صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۲۸۶۱۷۳
تاریخ انتشار: ۰۰:۴۱ - ۲۸ مرداد ۱۳۹۵
فرید زکریا در سی‌ان‌ان نوشت:  من تاکنون چنین وقایعی را پس از پایان جنگ سرد مشاهده نکرده‌ام. چند ماه قبل بریتانیا به خروج از اتحادیه اروپا رای داد که در یک دهه اخیر روابط سیاسی و اقتصادی عمیقی با این کشور داشت. پس از این واقعه، نخست‌وزیر اسکاتلند پیشنهاد کرد که رای‌گیری برای خروج این کشور از بریتانیا صورت گیرد و به اتحاد ۳۰۰ ساله بین آنها پایان دهد.

رهبران در ایرلند شمالی نیز نظر مشابهی دارند. این درحالی است که نخست‌وزیر آن زمان بریتانیا، دیوید کامرون اعلام کرده بود که استعفا خواهد داد و رئیس اپوزیسیون حزب کارگر نیز ممکن است به همین سبب کناره‌گیری کند. علاوه بر این، بازارهای جهانی بر اثر این واقعه در یک روز ۲ تریلیون دلار از ارزش خود را از دست دادند.

 پیامدهای سیاسی و اقتصادی خروج از اتحادیه اروپا در هفته‌ها و ماه‌های بعد واضح‌تر می‌شود. به نظر می‌رسد که افسوس شدید برای کسانی است که به خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا رای دادند، بدون آنکه بدانند تبعات آن چیست. اما به هر حال هر چه که اتفاق بیفتد، درسی وجود دارد که ما می‌توانیم از برگزاری همه‌پرسی خروج از بریتانیا یاد بگیریم. هرچند این رویکرد ممکن است به کشورهای دیگر قاره اروپا سرایت کرده و حتی به کشورهای اقیانوس اطلس و آمریکا نیز برسد. ما اکنون در حال تماشای ظهور یک تقسیمات جدید هستیم که احتمالا سیاست جهان غرب را برای ۵۰ سال آینده شکل می‌دهد. چه کسانی به خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا رای دادند؟ با توجه به آمار نشریه وال استریت ژورنال، دوسوم بریتانیایی‌ها که به این کار مبادرت کردند کسانی هستند که دبیرستان را تمام نکرده‌اند، اما ۷۰ درصد کسانی که خلاف خروج از اتحادیه اروپا رای دادند، فارغ‌التحصیل کالج‌ها بودند.

کسانی که به خروج از اتحادیه اروپا رای دادند نسبتا مسن‌تر، سفیدپوست، طبقه کارگر، کمتر تحصیلکرده و فقیرتر بودند. این در حالی است که افرادی که به باقی ماندن در اتحادیه اروپا رای دادند، جوان‌تر، با تنوع قومی، تحصیلکرده‌تر بوده و وضعیت مالی بهتری داشتند.این تقسیمات برای آمریکایی‌ها نیز آشنا به نظر می‌رسند زیرا بیش از همه آنها منعکس‌کننده تقسیماتی هستند که در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا شاهد آن هستیم. تنها عاملی که به بهترین نحوی پیش‌بینی می‌کند که رای‌دهنده به ترامپ دارای مدرک دانشگاهی است. مدتی پیش اکونومیست آمایشی برای «ترامپ کوچک اروپا» ایجاد کرد که مجموعه‌ای از پوپولیست‌ها بود که در سراسر قاره اروپا در حال قدرت‌گیری هستند. نگاهی به اطلاعات به دست آمده نشان می‌دهد که «حمایت از پوپولیسم بیگانه‌هراسانه قوی‌ترین مورد در میان پیرترها، دانشگاه نرفتگان، طبقه کارگر، سفیدپوستان و در نهایت مردان است.» برعکس، مخالفان آنان جوان‌تر، تحصیلکرده‌تر، دارای مشاغل حرفه‌ای و خدمات مناسب هستند.

این تقسیمات ریشه در واقعیت محوری عصر ما دارد (جهانی که به دلیل پیشرفت فناوری و جهانی ‌شدن در حال تغییر شکل است). این نیروها پیشرفت‌های عظیمی ایجاد می‌کنند اما همچنین تخریب شدید و متروکه شدن برخی شرکت‌ها آسیبی است که در مدت چند سال بر کل صنایع اثر می‌گذارند.اما همه چیز در مورد اقتصاد نیست. مخرب‌ترین عنصر در میان موارد فوق، نه فقط آزادی و سرعت حمل و نقل کالاها، خدمات و اطلاعات در سراسر سیاره زمین است، بلکه آزادی مردم را هدف قرار می‌دهد. مهاجرت افراد به و از کشورها واکنش شدید احساسی را علیه مهاجرت، پناهندگان و در واقع تمام ایده جهانی‌ شدن ایجاد کرده است. معضلات اقتصادی بر موضوعات کلیدی اثر می‌گذارند اما مساله هویت قلب را هدف قرار داده است. این یک تقسیم جدید در جهان غرب است. از سوی دیگر، کسانی خواهند بود که یک دنیای آزاد و باز (جهانی‌شدن و تغییرات فناوری) را به‌طور گسترده‌ای سودمند می‌دانند. اما سایرین این نیروها را تهدیدکننده و مخرب به شمار می‌آورند. در چنین مواردی می‌خواهند حمایت‌های مختلفی صورت بگیرد (حاکمیت، تعرفه‌ها و کنترل مرزها در این میان قرار می‌گیرند) تا کشور آنها دوباره بزرگ شود.

احزابی که اکنون عناصری از هر دو مورد را شامل می‌شوند، دچار تضادها و تعارض‌های داخلی شده‌اند، همان اتفاقی که در مورد شبه احزاب بریتانیا و جمهوری‌خواهان ایالات متحده آمریکا رخ داده است. دونالد ترامپ دوست دارد جمهوری‌خواهان را به‌صورت یک حزب پوپولیست، حمایت‌کننده از صنایع داخلی، ناسیونالیست و بیگانه هراس بازسازی کند. چه در این کار موفق بشود و چه خیر، همفکران وی در بریتانیا نبرد بزرگی را پیروز شده‌اند.اما تلاش بیشتری ادامه خواهد یافت و سیاست جدید در عصر ما چپ علیه راست نخواهد بود، بلکه باز بودن در مقابل بسته بودن است.

ارسال نظرات
ناشناس
۰۸:۵۲ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
شما گلوبالیستها بشدت از قدرت گرفتن ترامپ وحشت کرده اید و اتفاقی که در بریتانیا افتاد با روی کار آمدن ترامپ تکمیل می شود. ولی در کل ما ایرانی‌ها که داخل نظم قدیمی دنیا نبودیم که از آن نفع یا ضرر ببریم در صورتی که با نرخ برابری دلار و ریالی که وجود داشت بهترین فرصت بود که شرکت‌های چند ملیتی کارخانه‌های خود را وارد ایران کنند تا هم اقتصاد تکانی بخورد هم تکنولوژی آنها وارد ایران شود هم از آنها چیزی بیاموزیم ولی فعلن داریم با پوتین هم پیاله می‌شویم و با کالاهای بنجل چینی خود را نونوار می‌کنیم