آدمربایی که به کاهدان زده بود، خیلی زود به چنگال قانون گرفتار شد. این آدمربا به کمک چند نفر دیگر از همدستانش طعمه خود را ٣ ساعت در جنگلهای لویزان مورد ضربوشتم قرار داد؛ اما وقتی فهمید که پلیس در جریان این آدمربایی قرار گرفته، گروگانشان را رها کرد. او با ١٧ هزارتومان به دست آورده از این سناریوی گروگانگیری قصد فرار داشت که پس از مدتی در دام مأموران پلیس افتاد.
آدمربایی به بهانه بیمهکردن خودروماجرا از یک آشنایی ساده در تلگرام آغاز شد و بیمهکردن خودرو باب آشنایی آدمرباها با طعمهشان بود. متهم اصلی این پرونده با ادعای اینکه قصد بیمهکردن خودرويش را دارد، با بازاریاب بیمه از همه جا بیخبر قرار میگذارد تا خودرو را از نزدیک ببیند و پس از آن مقدمات بیمهکردن خودرو را انجام دهند. ٢٩ تیر سالجاری حوالی ظهر این بازاریاب بیمه به ایستگاه متروی سرسبز میرود و از آنجا همراه با متهم اصلی پرونده به سمت خودرويی میروند که قرار بوده آن را بیمه کنند؛ اما خیلی زود همه چیز برای این بازاریاب بختبرگشته مشخص میشود و او میفهمد که طعمه نقش شوم آدمرباها شده است. نقشه شومی که آخرش ختم به خیر میشود و فرد گروگان گرفته شده در صحت و سلامت به آغوش خانواده بازمیگردد.
گروگانگیری به خاطر ٧٠٠هزار توماناین بازاریاب با حضور در شعبه هفتم دادسرای جنایی تهران در اظهاراتش به بازپرس مرشدلو گفت: «مرا به زور سوار یک پراید مشکی کردند، آنها با راننده ٥ نفر بودند، بعد از چند دقیقه حرکت در خیابانهای شرق تهران من را به جنگلهای لویزان بردند، در جایی خلوت توقف کردند و همه از خودرو پیدا شدند، من را هم از ماشین پایین آوردند و حسابی کتک زدند، پس از آن هم عابربانکم را گرفتند تا به خیال خودشان پولهای من را بردارند؛ اما در کارت من فقط ١٧هزار تومان بود، وقتی آنها این موضوع را فهمیدند، خیلی عصبانی شدند و دوباره شروع به کتکزدن من کردند.» او در ادامه اظهاراتش گفت: «آدمرباها از من خواستند تا با برادرم تماس بگیریم و از او بخواهم تا ٧٠٠ هزارتومان برای من کارت به کارت کند. من هم با برادرم تماس گرفتم و ماجرا را به او گفتم، بعد از چند دقیقه او هم با من تماس گرفت، اما اینبار آدمرباها تلفن را جواب دادند، برادرم به آنها گفته بود که پول را واریز کرده اما به پلیس هم اطلاع داده است. وقتی آنها این حرف را از زبان برادرم شنیدند خیلی دستپاچه شدند و بدون آنکه پیگر پول درخواستیشان باشند، من را رها کردند و خودشان هم با همان پراید مشکی رنگ متواری شدند.»
اما متهم اصلی این پرونده خیلی زود از طریق ردیابی سیمکارتی که از طریق آن طعمه خود در تلگرام شکار کرده بود شناسایی شد و به دام پلیس افتاد. او پس از دستگیری با رد هرگونه اتهام و ارتباط با این پرونده مدعی شد که سیمکارتی که باعث دستگیری شده است ٣ روز قبل از این ماجرا یعنی ٢١ تیرماه مفقود شده است و او هیچ اطلاعی از ماجرای این آدمربایی ندارد. او در اظهاراتش به بازپرس مرشدلو گفت: «من سربازم و در حال سپریکردن دوران خدمت وظیفه عمومی هستم. من در تاریخ ٢٤ تیرماه در پادگان بودم و همه این اتهامات را رد میکنم.»
متهم اصلی این پرونده در حالی منکر هرگونه ارتباط با گروگانگیری بازاریاب بیمه است که براساس شواهد و مدارک تهیهشده از سوی پلیس سیمکارتی که آدمرباها از طریق آن طعمه خود را در تلگرام پیدا کردند، به نام مادر متهم اصلی این پرونده بوده است. همچنین تصاویر دوربینهای مداربسته نزدیک ایستگاه متروی سرسبز هم نشان میدهد که ظهر روز ٢٤ تیرماه آدمرباها برای اجرای نقشه خود از پراید مشکی رنگی استفاده کردهاند. با وجود اين و با توجه به اقرار نکردن متهم در دخالت و اجرای نقشه آدمربایی، بازپرس شعبه هفتم دادسرای جنایی تهران دستور بررسی بیشتر این پرونده را صادر کرد.