آمارهای پلیس و دستگاه قضایی نشان میدهد قتلهای خانوادگی در ایران، در صدر جنایتها قرار دارد. به گفته سردار مقیمی - رئیسپلیس آگاهی کشور -31 درصد قربانیان از سوی بستگانشان به قتل رسیدهاند که این آمار بالایی است.
از سوی دیگر طبق آمار ارائه شده بیشترین روش ارتکاب قتل با سلاح سرد- 37 درصد- بوده و 35 درصد قربانیها نیز با سلاح گرم به قتل رسیدهاند که این رقمها بشدت تکاندهنده و قابل تأمل است.هر چند بررسی دقیق یک پدیده نیازمند داشتن اطلاعات کامل و آمار دقیقی از آن است اما نمیتوان منکر نقش و تأثیر برخی عوامل از جمله عوامل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و حتی سیاسی دربروز و افزایش این جرم شد.
در همین زمینه میزگردی با حضور دکتر امانالله قرایی مقدم- جامعه شناس- دکتر کامبیز نوروزی – حقوقدان- سرهنگ نصرالله شفیقی- رئیس سابق اداره قتل پلیس آگاهی تهران و دکتر مصطفی فروتن – روانشناس- برگزار کرد.
چه عواملی در وقوع قتلهای خانوادگی تأثیر دارد؟
سرهنگ شفیقی می گوید: جرم قتل تابعی است از بقیه جرایم. هر وقت سایر جرایم در کشور بالا رفته آمار قتل نیز افزایش داشته است. زمانی که بنده بهعنوان مأمور کشف جرم در اداره قتل خدمت میکردم ما نیز بهعنوان پلیس تابع جرم قتل بودیم یعنی باید منتظر میماندیم تا جرمی واقع شود و بعد برای کشف آن وارد عمل شویم. یادم میآید یک روز فردی با ما تماس گرفت و گفت من میخواهم برادر خوانده و نامادریام رابکشم.
با اینکه میدانستیم این کار را خواهد کرد اما دلیلی قانونی برای بازداشتش نداشتیم بنابراین نتوانستیم اقدامی انجام دهیم و او نیز هر دو نفر را کشت و ما هم دستگیرش کردیم. این را گفتم تا بگویم پلیس نمیتواند در پیشگیری از قتلها نقشی جدی داشته باشد. یا بهعنوان مثال پیشگیری از قتلهایی که به شکل مستقیم یا غیر مستقیم در نتیجه بحثهای وراثت و ژنتیک و مسائل روانشناسی رخ میدهد به دستگاه پلیس و کشف جرم ارتباطی ندارد. بلکه این قتلها ناشی از کم کاری سایر دستگاه هاست که به پلیس تحمیل میشود. تشکیلاتی مانند سازمانهای اجتماعی، فرهنگی، بهداشتی، اقتصادی و حتی سیاسی کشور. هیچکسی نمیتواند منکر ارتباط بین تغذیه و خشونت شود. فقر اقتصادی و فقر فرهنگی دو عامل اصلی وقوع جرایم هستند. در اینجا یک مثال می زنم تا ببینیم فقر فرهنگی چگونه باعث قتل میشود؟
دو برادر بر سر جای خواب با هم درگیر میشوند و همین دعوا منجر به قتل برادر با چاقو میشود این قتل ناشی از نبود فرهنگ صحیح ارتباط در خانواده، فرهنگ غلط استفاده از چاقو و نبود الگوی گذشت و صبر است.
یا به این مثال توجه کنید که چگونه فقر اقتصادی منجر به قتل میشود.یک دختر عمو، پسر عمو به دنبال یک عشق عمیق با هم ازدواج کردند اما با مشکلات شدید مالی رو به رو بودند به حدی که چند ماه پس از عروسی به دلیل نداشتن پول، برق خانه شان را قطع کردند. مرد جوان به ناچار به اندازه پول برق از همسایهاش قرض گرفت تا صبح روز بعد قبض را بپردازد. از سوی دیگر همان شب زن به شوهرش میگوید هیچ غذایی در خانه نداریم که شام بخوریم.
شوهر نیز به مغازه نزدیک خانه میرود و با بخشی از پولی که قرض گرفته بود کمی نان و پنیر و گوجه میخرد و به خانه برمیگردد اما سر سفره وقتی زن جوان از شوهرش میپرسد که پول این خوراکیها را از کجا آوردی و شوهرش نیز میگوید ازهمان پول برق برداشتم. وی عصبانی میشود و با هم درگیری لفظی پیدا میکنند در همین حال ناگهان مرد جوان با همان چاقویی که در حال خرد کردن گوجه بود ضربهای به پهلوی همسرش زد و زن جوان بر اثر پاره شدن طحال جان باخت. پس ریشه اصلی این قتل فقر اقتصادی است.
اما به پروندهای که عوامل ژنتیکی یا روان شناختی در آن نقش داشت توجه کنید. چند سال قبل جسد نوزاد 6 ماهه دختری در جوی آب خیابان آذربایجان کشف شد. یک هفته طول کشید تا هویت بچه شناسایی و مشخص شد مادر بچه از چند روز قبل قهر کرده و نوزاد را نزد پدرش گذاشته بود. وقتی پدر را تحت بازجویی قرار دادیم متوجه اعتیادش شدیم. فرهاد در بازجوییها به قتل دخترش اعتراف کرد و گفت همسرم بچه را گذاشت و رفت. من هم نمیتوانستم از او نگهداری کنم چرا که مدام گریه میکرد و نیاز به مراقبت داشت بالاخره خسته شدم و بچه را خفه کردم و جسدش را داخل جوی آب انداختم.
در این پرونده مادر بچه رضایت داد و بعد از مدتی قاتل آزاد و پرونده بسته شد. سه سال از این قضیه گذشت. تا اینکه پروندهای به کلانتری ارجاع شد مبنی بر اینکه در یک مراسم عروسی پدر داماد پس از خوردن یک لیوان نوشابه بلافاصله جان باخته است. میهمانان به سراغ مدیر تالار رفته و به او اعتراض میکنند که حتماً نوشابه مسموم بوده است. وی نیز برای اثبات اینکه نوشابه مشکلی نداشته مقداری از همان نوشابه را میخورد اما او نیز در مقابل چشمان حیرت زده میهمانان در جا جان باخت.
وقتی پرونده به اداره آگاهی آمد با مشاهده نام پدر داماد بلافاصله به یاد متهم پرونده سه سال قبل افتادم. به همین خاطر قبل از هر اقدامی از مأمور پرونده پرسیدم که آیا مقتول با مجرمی که سه سال قبل دختر 6 ماههاش را کشته بود نسبتی دارد که وی گفت بله، او پدرش بود.
بدین ترتیب وقتی فرهاد به اداره آگاهی آمد خیلی زودتر از آنچه انتظارش را داشتیم به قتل پدرش اعتراف کرد و گفت: پدرم برای عروسی برادرم سنگ تمام گذاشت در حالی که برای من کاری نکرد. به همین خاطر شب عروسی داخل شیشه نوشابه پدرم سیانور ریختم و او را کشتم.
این نمونه را بیان کردم تا بگویم ژن این فرد جانی است و این قتل علت ژنتیک داشت. پس این یک امر قطعی و مسلم است.
دکتر قرایی مقدم: بنده آن بخش از صحبتهای جناب سرهنگ را که مربوط به تأثیر مشکلات اقتصادی و فرهنگی در قتل است میپذیرم اما موضوع فطری بودن جرم و وراثت را نمیتوانم بپذیرم چرا که جرم را جامعه به وجود میآورد. اعلام خطر جدی ما این است که همه جرایم ناشی از عوامل اجتماعی است. وقتی آمار بیکاری بالا میرود یا مشکلات مالی فشار میآورد ناخودآگاه جرم ایجاد میشود. افلاطون میگوید: «شکم گرسنه چیزی را بر نمیتابد.»
صاحبنظرانی نظیر «کاردینر» و حتی خود بنده معتقد هستیم تمام 284 روزی که بچه در شکم مادر است چارچوب زندگیاش را در طول 70سال تشکیل میدهد. مردم هم این را میدانند بنابراین به خوردن لقمه حلال اعتقاد دارند. پس نمیتوان انتقال صفات اکتسابی را از طریق ژن مطرح کرد. در کل باید گفت قتلهای خانوادگی ریشه در مشکلات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، قضایی، رسانهها و شبکههای ماهوارهای و خیلی مسائل دیگر دارد. ارسطو میگوید: در هر مادهای نیروی بالقوه وجود دارد و ما آن را به نیروی بالفعل در میآوریم. حالا در بررسی پدیده وقوع جرم دو دسته نیرو داریم یک گروه نیروهای برانگیزنده جرم هستند مانند خانواده، بیکاری، اعتیاد، بیسوادی، طلاق و... گروه دوم نیروهای بازدارنده هستند مثل پلیس، قوه قضائیه، زندان، اعدام، تعلیمات دینی و...
در کشور ما متأسفانه در حال حاضر نیروهای برانگیزنده بر نیروهای بازدارنده برتری دارد. در حالی که وقتی جرمی در جامعه رخ میدهد مردم میگویند چرا پلیس کاری نمیکند. ولی باید بپرسیم چرا این جرم اتفاق میافتد؟ چرا بیکاری هست؟چرا فساد هست؟ چرا مردم شاد نیستند؟
در یک جمله باید بگوییم که خشونت ذاتی نیست اما از لحظه شیر دادن مادر به نوزادش این خشونت منتقل میشود. یعنی اگر مادر عصبی باشد یا تحت فشارهای روحی باشد این مشکلات به فرزند منتقل میشود.
البته موضوع دیگر در مورد قتلهای خانوادگی بحث روابط نامشروع زوجین است که این هم ریشه فرهنگی و اجتماعی دارد که قابل بحث است.
دکتر کامبیز نوروزی: نخستین بحثی که در اینجا به طور کامل مغفول مانده بحث وضعیت آماری قتلهای خانوادگی است. جرم یک رفتار فردی است که داخل یک وضعیت اجتماعی اتفاق میافتد ودر همه جوامع هم وجود دارد. اما زمانی این وضعیت بزهکارانه به یک پدیده اجتماعی بدل میشود. آنچه باعث میشود جرم به یک پدیده اجتماعی تبدیل شود یکی فراوانی جرم به نسبت جمعیت است و دیگری آهنگ رشد.
از آنجا که در مورد قتلهای خانوادگی این آمار را نداریم هر گونه بحثی در این مورد بیپایه است. متأسفانه سالهاست که قوه قضائیه و وزارت کشور از انتشار آمار مربوط به جرایم بشدت خودداری میکنند. آنها که سیاست محرمانگی این اطلاعات را دنبال میکنند باید بدانند لطمه بسیار بزرگی به مشارکت عمومی برای مبارزه با رفتارهای بزهکارانه وارد کردهاند. چرا که کارشناسان بدون داشتن آمار و اطلاعات دقیق نمیتوانند تحلیلهای عمیق و جدی ارائه دهند.
قتلهای خانوادگی قتلهایی است که در چارچوب روابط خانواده بین زوجین یا والدین و فرزندان اتفاق میافتد. هر چند رئیس پلیس آگاهی کشور به عنوان یک منبع موثق، آمار قتلهای خانوادگی را در صدر قتلهای رخ داده در کشور اعلام کردهاند اما این موضوع در زمینه حقوق کیفری و مفاهیم آن بشدت اغتشاش مفهومی دارد. ضمن اینکه بنده چندان نمیتوانم بپذیرم که این آمار درست باشد و سندیتی برای این آمار قایل نیستم.
اما نکته بعدی آهنگ رشد این آمار است. یعنی ما بر اساس آمار یک سال نمیتوانیم این موضوع را بررسی کنیم. بنابراین باز هم تأکید میکنم که پنهانکاری در انتشار اطلاعات دقیق و رسمی در ایران به اندیشه مبارزه با بزه لطمه بزرگی وارد میکنند. این مشکل بسیار جدی جامعه ایران است که مسئولان امر برای کتمان شرایط گاه حساس، اطلاعات و آمار منتشر نمیکنند. بنابراین تأکید میکنم که آنچه میگویم قطعی نیست چرا که آمار قطعی ندارم. پس ناگزیریم به پارهای فرضیات و کلیات استناد نمایم.
به طور معمول جرایم عمد واکنش فرد است در برابر یک بنبست. مانند کسی که مسیری را طی کرده و به یک تابلوی ورود ممنوع رسیده است. حالا دو راه دارد یا دور بزند و از مسیر دیگری برود یا قانون را زیر پا بگذارد و مسیر یکطرفه را برود. عوامل بسیار متعدد و پیچیدهای وجود دارد که باعث میشود یک نفر برای گریز از بنبست رفتار مجرمانه را انتخاب کند. در قتلهای خانوادگی به طور کلی آنچه را که بیشتر می بینیم همسر کشی است. یعنی قتل شوهر به دست زن یا قتل زن به دست شوهر. هرچند به هردو میگوییم قتل خانوادگی اما از منظر تمامی عوامل مؤثر بر جرم و از حیث تحلیل جرم شناختی، جامعه شناختی و روان شناختی با هم فرق دارند.
در بررسی این جرایم باید به چند نکته توجه کرد. نخست قیمت قتل است. جرم اغلب در چارچوب تحلیل هزینه - فایده اتفاق میافتد. یعنی کسی که مرتکب جرم میشود از عمل مجرمانهاش میخواهد منفعتی ببرد. گاه یک سارق خود را در معرض مرگ قرار میدهد برای یک میلیون تومان. اما سارق دیگری همین خطر را به جان میخرد برای میلیاردها تومان.
دومین نکته شیوه قتل و میزان خشونت مندرج در قتل و فرآیند امحای آثار جرم است. و سومین مورد نیز تحلیل آن وضعیت بنبست یعنی چه چیزی در ذهن مرتکب بنبست تلقی میشود که برای گریز از آن مرتکب قتل همسر میشود.
از سوی دیگر سه عامل نیز دراین میان وجود دارد که یکی مسائل اجتماعی و فرهنگی است دیگری بررسی وضعیت خشونت کلامی در کل کشور است چرا که میزان خشونت جاری در زندگی اجتماعی بر الگوی انتخاب ما در رفتارهای فردی اثر دارد. و بالاخره بحث رژیم قانونی مجازات قتل عمد در ایران است.
سرهنگ شفیقی: پیرو صحبتهای آقای دکتر نوروزی باید بگویم آمار جرایم در پلیس ناجا و آگاهی ناجا به شکل دقیق وجود دارد. این آمارها برای سیاستگذاری در پلیس آگاهی است و قرار نیست منتشر شود. وظایف هر تشکیلاتی هم مشخص است و دربارهاش کار میکنند وبر اساس آن برای واحدهای کشف جرم سیاستگذاری میکنند.
دکتر نوروزی: بله من هم قبول دارم که آمار وجود دارد اما وقتی اعلام نمیشود چه فایده دارد. متأسفانه در ایران نه قوه قضائیه نه پلیس و نه وزارت کشور که سه دستگاه مهم مبارزه با جرم محسوب میشوند موضوعی به نام سیاست کیفری را اصلاً طرح نمیکنند. سیاست کیفری یعنی وقتی یک شهرک طراحی میکنیم غیر از اینکه برایش خیابان و مغازه و مرکز درمانی و غیره در نظر میگیریم باید به این بیندیشیم که این ساختار شهری آیا اثری در کاهش و افزایش جرایم دارد؟
اشکال این است که تمامی ظرفیت کارشناسی روانشناسان و جرم شناسان و حقوقدانان ایران را به هیچ میانگارند.وقتی متخصصان امر فرآیند منحنی جرایم را در کشور ندانند پس نمیتوانند نظر تخصصی هم بدهند.
آقای دکتر فروتن جنابعالی از منظر روانشناسی این پدیده را چگونه ارزیابی میکنید؟
دکترفروتن می گوید: از منظر روانشناسی باید بگویم چون در شرایط کنونی آمار برای تحلیل نداریم پس نمیتوان نگاه مقایسهای داشت. در مقوله خشونتها بخصوص خشونت خانوادگی ما مبحث ناکامی را داریم یعنی ما یک دافعه درونی داریم یک جاذبه بیرونی یا هردو. به عنوان مثال بنده با همسرم داخل خانه مشکل دارم اما بیرون خبری نیست و کسی متوجه نمیشود اما حالت دوم بر عکس است و در حالت سوم هم در داخل و هم در بیرون فرد مشکل دارد. این پیش فرض ما برای بروز ناکامی است.
البته زندگی صنعتی نیز یکی از عوامل اصلی خشونتهای خانوادگی و ناکامی هاست که برای بررسی آن یک دستهبندی باید انجام دهیم. 1- سخت افزاری 2- نرم افزاری 3- بیماری ها
زندگی صنعتی باعث شده هر اتفاقی تابع اتفاق دیگری باشد. یعنی مشکلات امروزی ما بر اساس قانون انتقال بروز میکند. از سوی دیگر تداخل فرهنگی نیز یکی از محصولات زندگی صنعتی است. افت محسوس کیفیت زندگی از دیگر مشکلات چنین زندگی است. گاه ما زن و شوهرهایی را می بینیم که به خاطر بیرون بردن زباله از خانه یا پرداخت قبض تلفن با هم درگیر میشوند. از طرفی داشتن شغل، ضروریترین اتفاقی است که در زندگی افراد میتواند تأثیر مثبت داشته باشد. عامل بعدی فقر و مشکلات اقتصادی است. ساعت کاری زیادتر از معمول و خستگیهای ناشی از آن، اعتیادهای مدرن یعنی مواد مخدر یا مواد تحرک زا، گذار از زندگی سنتی به مدرن هم از دیگر محصولات صنعتی شدن زندگی است.
در مورد نرم افزارها نیز باید گفت باورهای غلط، خلأهای قانونی و ضعفهای تابعه و نبودن مهارتهای زندگی و نداشتن تعریف درست از موفقیت و البته ریختن قبح یک عمل نیز از دیگر عوامل مؤثر در خشونتها بخصوص از نوع خانوادگی است.
اما آنچه باید جدی گرفته شود بیماریهای روانی و جسمی است زیرا حقارتها و برخی بیماریهای پنهان روحی و روانی گاه در شرایط خاص به گونهای بروز میکند که منجر به بروز قتل میشود. آموختن مهارتهایی مانند تابآوری در زندگی، کنترل خشم، ارتباط مؤثر و قدرت حل مسأله از جمله راههای حل این مشکل است که نیازمند همکاریهای فردی، اجتماعی و حاکمیتی است.
جناب سرهنگ وقوع قتلهای خانوادگی چه زمانی بیشتر رشد داشته است؟
شفیقی: افزایش و کاهش آمار قتل به چند عامل بستگی دارد. وقتی جرایم اقتصادی افزایش مییابد آمار قتل هم افزایش مییابد. این آماری که اعلام میکنم نتیجه یک کار کارشناسی 20 ساله است که نشان میدهد در شهریور و اسفند هر سال آمار کل جرایم افزایش مییابد. علتش این است که شهریور به خاطر نزدیکی به باز شدن مدارس و دانشگاهها و اسفند به خاطر نزدیکی به عید نوروز نیاز مالی افراد زیاد میشود پس نرخ جرایم نیز بالا میرود. اختلافها درخانواده بخصوص بین زوجین و والدین و فرزندان زیاد میشود. اما در ماه مبارک رمضان، ماه محرم و مواقعی که بازیهای جام جهانی فوتبال و المپیک و مسابقات هیجان انگیز ورزشی رخ میدهد آمار جرایم کاهش مییابد. چرا که مردم سرگرمی دارند و البته اعتقادات دینی یکی از عوامل بازدارنده است.
آیا وسیله قتل در قتلهای خانوادگی متفاوت است؟
سرهنگ شفیقی: شرایط قتل و آلت قتاله به شخصیت و جنسیت قاتل بستگی دارد. وقتی در یک خانواده که شامل زن، شوهر، فرزند و مادر شوهر است بر سر غذا پختن دعوایی رخ میدهد و عروس، مادر شوهرش را با گوشت کوب میکشد، یا وقتی پدری به خاطر اصرارهای پسرش برای خرید یک جفت کفش، از دم دستیترین وسیله یعنی کارد آشپزخانه استفاده میکند، میتوان گفت نوع و وسیله قتل بستگی به شرایط زمانی و مکانی فرد دارد. ولی زنان به طور معمول از وسایل متفاوت تری و البته شیوههای دیگری در قتل استفاده میکنند.
فقر فرهنگی و اقتصادی در وقوع قتلهای خانوادگی چه جایگاهی دارند؟
دکتر نوروزی: بنده در سالهای گذشته بر اساس اخبار رسانهها یک کار پژوهشی درباره شوهرکشیهایی که از سال 86 تا اوایل سال87 رخ داده بود انجام دادم. هر چند نیمه تمام ماند اما نتایج نشان میداد با وجود اینکه فقر فرهنگی و فقر اقتصادی و برخی دلایل دیگر در تمام قتلها مشترک بود اما فقر فرهنگی و فقر اقتصادی در بیشتر مردم مقلد رفتار مجرمانه نیست. حتی فقر اقتصادی در برخی افراد باعث تلاش بیشتر میشود.
اما سؤال این است که باید دید چه عوامل و شرایطی باعث میشود این موارد به قتل خانوادگی منجر شود؟ باید دید نسبت فقر فرهنگی با قتل خانوادگی چیست؟
دکتر قرایی مقدم: وقتی تجانس گروهی به هم میخورد تراکم جمعیت پیش میآید و تغییرات کمی منجر به تغییرات کیفی میشود. وقتی ترس از شناخته شدن کم شد پس افراد هر جرمی مرتکب میشوند و این در شهرهایی که از هر قوم و قبیلهای به آنجا مهاجرت کردهاند بیشتر دیده میشود. پس شهرهای کوچک را باید بیشتر کنترل کرد. طبق بررسیها، بیشتر جرایم را مهاجران انجام میدهند. اما به یک نکته دیگر هم باید اشاره کرد و آن اعتقادات مذهبی، دین و نوع تربیت و پرورش افراد است که به عنوان یک نیروی بازدارنده عمل میکند و اجازه نمیدهد فرد مرتکب جرم شود.
بنابراین در مجموع میتوان گفت علل و عوامل متعددی در بروز قتلهای خانوادگی مؤثر است که از آن جمله مشکلات اقتصادی، فرهنگی، نبود اعتقادات مذهبی، رسانههای مجازی، ماهوارهها، فساد و روابط نامشروع و بیماریهای روحی و روانی پنهان و درمان نشده است که رفع این مشکلات نیز نیازمند همکاری حاکمیت و مردم است.