حضرت آیتاللهالعظمی وحیدخراسانی در بیانی با عنوان «شناخت عاشورا» ابعادی از معانی این روز عظیم را شکافتند. متن بیان به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین سیما بقیهالله فیالارضین و اللعن علی اعدائهم الی یومالدین
کسانی که در ایام عاشورا وظیفهشان تبلیغ و نشر دین است و برای انجام این وظیفه که از اهم تکالیف است به سفر تبلیغی میروند، باید متوجه باشند که عاشورا یعنی چه؟ و چگونه میتوان از این فرصت که مهمترین زمان در عالم اسلام است، استفاده کرد؟ به کلام قطعیالصدور امام- علیهالسلام- که فرمودند: «لَا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا أَبَا عَبْدِاللَّهِ»، دقت کنند تا بدانند عاشورا چیست؟ و چگونه باید از این روز عظیم استفاده کنند؟
روز تغابن
هر سوره از قرآن کریم به امر مهمی که در آن وجود دارد نامگذاری شده است. کسانی که اهل قرآناند، از اسم سوره باید بفهمند که عمود بحث آن سوره چیست؟ یک سوره به نام «تغابن» است، در این سوره این آیه هست: (یَوْمَ یَجْمَعُکُمْ لِیَوْمِ الْجَمْعِ ذَلِکَ یَوْمُ التَّغَابُنِ). جای تأسف است که ما در فهم قرآن و در فقه آن بسیار متأخریم، و در آن لطائف زیبایی که در کتاب خداست، آنچنانکه شایسته است، فقاهتی نداریم.
اسامی قیامت در قرآن متعدد است، در این آیه دو اسم از اسامی روز قیامت آورده شده و خود این نکته مهمی است. کسانی که اهل مطالعه هستند، ببینند در تفاسیر توجهی به این نکته شده است؟ بین این دو اسم چه ارتباطی است؟ یکی «یوم الجمع»، و یکی «یوم التغابن»، روزی که شما را جمع میکند «یوم الجمع»، «ذلک» اسم اشاره برای بعید است.
باید دید در استعمال لفظ اشاره به بعید چه سرّی است؟ (ذَلِکَ یَوْمُ التَّغَابُنِ)، سوره به اسم تغابن اسمگذاری شده، تغابن از باب تفاعل است. باز استعمال هیأت تفاعل در اینجا چه سرّی دارد؟ مادّه، مادّه «غبن» است و هیأت، هیأت باب تفاعل است. در این جهات چه دقائقی و چه لطائفی است. و غبنی که مقصود خداست، در یوم التغابن چیست؟ در اینجا روایتی است، در قرآن باید از کلمات وحی مدد گرفت، منتهی با قدرت فکر و قوّت فقاهت و فهم کلام خدا و اولیای خدا.
پیغمبر- صلی الله علیه وآله- فرمود: روز قیامت برای هر فردی، به عدد بیستوچهار ساعت، بیستوچهار خزینه گشوده میشود. در بیان حضرت هم باید دقت بشود. عمر هر کسی چهقدر است؟ هر ساعتی خزینهای، خود انسان باید در خزینه را باز کند.
(اقْرَأْ کِتَابَکَ کَفَى بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسِیبًا)، درِ یک خزینه را باز میکند، و آنچه را در آن خزینه مخزون کرده میبیند و بهقدری فرح و انبساط برایش پیدا میشود که اگر آن فرح و خوشحالی را بر همه اهل جهنم قسمت کنند، عذابشان را احساس نمیکنند، این انبساط ناشی از این خزینه است. درِ یک خزینه دیگر را باز میکند، آن اندازه از اسف و تأثر و تألم برایش پیدا میشود که اگر آن اسف را بر اهل بهشت قسمت کنند، عیششان ناقص میشود. وقتی خزینه سوم باز میشود و خالیبودن آن را میبیند، تأسفی که میخورد وصفناشدنی است. (ذَلِکَ یَوْمُ التَّغَابُنِ).
تفسیر کلمه تغابن در سوره «تغابن» در این حدیث پیدا میشود، «غبن» چیست؟ «غبن»؛ یعنی به مقدار آنچه از دست رفته، جایگزین نداشته باشد. همین اندازه از غبن، (أَوْفُوا بِالْعُقُود) را تکان داده، و خیار غبن در قبال اصاله اللزوم در عقود، برای تدارک ما فات از مالیت، جعل شده است. فقیهی که خیار غبن را میخواند، باید تغابن سوره تغابن را هم بفهمد. باید این حدیث نبوی را درک کند، بعد ببیند ساعات عمری که میگذرد، آن هم در زمانهای خاصی از آن چگونه باید استفاده بشود.
عاشورا زمینهساز همراهی با اهل بیت-علیهالسلام- در رفیق اعلی
ساعات شما در عاشورا تغابنی دارد که آن تغابن قابلقیاس با هیچ غبنی نیست. عمده این است که یک عالم دینی در ایام عاشورا چه باید انجام دهد، تا به آن حسرت غیرقابلوصف مبتلا نشود. (وَ أَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَهِ إِذْ قُضِیَ الْأَمْرُ)، وقتی دیگر کار تمام شده، حسرت نتیجه ندارد. جبران غبن در بیان امام-علیهالسلام- است، و ما به شرح کلمه نمیرسیم.
حجت خدا میفرماید: عالم به علوم ما، عالم امّا نه هر عالمی، بلکه عالم به علوم ما، اگر جاهل به شریعت ما را که یتیمِ منقطع از ما است، «هَدَاهُ وَ أَرْشَدَهُ وَ عَلَّمَهُ شَرِیعَتَنَا کَانَ مَعَنَا فِی الرَّفِیقِ الْأَعْلَى»؛ هدایت و ارشاد کند و شریعت ما را به او بیاموزد، در رفیق اعلی با ماست. عاشورا برای هر کس که به امر تبلیغ مشغول است، مخزن تحصیل این گوهر است. حال چه باید کرد؟ وظیفه چیست؟ آنچه هست در کلمات ائمه دین است.
حرف زید و عمرو ارزش طرح ندارد. آنچه باید مُستند شما – که عمری زحمت کشیدهاید- باشد فقط دو کلمه است: کتاب و سنّت. ببینید خدای متعال چه میگوید؟ و بیان معصوم چیست؟ به علوم آنها عالم شوید، اگر به علم معصومین- علیهمالسلام- عالم شوید و جاهلی را هرچند یک نفر، علم آموخته و هدایت و ارشاد نمایید، در رفیق اعلی با ما هستید. چه چیز را تعلیم کنید؟ «شَرِیعَتَنَا»، یعنی چه؟ تعلیم و هدایت و ارشاد باید به راه ما باشد. در این صورت اجر چیست؟ «کَانَ مَعَنَا فِی الرَّفِیقِ الْأَعْلَى»؛ یعنی در رفیق اعلی با ما خواهد بود. فوق این مقام اصلاً قابلادراک نیست. معیّت با چه کسی؟
کسی که در دهه عاشورا از بستگانش جدا شده و به منطقهای که در آنجا جهّال به این شریعت هستند، هجرت کرده و یک نفر را به شریعت حق، ارشاد میکند مقامش معیّت است.
معیت اضافهای عجیب است. کلمه «مع» اوج مقامی که فوق ادراک است را نشان میدهد. «کَانَ مَعَنَا» با ما خواهد بود. تنها به این اکتفا نشده بلکه در روایت دو اضافه آمده: یکی اضافه معیّت، یکی اضافه ظرفیّت. اما اضافه معیّت؛ «مَعَنَا»،(یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَهً مَرْضِیَّهً). لطف و رحمت، شما را با او همنشین میکند؛ اما اضافه ظرفیّت؛ «فِی الرَّفِیقِ الْأَعْلَى». رفیق اعلی یعنی چه؟ این بحث را به وقت دیگری موکول میکنم. مهم این است که بفهمید عاشورا چیست؟ روز روزِ کیست؟ اینجا جایی است که کمّل حیرانند.
مقامات سیدالشهدا (علیهالسلام) در حدیث لوح
حدیثی است که حدیث شناسان میفهمند چه اکسیر احمری است کلینی-اعلی الله مقامه- در «کافی»، صدوق در «کمال الدین» و بقیه مشایخ نقل کردهاند. این حدیث به نام «حدیث لوح» است. خداوند تحفهای در ولادت سیدالشهدا (علیهالسلام) برای صدیقه کبری (علیها السلام) فرستاد که حدیث لوح است. در این حدیث اسم دوازده وصی و همه خصوصیات آنها آورده شده است. این حدیث از ربّ الارباب، در تهنیت چنین مولودی، برای سیده النساء و امّ الائمه آمده است. خداوند در این حدیث هشت مقام برای سیدالشهدا (علیهالسلام) ذکر کرده است.
مخزن قلب سیدالشهدا(علیهالسلام)
مقام اولش این است: «وَ جَعَلْتُ حُسَیْناً خَازِنَ وَحْیِی»؛ حسین (علیهالسلام) را خزینهدار وحی خودم قرار دادم. این کلمه اول است. گستره وحی الهی از کجا شروع شده تا کجا ادامه دارد؟ مبدأ اینجاست: (عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها)، از اینجا شروع میشود، ختام آن هم (فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى)، (وَمَا یَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى) است. آن وحی از آن بدو تا این ختم همه در مخزن قلب حسین بن علی بن ابی طالب (علیهالسلام) است.
«جَعَلْتُ حُسَیْناً خَازِنَ وَحْیِی»، کجا کسی او را شناخته تا بفهمد عاشورا چیست؟ تا بداند که در عاشورا چه اتفاقی افتاده است؟ و خون چه کسی و برای چه امری ریخته شده است؟ کلمات خداوند متعال را نه من و نه غیر من میفهمد. ما فقط برقی و شعاعی از این خورشید را درک میکنیم. و الّا «خَازِنَ وَحْیِی» را کسی میداند که وحی را بشناسد، امتیاز وحی و عقل را بداند، مرز ما بین وحی و فکر را بفهمد، و بداند حقیقت وحی چیست؟ آن هم کلماتی که (وَ کَلَّمَ اللَّهُ مُوسَى تَکْلِیمًا)، بداند در آن مفعول مطلق چه گنجانیده شده است؟ این یک شعبه مطلب است. تمام این مطالب، در مخزن قلب حسین بن علی بن ابی طالب (علیهالسلام) انباشته شده است. در آن روز بر چنین قلبی تیر خورد و چنین خونی ریخته شد، مسئله این است.
معراج ملائکه و زیارت انبیا (علیهم السلام)
«کامل الزیارات» را بخوانید و بفهمید که در آنجا امام (علیهالسلام) چه میفرماید. بیست ذراع در بیست ذراع محل رفت و آمد و معراج ملائکه است. این یک عبارت است. مهمتر از همه این جمله است، هیچ پیغمبر مرسلی نیست، هیچ ملک مقربی نیست، مگر اینکه آرزو دارد که خدا به او اذن بدهد تا به زیارت قبر حسینبنعلی (علیهالسلام) بیاید. عبارتِ «هیچ پیغمبر مرسلی نیست، هیچ ملک مقربی نیست»، امر سهل و آسانی نیست. این است سیدالشهدا (علیهالسلام)! این است آن کسی که عاشورا را سرپا کرد و «لَا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللهِ» را به وجود آورد! این است آن کسی که هر شب جمعه، بدون استثنا از نخستین تا آخرین نبی، از اولین تا آخرین وصی، باید کنار قبر او سلام بدهد.
و امیر المؤمنین (علیهالسلام) هر شب جمعه که به زیارتش میآید، خصوصیتی که دارد این است که یک فاتحه برای اموات مدفون در کربلا میخواند، که آن فاتحه وقتی قسمت میشود، به هر کس آنچه میرسد بیش از آن است که در بیانی بگنجد و در قلمی تحریر شود. این سیدالشهدا (علیهالسلام) است! امام حسین (علیهالسلام) این است! خون او چنین خونی است! این خون را مالالتجاره برای مقام و منصب این و آن نکنید. این خون فقط باید سرمایه حق شود و حق هم سه کلمه بیش نیست؛
حق اول: (فتَعَالَى اللهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ)، خون حسین بن علی (علیهالسلام)در مرحله اول باید در این حق صرف شود. حق دوم: (هوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَ دِینِ الْحَقِّ)، این حقّ دومی است که خون آن حضرت باید در آن صرف شود.
حق سوم هم: «السَّلامُ عَلَى الْحَقِ الْجَدِید». نتیجه اینکه عاشورا فقط باید در سه کلمه صرف شود: خدا، دین خدا، امام زمان (عجل الله تعالی فرجه). خونی که وقتی ریخته شد، ابا عبد الله-علیهالسلام- فرمود: «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللهِ وَ فِی سَبِیلِ الله»، این خون را در راه خدا صرف کنید، تا خیر دنیا و آخرت نصیبتان شود و الا خسر الدنیا و الآخره خواهید شد. (ذلِکَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِینُ)
منبع: جماران