مريم وحيديان در مصاحبه خود با مرتضی حاجی که در روزنامه اعتماد منتشر شده، آورده است:
با نزديك شدن به نقطه پايان دولت يازدهم و انتخابات رياستجمهوري ٩٦، پيشبيني سناريوي محتمل انتخاباتي اصولگرايان مشكلتر ميشود. چه اينكه صحبت از معرفي كانديداي حزبي از تشكلهاي مختلف اصولگرا شنيده ميشود و روز به روز تعداد افراد محتمل براي كانديداتوري اين جريان افزايش مييابد. مرتضي حاجي، وزير دولت اصلاحات معتقد است كه حتي اگر جريان اصولگرا بتواند به كانديداي واحدي دست يابد نميتواند براي روحاني در سال ٩٦ دردسرساز شود.
با فرض اينكه اصولگرايان بتوانند با كانديداي واحد وارد صحنه انتخابات شوند، اصلاحطلبان و كانديداي مورد حمايتشان چه سرنوشتي خواهند داشت؟
با بررسي شرايط جريان اصولگرايي به جرات ميتوان گفت كه آقاي روحاني در انتخابات ٩٦ رقيب جدي ندارد. چه جناح اصولگرا بتواند كانديداي واحدي معرفي كند و چه كانديداهاي متعددي از سوي اصولگرايان به عرصه انتخابات پا بگذارند، آقاي روحاني دست بالا را نسبت به همه گزينههاي مطرح جريان اصولگرايي دارد. اگرچه دولت آقاي روحاني مشكلاتي دارد اما مردم اين را درك ميكنند كه به چه دليلي اين مشكلات به وجود آمده است.
البته اصولگرايان و به ويژه جريان تندرو تلاش دارد تا با تخريب دولت و دستاوردهاي آن، افكار عمومي را عليه آقاي روحاني كند. شاهد مثال اين ادعا رفتارهاي تهاجمي برخي چهرهها و رسانههاي وابسته به اين جريان در موضوعات مختلفي از جمله يارانهها، خريد هواپيما، آلودگي هوا، فيشهاي حقوقي، برجام و ديگر موضوعات اينچنيني است. البته جريان مخالف دولت براي ايجاد دردسرسازي براي آقاي روحاني در انتخابات اين استراتژي شان را ادامه خواهند داد اما ميشود گفت كه در نهايت اين رفتار، دستاوردي براي شان نخواهد داشت چرا كه حافظه مردم به اين راحتيها سوءمديريتها و نابسامانيهاي هشت سال قبل از دولت اعتدال و مديريت اصولگرايان را از ياد نخواهد برد.
آقاي روحاني در انتخابات با مشكل جدياي رو به رو نخواهد بود. در درجه اول اين فرض كه جريان اصولگرايي بتواند به كانديداي واحد دست يابد، فرضي با احتمال كم است. چنانچه در هفتهها و روزهاي اخير ميبينيم از هر گوشه و كنار جريان اصولگرايي مدعياني براي مديريت اين جريان و كانديداتوري پيدا ميشود. اين نشان ميدهد اصولگرايان فصل الخطابي ندارند كه بتواند گروههاي مختلف اصولگرايي را دور هم جمع كند. بر همين اساس بسيار بعيد است كه اصولگرايان مدعي تن به خواسته گروههاي همزاد سياسي خود بدهند و به احتمال زياد با چند كانديدا به انتخابات ٩٦ورود پيدا ميكنند.
ليكن با در نظر گرفتن اين فرض كه اصولگرايان بتوانند به كانديداي واحد برسند، باز هم شانس پيروزي كانديداي واحد اصولگرا در مقابل آقاي روحاني بسيار كم است. معرفي كانديداي واحد از سوي اصولگرايان خوب است و اصلاحطلبان از اين موضوع استقبال ميكنند چرا كه با اتحاد انتخاباتي اصولگرايان و كانديداي واحدشان، آرا در انتخابات پخش نميشود و نهايتا مشخص ميشود كه اقبال مردم به كدام جريان سياسي بيشتر است و تكليف محبوبيتهاي اجتماعي جناحها معلوم ميشود.
جريان رقيب با چه استراتژي ميتواند راي آقاي روحاني را بشكند؟
آنچه در اين ايام ديده ميشود اجراي استراتژي تخريب دولت از سوي مخالفان آقاي روحاني است. هر كار مثبتي هم كه دولت انجام دهد به بهانهاي زير سوال ميبرند. اگر نقطه ضعفي در عملكرد دولت روحاني وجود داشته باشد از سوي رقبا بزرگنمايي ميشود. به هر حال هيچ دولتي بدون مشكل و نقطه ضعف نبوده است و بايد مجموعه كارنامه دولتها را براي قضاوت در نظر گرفت.
چندي پيش آقاي روحاني از منشور حقوق شهروندي رونمايي كرد. درست است كه محتواي اين منشور در برخي از اصول قانون اساسي يا در فرمان هشت مادهاي امام و رهبري ذكر شده است. ليكن اينكه اين قسم از قوانين در يك مجموعه گردآوري شود و در اختيار مردم قرار بگيرد و از مردم خواسته شود كه با حقوق خود بيش از پيش آشنا شوند، يك گام مثبت در نظام سياسي محسوب ميشود. اين كار مثبتي بود كه دولت و آقاي رييسجمهور انجام دادند و حقوق مردم را يك بار ديگر در افكار عمومي و رسانهها برجسته كردند.
جريان رقيب و رسانههاي اين جريان، چنين كار خوب و مثبتي را هم برنتافتند و شروع به زير سوال بردن آن كردند. آنها تلاش كردند، بگويند كه چنين كاري چه ضرورتي داشت درحالي كه مفاد آن در قانون اساسي وجود داشته و مردم مشكل اقتصادي و معيشتي دارند. آنها بيان ميكنند كه چرا دولت به مشكلات مردم نميپردازد. اين حرفها درست است. ليكن چرا يك كار درست ديگر را به اين بهانهها بايد زير سوال ببريم؟ چيزي كه برخي تعقيب ميكنند اين است كه به نحوي چهره دولت را در اذهان عمومي متزلزل كنند و حمايت مردمي از دولت را كاهش دهند. به گمان من جريان رقيب از اين نوع رفتارها چندان طرفي نميبندد.
آنها با اين كار مظلوميت دولت را بيشتر ميكنند و مردم هم طرفدار مظلومين هستند و اين مساله بارها به آنها اثبات شده است. مردم همچنان حمايت از آقاي روحاني را ادامه خواهند داد. اينكه به جاي كمك به رييسجمهور مستقر و تقويت دستاوردهاي دولت كه منافع ملي را تامين ميكند، به تضعيف دولت بپردازد، كار درستي نيست. اين مساله تنها به مقبوليت رييسجمهور مستقر اضافه ميكند.
كانديداي كدام طيف اصولگرايي قابليت بيشتري براي پيروزي مقابل آقاي روحاني دارد؟
اگر كانديدايي از سوي جناح رقيب از بخش معتدل جريان اصولگرايي مطرح شود، نسبت به كانديداي بخش تندروي جناح راست در اردوگاه اصولگرايي شانس بيشتري دارد. البته بايد توجه داشت كه بخش قابل توجهي از بخش معتدل جريان اصولگرا حمايت از آقاي روحاني را لازم ميدانند اما اگر قرار باشد، كانديدايي از ناحيه اصولگرايان مطرح شود و شانس بيشتري داشته باشد بايد فردي معتدل باشد. در ميان چهرههاي معتدل اصولگرا هم كسي پيدا نميشود كه علاقه داشته باشد با آقاي روحاني رقابت كند و بيشتر تمايل شان همكاري با روحاني است و نه رقابت با وي.
به نظر شما دو قطبي شدن فضاي انتخاباتي راي آقاي روحاني را كاهش ميدهد يا افزايش؟
راي آقاي روحاني با دو قطبي شدن فضاي انتخاباتي كاهش پيدا نميكند. با توجه به شرايط فعلي سبد راي آقاي روحاني يا در حدي كه هست باقي ميماند يا افزايش مييابد. احتمال اينكه سبد راي آقاي روحاني با دو قطبي شدن فضاي انتخابات افزايش يابد، بيشتر است.
اين موضوع را اصولگرايان ميدانند. همين است كه شايد راهبردشان اين باشد كه با چند كانديدا بيايند كه فرصت بيشتري براي زير سوال بردن اقدامات دولت داشته باشند. مديران جريان اصولگرايي گمان ميكنند چون آقاي روحاني، رييسجمهور مستقر است، راحتتر ميتوانند اقدامات دولت را نقد كنند. از منظر آنان تخريب و ايرادگيريهاي بيمنطق باعث ريزش راي روحاني ميشود در حالي كه در واقعيت جامعه چنين رويكردي ندارد.
دلايلي كه اصلاحطلبان لازم ميبينند براي اينكه در سال ٩٦ از آقاي روحاني حمايت كنند را چه ميدانيد؟
كشور در انتخاب دولت قبل يعني در سال ٨٤ تجربه تلخي را به دست آورده است. در اين انتخابات تعدد كانديداها در بين اصلاحطلبان و تقسيم آراي مردم بين آنها باعث انتخاب فردي شد كه جناح حامياش نيز امروز حاضر نيست اصلا به آن دوره و مديريت آن زمان فكر كند. آنها بارها اعلام كردهاند كه دولت آقاي احمدينژاد مشكلات زيادي داشته است و حتي از ادامه حمايتش در دولت دوم احمدينژاد سرباز زدند.
ترس از اينكه تعدد نامزدها و كانديداهاي اصلاحطلب دوباره باعث شود فضا براي ورود عناصري با تفكر رييسجمهور قبلي فراهم شود، نكته مهمي است كه بايد نگران آن بود. بنابراين تعدد كانديداها در جناح معتدلين و اصلاحطلبان باعث خسارت خواهد شد. حداقل اين نگراني وجود دارد. ضمن اينكه برنامههاي آقاي روحاني و عملكردش در حدود چهار سال گذشته تا حدود زيادي به نظرات اصلاحطلبان نزديك است و رفتار آقاي روحاني با مطالبات اصلاحطلبان همپوشاني دارد.
اصلاحطلبان هم بيشتر داعيه اين را بايد داشته باشند كه خواستهها و نظراتي كه براي اصلاح امور كشور دارند عملي شود. اينكه اين خواستهها به دست چه كسي عملي شود، فرع موضوع است. اصل موضوع اين است كه كشور در مسير رشد و تعالي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي و روي ريل درست قرار بگيرد. تعصب ورزيدن به نام افراد يا اصلاحطلب بودن كانديداي رياستجمهوري ميتواند تحقق خواستهها و هدفها را مخدوش كند.
لذا با همه شرايط دلايل فراواني براي حمايت اصلاحطلبان از آقاي روحاني وجود دارد و عقل و تدبير حكم ميكند كه معتدلين و اصلاحطلبان از يك كانديدا حمايت كنند و در حال حاضر آن فرد آقاي دكتر روحاني خواهد بود.
اساسا به طرح كانديداي آلترناتيو در طول آقاي روحاني براي شرايط ويژه قايل هستيد؟
اينكه كانديدايي در كنار آقاي روحاني از سوي اصلاحطلبان ثبت نام كند خيلي مغايرت با حمايت اصلاحطلبان از آقاي روحاني ندارد. به هر حال همه وقايع و اتفاقات به دست اصلاحطلبان نيست. گاهي اتفاقات پيشبيني نشده رخ ميدهد كه ممكن است تمام برنامهها و تدابير انديشيده شده را از اساس از بين ببرد. لذا دورانديشي در اين زمينه خوب است اما در هر صورت كانديداي اصلاحطلبان در انتخابات ٩٦ آقاي روحاني است.
برخي معتقدند كه برند آقاي روحاني يعني برجام با توجه به پيروزي ترامپ و تمديد تحريمهاي داماتو به فرجام خوبي نرسيده است. با اين تحليل موافقيد؟
در اينكه در يك گفتوگوي بسيار جدي در بخش ديپلماسي نظام ما موفق شده به يك جمعبندي مورد قبول مقام معظم رهبري، دولت و مجلس برسد ترديدي نيست. اين موفقيت امروز حاصل شده است و يك تفاهم بينالمللي صورت گرفته است. برجام دستاوردهاي جدي داشته كه اگرچه همه آنچه كه بايد بشود، نشده است اما بالاخره بخشي از آن دستاوردها به بار نشسته است و در نوع خود نيز قابل توجه است. اگر دولت امريكا تغيير كند و رييسجمهور جديد به توافقها پشت پا بزند و آن را بر هم بزند، حيثيت سياسي خودش را از دست ميدهد. اين مساله چيزي از اهميت موفقيتي كه قبلا حاصل شده كم نخواهد كرد. اين دستاورد مثبت يعني برجام در تاريخ ثبت شده است.
به نظر شما افكار عمومي نيز چنين تصويري از برجام دارند؟
اگر هم اين تصوير نيست بايد رسانهها كمك كنند كه تصوير مثبتي كه از آغاز مردم نسبت به برجام داشتند پا بر جا بماند. البته مبالغه هم نبايد كرد. اينطور نيست كه برجام يا هر دستاورد ديگري همه مشكلات كشور را حل ميكند. از ابتدا نيز قرار بر اين نبوده كه همه مشكلات كشور با امضاي برجام حل شود. موانع بينالمللي كه در مسير رشد و توسعه به خصوص در مسير اقتصادي كشور ايجاد كرده بودند، امروز كاهش پيدا كرده است.
ادامه تحقق دستاوردهاي برجام معطوف به داخل كشور است. تاكيد رهبري بر اقتصاد مقاومتي نيز بر همين اساس است. براي رسيدن به وضعيت بهتر اقتصادي بايد در داخل به برنامههاي كارآمدتري در حوزه اقتصادي متوسل شويم. يك قدم اين است كه موانع توسعه اقتصاد بينالمللي كمتر شود. قدم ديگر اين است كه فعاليت و كوشش در جبهههاي مختلف علمي، فرهنگي، فناوري، صنايع و توليد و سرمايهگذاري داخلي شكل بگيرد.
در واقع ما نياز به برنامههايي داريم تا بتوانيم از آثار مثبت برجام در كشور استفاده كنيم. نوشته روي كاغذ كه مشكلي را حل نميكند. همچنان به جرات ميتوان گفت كه برجام يك دستاورد بسيار مهم براي كشور است. اگر ترامپ تعهد كشور خود در اين توافقنامه بينالمللي را نقض كند، بياعتباريشان را به جهانيان نشان خواهند داد. چنانكه در مقابل شعارهاي اينچنيني آقاي ترامپ شركاي اروپاييشان نيز مواضعي گرفتند. چون فردي پيدا شده كه ممكن است زير ميز توافقهاي رسمي با كشورهاي جهان بزند، ما نبايد موفقيت كشورمان را زير سوال ببريم.
در شوراي امنيت اين توافقنامه تاييد شده است و تبديل به يك سند جدي بينالمللي شده است. همه جاي دنيا هم تا بوده چنين بوده كه دولتي كه روي كار است با ديگر كشورها به توافقهايي ميرسد و دولت بعدي عرفا و قانونا موظف است به تعهدات دولتهاي قبلي پايبند باشد. كما اينكه رژيم شاه قبل تعهداتي انجام داده بود كه بعدها توسط جمهوري اسلامي نقض نشد. مگر اينكه خودشان قرارها را به هم زده و مشكل درست كردند. پايبندي به تعهدات و مقررات يك اصل پذيرفته شده حقوقي و سياسي است.
لذا برهم زدن برجام يا نقض آن پيامدهايي را متوجه نقضكننده ميكند؛ نه كساني كه آن را با دقت و صرف وقت زياد و هوشياري به نتيجه رساندهاند. در حال حاضر قوانين در مجلس شوراي اسلامي با دقت و تلاش تصويب ميشوند. اگر دولتها آن را به درستي اجرا نكنند يا حتي در جهت عكس آن عمل كنند، اشكال و ايراد متوجه نقضكننده قانون است؛ نه قانونگذار.
چقدر قايل به اين هستيد كه نبود رقيب جدي مقابل آقاي روحاني ممكن است باعث كاهش مشاركت مردمي در انتخابات و در نتيجه دردسري براي آقاي روحاني شود؟
من فكر ميكنم مردم در حال حاضر با تجربهاي كه از دولت قبل كسب كردهاند، به حدي از حساسيت رسيدهاند كه ميدان تصميمگيري را خالي نكنند. چه رقيب جدي باشد و چه رقيب جدي نباشد، پاي صندوقهاي راي بيايند و از حق راي خود دفاع كنند و نظرشان را در سرنوشت خود دخيل كنند. بنابراين نگراني از بابت حضور مردم پاي صندوقهاي راي وجود ندارد.