فرارو- محمدرضا باهنر چهره و نظریه پرداز سیاسی مطرح این روزهای اصولگرایان معتقد هست «یک قهرمان اقتصادی میتواند پیروز انتخابات ۹۶ باشد». با این اظهار نظر این طور به نظر میرسد که اصولگرایان قصد دارند با شعارهای اقتصادی و معیشتی بار دیگر فضای انتخاباتی سال 1384 را تکرار کنند و از شعارهای اقتصادی که همیشه جذاب هستند و میتوانند برای جریان اصولگرا رای آوری نسبی داشته باشند، استفاده کنند. انگار این جریان روی رایآوری این شعارها حساب باز کردهاست.
محمدرضا باهنر در همین باره میگوید: «واقعیت امروز این است که مردم عدالت و رفاه میخواهند.»
اصولگرایان به روشهای مختلف به دنبال آن هستند که از برگ برنده مسئله معیشت استفاده کنند. به همین خاطر در همین بدو امر مکررا به دولت توصیه میکنند به معیشت مردم توجه نشان دهد و کابینه حسن روحانی را به بیتوجهی به مقولات معیشتی متهم میکنند.
حسین شریعتمداری، مدیر مسئول روزنامه کیهان در یکی از یادداشتهای روزنامه خود در واکنش به مقوله اصرار دولت بر برگزاری کنسرتها مینویسد: «سؤال از رئیس جمهور محترم آن است که برگزاری یا مخالفت با برگزاری کنسرتها در میان انبوه مشکلاتی که مردم با آن روبرو هستند و دولت مسئول مستقیم آنهاست، چه جایگاهی دارد و از چه درصد و میزان اهمیت برخوردار است که در سخنان رئیس جمهور محترم به یکی از دغدغههای اصلی ایشان تبدیل شده است؟!»
البته این روزنامه این روش را پیش از این نیز امتحان کرده است. روزنامه کیهان در نزدیکی انتخابات 7 اسفند مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری در تیتری درشت نوشت «دهن کجی لیست اشراف به معیشت مردم» و در متن گزارش خود مدعی شد اعضای این لیست به امور معیشتی مردم بیتوجه هستند.»
وی همچنین در بخش نخست این گزارش مینویسد: «میبینیم که جریانی برآمده از دولت و آنها که نام اصلاحطلب و اعتدالی بر خود نهادهاند، نه تنها حرف و طرحی برای این مشکلات ندارند، بلکه حتی نام مشکلات مردم را هم بر زبان نمیآورند و حرفهایی میزنند که هیچ دخلی به مشکلات مردم ندارد!»
این ادعای اصولگرایان در حالیست که چنانچه بحرانسازیهای اصلی این اردوگاه درباره عملکرد دولت روحانی را پیش روی خود قرار دهیم با این پارادوکس نگران کننده روبرو میشویم که چطور اصولگرایان در عین حال که به واسطه رسانههای متعدد خود مشکلات دیگری را تبدیل به مسئله اصلی کشور کردهاند امروز از وضعیت نامطلوب اقتصاد و معیشت مردم دم میزنند.
بحران رای عدم اعتماد به وزرای کابینه
اصولگرایان از همان روزهای اول نشان دادند با برنامههای اقتصادی دولت روحانی بینهایت همسو هستند و وزارت اقتصاد جزو وزارتخانههایی نیست که برای مجلس اصولگرای نهم نگرانی ایجاد کند و به بیانی دیگر آنها خیالشان از بابت برنامههای اقتصادی دولت راحت است و با حسن روحانی در این باره همنظر هستند.
جالب آنجاست که همسویی مجلس اصولگرای نهم با سیاستهای اقتصادی منجر به ثبت رکوردی تازه در رای اعتماد به وزیر اقتصاد در تاریخ سیاسی ایران شد به طوریکه علی لاریجانی به هنگام قرائت نتایج شمارش آرای اعتماد به وزرای پیشنهادی، رای علی طیبنیا، وزیر اقتصاد را که 274 رای از 284 رای ماخوذه را کسب کرده بود استثنایی خواند. یعنی تنها ده نفر از 284 نماینده به مجری سیاستهای اقتصادی دولت رای منفی دادند.
این در حالیست که حساسیت اصولگرایان بر برخی از وزارتخانهها برای دولت بحران آفرید؛ مجلس نهم، به وزرای آموزش و پرورش، علوم و تحقیقات و ورزش و جوانان رای اعتماد نداد و بنابراین محمد علی نجفی، جعفر میلی منفرد و مسعود سلطانیفرنتوانستند رای اعتماد نمایندگان مجلس را کسب کنند.
حساسیت اصولگرایان بر وزارتخانههای غیر اقتصادی تا ماهها بعد از شکلگیری نسبی کابینه نیز ادامه داشت. مجلس اصولگرا بارها وزارت علوم را با چالش مواجه کرد و تا ماهها این وزارتخانه را بدون وزیر گذاشت و در نهایت بعد از رفت و آمدهای بسیاری به فرهادی، وزیر فعلی علوم اعتماد کرد.
این مسئله ادامه داشت و روزنامه کیهان در سال 93 عمده تیترهای خودش را به موضوعات مذاکرات هستهای و مسائل بین المللی و منطقه اختصاص داده بود اما در این میان چند خبری هم درباره بورسیه را تیتر یک خود کرد. بررسی تخلفات بورسیههای وزارت علوم دولت احمدینژاد نیز جزو مواردی بود که اصولگرایان به تصمیم دولت روحانی واکنش نشان دادند.
این واقعیات نشان میدهد اصولگرایان یا سیاستهای اقتصادی دولت مسئلهای نداشتند.
وقتی بحرانهای ایجاد شده برای دولت روحانی را در چهار سال گذشته بررسی میکنیم کمتر به مسائل اقتصادی بر میخوریم؛ اردوگاه اصولگرایی در مسائلی نظیر برجام، مسائل فرهنگی و حقوقهای نجومی و نظایر آن برای دولت دردسر درست کرد و در این میان خودشان نیز مسائل معیشیتی مردم را به فراموشی سپرده بودند و حال در نزدیکی انتخابات به دنبال بهرهبرداری سیاسی و انتخابات از آن هستند.
بحران هستهای و برجام
از همان فردای بر سر کار آمدن دولت، مسئله مدیریت مذاکرات هستهای در صدر پیگیریهای جریان اصولگرایی قرار گرفت. تا ماهها سوژه اول آنها نحوه مذاکره ایران بر موضوعات هستهای بود. به طور کلی رویه تا 24 تیر 1394 و تصویب برجام ادامه داشت و رسانههای اصولگرا ریز مفاد برجام را رصد میکردند و بعد از نیز مدتی را صرف تلاشهایی برای تصویب برجام در مجلس کردند.
جریان اصولگرایی در مقوله برجام از تمام ظرفیتهای خود در صدا و سیما، مجلس، تریبونهای نماز جمعه استفاده کرد تا به دولت در مقوله مذاکرات هستهای فشار بیاورد.
بحرانهای فرهنگی
اصولگرایان به خوبی دریافتهاند هواداران دولت روحانی نسبت به مقولات فرهنگی حساس هستند. به همین دلیل مخالفان و منتقدان دولت یک روز در مشهد مانع از برگزاری کنسرت موسیقی میشوند و روز دیگر در قم و در پارهای از موارد نیز در شهرهای دیگر. این جریان تنها به حوزه موسیقی اکتفا نمیکند؛ روزنامه مخالف دولت به سینماگران توهین میکند، وزارت ارشاد روحانی برای دفاع از حقوق مردم و سینماگران دستور توقیف و لغو مجوز نشریه را صادر میکند اما نهاد دیگری دستور ارشاد را رد میکند.
یک روز سینما، روز دیگر موسیقی و شاید گزینه بعدی تئائر و هنرهای تجسمی باشد.
اصولگرایان وقتی حسن روحانی نسبت به عقب نشینی وزیر ارشادش در ماجرای لغو کنسرتهای موسیقی در مشهد واکنش نشان داد و وزیر را مواخذه کرد؛ عصبانی شدند و بر این ادعا مانور دادند که مسئله کنسرت اولویت مردم کشور است یا مسائل معیشتی و مثلا ناتوانی آنها از خرید حتی یک کنسرو ماهی.
بحران حقوقهای نجومی
منتقدان و مخالفان دولت با انتشار خبر حقوقهای نجومی به دنبال جناحی کردن موضوع بودند اما با انتشار گزارش دیوان محاسبات مشخص شد مسئله فساد حقوقهای نجومی یک ماجرای فرا جناحی است و باید از استفاده جناحی از آن پرهیز داشته باشند. به همین دلیل این مسئله بیش از آنکه برای مردم موضوعی اقتصادی و معیشتی شود تبدیل به موضوعی سیاسی و فراجناحی شد.
ناسازگاری ادعا و عمل در اصولگرایان
در همین روزهایی که اصولگرایان میگویند مهمترین مسئله کشور معیشت است، چهرههای اصلی این اردوگاه رفتار دیگری را بروز میدهند. در شرایطی که این جریان مدعی است، مهمترین مسئله معیشت است انتظار میرود این رویه را در احضارها، سوالات و طرح استیضاح وزرا نیز به چشم بخورد.
به همین خاطر اگر رفتار اصولگرایان فعلی مجلس را در همین هفتههای اخیر در مجلس دنبال کنیم، عمل متفاوتی را از این نمایندگان میبینیم و به طور مشخص در حالیکه رسانههای نزدیک به این نمایندگان فریاد وامعیشتا سر میدهند اما به جای جمع آوری امضا برای استیضاح وزرای مرتبط با معیشت مردم مانند اقتصاد و.. برای استیضاح وزیر علوم امضا جمع میکنند.
حتی قبل از وزیر علوم هم مجلسیان به دنبال استیضاح وزیر آموزش و پرورش بودند.
حالا بازهم این سوال باقی میماند که اصولگرایان چگونه در ماههای پایانی دولت روحانی، خود را منتقد برنامههای اقتصادی و معیشتی این دولت نشان میدهند در ماههای نخست بیشترین اعتماد و درخشانترین مهر تایید را بر برنامههای اقتصادی حسن روحانی زدند و وزیر اقتصادی را صاحب رای اعتمادی تاریخی کردند اما امروز تنها در بوق و کرنا فریاد وامعیشتا سر میدهند و در عمل به وزیر ارشاد، آموزش و پرورش و علوم فشار میآورند.
مساله کنسرت و کنسرو نیست.
ﻣﺪﯾﺮ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺭﻭﺳﺘﺎﯼ « ﻣﺨﺘﺎﺭﺁﺑﺎﺩ » ﺷﻬﺮﺳﺘﺎﻥ « ﺭﻭﺩﺑﺎﺭ ﺟﻨﻮﺏ » ﺩﺭ ﺍﺳﺘﺎﻥ ﮐﺮﻣﺎﻥ٬ ﺑﺮﺧﯽ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﺶﺁﻣﻮﺯﺍﻥ ﺍﯾﻦ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻧﺎﺗﻮﺍﻧﯽ ﻭﺍﻟﺪﯾﻦ ﺁﻥﻫﺎ ﺩﺭ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ۳۰ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﺎﻥ « ﺷﻼﻕ » ﺯﺩﻩ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺍﺧﺮﺍﺝ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ...!!!
آیا می دانید کشوری که بیشترین مدال طلای جهان را دارد عاری از وزارت خانه ای بنام ورزش و جوانان است ؟
اونقدر که دل اصلاح طلبان برای اسلام و فرهنگ می سوزه،اوباما و کلینتون و ترامپ دل شون نمی سوزه.اخه میدونید چیه؟کنسرت ها از نون شب هم براشون واجب تره این رو اصلاحاتی ها متوجه شدن.احتمال داره با لغو کنسرت،شریان حیاتی بعضی ها قطع بشه و به حال اغما فرو برن و بعدشم فاتحه.برای همینه که این قدر دارن بال بال میزنن.
یه عده هم که علی الدوام تو فضای مجازی گوش بزنگ هستند تا چنین عناوینی مطرح بشه تند و تند کامنت بذارن.حالا چی می نویسن مهم نیست،فقط بنویسن و دل شون خوش باشه تعداد نفرات شون زیاده.(ما بیشماریم/همش بیکاریم/مایه عاریم/هیچی نداریم)
اخرشم نتیجه بگیرن که مردم کنسرت می خوان..مردم هم از نظر این دسته همون هایی هستند که بهشون رای میدن واگه رای ندن باید بدترین انتقام رو ازشون گرفت.
خب دیگه با مطرح کردن این جور مباحث بایدم یه جوری برای خودشون یارگیری کنند اما کی حاضره با عقل اینها شریک بشه.غیر از عده ای که جون به جون شون کنی برای همین کارا ساخته و پرداخته شدند.
فهمت در همین حد و اندازه است مردم حرفشان اصلا کنسرت نیست مردم دارند در برابر تمامیت خواهی می ایستند در برابر قانون گریزی و خودمختاری در برابر اینکه هرکس خودش را در مقام قانون گذار ببیند و بگوید اگر کنسرت می خواهید بروید یک شهر دیگر فردا هم می گویند اگر چادر سرتان نمی کنید بروید یک شهر دیگر و همین شکل ادامه خواهد داشت تا وقتی که مردم بشوند همان چیزی که این آقایان می پسندند مردم ایران انقلاب نکردند که هرکس برای خودش سازی بزند شماها کجا بودید وقتی انقلاب شد حالا آمدید و مدعی راهی شدید که پدران و مادران ما طی کردند؟
البته با لغو کنسرت ها شریان حیات اقتصادی هنر موسیقی قطع یا خیلی ضعیف می شه.