صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۰۶۲۶۷
تاریخ انتشار: ۱۲:۴۴ - ۲۶ بهمن ۱۳۹۵
مسیح مهاجری حضور گسترده مردم در مراسم تشییع پیکر و رحلت آیت الله هاشمی رفسنجانی را نتیجه صبری می‌داند که آقای هاشمی رفسنجانی برای حفظ انقلاب و نظام کردند.

به گزارش شفقنا، حجت الاسلام و المسلمین مسیح مهاجری از یاران دیرین، نزدیک و همچنین مشاور آیت الله هاشمی رفسنجانی در دوران ریاست جمهوری او بود و اکنون مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی است.

بخش‌هایی از این گفت وگو با را می خوانید:

یکی از گمانه زنی‌ها و صحبت‌هایی که بسیار تکرار شد، این بود که رهبری و آیت الله هاشمی رفسنجانی بر سر مسایلی از سال ۸۸ به بعد، با یکدیگر دچار مشکل شدند. در خصوص چنین اختلافی که عده ای آن را مطرح کردند، اطلاعی دارید؟
اختلافی بین آیت الله هاشمی رفسنجانی با رهبری نبود؛ آیت الله هاشمی رفسنجانی همواره در محافل سیاسی و خصوصی از رهبری حمایت کرد او در اوج مظلومیت هیچگاه زبان به گلایه در انظار عمومی به صورتی که نظام، انقلاب و رهبری خدشه ای وارد شود، نگشود. او همواره رهبری را جان خود می دانست و در جلسات خصوصی که با او داشتیم، همواره مدافع نظام، رهبری و ولایت فقیه بوده و رعایت اصول را کرد؛ رهبری هم به ایشان علاقه ویژه ای داشت، انتخاب ایشان به عنوان رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام از سوی رهبری نشان دهنده درایت رهبری و پایبندی و جایگاه ارزشمند آیت الله هاشمی به نظام بوده است، این شخصیت برجسته انقلاب تا آخرین لحظه عمر خود با همه توان پای انقلاب ایستاد.

نکته دیگری که می تواند نشانه حمایت آیت الله هاشمی رفسنجانی از رهبری باشد، مربوط به سفر آیت الله هاشمی رفسنجانی به عراق و دیدار با آیت الله سیستانی است، در ابتدای این دیدار رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام از عملکرد آیت الله سیستانی در عراق تشکر می کنند. آیت الله سیستانی به رسم همه علما که خودشان را هیچ کاره می دانند و به قول معروف شکسته نفسی می کنند در جواب گفتند: همه کارهای عراق دست شماست شما باید ائتلاف را حفظ کنید من که کاره ای نیستم و اینجا چیزی دست من نیست اختیاردار من نیستم. آقای هاشمی رفسنجانی گفتند: بله شما قانونا اختیاری ندارید ولی نفوذتان زیاد است و می توانید کارهای فوق قانون انجام بدهید و مردم عراق و مسئولین هم از شما اطاعت می کنند. پیدا بود که آیت الله قصد ندارند به این بحث تن بدهند و میخواهند موضوع را عوض کنند. لذا در جواب گفتند: شما اگر خودتان در ایران متحد باشید همه مشکلات حل خواهد شد. آقای هاشمی رفسنجانی گفتند : ما اختلاف نداریم . من و رهبری با هم خیلی خوب هستیم و هیچ مشکلی نداریم. البته گاهی اختلاف نظرهائی پیش می آید ولی هر جا نتوانیم حل کنیم من کوتاه می آیم و از ایشان تبعیت می کنم.

هیچ اختلاف نظری وجود نداشت؟
هاشمی‌رفسنجانی چه در دوران ریاست‌جمهوری و چه بعد از آن در مواردی که با رهبری اختلاف نظر داشتند، ساعت‌ها با یکدیگر به مباحثه می‌نشستند و در صورتی که قانع نمی‌شد با این برهان که آیت‌الله خامنه‌ای رهبر است موضوع مورد اختلاف خود با رهبری را می‌پذیرفت و به آن عمل می‌کرد. با چنین رویکردی که هاشمی داشت، نمی‌توانیم ادعا کنیم که وی با رهبر معظم انقلاب زاویه داشت.

غیر از شهادت هایی که مقام معظم رهبری در موارد مختلف در مورد ایشان دادند و نشان دهنده ارادت ایشان به رهبری بود، بنده نیز نکته هایی در این مورد دارم که عرض می کنم. یکی از این موارد هنگامی بود که حضرت آیت الله فاضل لنکرانی از دنیا رفتند؛ بعد از درگذشت ایشان ما به این فکر افتادیم که بعد از ایشان در قم باید مرجع تقلیدی باشد که از انقلاب و نظام حمایت کند. به همین خاطر من و چند نفر از دوستان خدمت آقای هاشمی رفسنجانی رفتیم که از جمله این دوستان آقایان دری نجف آبادی، دکتر احمد احمدی و جعفری گیلانی بودند. من از آیت الله هاشمی پرسیدم به نظر شما در قم چه کسی باید به عنوان یک مرجع تقلید مطرح شود که مانند آیت الله فاضل لنکرانی از انقلاب اسلامی دفاع کند و ما او را تبلیغ کنیم و به مردم بشناسانیم؟ ایشان گفتند آیت الله خامنه ای، من گفتم ایشان به جای خود ما می خواهیم برای ایشان در حوزه حامی پیدا کنیم، آیت الله هاشمی باز گفتند آقا، (ایشان مقام رهبری را از همان دوران آقا خطاب می کردند). باز برای بار سوم من تکرار کردم که مثل این که توجه نکردید، منظور ما این است که علاوه بر ایشان در قم کسی را به ما بگویید که حامی رهبری، نظام و انقلاب باشد و ما او را به مردم معرفی کنیم. باز هم برای بار سوم فرمودند آقا، شما ببینید که این علاقه تا چه حد بود.

علاوه بر اینکه عده ای صحبت از اختلاف میان رهبری و آیت الله هاشمی رفسنجانی می کردند، نسبت هایی هم درخصوص زاویه دار بودن آیت الله هاشمی رفسنجانی با سپاه و بسیج مطرح کردند و شاید هنوز هم این صحبت ها مطرح است.
من و آقای هاشمی هر هفته یک ساعت در مورد همه مسائل صحبت می کردیم، نظرش در مورد سپاه را این‌گونه دیدم که سپاه نور چشم ایشان است، در زمان جنگ عده‌ای با قدرت در مقابل سپاه ایستادند که قد علم نکند، اما هاشمی از سپاه حمایت جانانه کرد. آیت الله هاشمی رفسنجانی بسیج را نیز دست راست خود می دانست، در شرایطی که عده‌ای دنبال تخریب جایگاه سپاه بودند، سپاه را در اوج عزت و اقتدار می‌خواست. آقای هاشمی رفنسجانی این موارد را چندین بار در مجالس خصوصی و عمومی مطرح کرد.

پس علت نسبت هایی که در این زمینه ها به آیت الله هاشمی رفسنجانی داده شده را چه می دانید؟ ایشان فرد انقلابی بودند و برای این انقلاب بسیار زحمت کشیدند، سخت است باور اینکه عده ای از بطن همین انقلاب، علیه فردی انقلابی اقدام کردند.
متأسفانه عده ای در جامعه بدون در نظر گرفتن هیچ اصولی هر حرف و تهمتی را علیه اشخاص و ایشان مطرح می کردند، علیرغم این که بیشترین تهمت ها علیه آیت الله هاشمی رفسنجانی به ناحق روا داشته شد، همچنان نیز برخی از افراد جامعه به اصول و احکام آزادی پایبند نیستند و هر حرف و تهمتی را به ناروا مطرح می کنند و این عمل نشانه این است که این افراد دارای استحقاق و استبداد هستند؛ اگر به شرایط آزادی ‌پایبندی نشان ندهیم بردگی، استبداد و استعمار به سراغ ما می‌آید و به وضعیت گذشته بر‌می‌گردیم.

واکنش آیت الله هاشمی رفسنجانی در برابر این افراد به چه صورت بود؟
هوشیاری و صبوری آیت الله هاشمی بسیاری از توطئه ها را خنثی کرد، این شخصیت بلند نظر و هوشیار هیچ گاه در مقام پاسخگویی و دفاع بر نیامد و سکوت کرد. آیت الله هاشمی رفسنجانی مرد عمل و نیک کردار بود، با روی گشاده با مخالفان خود نیز حشر و نشر داشت. آیت الله هاشمی با قلب سلیم آغوشش را برای مخالفان باز می‌کرد و با روی گشاده آنها را می‌پذیرفت، با شناختی که از آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی دارم وی همه آنهایی را که به ناحق علیه وی مطالبی به زبان آورده‌اند را می‌بخشد ولی باید درس بگیریم و دوباره به ناحق علیه کسی صحبت نکنیم زیرا هنوز نیز از این قبیل شخصیت‌ها در کشور داریم که در اظهارنظر درمورد آنها باید دقت کافی داشته باشیم.

یکی دیگر از مسایلی که بسیار در مورد آن صحبت شده نوع زندگی آیت الله هاشمی رفسنجانی است، گرچه فرزند بزرگ ایشان آقای محسن هاشمی در مورد میزان دارایی ایشان تلویحا در صدا و سیما توضیحاتی داد، اما همچنان این صحبت ها شنیده می شود.

ساده زیستی یکی از ویژگی های آیت الله هاشمی رفسنجانی بود، عده ای همواره تلاش می کردند که آیت الله هاشمی رفسنجانی را مروج اشرافی گری در کشور جلوه دهند، اینکه گفتند ایشان در دل جنگل و کوه منطقه زیبای کلاردشت در استان مازندران ویلای میلیاردی دارد ، تهمتی بیش نبوده است. آیت الله هاشمی در اوج مظلومیت از دنیا رفت، افراد بسیاری به اصول، احکام و شرایط حریت نظام جمهوری اسلامی ایران پشت پا زدند و به ایشان تهمت های ناروایی نسبت دادند. هر چند هوشیاری و صبوری آیت الله هاشمی توطئه این افراد را به خودشان برگرداند، اما صدمه روحی و جسمی زیادی به این مرد بزرگ وارد شد. آیت الله هاشمی رفسنجانی با صبوری و درایت و خدمت صادقانه به مردم و نظام، داغ بزرگی را بر دل قدرت طلبان فرصت طلب گذاشت.

آیت الله هاشمی رفسنجانی که از ارکان نظام بود، در انتخابات سال ۹۲ در کمال نا باوری رد صلاحیت شد، درد دلی از ایشان در این برهه زمانی شنیدید؟
بعد از رد صلاحیت در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ و بعد از آنکه با یک جمله آقای هاشمی رفسنجانی معادلات تغییر کرد و آقای روحانی رئیس‌جمهور شد، آیت‌الله را عامل واقعی به این آیه شریفه دیدم که «لکی لاتا‌سواعلی ما فاتکم ولاتفرحوا بماآتاکم (سوره حدید آیه ۲۳). همواره یکسان، صبور، با وقار، متحمل و امیدوار به فضل الهی. تمکین به قانون، احترام به حریم‌ها و حرمت‌ها، دلسوزی برای نظام و انقلاب و کشور و تلاش برای تقویت ولایت فقیه و شخص رهبری، از ویژگی‌های این استوانه نظام در سختی‌ها و پیروزی‌ها و نشیب‌ها و فرازهاست.

به جزئیات آنچه مخالفان با آقای هاشمی رفسنجانی در ماه‌ها و به ویژه هفته‌ها و روزهای قبل از انتخابات هفتم اسفند کردند وارد نمی‌شوم ولی اشاره به سیل تهمت‌ها، دروغ‌ها، توسل به بوق انگلیسی و مفتی دربار سعودی و استفاده از امکانات بیت المال برای از چشم مردم انداختن این عالم مجاهد و انقلابی را لازم می‌دانم، نه برای بازگشت به دوران رقابت بلکه فقط با این هدف که یادآور شوم عالم محضر خداست و بالاتر از محاسبات مادی ما محاسبه دیگری وجود دارد که اگر از آن غفلت کنیم چوب این غفلت را خواهیم خورد. به همین دلیل، باید از آنچه انتخابات هفتم اسفند به همه گوشزد کرد عبرت بگیریم و باور کنیم که «یدالله فوق ایدیهم». این درس، فقط برای کسانی که در انتخابات هفتم اسفند بداخلاقی کردند و چوب آن را خوردند نیست. کسانی که احساس پیروزی می‌کنند نیز باید به این واقعیت توجه کنند که اگر قدر نعمت را ندانند خدا آن را از آنها می‌گیرد. آنها نباید مغرور شوند و حتی بیش از رقبای خود باید به این واقعیت که عالم محضر خداست توجه داشته باشند و خود را به خدمت به مردم و تقویت بنیان‌های اخلاقی و آرمان‌های انقلابی متعهد بدانند. این، راهی است که امام خمینی پیش پای ما قرار داده است، راهی که عزت و اقتدار ما در پیمودن آنست.

در معاشرت‌با آیت الله هاشمی رفسنجانی دریافتم که او عالم را محضر خدا می‌داند، در نشیب و فرازها از خدا غافل نمی‌شود، جواب بداخلاقی‌های بدخواهان را با بداخلاقی نمی‌دهد و بسیار شجاع است و در نهایت مظلومیت در کوران حوادث تند با احساس تکلیف وارد قلب حادثه می‌شود. یک نمونه از این شجاعت مظلومانه اینکه در هنگامه سونامی تهاجم‌های سنگین روزهای قبل از انتخابات هفتم اسفند که به اومی شد، با انتشار بیانیه‌ای تاریخی خطاب به مردم اعلام کرد: «با توکل بر خدای لایزال، اعتقاد به مبانی اسلام، تاکید بر اصول اسلامی، تعالیم اهل بیت(ع) و با اعتماد کامل به صداقت انتخاب افکار عمومی، پس از سال‌ها مسئولیت‌های انتخابی و انتصابی، یک بار دیگر - و شاید آخرین بار - خود را در معرض آرای شما مردم بزرگوار می‌گذارم تا هم وزن عملکرد و هم میزان درستی و نادرستی مواضع خود را در ترازوی اندیشه‌های عام بسنجم و هم اگر رای لازم و قانونی را برای ورود به مجلس خبرگان رهبری به دست آوردم، براساس تکالیفی که قانون اساسی به صراحت از نمایندگان این مجلس خواسته، انجام وظیفه نمایم.» تردیدی ندارم که در صدر فهرست آراء خبرگان قرار گرفتن آقای هاشمی رفسنجانی، پاسخ مناسب خدا به مظلومیت او بود و عمل به وعده قرآنی «انّ ‌الله یدافع عن الذین آمنوا»

بعد از انتشار خبر رد صلاحیت آقای هاشمی رفسنجانی به دیدار ایشان رفتم تا به خیال خودم ایشان را دلداری بدهم، ولی او به من دلداری داد. او را با چهره خندان‌تر از روزهای گذشته دیدم و هنگامی که پرسیدم با این بی‌انصافی چه خواهید کرد؟ گفت: من با احساس وظیفه به صحنه آمده بودم و حالا وظیفه را از من ساقط کرده‌اند، به همین دلیل خوشحالم و احساس راحتی می‌کنم. این، عشق به انقلاب و نظام و کشور و مردم بود که هاشمی رفسنجانی را به قلب مردم نفوذ داد و مردم با شنیدن خبر رحلت او عشق خود را به او اینگونه نشان دادند. این واقعه مهم تاریخی باید به موافقان و مخالفان آقای هاشمی رفسنجانی درس بزرگی بدهد. درسی که موافقان باید بگیرند این است که راه او را با عشق ورزیدن به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی و ملت و کشور ادامه دهند، در برابر فشارها و ناملایمات صبر و تحمل خود را بالا ببرند تا بتوانند دین خود را به آیت‌الله هاشمی رفسنجانی ادا کنند.

همه فکر می‌کردند ایشان فریاد بر می‌آورد، اعتراض می‌کند و با نفوذی که دارد، غوغائی برپا می‌کند. ولی در نهایت شگفتی دیدیم که حتی کوچک‌ترین شکوه‌ای نکرد، خم به ابرو نیاورد و به همه گفت با نظام جمهوری اسلامی نباید قهر کرد. به او گفتند انتخابات را تحریم کنید. گفت: انتخابات، آبروی انقلاب و نظام جمهوری اسلامی است و ما نه تنها نباید آن را تحریم کنیم بلکه باید فعالانه در آن حضور داشته باشیم.

درسی که مخالفان می‌توانند بگیرند این است که با حربه تخریب و تهمت و دروغ برای همیشه خداحافظی کنند و از هر کس انتقاد می‌کنند، با رعایت انصاف و ضوابط دینی و اخلاقی انتقاد کنند. باب انتقاد نباید در این کشور انقلابی بسته شود، اما باید انتقادها در چارچوب دین و اخلاق باشد. همه باید با تخریب و تهمت و دروغ خداحافظی کنند و درباره دیگران با رعایت انصاف و ضوابط شرعی سخن بگویند یا بنویسند یا برنامه‌سازی کنند. این، یعنی درهای بداخلاقی را ببندید و درهای اخلاق را بگشائید. ما امروز دچار بحران اخلاقی هستیم. همه، به‌ویژه بزرگان کمک کنند بحران اخلاقی را پشت سر بگذاریم.

پس از ارتحال آیت الله هاشمی رفسنجانی رسانه های دنیا برای مخابره خبر درگذشت ایشان از تعابیری مانند «مغز متفکر خاورمیانه یا «بزرگترین سیاستمدار خاورمیانه در عصر از دنیا رفت»؛ استفاده کردند، به نظرتان چرا چنین تعابیری برای هاشمی رفسنجانی استفاده شد؟ ایشان چه توانایی هایی داشتند و آیا این توانایی ها در میان ما مغفول ماند؟
بله! بخش علمی شخصیت ایشان و نیز جایگاه ایشان میان روحانیت مفغول مانده است. آقای هاشمی یک مجتهد مسلم و یک مفسر قوی قرآن بود. آنقدر قدرت تفسیری داشت که در زندان شاه، با آن محدودیت‌ها و بدون برخورداری از منابع توانست تفسیر بنویسد. اکنون تفسیر راهنمای ا‌یشان که در ۲۱ جلد منتشر شده است، یکی از بهترین تفاسیر است. علاوه براین، بر مسائل فقهی و در مسائل قرآنی هم ایشان چیره بود. در مسائل اعتقادی هم همین طور. ایشان در زندان کتابی علیه کمونیزم نوشت که یک بار در اواخر انقلاب چاب شد و اخیراً هم چاپ دوم آن منتشر شد. انگیزه چاپ دوم این کتاب نیز این بود که یکی از دانشگاه‌های هند از ایشان خواست مطالبی درباره کلام جدید بنویسند که ایشان این کتاب را تجدید چاپ کردند. بنابراین، آقای هاشمی هم در فقه و هم در علوم قرآنی و تفسیر و کلام و هم در سیاست سرآمد بود. در سیاست بویژه می‌دانید که سیاستمداری مانند هاشمی در عصر خود ندیدیم لذا رسانه‌های دنیا گفتند که بزرگ‌ترین سیاستمدار خاورمیانه در عصر حاضر از دنیا رفته است.
ارسال نظرات