صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۰۶۳۵۵
تاریخ انتشار: ۱۰:۱۳ - ۲۷ بهمن ۱۳۹۵
«سوءتفاهی که شرحش به مصلحت نظام نیست»، عنوان خوبی است برای ناگفته‌های حسین موسویان، دیپلمات نامداری که به‌واسطه سوابقش چه در وزارت امورخارجه و چه در مقام سفیر و چه به‌عنوان عضو تیم مذاکره‌کننده پرونده هسته‌ای ایران در محافل بین‌المللی، شهره است.

به گزارش ایلنا، اردیبهشت سال ٨٦، یعنی نزدیک به ٩ سال پیش بود که با انتشار خبر «بازداشت عضو ارشد مذاکره‌کننده هسته‌ای»، نام موسویان در صدر اخبار داخلی قرار گرفت و هرچند او یک‌سال بعد از این اتهام تبرئه شد و مقامات ارشد نظام هم درصدد دلجویی از او بر آمدند.

او که از اردیبهشت ٨٧ برای تحصیل در دانشگاه پرینستون راهی آمریکا شد، سال‌ها دور از کشور ماند تا اینکه پنج ماه پس از استقرار دولت روحانی در پاستور، یعنی در دی‌ ٩٢، پس از پنج سال دوری از کشور در مراسمی غیررسمی - مراسم ختم مادر محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه - پس از سال‌ها باز هم به جمع سیاسیون پیوست. ورودی خبرساز و پرشایعه که خیلی‌ها ظن دستگیری مجددش از سوی برخي نهادها را می‌دادند.

اما این روزها در پی سخنان اخیر غلامحسین محسنی‌اژه‌ای، سخنگوی قوه قضائیه که گفته بود در دولت نهم دورانی که وزیر اطلاعات بوده فردی دستگیر و ایشان معتقد بود نباید اتهام جاسوس مطرح می‌شد؛ اما اتهام وی، ارائه اطلاعات غیرمجاز به بیگانه بوده که بازپرس پرونده معتقد بوده این فرد جاسوس است، باز هم نام موسویان رسانه‌ای شده است. برخی می‌گویند منظور اژه‌ای موسویان بوده است؛ اما او می‌گوید بعید می‌دانم منظور آقای اژه‌ای من بوده باشم و برای رد این شائبه دلایل بسیاری می‌شمارد. در همین راستا موسویان در گفت‌وگو با «ایلنا» برای نخستین‌بار در مصاحبه‌ای از روال بازداشت و دادگاه و تبرئه‌شدنش از اسفند ٨٦ تا فروردین ٨٧ سخن گفته است که روایتی خواندنی است.

قاضی حداد گفت سوءتفاهماتی بود که رفع شد
مقدمه او برای ورود به پرونده جنجالی‌اش در اواسط دهه ٨٠ پاسخ‌گویی به شائبه‌ای است که سخنان اخیر سخنگوی قوه قضائیه ایجاد کرده، او می‌گوید: «اژه‌ای می‌داند بازپرس و قاضی اصلی پرونده من، جناب حسن حداد، معاون وقت امنیت دادستان تهران بودند که حکم بازداشت من را در اردیبهشت ٨٦ صادر کردند. بعد از ١٠ روز بازجویی در اوین، آقای حداد من را به اتاق کارش در اوین احضار و حکم آزادی به قید وثیقه را صادر کرد. در این جلسه ایشان به من گفت سوءتفاهم‌ها برطرف شده و از من خواست سکوت کنم تا جنجال‌ها فروکش کند و در ٢٠ روز قرار منع‌تعقیب من را صادر خواهند کرد. آقای حداد همچنین به من گفت بیرون از اوین، خبرنگاران تجمع کرده‌اند و شما فقط یک کلمه جواب بده و بگو «سوءتفاهماتی بود که رفع شد». من به آقای حداد گفتم از در دیگری مرا خارج کنید چون همین یک کلمه را هم نمی‌خواهم بگویم».

گفتند اتهام جاسوسی بی‌اساس بود
موسویان ادامه می‌دهد: «بعد از آزادی من، ده‌ها شخصیت و مسئول کشور از هر دو جناح از آقای حداد سؤال کردند و ایشان به همه بدون استثنا به صراحت گفتند اتهام جاسوسی به موسویان که در رسانه‌ها و از سوی برخی مقام‌های دولتی مطرح شده، بی‌اساس است».

او ادامه داد: «یکی، دو هفته بعد آیت‌الله هاشمی‌شاهرودی در جلسه‌ای در مجمع تشخیص مصلحت در حضور تعدادی از بزرگان نظام به مرحوم آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی فرمودند که پرونده من را مطالعه کرده‌اند. نظر خود ایشان و بازپرس پرونده این است که اتهام جاسوسی کاملا بی‌اساس است و آقای موسویان هم در‌این‌باره بی‌گناه هستند. ایشان همان سال در سخنرانی در حوزه علمیه قم هم علنا این نظر را اعلام کردند».

نماینده اژه‌ای گفت هجمه‌ها سازماندهی شده است
موسویان ادامه می‌دهد: «بعد از آزادی، با وجود سکوت من، جنجال‌ها به طرز عجیبی گسترش یافت و سیل اتهامات متعددی مطرح شد که در پرونده وجود خارجی نداشت. من به نماینده آقای اژه‌ای و به آقای حداد، قاضی پرونده، گفتم این اتهامات از کجا خلق شده و منتشر می‌شود و چرا آنها سکوت کرده‌اند؟ هر دو به من گفتند که این هجمه خارج از وزارت اطلاعات و قوه قضائیه سازماندهی شده است. نماینده آقای اژه‌ای هم شهریور ٨٦ من را به وزارت اطلاعات دعوت و ضمن پذیرایی، به خاطر سکوتی که کرده بودم، تشکر کرد». او می‌گوید: « بازپرس و قاضی اصلی پرونده من، آقای حداد هم بالاخره بعد از شش ماه قرار منع تعقیب من را درباره هر سه اتهام موجود در پرونده، ازجمله ارائه اطلاعات غیرمجاز به بیگانه، در آبان ٨٦ صادر کرد. آقای حداد درباره اتهام جاسوسی که در پرونده وجود نداشت هم در قرار خودشان تصریح کرده بودند که اساسا وزارت اطلاعات چنین ادعایی نداشته است. بعد از آن هم آقای جمشیدی سخنگوی قوه قضائیه در جمع خبرنگاران در ارتباط با اتهامات مطرح‌شده علیه من گفت موسویان درباره جاسوسی و نگهداری اسناد محرمانه بی‌گناه شناخته شده است».

می‌گفتند به خاطر مصالح نظام و انقلاب من را محکوم کنند
او همچنین می‌گوید: «شش ماه بعد از بازداشت، اوایل آبان ٨٦ بود که آقای حداد من را خواست و گفت: «آقای موسویان در ٢٨ سال کار قضائی، درباره هیچ پرونده‌ای مثل پرونده شما اذیت نشدم. در طول این مدت از دوطرف تحت فشار بودم. یکی از طرف مخالفان شما بودند که می‌گفتند به خاطر مصالح نظام و انقلاب تو را محکوم کنم و یکی هم از طرف دوستان شما بود که می‌گفتند حالا که معلوم شده ایشان بی‌گناه هستند، چرا قرار منع تعقیب صادر نمی‌کنم. من واقعا درمانده شدم... رفتم به پابوس امام‌رضا(ع) و به ایشان متوسل شدم که کمکم کند. سه روز تمام در حرم امام التماس کردم که راهنمایی‌ام کرده و تکلیف من را روشن کند. جمعه شب با قطار همراه با خانواده‌ام برگشتیم. نیمه‌های شب در مسیر بازگشت در قطار خوابیده بودم که خواب مرحوم پدرم را دیدم... سرم داد کشید و گفت: این سید بی‌گناه است چرا حکمش را صادر نمی‌کنی!

ساعت سه، چهار صبح بود که از خواب پریدم درحالی‌که خیس عرق بودم. بعد از سال‌ها مرحوم پدرم را در خواب دیده بودم، آن هم با این ناراحتی و عصبانیت و فریادی که سرم زد. منتهی با این خواب، جوابم را از توسل به حضرت امام‌رضا(ع) گرفته بودم. به قدری بی‌حال شده بودم که قدرت حرکت نداشتم. بدنم می‌لرزید. به تهران رسیدیم و با مکافات خودم را به خانه رساندم. فقط خدا را در نظر گرفتم و متن قرار منع تعقیب نسبت به هر سه اتهام در پرونده را نوشتم. با آقای جمشیدی، معاون قوه قضائیه تماس گرفتم و گفتم به هر قیمتی باید امشب آیت‌الله هاشمی‌شاهرودی، رئیس قوه قضائیه را ببینم. شب با آقای جمشیدی خدمت‌شان رسیدیم. به ایشان گفتم بین خود و خدا به این نتیجه رسیده و این قرار را صادر کرده‌ام؛ چون دیگر بیش از این تحمل کش‌دادن پرونده را ندارم. ایشان و آقای جمشیدی هم متن قرار را خواندند و موافقت کردند. آقای اژه‌ای را هم در جریان گذاشتم  و گفتم امروز خواستم بیایید اینجا و این قرار را به شما ابلاغ کنم».

او ادامه می‌دهد: «آقای حداد در قرار خود ضمن قرار منع تعقیب در مورد سه اتهام موجود در پرونده، نوشته بود که برخی اظهارات من در برخی از ملاقات‌های خارجی با وجودی که محرمانه نبوده و آشکار و رسانه‌‌ای بوده، منتهی طرح آن دون شأن من بوده و تبلیغ علیه نظام تلقی می‌شود اما به دلیل خدمات من و اینکه خانواده شهید هستم، از آن صرف‌نظر می‌کنند».

سرزنش احمدی‌نژاد از سوی مقامات نظام
او سپس در پاسخ به این سؤال که «آقای احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور وقت، شما را در ملأعام و قبل از رأی قوه قضائیه متهم به جاسوسی کرد. چرا شما درباره این اتهامات اقدامی نکردید؟» می‌گوید: «او رئیس‌جمهور بود و من خواستم حرمت رئیس‌جمهور کشور را حفظ کنم. مدتی بعد از بازداشتم، بعد از اینکه آقای احمدی‌نژاد در ملأعام چنین اتهامی را به من زد، فردی به من گفت یکی از مقامات عالی‌رتبه نظام در یکی از ملاقات‌ها، به‌شدت احمدی‌نژاد را به خاطر طرح چنین اتهامی به شما سرزنش کرده است».

اتهام احمدی‌نژاد در پرونده وجود نداشت
او ادامه می‌دهد: «٩ ماه در رسانه‌های داخلی و بین‌المللی اتهامی که رئیس‌جمهور کشور مطرح کرده بود، بیان می‌شد که اساسا در پرونده وجود نداشت».

مرتضوی، رأی قاضی حداد را لغو کرد
موسویان در ادامه می‌گوید: «بعد از اعلام بی‌گناهی من، مرتضوی، دادستان وقت رأی آقای حداد را لغو و ایشان را از پرونده خلع کرد. آقای مرتضوی هم با آقای احمدی‌نژاد روابط خیلی نزدیکی داشت. ایشان پرونده را به بازپرس دیگری داد. در این مرحله یعنی ٩ ماه از بازداشت من گذشته بود که روزی به دفتر بازپرس جدید احضار شدم. منتهی خودشان ترجیح داده بودند که حضور نداشته باشند. منشی ایشان برگه‌ای به من داد که اتهام جاسوسی در آن نوشته بود. منشی گفت شما جواب بدهید و بروید. جواب دادم و بازپرس جدید هم چند روز بعد و سریع قرار منع تعقیب من درباره اتهام جاسوسی را صادر کرد. برداشت من این بود که بازپرس مذکور خودش هم از طرح این اتهام خجالت می‌کشیده که حاضر نشد حتی حضور داشته باشد. منتهی بالاخره ٩ ماه در رسانه‌های داخلی و بین‌المللی اتهامی که رئیس‌جمهور کشور مطرح کرده بود، بیان می‌شد که اساسا در پرونده وجود نداشت و حداقل قبل از بسته‌شدن پرونده به یک وسیله‌ای ظرف چند روز وارد پرونده و خارج شد. به‌هرحال بازپرس دوم در قرار خود نوشته بود که مخالفت‌های من با سیاست‌های هسته‌ای و سیاست خارجی احمدی‌نژاد، جرم و مغایر امنیت ملی است. من در بازجویی‌ها درباره علت مخالفتم با سیاست‌های هسته‌ای و سیاست خارجی دولت نهم، ده‌ها صفحه نوشته بودم».

حکم قضائی موسویان چگونه صادر شد؟
او در نهایت درباره صدور رأی پرونده‌اش می‌گوید: «در روز آخر اسفند ٨٦ در دادستانی تهران به من گفتند می‌خواهیم یک جلسه‌ای در ایام تعطیلات عید بگذاریم و یک حکمی هم بدهیم که پنج سال شما را از داشتن پست دیپلماتیک محروم ‌کنیم. شما از اتهام جاسوسی تبرئه ‌هستید؛ اما منتهی چون خودتان قبول کرده‌اید که مخالف سیاست هسته‌ای و سیاست خارجی آقای احمدی‌نژاد هستید و ایشان هم رئیس‌جمهور و رئیس شورای امنیت ملی است، بنابراین تا زمانی که ایشان رئیس‌جمهور است، شما پست دیپلماتیک نداشته باشید... . دو سال حبس تعلیقی هم داده می‌شود که شما به زندان نمی‌روید، در پرونده خدمت دولتی‌تان ثبت نمی‌شود و حتی سوءسابقه هم محسوب نمی‌شود. می‌خواهیم این‌طوری قضیه را جمع کنیم».

او می‌افزاید: «روز ١٠ فروردین ٨٧ دادگاه رفتیم. قاضی از نماینده دادستان خواست که کیفرخواست را بخواند. نماینده دادستان هم گفت لزومی به خواندن کیفرخواست نیست، آقای موسویان خودشان می‌دانند که اصل مطلب در مورد یک پرونده اسناد محرمانه است که در منزل ایشان بوده است. آقای قاضی صرفا در همین یک مورد از من خواست که توضیح بدهم. من هم توضیح دادم که:

اولا: نگهداری اسناد محرمانه با اجازه مقام مافوق قانونی است. مجوز کتبی مقام مافوق را به ایشان دادم. طبق قانون هم نگهداری اسناد محرمانه با مجوز مقام مافوق، مجاز است. ثانیا: این مدارک کپی گزارشات خودم در دوران مأموریتم در آلمان است، یعنی ١٠، ١٥ سال قبل از بازداشت. ثالثا: علت نگهداری را هم توضیح دادم که امروز قصد طرح علنی آن را ندارم چون مغایر منافع ملی کشور می‌دانم».

به خاطر مصالح کشور اعتراض نکردم
او ادامه می‌دهد: «رئیس وقت دادگاه انقلاب هم سرزده از ابتدا به جلسه دادگاه آمدند، بعد از جلسه به اتاق ایشان رفتم. مات و مبهوت بود. گفت هر لحظه به منزل هرکدام از مسئولان بریزند، کلی گزارش محرمانه در منزلشان پیدا می‌کنند. این همه جنجال برای اینکه شما یک کپی از سوابق گزارش‌های خودتان را آن هم با مجوز مقام مافوق در منزل نگه داشته‌اید؟ نهایتا هم قاضی همان رأی را صادر کرد که در دادستانی به من گفته بودند و من نیز به خاطر مصالح کشور اعتراض نکردم».

به مصلحت کشور نیست بگویم
او افزود: «آقای محمدرضا رحیمی که معاون‌اول ایشان بودند، شخصا با جناب حداد صحبت کرده بودند و آقای حداد هم به ایشان گفته بودند که موسویان درباره اتهام جاسوسی بی‌گناه است. آقای رحیمی هم عینا نظر قاضی و بازپرس پرونده را به اطلاع جناب احمدی‌نژاد رسانده بودند. البته من معتقدم که خیلی از حقایق هم بعدا برای احمدی‌نژاد روشن شد. او در آخرین سفری که در سال ٩١ به نیویورک داشت، از سفیر وقت درباره فعالیت‌های من سؤال می‌کند. آقای سفیر هم پاسخ می‌دهند که موسویان در دانشگاه پرینستون مشغول هستند و بدون گلایه از مسائلی که بر سرش آمد، با تمام قدرت از منافع و مصالح نظام دفاع می‌کنند. آقای احمدی‌نژاد ضمن تأیید این مطلب، به سفیر گفته بود که می‌خواستم در این سفر آقای موسویان را دعوت کنم دیداری داشته باشیم که فرصت نشد». موسویان می‌گوید: «من نمی‌خواهم درباره محتوای پرونده حرفی بزنم چون آن را به مصلحت کشور نمی‌دانم».

نگاه مصلحی به تبرئه موسویان
او ادامه می‌دهد: «مصلحی در شهریور ٨٩ یعنی دو سال بعد از رأی دادگاه گفت: قوه قضائیه ممکن است براساس قوانین خود که ممکن است ضعف یا مشکلی نیز در آنها وجود داشته باشد عمل کرده باشد بنابراین تبرئه وی - موسویان – به وسیله دستگاه قضا بیانگر آن نیست که جاسوس نباشد».

دفاعیات من را منتشر کنید
او در پایان تأکید می‌کند که حرفم به همه کسانی که مدعی هستند این است که دفاعیات من را منتشر کنید و بگذارید همه مردم و همه مسئولان هم ادعاها و هم جواب‌های من را بخوانند و خودشان قضاوت کنند. هم ملت ٨٠‌میلیونی ایران قدرت تشخیص دارد و هم ‌هزاران قاضی و وکیل و حقوق‌دان در این کشور هستند و قضاوت خواهند کرد.

حسین موسویان  از  دیروز تا امروز
٥٩‌ساله است و متولد کاشان. کارنامه‌اش در وزارت امور خارجه پرفرازوفرود است. از سمت‌های او می‌توان به مدیرکل اروپای غربی وزارت خارجه، سفیر ایران در روسیه و مهم‌ترین آن، سفارتش در آلمان در زمان حادثه «میکونوس» اشاره کرد.

او نخستین سفیر ایران در آلمان متحد بود، در مصاحبه‌ای كه با «دویچه‌وله» انجام داد، از مأموریتی که «هاشمی‌رفسنجانی» در سال ١٣٦٩ به او سپرده بود، صحبت کرد. او گفت رئیس‌جمهوری وقت، هنگام اعزامش به آلمان به او گفته بود: «وظیفه شما این است که بروید روابط ایران با اروپا را در آلمان بازسازی کنید. بهبود روابط با اروپا می‌تواند خصومت‌های بین ایران و آمریکا را کاهش دهد». البته پس از دادگاه‌های پرونده میکونوس و رأی پرسروصدای آن علیه مسئولان ایرانی تمام سفرای ایران از اروپا فراخوانده شدند که موسویان هم جزء آنها بود. او که از چهره‌های نزدیک به مرحوم هاشمی‌رفسنجانی بود، پس از روی‌کارآمدن محمد خاتمی در سال ٧٦ به شورای‌عالی امنیت رفت و معاون حسن روحانی دبیر وقت این شورا شد . به واسطه این سابقه، پس از آن در سال‌های ٨٢ تا ٨٤ به‌ عنوان یکی از اعضای ارشد تیم مذاکره‌کننده هسته‌اي در مذاکرات حضور داشت.

با روی‌کارآمدن دولت نهم و آغاز ریاست‌جمهوری، او از تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای استعفا داد و آن‌طور که در کتاب خاطراتش نوشته است «پس از این ملاقات متوجه شدم ایران به سمت یک بحران و رویارویی جدید در سطح منطقه و همچنین در سطح بین‌المللی حرکت خواهد کرد».  دو سال بعد، در اردیبهشت ٨٦ به سه اتهام «جاسوسی هسته‌ای»، «نگهداری اسناد محرمانه» و «تبلیغ علیه نظام» بازداشت شد. چند ماه بعد سخنگوی وقت دستگاه قضائي، اعلام کرد: «موسویان در دو مورد از اتهاماتش، یعنی جاسوسی و نگهداری اسناد محرمانه و ارائه آن به بیگانگان بی‌گناه شناخته شده، ولی در تبلیغ علیه نظام پس از تکمیل تحقیقات نتیجه اعلام خواهد شد».

در کنار قوه قضائیه، محمود احمدی‌نژاد، رئيس دولت نهم نیز به‌شدت پیگیر این پرونده بود و به درخواست او پرونده دوباره بررسی شد؛ در نهایت هم دادگاه انقلاب تهران، او را از اتهام «جاسوسی» و «نگهداری اسناد محرمانه و ارائه آن به بیگانگان» تبرئه کرده و تنها در ارتباط با اتهام اخلال در امنیت ملی مجرم شناخت و به دو سال حبس تعلیقی و پنج‌ سال محرومیت از مشاغل دولتی محکوم کرد.

او پس از تبرئه از اتهاماتش برای پژوهش در دانشگاه پرینستون راهی آمریکا شد و تا سال ٩٢ هم به ایران باز‌نگشت تا اینکه در دی ماه ٩٢ خبر حضور او در مراسم ترحیم مادر محمدجواد ظریف، وزیر امورخارجه بازهم خبرساز شد. او همچنان در آمریکا زندگی می‌کند و هرازچند‌گاهی هم به ایران می‌آید. موسویان از مؤسسان حزب اعتدال و توسعه است و از همفکران و همراهان حسن روحانی محسوب می‌شود.
ارسال نظرات