صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کیارستمی، عياري را به‌عنوان كارگردان فيلم‌هاي خود انتخاب كرده بود
البته چنین حرکتی را کمتر از کیانوش عیاری سراغ داریم؛ اما ظاهرا این بار فرق می‌کرد. او فیلم «کاناپه» را با حضور تعدادی از نمایندگان رسانه‌ها، به «عباس کیارستمی» تقدیم کرد.
تاریخ انتشار: ۱۰:۲۴ - ۱۳ مهر ۱۳۹۵
کیانوش عیاری ١٠ مهر در منطقه‌ای از تهران فیلم‌برداری جدیدترین فیلم خود، «کاناپه» را آغاز کرد و روز بعد هم میزبان برخی از خبرنگاران شد.

البته چنین حرکتی را کمتر از کیانوش عیاری سراغ داریم؛ اما ظاهرا این بار فرق می‌کرد. او فیلم «کاناپه» را با حضور تعدادی از نمایندگان رسانه‌ها، به «عباس کیارستمی» تقدیم کرد.

در فیلم «کاناپه» مهدی هاشمی، ابوالفضل پورعرب، بابک حمیدیان و چند بازیگر زن ناشناخته بازی می‌کنند. به همین بهانه با این کارگردان سینما به گفت‌وگو نشستیم.

‌شما برای نخستین بار فیلم خودتان را به یاد سینماگری مهم کلید زدید. چرا؟
خب با نحوه سؤال‌تان متوجه شدم حتما خودتان می‌دانید خیلی اهل چنین کارهایی نیستم! حتی به همکارانم گفتم شاید این مراسم را ملغی کنم؛ چون خیلی وارد این نوع برنامه‌ها که اخیرا هم مد شده، نمی‌شوم؛ اما آقایان آقاکریمی و دستورتبار گفتند به‌هرحال تعدادی از خبرنگاران را برای این مراسم دعوت کردیم و نمی‌توانیم مراسم را لغو کنیم.

با‌این‌وجود این حرکت از خواسته قلبی‌ام هم چندان دور نبود (می‌خندد). به هر جهت خوبی و بدی این مراسم را به پای من نگذارید!

‌به هر شکل حرکت ارزشمندی بود که فیلم‌سازی به یاد فیلم‌ساز مهم دیگر، انجام داده است. اما انگیزه و علقه قلبی‌تان برای انجام این کار چه بود؟
معتقدم چنین کاری را باید برای عباس کیارستمی انجام می‌دادم. ایشان متعلق به نسل پیش از من بودند و این کار برای پاسداشت اوست؛ چون به نظر من، آقای کیارستمی فیلم‌ساز ارزشمندی بود، نگاه یگانه‌ای به جهان پیرامون خود در فیلم‌هایش داشت و مهم‌تر اینکه، مرگ غم‌انگیز، ‌ناگهانی و شوک‌آور او همه را تحت‌تأثیر قرار داد که طبعا من هم از این قاعده مستثنی نبودم.

در واقع می‌خواستم ادای دِینی کنم به این فیلم‌ساز بزرگ. البته نمی‌خواستم رفتارم را به حساب مدهای رایج بگذارند؛ به همین دلیل کمی مردد بودم. همیشه از چنین فضاهایی بیزارم؛ چون در آنها خود فرد در معرض قضاوت‌ها و ذهنیت‌های غیرواقعی قرار می‌گیرد، به‌جای اینکه از فرد ستایش شود و مرکز توجه باشد! تمام تلاشم هم این بود تا این نکته رعایت شود. حالا نتیجه چه شده، شماها باید نظر بدهید.

‌چندی پیش شما در گفت‌وگویی با خبرگزاری ایسنا، به موضوع مهمی اشاره کردید که بیانگر ارتباط عمیق شما و عباس کیارستمی بود. در آن گفت‌وگو اظهار کردید آقای کیارستمی شما را به‌عنوان جانشین خود در پروژه‌های فیلم سینمایی معرفی کرده بود. اصل این ماجرا چیست؟
شاید دلیل این به نوع فیلم‌هایی که تاکنون ساخته‌ام، ‌برمی‌گردد. من در این سال‌ها در‌این‌باره صحبت نکرده‌ام. این سؤالی بود که خبرنگار ایسنا از من پرسید و من هم ضمن تأیید، گفتم چند سال پیش در عقد قرارداد فیلم «رونوشت برابر اصل»، تهیه‌کننده خارجی فیلم از آقای کیارستمی درخواست کرد تا در صورت نبود ایشان، ‌کارگردان دومی را معرفی کند.

آقای کیارستمی هم نام مرا در قرارداد نوشتند. بعد از آن وقتی موضوع را با من مطرح کردند، ‌ضمن تشکر، استقبال کردم. ظاهرا این مسئله درباره فیلم اخیرشان که قرار بود در چین ساخته شود هم تکرار شده است.

‌ به اینکه قبل از آن، موضوع را با شما در میان نگذاشته بودند، اعتراض نکردید؟
به‌هیچ‌وجه! برای اینکه من سال‌های طولانی است گوشه‌ای نشسته‌ام و به‌اصطلاح ماست خودم را می‌خورم؛ اما شخصیت آقای کیارستمی به‌گونه‌ای نبود که من بخواهم جواب منفی بدهم. البته ایشان گفت: می‌خواهم موضوع را رسانه‌ای کنم؛ ‌اما درخواست کردم کمی صبر کنند. تا اینکه مطلع شدم زمانی که ایشان در بیمارستان بستری بودند به برخی از اطرافیان خود این موضوع را گفته بودند.

‌معمولا دوستانِ نزدیک آقای کیارستمی محدود و قریب‌به‌اتفاق هم در مطبوعات شناخته‌شده بودند، مانند آیدین آغداشلو، ‌احمد‌رضا احمدی، ‌سیف‌الله صمدیان و ... اما در باره شما این نکته چندان علنی نشده بود. حالا که چنین مسئولیت مهمی به عهده شما گذاشته شده، ‌پرسش این است که چرا در این سال‌ها سکوت کرده‌اید؟ ‌
به نظرم چنین نگاهی قرار نیست شکل نمایشی به خود بگیرد. ضمن اینکه چندان هم به کسی ربطی نداشت.

شاید هم ذکر‌کردن آن نوعی تفاخر و خودستایی معنی می‌شد. درواقع امری خصوصی بود. البته مسائل دیگری درباره خودم هم وجود دارد که ترجیح می‌دهم درباره آن سخن نگویم.

‌آیا فکر نمی‌کنید در دنیای امروز پنهان‌کردن مسائل مختلف در زمینه فعالیت هنری‌تان به‌گونه‌ای باعث می‌شود که مخاطبان کمتر قدر شما را بدانند؟
چطور؟

‌اخیرا مستندی درباره عباس کیارستمی دیدم به روایت سیف‌الله صمدیان که وجوه ناشناخته شخصیت این کارگردان، ‌نوع فیلم‌سازی و نگاهش به هنرهای دیگر و به‌طور کلی افراد پیرامونش و زندگی را به نمایش می‌گذاشت. آنجا بود که تأسفم بیشتر و بیشتر شد که چه آدم بزرگی را سینمای ایران و حتی جهان از دست داد. بدون اینکه در کشور خودش آن‌چنان قدر ببیند و به راحتی، مرگ او را فراگرفت و از میان رفت!
به نکته مهمی اشاره کردید. من هم در مرگ آقای کیارستمی به همان اندازه متأثر شدم و متأسفم که از میان ما رفت، اما حتما بهتر از من می‌دانید که هرکسی شخصیتی دارد و طبعا رفتارش، متأثر از شخصیت اوست.

‌نظر آقای کیارستمی درباره فیلم‌های شما چه بود؟
یکی از مدیران جشنواره نانت، فیلیپ ژالادو، چند سال پیش گفته بودند که از آقای کیارستمی خواستیم که فیلم موردعلاقه خود را معرفی کنند که پاسخ دادند «آن سوی آتش».

‌درحال‌حاضر وضعیت فیلم «خانه پدری» چگونه است؟ آیا می‌توان شاهد بارقه‌های امید برای نمایش عمومی این فیلم درخشان بود؟
به نظر می‌رسد که دارد اتفاقاتی می‌افتد، اما از آنجا که من برای این فیلم و ماجراهایی که بر سرش آمده خسته شد‌ه‌ام، ‌دیگر موضوع را رها کردم. هرچند حرف‌ها متناقض است، ‌اما امید به گشایشی هم هست.

‌بااین‌حال با چه انگیزه‌ای شروع به ساخت فیلم «کاناپه» کردید؟
 درست پنج سال و ٩ ماه از زمان شروع فیلم‌برداری «خانه پدری» گذشته؛ ‌١٨ شهریورماه من این فیلم را کلید زدم و حالا امسال دهم مهرماه فیلم‌برداری فیلم «کاناپه» را آغاز کرده‌ام. در حقیقت پنج سال و ٩ ماه بی‌کار بودم، اما کسی جز خود من نمی‌تواند درک کند این بی‌کاری یعنی چه!

‌نمی‌دانم این جمله متعلق به اینشتین است یا نه. ولی بسیار دقیق است. از او پرسیدند گذشت ثانیه‌ها یعنی چه؟ گفت هروقت روی شعله‌های آتش نشستید، ‌معنی ثانیه‌ها را می‌فهمید. فکر کنم معنای بی‌کاربودن از این نظر کاملا مشخص می‌شود!
 (می‌خندد) واقعا حرف بجایی است!

‌موضوع «خانه پدری» حساس‌برانگیز بود، آیا موضوع «کاناپه» هم چنین است؟ ‌
این دو فیلم را نمی‌توان با هم مقایسه کرد. «خانه پدری» حساسیت‌هایی داشت که دغدغه دلواپسان را برمی‌انگیخت، اما «کاناپه» این‌طور نیست. داستان این فیلم در آپارتمانی کوچک می‌گذرد که ارتباط دو خانواده را به‌دلیل وجود کاناپه‌ای دنبال می‌کند. کاناپه‌ای کنار سطل زباله‌ای در خیابان رها شده و کسی آن را وارد آپارتمان می‌کند. همین مسئله منشأ بروز مشکلاتی میان دو خانواده می‌شود. این کاناپه هم به تازگی خریداری شده و برای فیلم‌برداری در حال تغییرشکل به کاناپه‌ای مستعمل و کهنه است.

‌چرا در فیلم‌های شما این‌قدر اشیا‌ و جامدات نقش کلیدی دارند؛ ‌مثل قفل در و ساختمان در «خانه پدری»، ‌یک اسکناس کهنه در «سفره ایرانی»، ‌کاناپه در فیلم «کاناپه» و...؟
 (می‌خندد) خب اشیا‌ برای من احترام دارند.

‌آیا در‌ این فیلم هم سراغ رئالیسم رفته‌اید؟
صددرصد. فیلم‌های من همیشه این‌گونه‌اند.

‌آیا این فیلم به جشنواره فیلم فجر می‌رسد؟ ‌
امیدوارم. اگر طبق برنامه پیش برویم، نخستین نمایش فیلم «کاناپه»، جشنواره فیلم فجر خواهد بود.
ارسال نظرات