ارائه كردند ؟مشكلات اقتصادي جوانان را حل كردند؟و.....
پس چه انتظار بي موردي ميباشد از جوانان!!
ناشناس
۱۴:۵۲ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۸
برادر من، خدا رو در نظر نگیریم، یکم شرف که باید وجود داشته باشه؟ پسره داره از زنان پولدار میچاپه که نشد نیاز!!!!! همش مشکلات اقتصادی که نیست. شرافت که باشه خدا هم رحم میکنه
ناشناس
۱۸:۵۵ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۸
کاملاً با نظره شما موافقم. ریشه فساد تو فقرو بیکاریه.
ناشناس
۱۰:۴۰ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۰
انتظار بی مورد از جوانان !!!!!
ناشناس
۲۰:۰۵ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۰
اکثر مشتری هاشون میگه متاهل هستند
در ضمن ادم هرزه صفت نداره نباید دلمون به حالشون بسوزه
این همه دختر جوون و خوش قیافه وجود داره که شرافتمندانه کار میکنن و خرج خودشون رو در میارن
م ش ر
۱۲:۵۳ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۸
واقعا اینجا تهران است ! من هنوز تو شوکم. من یا دانشگاه هستم یا سر کار و هفته ای چند ساعت باشگاه ، بعضی وقت ها زن ها و دخترها را کنار خیابون دبده بودم ولی فکر نمی کردم عمق جنایت تا این حد باشد.
ناشناس
۱۴:۵۰ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۸
نترس عزیز من همه جای تهران که اینجوری نیست. کلا باید حواستم جمع باشه
mahmood
۱۷:۰۷ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۸
فوق العاده دهشتناک و درد آور است.
ناشناس
۱۹:۴۷ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۸
دولت بهار آقا، دولت بهار که بیاد کمبیزه هم با خیار می آید. صبر کن ببم جان!
ناشناس
۲۱:۲۲ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۸
زیاد جدی نگیر عزیزم به این میگویند خبرسازی. داستان قشنگی بود