صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۲۹۴۴۴۳
تاریخ انتشار: ۱۴:۳۴ - ۱۱ آبان ۱۳۹۵
یادداشت زیر را آقای رحمت مهدوی، دانش‌آموخته علوم سیاسی، به سایت فرار ارسال کرده اند



بخش عمده تاریخ، فرهنگ و تمدن باستانی ایران و ملل مختلف دیگر آمیخته از انبوهی لشکرکشی ها با دلایل مختلف است. دلایلی که شاید در آن زمان برخی دارای توجهیاتی نیز بودند.

این کشورگشایی ها متعدد که با از بین بردن آزادی مردمان سرزمین‌های دیگر بدست می آمد، امروزه برای ما و بسیاری از مردم سرزمین های دیگر در قالب افتخار به تمدن و تاریخ چندهزارساله ترویج می شود.

اینکه بعضا برخی پادشاهان بواسطه این امر مورد ستایش قرار می گیرند که آنها نسبت به سرزمین های فتح شده، دارای سختگیری های مذهبی نبوده و مردمان آن دیار را در انتخاب دین مختار گذاشته اند، نشان از یک تحلیل تقلیل گرایانه و تعصب جانبدارانه به تاریخ و تمدن خودی است نه یک نگاه علمی و منتقدانه، آیا فتح سرزمین های دیگر - یا با جنگ یا بدون آن - به عبارتی حمله به آزادی مردمان آن سرزمین نبوده است؟

اینکه پادشاه یا پادشاهانی، سرزمینی را پس از فتح آن، مردمانش را در انتخاب دین آزاد گذاشته است، بخاطر اتخاذ نوعی سیاست برای اداره بهتر جامعه بوده است نه صرفا بخاطر باور وی به آزادی.

اداره کردن سرزمین پهناوری با مردمان مختلف، نیازمند سیاست های متنوعی بوده است. اگر مردم در انتخاب دینشان مخیر می شوند، بخاطر این بود که چاره ای جز آزاد گذاشتن آنها در دین شان نبوده است.

اگر مردمان سرزمین های دیگر در انتخاب دین خود مخیر نبودند، جامعه تحت اداره می توانست دچار نابه سامانی های متعد چون شورش های داخلی شود که برای حکومتی که دنبال لشکرکشی و کشورگشایی های متعدد بود این امر می توانست هزینه های فراوان را برای آن ایجاد کند. حکومتی که در داخل مرزهای خود از ثبات و امنیت لازم برخوردار نمی شد، نمی توانست برای فتح سرزمین های دیگر مهیا شود.

در حال حاضر در بسیاری از جوامع، همچنان مذهب یکی از قوی ترین علایق مردم را شکل می دهد و این وضعیت در قرن های گذشته خیلی قدرتمندتر و قوی تر از حال حاضر بوده است.

مقابله با دین مردمی که سرزمین شان نیز مورد فتح قرار گرفته، آنهم با در نظر گرفتن سطح تعصب مردمان آن روزگاران، به نظر می رسد دارای عواقب و نتایج بدی چون سرخوردگی از حکومت جدید در بهترین شکل و تلاش برای مقابله با سیستم جدید در قالب شورشهای منظم یا پراکنده، اعتراض جمعی یا فردی را در بدترین شکل به دنبال داشته باشد.

امری که در وضعیت امروزی جامعه ما اتفاق افتاده و تکریم پادشاهان ایران - آن هم به صورت گزینشی - به صورت علنی مورد پرستش قرار می گیرند و آرامگاه منتسب به آنها مورد سجده بازدیدکنندگان قرار می گیرد، هشدار جدی به جامعه مذهبی ایران است که باید مورد توجه جدی قرار گیرد.

از «هیچ چیز، همه چیز ساختن» بخشی از فرهنگ سیاسی ما ایرانیان را شکل می دهد. در پرداختن به تاریخ نیز همین امر یکی از خصیصه های جدی جامعه ما محسوب می شود. از «هیچ چیز، همه چیز ساختن»، تبدیل کردن افراد خاص و بزرگ به یک بت است و راه هرگونه تحلیل علمی را بر روی اعمال، رفتارها، سیاست‌های و ...آنان می‌بندد.

در حالی که آن افراد در عین بزرگی، مبرا از خطا و اشتباه نبوده و بی‌توجهی به همین مسئله به انجماد تفکر و دگماتیسم در تحلیل و تفسیر تحولات سیاسی و تاریخی می‌انجامد که البته به برهه‌ای خاص از تاریخ کشورمان نیز اختصاص ندارد و این ویژگی منفی اخلاقی ایرانیان (منظور کلیت جامعه ایرانی است) شخصیت‌های مهمی از تاریخ ما از دوره باستان تا معاصر را شامل شده است.









ارسال نظرات
ناشناس
۱۶:۰۵ - ۱۳۹۵/۰۸/۱۲
خیلی از شاهانی که ما بهشون افتخار میکنیم برای سایر ملل انسانهای منفوری هستند
مثلا مغولها به چنگیز خان افتخار می کنند اما برای ما منفور است