پیروز ارجمندتاجالدینی، موسیقیشناس قومی، آهنگساز، نوازنده نی، سهتار، تنبک و دف است. از دی ماه ۹۲ تا تیر ۹۴ مدیر کل دفتر موسیقی وزارت ارشاد بود. بنابراین لازم دانستیم با مدیری گفتوگو کنیم كه در دوران مدیریتش نزدیك به سه هزار كنسرت برگزار كرد كه فقط پنج یا شش مورد آن لغو شد.
ما نسبت به سال ٨٨ به رشد پنج برابری در برگزاری كنسرتهای موسیقی رسیدهایم، این رشد را چگونه ارزیابی میكنید؟
اگر نسبت به ٨٨ با پنج برابر رشد روبهرو شدهایم، این نتیجه رشد واقعبینانه جامعه است. این رشد صعودی بیانگر نیاز جامعه جوان ایرانی به موسیقی است كه رشد واقعبینانهای است. در واقع در آن دوران ما با محدودیتی در بهرهمندی از بسیاری از جنبههای لازم در كشورمان مواجه بودهایم كه كشورهای دیگر بسیار برای آن برنامهریزی و سیاستگذاری كردهاند. آنها علاوه بر كنسرت، برنامههای دیگری نیز برای شادی و تفریح جوانان دارند اما در ایران سالمترین برنامه تفریحی و شاد همین برگزاری كنسرتهاست كه برای یك جامعه پویا و درحالسازندگی امری ضروری نیز هست.
اما در قیاس با گذشته نیز شاهد بالارفتن میزان لغو كنسرتها نیز هستیم، این چه دلایلی دارد؟
دلایل به شركتهای برگزاری كنسرت موسیقی شرايط درونصنفی و گروهها برمیگردد و بخشی از این دلایل هم مرتبط است با دلواپسها و افراد مشخصی كه در این سالها كمتر شدهاند. اما دلیل عمده به این قضیه برمیگردد كه ما كشوری اسلامی با باورها و شأن و عرف مشخص داریم و در سالنهای برگزاری كنسرتها با رفتارهایی مواجه میشویم كه موردپسند نیست و با سازوكار قواعد عرفی جامعه اسلامی ما همخوانی ندارد، بهخصوص در شهرهای كوچكتر این نابهنجاریها از سوی مخاطبان بیشتر است و نه كسانی كه كنسرتها را طراحی و اجرا میكنند.
اشاره به شركتها كردید؛ چگونه میشود این شركتها را در جهت ساماندهی درستتر كنسرتها تجهیز كرد؟
باید بپذیریم كه صنعت موسیقی در ایران هنوز اصول و قواعد خودش را دارد كه بر اساس آن نیز كنسرت برگزار میشود. اما درحالحاضر افرادی از حرفههای دیگر مثل دلارفروشی و ساختوساز، به دلیل درآمدزابودن كنسرت به این سو آمدهاند و حتی خود را كارشناس برگزاری كنسرت نیز میدانند اما اینها به دلیل ناآشنایی با قواعد و رعایتنکردن آنها بیشتر مواقع باعث مخاطراتی خواهند شد كه به ضرر جریان موسیقی كشور است. یكی دیگر از این موارد كه باز هم باعث آسیبرسانی به جریان موسیقی میشود، همانا نبودن سالنهای استاندارد است.
منظورتان تأثیر سالن در ایجاد مخاطب است؟
بله، مخاطب وقتی به سالن استانداردي مانند رودكی و وحدت پا میگذارد، میداند كه برگزاری كنسرت قواعدی دارد و از آنها تبعیت میكند اما با حضور در سالن ورزشی كه در آن چنین قواعدی بهظاهر الزامی نیست، شاهد رفتارهایی نابهنجار خواهیم شد كه همینها اسباب زحمت برای برگزاری كنسرت خواهد شد. چون در آنجا پرستیژ و قواعد رعایت نخواهد شد اما سالن ورزشی بزرگتر است و مخاطب بیشتری جذب خواهد كرد و درآمدزایی بالاتر است اما از آن سو نیز رفتارهای غیرمعمول دردسرساز است.
برای ایجاد این تالارهای مناسب چه باید كرد كه برای برگزاری كنسرت نیز مناسب باشند؟
درحالحاضر با توجه به اینكه دولت از بودجه كافی برخوردار نیست، بودجهای برای سالنسازی نخواهد داشت اما بخش خصوصی نیز با بودن سالنهای ورزشی تمایلی برای ایجاد سالن نخواهد داشت اما اگر این فرصت از آنان گرفته و برایشان تعریفهای درست ارائه شود و به ایجاد سالن تشویق شوند، آنگاه شاهد سرمایهگذاریشان در این زمینه خواهیم بود. اینگونه میتوان با اطمینان سالنسازی كرد و رفتهرفته جلوی بسیاری از ناهنجاریها را گرفت و از آن سو نیز این حركت مانع از لغو كنسرتها خواهد شد. به همین دلیل است كه گاهی مدیركلهای ارشاد مجوز برگزاری یك كنسرت را لغو كردهاند؛ چون از خطرات احتمالی حضور مخاطبان در یك ورزشگاه ترسیدهاند. اما استانداردسازی سالنها یك راهحل دقیق برای ایجاد فرصتهای بهتر در برگزاری كنسرتهاست. بنابراین اینگونه خواهد شد كه دیگر بهانه دست منتقدان نخواهیم داد و دیگر فیلم و عكس نابهنجاری نیز در دسترس ایشان قرار نخواهد گرفت.
شما مدیر دفتر موسیقی وزارت ارشاد بودهاید اما در دوره شما كمتر شاهد لغو كنسرت بودیم، علتش چه بود؟
من تقریبا به دو شیوه مدیریتی جلوی لغو كنسرتها را میگرفتم؛ یكی مدیریت بحران و دومی مدیریت میدانی. نگاه واقعبینانهام این بود كه همواره بسیاری از گزارشها در اختیار ائمه جمعه قرار خواهد گرفت و برای همین به دنبال ارتباط با این بزرگان بودم كه با آنها به توافق برسیم و ناراحتی پیش نیاید. در قریب به اتفاق این ارتباطات نیز به توافق لازم میرسیدیم و كنسرت نیز برگزار میشد. در زمان مدیریت من سه هزار كنسرت برگزار شده كه از این تعداد فقط پنج كنسرت لغو مجوز شدهاند اما درحالحاضر لغو مجوزها با هفت تا هشت درصد شدهاند كه رشد ناامیدكنندهای است.
لطفا بیشتر توضیح دهید كه چگونه موفق میشدید؟
با ارتباط مستمر با بزرگان و همكاری نیروی انتظامی و حلوفصل بسیاری از مسائل به شكل درونگروهی و ممانعت از رسانهایشدن آنها كمتر فرصت میشد برای اینكه قوه قضائیه و دیگر نهادها گزارشی دریافت كنند و مانع از برگزاری كنسرتها شوند.
بالاخره این آسیب را میشناختید؟
من خودم در دانشگاه نیز درباره این آسیبشناسی موسیقی پژوهش كرده بودم و هم خودم و هم دانشجویانم درباره آنچه در زمان تولید تا اجرای موسیقی آسیب وارد میكرد، مطالعات لازم را انجام داده بودیم؛ بنابراین زمانی كه مدیر دفتر موسیقی شدم، بهسرعت به دنبال اصلاح قوانین و دستورالعملهایی رفتم كه در نهایت باعث شد آرامش و آسایش به جریان بیفتد و به نسبت دورههای قبل آرامش بیشتری به فضای موسیقی وارد شود.
این حساسیت برگزاری كنسرت در مشهد و قم چه دلیلی دارد؟
ما در آن دوره حتی در قم و مشهد هم كنسرت برگزار میكردیم؛ البته به شكل بسیار محدود و با گرایش به موسیقی سنتی و بدون فروش بلیت و با برنامه پژوهشی و آموزشی كه به جایی هم برنخورد. ما در مشهد كنسرت بدون حاشیه و مشكل برگزار میكردیم. درحالحاضر این آسیبها، حاصل نبود ارتباط و همسویی با نهادها و ائمه جمعه است ؛ ما با توجیه دقیق ائمه جمعه و برخی از مراجع به دنبال تعامل و شفافسازی بودیم و این تبدیل به سیاست ارشاد شده بود كه پیش از هر نوع درگیری و نابهنجاری ما به دنبال دفع موانع بودیم.
نكته پایانی؟
درباره لغو كنسرتها باید گفت ایران جامعه چندفرهنگی است و طبیعتا به این نسبت نیز قواعد عرفی متفاوت و به نظرم درخورتأمل است كه در صدور مجوز كنسرتها برای شهرهای خاص باید ظرفیتسنجی شود و متناسب با ضرورتها به دنبال اجرای كنسرت باشيم. الان برخی گروهها نباید در برخی از شهرها كنسرت اجرا كنند چون با مشكل لغوشدن همراه خواهد شد. باید از گروهها و خوانندگان خواست كه مجوزشان بنابر شرایط شهرها صادر شود. ما در آن دوران به ضرورت فضا با یك شیب ملایم به دنبال برنامهریزی و اجرای كنسرتها بودیم و نتیجه این بود كه كمتر با لغو مواجه میشدیم.