صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

شنیدن آثار موسیقاییِ لئونارد کوهن، ترانه‌سرا، شاعر، خواننده و آهنگساز کانادایی به انسان اعتماد به نفس می‌دهد و شجاعت شجاعتِ رودررو شدن با شرارت.
تاریخ انتشار: ۱۱:۵۷ - ۱۷ آبان ۱۳۹۵
فرارو- آرمان شهرکی؛ شنیدن آثار موسیقاییِ لئونارد کوهن، ترانه‌سرا، شاعر، خواننده و آهنگساز کانادایی به انسان اعتماد به نفس می‌دهد و شجاعت شجاعتِ رودررو شدن با شرارت.

کوهن سالهاست که در انتظار معجزه‌ای است که معنویت و اخلاق را به جهانِ ازدست‌رفته و پر از فجایع بازگرداند. نتوانسته، نشده اما او هنوز زنده و سرپاست اعتماد به نفس ازینجا زاده می‌شود.

کوهن که گوش می‌دهی احساس می‌کنی که هنوز برای مبارزه و جنگیدن دیر نیست و شجاعت آنجا در تو بیدار می‌شود که شاعر و موسیقیدانِ پیر با غرور و شوریدگی‌ای ویژه تصویر و ذات شیطانی جهان را پیش چشم‌ات ترسیم می‌کند صدای باریتونِ پرطنین‌اش اما در تمنای ماندن و تقلا کردن است. تو گویی که صدا و ضرباهنگ موسیقی کهن از بطن جهان تاریک و پرسکونِ خون‌آشام‌ها ضجه‌هایی را به‌گوش می‌رساند که تقاضای فریادرسی دارد.

بخشی از متن ترانه‌ای از آخرین آلبوم کوهن را با هم می‌خوانیم:

"اگر تو کاسب‌کاری، من خارج بازی‌ام
اگر تو شفادهنده‌ای، من علیل و شکننده‌ام
اگر افتخار ازآن توست، بدان که من شرمنده‌ام
تاریک‌تر می‌خواهی‌اش
ما شعله را خاموش خواهیم کرد
عظمت بخشیده، تقدیس شده، با نامی الهی
آلوده شده؛ به صلیب کشیده شده، در کالبدی انسانی
میلیونها شمع افروخته شده برای کمکی واهی
تاریکتراش می‌خواهی
شعله را خاموش خواهیم کرد
اینجا هستم اینجا
آماده ام برای ترک جهان سرورم"


صدای کوهن را نخستین بار در تیتراژ آغازین و پایانیِ قاتلین بالفطره‌ یاُلیور  اِستون شنیدم، جایی که ارواح اهریمنی در وجود زن و شوهری قاتل رسوخ کرده بودند و آنها را به کشتار فرامی‌خواندند. ترانه‌سرا همواره بر گسترش بدی و شر در جهان تاکید داشته و به ما زنهار داده است. حال انتظار کوهن برای معجزه به پایان رسیده و او به آدمی بازگشته.

شرارتِ برخاسته از انسان را باید با سلاحی انسانی پس راند. در جهان تراژیک کوهن امیدی به رستگاری و خبری از امیدهای واهی و درمان‌های زودگذر و آرمان‌های پوچ نیست او از شنونده و خواننده می‌خواهد که توان و یارای این را داشته باشند که با پلیدی ذاتی دنیا روبرو شود. و وقتی می‌گویم دنیا مرادم آدمیانِ زیسته در دنیاست. پلیدی‌ای درون آدمی. درون‌مایه‌ی اندیشه‌های کوهن به‌شدت نیاز امروزِ بشر و جهان است.

جهانی بی‌سامانی که ازهرجانبی درحال لغزیدن به تباهیست بی‌آنکه کنترلی بر آن باشد. هرگز گمان نمی‌کردیم آنجا که در نمآهنگِ آلن پارکر، برای تصنیفِ آجری دیگر در دیوار ساخته‌ی گروه پینک فلوید، دسته‌ای از کودکان به‌صف و به‌نوبت وارد چرخ گوشت می‌شوند؛ چنین چیزی امروز در موصلِ عراق مصداقی واقعی بیاید و داعش، کودکان را از بالکنی‌های خانه پایین پَرت کند یا آنها را در ماشینی بیاندازد تا خمیر شوند؛ هرگز به ذهن‌مان خطور نمی‌کرد. این آینده‌ای است که کوهن سالها پیش در ترانه‌ی آینده پیش‌گویی کرده بود:

"دیوار برلین را به من بازگردان
استالین و سنت‌پل را به من بازگردان
چرا که من آینده را دیده‌ام برادر
آینده‌ای پر از جنایت"


در این میان اما اندیشمند کانادایی، با فاصله‌گیریِ مشخصی از تفکرِ عبرانیِ تنیده شده در ادیان ابراهیمی در اثری با نام در انتظار معجزه میگوید:

"شن‌های زمان از میان انگشتانت فرومی‌ریختند
اما تو
در انتظار معجزه بودی، معجزه‌ای که فرارسد"


یعنی اینکه آسودگی در کار زمان نیست و چه کسی گفته زمان تسلی می‌بخشد؛ به قول شاعره‌ی آمریکایی وینست میلای "راحتی درکار زمان نیست؛ همه‌تان دروغ گفته اید". انسان در هرلحظه اختیار و آزادیِ گزینشِ شرارت را دارد.

نگاه واقع‌گرا و اگزیستانسیالیستِ کوهن به زندگی و آدمیان مخدری است برای مواجهه با شرارت‌های امروزین بشر و ملال‌ها و ناهنجاری‌هایش.

اگر بخواهیم این آلبوم سی‌وشش‌دقیقه‌ایِ کوهن که گویا پیش از عزم‌جزم‌اش برای ترک دنیا به انجام رسیده‌است را از دیدگاهی فرویدی تحلیل کنیم باید بگوییم که او در این منزلگاه آخرین از دردی جانکاه به ستوه آمده است؛ دردی برآمده از یک تناقض، اینکه در واپسین سالها انگاه که همه‌چیز به شماره افتاده ناگهان از ورطه‌ی بیماری به درآمده و در سرزمین سلامت لنگر انداخته آنجا که در همین تصنیف‌های آخرین آلبوم‌اش شوربختانه شکوه می‌کند که "...حالا دیگر خیلی دیر شده".

کوهن سلامت‌اش را آنگاه بازیافته که جستجوی پی‌گیر‌اش برای معنی و معنویت را کنارنهاده است. اما دیگر برای این مردِ دوران گذشته خیلی دیر شده است. کوهن از استمرار گزینش شر توسط بشر به ستوه آمده است.

شنیدن صدای پرطنین کوهن تجربه‌ای است برای آزمون تاب‌آوری انسان در قبال جهانی که هر روزی بیشتر از پیش حکم به محو انسان می‌دهد؛ هستی‌ای که چه در مقام یک ارگانیسم زیستی و چه وجودی حامل ارزشهای اخلاقی، تنها فاجعه به‌بار آورده است؛ در هیروشیما، در سارایوو، در افغانستان، در سوریه، در عراق. تجربه‌ی شنیداری صدا و موسیقی کوهن بی‌شک یک تجربه‌ی معنوی است.
ارسال نظرات
ناشناس
۰۰:۴۵ - ۱۳۹۵/۰۸/۱۹
خواننده ای با صدای بسیار خاص و دلنشین
خدا حفظش کنه
ناشناس
۱۴:۳۹ - ۱۳۹۵/۰۸/۱۷
احسنت لئونارد کوهن آدم بزرگی هستش که کهولت سن کارشو سخت کرده