داوود حشمتی در قانون نوشت: شوي تلويزيوني شنبه شب صداوسيما نشان داد كه دوران شريعتمداري ديگر تمام شده است. برادرحسين ديگر نه آن شور و حرارت و نه ديگر حرف جديدي براي گفتن دارد. مدتهاست كه ديگر يا سرمقاله در كيهان نمي نويسد يا آنچه مينويسد هيچ بازتابي ندارد. البته بررسي اين روند افول، مقوله ديگري است كه براي بررسي آن بايد به نامه سرگشاده مقدم فر اشاره كرد كه در آن خواسته بود از زبان رهبري حرف نزند و توصيه كرده بود: «بهتر نیست بهگونهای موضعگیری کنید که حداکثر مواضع خود را اعلام کنید نه اینکه از زبان رهبری سخنی بگویید؟» البته فراموش نشود شريعتمداري با يك معضل بزرگ ديگر هم روبهروست. او عصر ارتباطات و تعامل دوطرفه رسانهها را نميشناسند. هنوز درك نكرده كه دوران تكگويي رسانهاي گذشته است. درست در همان لحظاتي كه داشت حرفهاي تكراري خودش در مورد مايكل لدين را تحويل بينندگان مي داد، شبكههاي مجازي از گافهاي او پر شد. شريعتمداري درك نميكند كه ديگر دوران تريبونهاي يكطرفه به پايان رسيده است. حالا گوينده و نويسنده ناچار است با بازخورد مطالبي كه بيان ميكند روبه رو شود.
نكته ديگر نيز اين است كه وجود حافظههاي رايانهاي هم در اين زمينه موجب مي شود تا ديگر كسي نتواند هر روز ژستي متفاوت بگيرد و روي حافظهكوتاه مدت جامعه حساب بازكند!
ادعاهاي ديروز شريعتمداري، هم با مخالفت احمدينژاديها و هم با اعتراض اصلاح طلبان روبهرو شد. احمدينژاديها از اينكه در تريبون رسمي و به هر بهانهاي، آنها و دولتشان نقد ميشود به شدت ناراحت بودند و در شبكههاي مجازي مديرمسئول كيهان را به باد نقد گرفتند و اصلاحطلبان نيز براي ادعاهاي بي سند او ، وي را زير سوال بردند.
افول برادر حسينشريعتمداري به شدت افت كرده است و از همين روست كه مي بينيم اشتباهات فاحش ميكند و سابقه وقايع 88 را به دهه هفتاد میلادی وصل میکند! -که تاريخ پيش از انقلاب است -يا درحالي كه تنها يك جمله در مورد املاك نجومي در روزنامهاش انتقاد كرده و ديگر آن را به دست فراموشي سپرده با افتخار مدعي مي شود كه اين موضوع را اولين بار كيهان افشا كرده است! البته بعد از اين ادعا، كاربران شبكههاي اجتماعي با طعنه ميپرسيدند، اگر كيهان اين موضوع را افشا كرده پس چرا ياشار سلطاني به زندان رفت؟
فراموشينرخ دلار را به خاطر نميآورد و از روي تعمد تلاش ميكرد حمايتهاي دولت قبل از اميرمنصور آريا براي دريافت تسهيلات و رقم خوردن اختلاس بزرگ سه هزار ميلياردي را به فراموشي بسپارد. شريعتمداري ديگر پير شده و به ياد نميآورد تا به حال چند بار حقوق نجومي را تيتر اول كرده و در عوض هيچ بار املاك نجومي را در صفحه اول به اندازه يك گزارش كوتاه نيز تيتر نكرده است.
تيكهاي تنهاييالبته در بررسي عوامل اين افت نبايد از فقدان حسن شايانفر به عنوان «عقل منفصل» مديرمسئول كيهان غافل شد. اگر آن روزها فعاليتهاي شايانفر به چشم نميآمد، اما امروز نبود او مشهود است. با اين روند مشخص شد كه اطلاعات اصلي سرمقالهها و تعيين استراتژي مناظرات با شايانفر بود و حال، نبودش را در تيكهاي عصبي شريعتمداري در مناظره، به راحتي ميتوان مشاهده كرد.
ادعاهاي پوشالياينروزها شيوههاي او ديگر تكراري شده است. يك حرف نادرست را آنقدر تكرار مي كند تا با توسل به متواتر شدن آن در نزد عامه مردم، به ناحق لباس حقيقت برآن پوشانده شود. پروژه جديد او نيز ماجراي تحريمهاست. مديرمسئول كيهان با استناد به نامه 30 نفر خائني كه به دور از وجدان و توجه به منافع ملي به ترامپ نامه نوشتند، گفت: «تعدادی از همین افراد اصلی که در فتنه بودند، از اوباما درخواست میکنند که تحریمهای شدیدتری را علیه ایران اعمال کند، واژه تحریمهای فلجکننده از داخل کشور مطرح شده بود. آقای سفیر وقت اتریش در ایران با تعجب میگوید:« این دو ريیس جمهور اسبق ایران در ملاقات با بنده خواستند که غرب در شیپور تقلب و نقض حقوق بشر در ایران بدمد».
اين درحالي بود كه اصل ترجمه سند ويكيليكس كه شريعتمداري به آن اشاره كرد اين است: «در نخستین ملاقات آیت ا... هاشمی رفسنجانی با یک غربی یا حتی یک خارجی بعد از انتخابات؛ ایشان بسیار علاقهمند بود که در مورد همکاری های اقتصادی صحبت کنند. چرا که این موضوع ، اولویت آقای رفسنجانی بود. آنها از هرگونه صحبت درمورد انتخابات و حتی انرژی هستهای حذر کردند و بهخصوص که 10 الی 15 ناظر هم از بخشی های مختلف حکومت ایران در جلسه حاضر بودند. رفسنجانی همچنین در مورد اینکه حکومت ایران چطور باید تکامل و اصلاح پیدا کند صحبت کرد و گفت که هرگونه تغییری در ایران باید از داخل باشد و هیچگونه دخالتی در امور ایران در هیچ شرایطی مورد پسند نبوده است.».
ترجمه متن نشان ميدهد حرف شريعتمداري درست نيست. اما سوال اين است كه آيا او از اين حقيقت آگاهي ندارد؟ آيا ترجمه درست آن را ميداند و در عين حال به عمد آن را تغيير ميدهد؟
عاقبت بخيري در كار نيستما با اين نامه مخالف هستيم به اين دليل كه منافع ملي در آن مورد حمله قرار گرفته است اما كيهان كه پيش از اين سي نفر، در سرمقالهاي براي ترامپ نوشت: «برجام را پاره كن». خواسته آنها و خواسته شريعتمداري چه تفاوتي با هم دارد؟ مگر نه اينكه هر دو، خواستار برهم خوردن توافق و بازگشت به شرايط پيش از برجام هستند تا كاسبان مختلف از آن ارتزاق كنند؟ تقاطعي كه آن 30 نفر، نتانياهو و كيهان را به يكديگر رسانده، تقاطع برجام و ترامپ است كه هر سه خواهان پاره شدن سندي هستند كه كشور را از تحريمهاي ظالمانه نجات داد. هر دو طرف، حكم لبههاي مختلف يك قيچي را دارند كه به ظاهر با هم مخالفند اما در عمل يك راه را ميپيمايند و اين رويكرد به صلاحنيست.