صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۲۸۵۶۳۱
تاریخ انتشار: ۲۱:۰۲ - ۲۳ مرداد ۱۳۹۵
اشباحی به سراغم می‌آیند و اذیتم می‌کنند، اشباح تا سوم راهنمایی بیشتر به من اجازه درس خواندن ندادند؛ روز حادثه همراه مادرم در خانه بودم که سر و صدای زن همسایه به گوشم رسید، صداها آنقدر آزار‌دهنده بود که ندایی به من دستور داد با پیک‌نیک به سر مادرم بزنم ...

به گزارش تسنیم، ساعت 14:40 دوازدهمین روز از مرداد سال جاری خبر قتل زن شصت و دو ساله‌ای از سوی مرکز پیام فوریتهای پلیسی 110 به مأموران کلانتری 152 خانی‌آباد نو اعلام شد و به سرعت تیمی از مأموران انتظامی به محل اعلام خبر که منزلی واقع در خیابان میثاق جنوبی بود، اعزام شدند.

با حضور مأموران در محل وقوع جرم مشخص شد مقتول بر اثر اصابت ضربات جسم سخت به سرش جان خود را از دست داده است و عامل جنایت نیز از محل ارتکاب جرم متواری شده است.

پسر سی ساله و شوهر مقتول که پس از بازگشت به خانه با جسد غرق در خون مقتول مواجه شده بودند، اظهار داشتند که صبح بیرون از منزل بودند و هنگام بازگشت با جسد بی‌جان مقتول مواجه شده‌اند.

دقایقی بعد با حضور محسن مدیر روستا؛ بازپرس ویژه قتل پایتخت در محل وقوع جرم و تحقیقات تکمیلی مشخص شد یکی از پسران مقتول زمان وقوع قتل، با مادرش در خانه تنها بوده است؛ همین سرنخ کافی بود که پیکان اتهام به سمت فرزند سی و شش ساله مقتول نشانه رود.
با یافتن این سرنخ، تلاش برای دستگیری فرزند مقتول آغاز و 48 ساعت بعد وی در شهرستان گلپایگان دستگیر شد.

با انتقال متهم به دادسرای امور جنایی تهران، وی در اظهاراتش به بازپرس پرونده گفت: بیماری روانی دارم و چندین بار در بیمارستان بستری شده‌ام و این موضوع به چندین سال قبل برمی‌گردد، آن روز در مهمانی چند نفری مرا به دیوار بستند و کتک زدند، از آن روز به بعد اشباحی به سراغم می‌آیند و مرا اذیت می‌کنند، اشباح تا سوم راهنمایی بیشتر به من اجازه درس خواندن ندادند؛ فردی با هوش هستم و در چندین رشته ورزشی و فرهنگی توان فعالیت دارم، اما همین اشباح به من اجازه فعالیت نمی‌دهند.

وی جزئیات قتل مادرش را نیز اینگونه شرح داد: روز حادثه همراه مادرم در خانه بودم که سر و صدای زن همسایه به گوشم رسید، صداهای او آنقدر آزار‌ دهنده بود که ندایی به من دستور داد با پیک‌نیک به سر مادرم بکوبم تا اینکه پیک‌نیک را برداشتم و چهار بار به سر مادرم کوبیدم، او روی زمین افتاد و من هم پیک‌نیک را برداشتم و به بیابا‌نهای جنوب تهران رفتم و آنجا انداختم، پس از این نیز به خانه یکی از بستگانم در شهرستان گلپایگان رفتم تا اینکه مأموران مرا بازداشت کردند و گفتند من مادرم را به قتل رسانده‌ام در صورتی که خبر ندارم چه اتفاقی برای مادرم افتاده است.

با توجه به اینکه متهم پرونده سابقه بستری و پرونده بالینی در یکی از بیمارستانهای تهران را داشت، قاضی مدیر روستا؛ بازپرس امور جنایی تهران دستور ارسال تصویر پرونده بالینی متهم به پزشکی قانونی و بستری شدن و تحت نظر قرار گرفتن وی در بیمارستان رازی را صادر کرد.
ارسال نظرات