صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۲۹۶۴۹۸
تاریخ انتشار: ۱۶:۴۰ - ۲۹ آبان ۱۳۹۵
خبرگزاری بین‌المللی قران نوشت:

زیارت‌نامه اربعین نقش مهمی در گفتمان شیعه داشته و به مثابه یک رسانه به بازتولید هویت شیعه می‌پردازد؛ تاکید بر زیارت می‌تواند به این معنا باشد که گفتمان‌هایی هستند که با این عمل مخالفت داشته و دارند.

همه ساله اربعین امام حسین(ع) میعاد‌گاه شیعیانی است که چهل روز پس از شهادت سومین اختر آسمان ولایت، پای در راه مسیری می‌گذارند که تجدید پیمان کنند و دشواری یک پیاده‌روی طولانی را بر خود هموار می‌کنند. اربعین، موسمی است که شیعیان را بیش از پیش در بستر زمان و مکان می‌نمایاند و یادآور گفتمان ظلم‌ستیز شیعه است. هرچند شیعیان امروز توانسته‌اند دولت‌های قدرتمندی در منطقه تشکیل دهند و دیگر نمی‌توان به راحتی حقوق ایشان را نادیده گرفت، اما باید توجه داشت که ندای حق‌طلبی امام حسین در مسیر تاریخ چنان فراگیر است که به تشکیل دولت متوقف نمی‌شود و فرد فرد پیروان را در یک پیاده‌روی وجودی با خود درگیر می‌کند.

اربعین تنها یک روز نیست بلکه مرور تاریخ است، تاریخی که در عاشورای سال ۶۱ هجری از سوی امام حسین(ع) رقم خورد و جریانی که تا پایان تاریخ ادامه خواهد داشت. محمدنصراوی، پژوهشگر گفتمان‌پژوهی، در گفت‌وگو با خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، به تحلیل اربعین و زیارت‌نامه اربعین از منظر گفتمان‌پژوهی پرداخته است. وی معتقد است که آیین اربعین و قرائت زیارت‌نامه اربعین تنها یک مراسم دینی نیست، بلکه رسانه‌ای است که گفتمان شیعه را بازتولید می‌کند. نصراوی معتقد است معنای خوانده شدن زیارت‌نامه اربعین به عنوان یکی از نشانه‌های شیعیان در حدیث امام حسن‌عسکری(ع) همین هویت‌یابی شیعه در این زیارت‌نامه است. در پی مشروح گفت‌وگو محمد نصراوی را مطالعه می‌کنید:

ایکنا: با توجه به رویداد زیارت جمعی اربعین که در سال‌های اخیر پر رنگ شده است، ما می‌خواهیم از منظر گفتمانی به این رویداد نگاهی بکنیم، رابطه گفتمان و دین چیست؟ و آیا می‌توان گفت شیعه یک گفتمان است؟

می‌توان خوانش گفتمانی را روی دین داشت، اما باید ابتدا بدانیم گفتمان چیست و آیا با مفهوم دین می‌تواند جمع‌ شود یا نه؟ بگذارید در این‌جا به یک «ان‌قُلتی» اشاره کنم. گفته می‌شود که گفتمان دارای ریشه غربی و سوسیالیستی است و نمی‌توان آن را با دین جمع کرد. در پاسخ به این ایراد باید بگویم، وقتی ما می‌گوییم خوانش گفتمانی از دین داریم،‌ ما کاری به به جنبه الهی و قدسی متن دین نداریم و این درست است که دین جنبه الهی و قدسی دارد، اما رشته‌های مطالعاتی و دانشگاهی بدون آسیب‌زدن به این جنبه، آن را مطالعه می‌کنند. از منظر گفتمان نیز، ما می‌خواهیم از جنبه اجتماعی و زبانی دین یا پدیده دینی را مطالعه کنیم.

بنابراین هر پدیده‌ای می‌تواند از منظر گفتمان تحلیل شود، زیرا در اجتماع قرار دارد و برای مثال اگر بخواهیم نگاه تازه به مسئله زیارت بکنیم، می‌توانیم بگوییم زیارت یک رسانه گفتمان‌ساز برای شیعه بوده است. گفتمان‌ساز به این معنا که خود انگاره زیارت و انگاره‌های پیرامونی ‌آن از جمله امام، زائر، مزور، زیارت‌نامه‌خوانی، حرم و بارگاه‌ها به وسیله زیارت بازتولید می‌شود.

مسئله مهم متن زیارت‌نامه‌هاست که جنبه زبانی دارد. درست است که متن زیارت‌نامه‌ها عربی است و می‌توان این مسئله را در نسبت با کسانی که عربی می‌دانند و یا نمی‌دانند کاوید. اگر کسی عربی بداند، با زیارت‌نامه خوانی نقش ایفا می‌کند، اما کسی که نمی‌داند هم دارای نقش است و در ساختار اندیشه او تاثیر می‌گذارد.

زیارت قابلیت زیادی برای پژوهش دارد، اما متاسفانه روی آن کار نشده است. دلیل این مسئله آن است که زیارت یکی از ویژگی‌های هویتی منحصر به فرد مذهب تشیع است و می‌توان از جنبه‌های مختلف روی آن کار کرد. زیارت مانند رسانه است. برای مثال زیارت اربعین و زیارت‌نامه اربعین دارای واژگانی است که در عین حال که جنبه قدسی دارد، برای تشیع هویت‌سازی می‌کند و شما این را بگذارید کنار حدیث امام حسن عسکری(ع) که می‌گوید از علامات مومن خواندن زیارت‌نامه اربعین است و شاید بتوان گفت که این هم به گونه‌ای می‌خواهد به هویت شیعی شکل دهد و آن را در پنج نشانه‌ای که برای شیعه می‌خواند بیان می‌کند. امام حسن عسکری(ع) می‌فرمایند:‌ «نشانه‌های مؤمن پنج چيز است، اوّل، اقامه پنجاه و يك ركعت نماز (واجب و نافله در طول شبانه روز). دوّم، زيارت اربعين حضرت سيّد الشّهداء(ع). سوّم، انگشتر در دست راست نمودن. چهارم، پيشانی بر خاك گذاردن. پنجم، بلند گفتن بسم‌ الله ‌الرّحمن الرّحيم در نمازهای جهريّه (صبح، مغرب و عشاء)». می‌بینیم زیارت‌نامه اربعین نوعی هویت‌سازی است که با عملی اجتماعی و سیاسی همراه شده است.

ما می‌توانیم نتیجه بگیریم که ما می‌توانیم پدیده دینی را خوانش گفتمانی بکنیم و این خوانش هیچ ضرری به تقدس و الهی بودن آن رویداد نمی‌زند، چرا که آن ساحت جداگانه‌ای دارد، ما می‌خواهیم اثر اجتماعی و ایدئولوژیک پدیده دینی در اجتماع را مطالعه کنیم.

ایکنا: فرمودید آداب و رسوم دینی داریم که می‌توانیم خوانش گفتمانی از آن داشته باشیم، نسبت این دو آیا مانند نسبت میان مفاهیم و واقعیات است؟

مسئله‌ مهم این است که چه چیزی معناسازی می‌کند؟ اگر من در آمریکا و اروپا زندگی کنم، پوشیدن لباس مشکی در ایام محرم و صفر،‌ نشانه‌ای نخواهد بود، اما همین کار در تهران، ایران یا عراق معناسازی می‌کند. در آداب و سنن و رسوم هم همین‌گونه است. زمانی می‌شود آداب و رسوم خاصی در یک مذهب، معناسازی نمی‌کند اما با توجه به شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، این آداب و رسوم گفتمان‌سازی می‌کند. ما تاکید بسیار امامان(ع) و بزرگان شیعه را روی زیارت‌‌نامه اربعین داریم. دلیل آن معناسازی و هویت‌سازی است و در حال تولید و بازتولید شدن هویت شیعی را داریم. بدون آن بافت سیاسی، فرهنگی و اجتماعی شاید این رویداد معناسازی نکند، اما در تقابل با گفتمان‌های دیگر و ادیان دیگر و مذاهب دیگر به معنی پیدا کردن و صحبت کردن می‌کند.

در این جا می‌خواهم از منطق گفت‌وگویی باختین کمک بگیرم. او در منطق گفت‌وگویی خود چیزی شبیه این را می‌گوید. می‌گوید در متن صدایی هست که در مقابل صدای مخالف گفته شده است، ما شاید آن صدای مخالف را در متن نبینیم، اما می‌توانیم پیش‌بینی کنیم که چنین صدایی بوده است و تاکید بر زیارت، زیارت‌نامه اربعین می‌تواند این فرض را مطرح کند که گفتمان‌هایی هستند که با این عمل مخالفت داشتند، از این رو تاکید امامان(ع) و بزرگان شیعه بر این رویداد هم هویت‌سازی می‌کند و گفتمان جدیدی را تولید می‌کند.

همان‌طور که می‌دانید زیارت اربعین در چند سال اخیر متون جدیدی را تولید می‌کند. اما یک پرانتز مهم باز کنم و آن این است که در بافت مذهبی و دینی که دال مرکزی امام تعریف می‌شود، مخصوصا در زیارت اربعین هیچ وقت دستگاه‌های ایدئولوژیک سیاسی نتوانسته‌اند به مصادره آن بپردازند و بلکه خودشان در آن گفتمان گم می‌شوند، زیرا دال مرکزی واژه امام حسین(ع) است و در زیارت اربعین همه چیز با امام حسین(ع) مرتبط می‌شود، طریق الحسین، ابوعلی، اخت الحسین، اخ الحسین، موکب الحسین، زائر الحسین و ... که با امام حسین(ع) معنا پیدا می‌کند و این از نظر گفتمانی معنای زیادی می‌تواند داشته باشد.

ایکنا: فرمودید یک خوانش گفتمانی در مقابل خوانش‌های دیگر معنای پیدا می‌کند، ما الان ممکن است خوانش‌های متفاوت شیعی از رویداد‌های عاشورا، مناسک عاشورا و روایت رویداد‌های تاریخی داشته باشیم، آیا ما گفتمان عاشورایی داریم و یا باید از گفتمان‌های عاشورایی سخن به میان بیاوریم؟‌

بستگی دارد ما از چه لحاظی نگاه کنیم. اگر شما بخواهید مطالعه‌ای کلی داشته باشید، خود واقعه عاشورا، متون مقتل عزاداری زیارت این‌ها یک گفتمان می‌شود به لحاظ اجتماعی آن. اما اگر به قول متفکرین جدید بیاییم و وارد خرده گفتمان‌ها باشیم، ‌خرده گفتمانی می‌گوید قمه بزنیم و خرده گفتمانی می‌گوید قمه نزنیم.

ایکنا: پس این خرده گفتمان‌ها در دل گفتمان بزرگتری هستند؟

خرده گفتمان‌ها به واسطه گفتمان بزرگ هویت پیدا می‌کنند و اگر خرده گفتمانی می‌گوید قمه نزنید به واسطه همین گفتمان بزرگ‌تر این حرف را می‌زند. گفتمان بزرگ عاشوراست که خرده گفتمان‌ها را معناسازی کرده و هویت می‌دهد. اما خرده گفتمان‌ها در درون گفتمان بزرگ‌تر دارای هویت مستقل هستند.

ایکنا:‌ اگر بگوییم زیارت‌نامه اربعین به مثابه رسانه است، محتوای این رسانه چه خواهد بود؟ آیا خرده‌گفتمان‌ها هستند یا واجد یک محتوای واحدی است؟

همان‌طوری که پیشتر گفته شد، در زیارت‌ اربعین باید دید چه گفتمانی تثبیت و بازتولید می‌شود، آیا باید دید خرده‌گفتمان‌های سیاسی بازتولید می‌شود و یا چه چیز دیگری و من در این زمینه پژوهش مستقلی نداشته‌ام.

ایکنا: آیا رویدادی مثل عاشورا یا مناسک مرتبط با آن،‌ لزوما با خوانش گفتمانی وابسته‌اند و یا برخی اعمال ربطی به گفتمان ندارند؟

از آنچه که همه چیز در اجتماع مطرح می‌شود، به گفتمان مطرح می‌شود. لباسی که می‌پوشیم یا انگشتری که در یکی از دست‌های‌مان می‌اندازیم، همه اینها معنا‌سازی می‌کند، معنا همواره همراه با گفتمان است و قرار گرفتن همه اعمال در گفتمان‌هایی خاص گریزناپذیر است. برای مثال کسی که نماز می‌خواند به شکل و تعین خاصی نماز می‌خواند و این نشان‌دهنده تعلقات گفتمانی و هویتی او است. خوانش گفتمانی به معنای خوانش غربی نیست و ما روش‌های خاص گفتمانی را مطلقا روی رویداد‌های دینی پیاده نمی‌کنیم. ما به عنوان پژوهش‌گر علوم انسانی باید داده را بشناسم و بعد سوال پژوهش را مطرح کرده و متناسب با اقتضائات داده به سراغ داده برویم و ممکن است از یک روش ترکیبی استفاده کنیم، زیرا رسالت ما پژوهش‌گری است و نه نفهمیدن داده و ما باید خود داده را فهمیده و بعد سراغ آن روش‌ها برویم.
ارسال نظرات