خبرگزاری بین المللی قرآن (ایکنا) نوشت:
پاکتچی با بیان اینکه چهار نوع زمانسنجی تطبیقی، مطلق، نسبی و نیز ساختاری مطلق و نسبی وجود دارند، گفت: در قرآن زمانسنجی تطبیقی مطلق وجود نداشته و به زمان دقیق یک رویداد اشاره نشده است.
احمد پاکتچی، عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) و برنده کتاب سال جمهوری اسلامی به خاطر اثر «فقهالحدیث»، روز گذشته ۲۵ بهمنماه در هماندیشی جایگاه مطالعات قرآنی در تحول علوم انسانی که در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد، گفت: بنده معمولا خودم را درگیر مطالعات میانرشتهای میان زبانشناسی و قرآن میکنم، اما با حضور دوستانی در این زمینه و در این جلسه تلاش میکنم وارد مطالعهای میانرشتهای بین تاریخ و قرآن بشوم و در این موضوع به مسئله زمانسنجی پرداخته، آن را از تاریخ استنتاج کرده و آن را در آنچه در حوزه قرآن کریم تاریخی انگاشته میشود، پیادهسازی بکنم. زمانهای قرآنی را صورتبندی بکنم و سپس نتیجهگیری کنم که چه گونههایی از زمان در قرآن مورد تاکید قرار گرفته و یا نگرفته است.
پاکتچی ادامه داد: چیزی که باعث توجه بنده به این مسئله شد، مقایسه بین تورات یا عهد عتیق و قرآن بود، چون احساس میکردم صورتبندیهای زمانسنجی زمانهای قرآنی و تورات با یکدیگر متفاوت است.
انواع زمانسنجی
این استاد دانشگاه افزود: در بحثهایی که در خصوص زمانسنجی در تاریخ وجود دارد، یکی از الگوها این است که زمان مطلق از زمان نسبی جدا میشود. ما هم در باستانشناسی و هم در زمینشناسی، این بحث را داریم.
برنده کتاب سال با بیان اینکه زمان مطلق با یک واحد زمان و نسبت به یک مبدا سنجیده میشود، گفت: ما مبدا سنجشی مانند هجرت نبی اسلام داریم و یک واحد اندازهگیری مانند سال و ماه داریم و میتوانیم آدرس زمانی یک رویداد را بدهیم. اما زمان نسبی مقایسه دو روند با یکدیگر و بررسی این است که فلان شیء قبل یا بعد از فلان شیء بوده است.
وی ادامه داد: یک تقسیمبندی دیگر هم هست که حاصل بحثهای سوسوری است و آن قرار دادن اصطلاح ساختاری در مقابل تطبیقی است. بر این اساس زمان تطبیقی جایی است که ما در خصوص یک امر تاریخی در نسبت با رویداد دیگر تاریخگذاری میکنیم، اما زمان ساختاری بررسی تاریخی یک چیز بدون مقایسه با چیز دیگر است، مانند اینکه فلان فرد هفتاد و دو سال عمر کرد.
عضو شورای عالی علمی مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی افزود: ما این دو الگو را با یکدیگر ترکیب کرده و به یک الگوی ترکیبی چهار حالته رسیدهایم. اول زمان تطبیقی مطلق است مانند اینکه بگوییم واقعه عاشورا در سال ۶۱ هجری قمری رخ داده است، این زمانسنجی تطبیقی است از این نظر که با یک واقعه تطبیق داده میشود و مطلق است، زیرا ما آن را با یک واحد اندازهگیری بیان میکنیم و اندازه میگیریم.
پاکتچی ادامه داد: دوم زمان تطبیقی نسبی است، مانند اینکه بگوییم واقعه عاشورا پس از وفات امام حسن(ع) اتفاق افتاده است که در این جا واحد اندازهگیری و اندازهگیریای در کار نیست. سوم زمان ساختاری مطلق است مانند اینکه بگوییم دوره امامت امام حسین(ع) یازده سال بوده است و آخر زمان ساختاری نسبی است چنانچه گفته شود، حر بن یزد ریاحی پیش از مستبصر شدن از فرماندهان لشگر ابن زیاد بوده است. یعنی دوره عمر حر را در نظر رفته و مقایسهای بین قبل و بعد از واقعه عاشورا میکنیم، اما خود را درگیر زماندهی نمیکنیم.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه زمان تاریخی تطبیقی نسبی برای بازنمایی تکرار تاریخ مورد استفاده قرار میگیرد، گفت: وقتی ما یک اتفاق را با اتفاق دیگر مقایسه میکنیم، بیشتر از منظر تکرار تاریخ و گونههایی از فلسفه تاریخ که معتقدند تاریخ تکرار میشود، از این نوع استفاده میکنیم. در حالی که زمان تطبیقی مطلق بیشتر برای تکرار ناپذیری تاریخ استفاده میشود. مانند اینکه بگوییم ۳۴ سال بعد از میلاد اتفاقی روی داده است که تکراری هم نیست. وقوع یک رویداد در مسیر ممتد تاریخ با این روش بیان میشود و ما از تاریخ انتظار داریم این علم به ما بگوید در مسیر ممتد تاریخ هر اتفاقی در چه زمانی روی داده است.
زمانسنجی در قرآن
پاکتچی تصریح کرد: با توجه به کاربردهای قرآنی میتوانیم نشان دهیم که زمان تطبیقی در قرآن بیشتر بر گونه نسبی تاکید دارد و ما زمان تطبیقی مطلق را در قرآن مشاهده نمیکنیم.
برنده کتاب سال افزود: من به سراغ مثالهای قرآنی میروم؛ ما در قرآن نمونهای از زمان تطبیقی مطلق نداریم که بر اساس یک مبدا تاریخی بگوید که یک اتفاق، دقیقا در چه زمانی روی داده است، در حالی که ما در تورات داریم.
پاکتچی تصریح کرد: بازنمایی زمان تطبیقی نسبی در قرآن با الفاظی است که بر تقدم و تاخر دلالت میکند مثل قبل بعد، اولی و ... صورت گرفته است. مثلا وقتی قرآن درباره ثمود سخن میگوید و میگوید قبل از نوح بودند و یا وقتی انتخاب پادشاه از سوی قوم یهود مطرح میشود، بیان میشود که این اتفاق بعد از حضرت موسی(ع) است، اما گفته نمیشود که این اتفاق چند سال بعد از موسی بوده است.
این استاد دانشگاه ادامه داد: یکی از گونههای زمان تطبیقی نسبی که میتوان به عنوان یک سبک در قرآن مورد توجه قرار داد، جایی است که ما با الگوی امر معلوم، امر نامعلوم و بعد امر معلوم، مواجه هستیم. زمان اول و سوم را میدانیم درباره چیست اما زمان وسط را نمیدانیم درباره چیست. مانند «كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَالْأَحْزَابُ مِنْ بَعْدِهِمْ: پيش از اينان قوم نوح و بعد از آنان دستههاى مخالف [ديگر] به تكذيب پرداختند...» (فاغر، ۵) یعنی مشرکین قبل از نوح بودند و پس از او زمان نسبی است که فضایی باز شده ما نمیدانیم چه چیزی دقیقا بوده است و با این ویژگی ما عصر پیامبر را میشناسیم و نوح را هم میشناسیم.
برنده کتاب سال افزود: تحلیل من از نظر متدولوژی تاریخ این است که در زمان تطبیقی نسبی صورتبندی برای مبالغه بر امر امتداد است در حالی که زمان تطبیقی نسبی برای مسئله تکرار تاریخ بود، قرآن وقتی میخواهد در خصوص امتداد تاریخ صحبت کند، از این صورتبندی استفاده میکند. علاوه بر مسئله قبل و بعد قرآن، از ماده خلف استفاده میکند که میخواهند رابطهای بین خلیفه و مخلوف عنه استفاده بکنند که در این موارد نیز حالت زمان نسبی را بیان میکند.
پاکتچی تصریح کرد: در برخی از موارد ما با ماده ورث شاهد این زمان هستیم و در جاهایی با هر دو ماده این زمان بازنمایی شده است مانند آیه «فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ وَرِثُوا الْكِتَابَ يَأْخُذُونَ عَرَضَ هَذَا الْأَدْنَى وَيَقُولُونَ سَيُغْفَرُ لَنَا وَإِنْ يَأْتِهِمْ عَرَضٌ مِثْلُهُ يَأْخُذُوهُ أَلَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِمْ مِيثَاقُ الْكِتَابِ أَنْ لَا يَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ وَدَرَسُوا مَا فِيهِ وَالدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ: آنگاه بعد از آنان جانشينانى وارث كتاب [آسمانى] شدند كه متاع اين دنياى پست را مىگيرند و مىگويند بخشيده خواهيم شد و اگر متاعى مانند آن به ايشان برسد [باز] آن را مىستانند آيا از آنان پيمان كتاب [آسمانى] گرفته نشده كه جز به حق نسبت به خدا سخن نگويند با اينكه آنچه را كه در آن [كتاب] است آموختهاند و سراى آخرت براى كسانى كه پروا پيشه مىكنند بهتر است آيا باز تعقل نمىكنيد»(اعراف، ۱۶۹).
وی تصریح کرد: برای بیان و بازنمایی زمان تطبیقی نسبی به جز الفاظ قبل و بعد و الفاظی که مفهوما زمان تطبیقی نسبی را میرسانند، در برخی از موارد قرآن از بازنمایی روایت شناختی نیز استفاده میکند.
پاکتچی ادامه داد: این مسئله را ما هم در یک داستان و هم مجموعه از داستانهای پیوسته میبینیم. این مسئله در داستانهای سوره کهف به خوبی دیده میشود. در ماجراهای ذو القرنین نیز یک روند روایتی وجود دارد و حرکت او به مشرق بعد از حرکت او به مغرب اتفاق افتاده است. یا در داستان موسی و عبد صالح (خضر) ما با روند روایتی روبرو هستیم که رسیدن به شهر بعد از مسئله کشتی روی داده است.
این استاد دانشگاه افزود: در سوره صافات با قصههای کوتاهی از پیامبران روبرو هستیم که بیشتر یادکرد و ذکر است و به سرعت از یک پیامبری به پیامبر دیگر میرود. اما در اینجا ما با مفصلبندی به معنای متصل کردن این داستانها به هم مواجه هستیم.
وی با بیان اینکه در قرآن نمونههایی از زمان ساختاری نیز مواجه هستیم، گفت: درباره زمان ساختاری مطلق که واحد سنجش زمان به میان میآید، مواردی است که در قرآن کریم با تعبیر سال به کار رفته است. ما میدانیم که دوره نبوت نوح تا طوفان، هزار سال منهای پنجاه است، اما تطبیقی نیست، چون مبدا تاریخی ارائه نشده است.
وی افزود: مواردی داریم که به صورت روز و شب بیان شده است. یک زمان غیر تاریخی در قرآن داریم مانند خلقت آفرینش در شش روز که روز اینجا به معنای تاریخی نیست. بازنمایی زمان ساختاری نسبی با کلماتی مانند اجل وجود دارد و تعابیری که در این خصوص به معنای پایان عمر یک قوم سخن می گوید.
نتیجهگیری
این استاد دانشگاه افزود: در نهایت بر اساس الگوی چارگانی که ارائه شده است، میخواهم نشان دهم، دیالوگ بین چهارنوع زمان، فقط در وضعیتهای میانهای اتفاق افتاده و وضعیتهای کنارهای داخل در دیالوگ نشدهاند. بر این اساس ما مواجه میشویم زمان تطبیقی نسبی به زمان ساختاری مطلق و این زمان خود به زمان تطبیقی نسبی ارجاع میشود. هیچ احالهای به دو وضعیت کنارهای زمان تطبیقی مطلق و زمان ساختاری نسبی در قرآن دیده نمیشود. من نشان دادهام زمان تطبیقی مطلق کاربردی در قرآن ندارد.
برنده کتاب سال ادامه داد: زمان ساختاری نسبی هیچ مرجع معلومی ندارد. بنابراین میتوانیم بگوییم گفتمان زمانسنجی قرآن گفتمان میان زمان تطبیقی نسبی و زمان ساختاری مطلق و میانهای است که بسامد بالایی دارند و ما میتوانیم این نتیجه را بگیریم که در نهایت وجه مشترک زمان تطبیقی نسبی و ساختاری مطلق که قرآن استفاده بیشتری از آنها کرده است، ارتباطشان با روند است، در حالی که آن دو زمان کنارهای با رخداد ارتباط دارند.
پاکتچی در پایان گفت: ویژگی زمان ساختاری نسبی در ارتباط با تاکید بر یک رویداد در مسیر یک داستان است که در قرآن کاربرد محدودی دارد، در حالی که زمان تطبیقی مطلق که به دنبال تعیین جایگاه یک رویداد در کل تاریخ است، در قرآن وجود ندارد.