صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۲۹۵۳۵۷
انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا به پایان رسید. پیروز واقعی این انتخابات دونالد ترامپ و بازنده واقعی آن هیلاری کلینتون نبود. برنده این انتخابات توده‌های خشمگین بودند و بازنده آن نخبگان ناآگاه.
تاریخ انتشار: ۱۰:۱۵ - ۲۰ آبان ۱۳۹۵
امیرعلی ابوالفتح: انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا به پایان رسید. پیروز واقعی این انتخابات دونالد ترامپ و بازنده واقعی آن هیلاری کلینتون نبود. برنده این انتخابات توده‌های خشمگین بودند و بازنده آن نخبگان ناآگاه.

انتخابات سال ٢٠١٦، جدال مرسوم حزبی برای تصاحب کرسی ریاست‌جمهوری آمریکا نبود که اگر چنین بود، این‌گونه طرفین دعوا، یکدیگر را لجن‌مال نمی‌کردند، بلکه نبردی برای «بودن آمریکا» و «شدن آمریکا» بود. گروه نخست، بر هر آنچه اکنون آمریکا به شمار می‌آید، افتخار می‌کرد و گروه دوم، در پی آمریکای بهتری بود.

گروه نخست مدافع وضع موجود بود و گروه دوم در آتش تغییر وضع موجود می‌سوخت. گروه نخست پول، نفوذ و رسانه داشت. اما تنها داشته گروه دوم، امید بود؛ امید به اقتصاد بهتر، به شغل بیشتر، به امنیت وسیع‌تر و به اخلاق متعالی‌تر. این امید در فردی جسور، مستقل و ساختارشکن متجلی شد؛ مردی که خود روزگاری درون تشکیلات حاکم، رئیس‌جمهور می‌ساخت، پا به میدان گذاشت و با وجود ثروت چند‌میلیارددلاری به ناجی فقرا و آسیب‌دیدگان از بحران‌های متعدد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و هویتی آمریکا بدل شد. فارغ از اینکه آیا این انتخاب صحیح بوده است یا خیر، آنچه اهمیت دارد، این است که توده‌ها در نهایت بر نخبگان فائق آمدند و تشکیلات، سرانجام مقهور ضدتشکیلات شد.

در این انتخابات، حمایت‌گران اقتصادی، بر مدافعان جهانی‌شدن شوریدند و انزواطلبان، بین‌الملل‌گرایان را به زیر کشیدند. ترامپ نه مبدع شکاف‌های اجتماعی که حاصل این شکاف‌ها بود. شم اقتصادی ترامپ، نیاز جامعه را شناسایی کرد و برای آن کالای جذابی ساخت. ترامپ «سوپرمن‌وار» پا به میدان گذاشت و راه‌حل‌های بسیار ساده‌ای را برای مشکلات بسیار دشوار ارائه کرد.

ذهن ساده‌ساز توده مردم آمریکا نیز به این «سوپرمن» نوظهور دل بست. اکنون انتخاباتی که به ‌عنوان انتخابات قرن آمریکا لقب گرفته بود، به پایان رسیده است. اما غولی که ترامپ را از چراغ جادو خارج کرده است، به جای نخست خود برنخواهد گشت. جنبش تحول‌خواه، با کنارزدن تشکیلاتي فاسد و ناکارآمد، به نخستین موفقیت خود دست یافته است و برای موفقیت‌های بعدی بی‌قراری می‌کند.

چهل‌وپنجمین رئیس‌جمهوری آمریکا چاره‌ای ندارد جز اینکه به این مطالبات عینیت بخشد؛ درحالی‌که براساس سنت دیرپای سیاسی در آمریکا، بسیاری از رؤسای‌جمهوری این کشور بعد از کسب پیروزی یا وعده‌های خود را فراموش می‌کنند یا به بهانه‌هایی همچون مانع‌تراشی مخالفان دولت، از اجرای آنان سر باز می‌زنند.

گام‌برداشتن در این مسیر، برای کسی که غول تحول‌خواهی را بیدار کرده، خودکشی سیاسی است؛ ضمن اینکه می‌تواند موجب ناامیدی از تغییرات مؤثر و مدنی در این کشور شود؛ موضوعی که اعتراضات خشونت‌آمیز را رقم خواهد زد. درعین‌حال، حتی در صورت عزم جدی ترامپ برای تحقق‌بخشیدن به وعده‌های خود، دور از انتظار خواهد بود که الیگارشی حاکم بر آمریکا، به تغییرات ساختارشکنانه مدنظر رئیس‌جمهوری جدید این کشور تن دهد.

این تشکیلات که نیم‌قرن پیش، یک رئیس‌جمهوری متفاوت به نام جان اِف کندی را حذف فیزیکی کرد، حتی اگر این اتفاق دوباره رخ ندهد، از همراهی با رئیس‌جمهور جدید برای برهم‌زدن نظم مستقر در کشور خودداری خواهد کرد. برقراری توازن میان مطالبات توده‌های خشمگین با منافع الیگارشی سیاسی- مالی در آمریکا، جدی‌ترین چالش دونالد ترامپ در چهار سال آینده خواهد بود.
ارسال نظرات