اصلاحطلبان و اصولگرایان اگر بخواهند واقعبینانه به انتخابات سال ٩٦ نگاه کنند، گزینه دیگری جز حسن روحانی پیشِرو ندارند. نامزدهایی که این روزها از سوی اصولگرایان یا در گمانهزنيهاي رسانههای اصلاحطلب مطرح میشوند، بیش از آنکه در قد و قامت ریاستجمهوری باشند، نامهاییاند برای محکزدن اوضاع و احوال سیاسی و سنجش انعطافپذیری جامعه در برابر این نامزدهای احتمالی یا پشت پرده.
تئوری برساخته حامیان احمدینژاد، یعنی سازِ «عبور از روحانی» که با هدف شکافانداختن میان اصلاحطلبان و اعتدالیون کوک شد، تیری بود در تاریکی که به هدف نخورد. اصلاحطلبان و اصولگرایان در وضعیتی قرار دارند که ناگزير بايد با «عقل تميیز» تصمیم بگیرند؛ یعنی انتخاب سره از ناسره در شرایط خاص. برای آنها «عقل متعارف» کارایی ندارد، زیرا شرایط کنونی، نامتعارف است و البته منظور از وضعیت نامتعارف، شرایط حساس کنونی نیست. شرایط حساس کنونی، «وضعیت استثنائی» را اعلام میکند که مردم و گروههای سیاسی فارغ از هرگرایش و سلیقه میبایست تن به تصمیم اتخاذشده از سوی مسئولان امر بدهند، اما در شرایط «نامتعارف» حق تصمیمگیریِ محدود در میدانی معین وجود دارد. اصلاحطلبان از شکستهای پیشین آموختهاند كه چگونه در شرایط نامتعارف با «عقل تمیيز» تصمیمگیری کنند، تا در بازی بمانند و به قاعده آن تن بدهند و بتوانند در بزنگاههای سیاسی و رویدادهای نابهنگام -که پیشبینی وقوع آن ناممکن اما رخداد آن قطعی است- نقشآفریني کنند، اما وضعیت اصولگرایان اینگونه نیست.
آنان که پیش از این، نقشآفرینانِ شرایط نامتعارف و بعضا کاتالیزور آن نيز بودهاند، اینک ناگزیر به پذیرش شرایط نامتعارفِ اخیر شدهاند. اصولگرایان پس از حوادث سالهاي اخير به ويژه ناكامي در انتخابات ریاستجمهوری ٩٢ و نتايج نهچندان چشمگیر در انتخابات مجلس راه دیگری در پیش گرفتند. آنان میخواهند در این قاعده بازی و میدان محدود، نقشآفرینی کنند. اصولگرایان بهدنبال بزنگاههای تاریخی نیستند، در پی ماندگاریاند. ازاینرو هرقدر شرایط نُرمالتر و متعارفتر باشد، برای طیف اصولگرایان محافظهکار مطلوبتر است. ناگفته پیداست یکی از مهمترین دلایل حضور اصولگرایان در شرایط نامتعارف کنونی، حسن روحانی است که رویکردی اعتدالی و محافظهکارانه دارد و بیش از آنکه درصدد برهمزدن شرایط موجود و تغییر جدی در آن باشد، در پی متعارفکردن آن است. پس هرگونه توصیه اعتدالی به رئیسجمهور مصداق زیره به کرمان بردن است. بیتردید حسن روحانی میداند افراط در این رویکرد مانع تصمیمگیریهای سریع، صریح و انقلابی است و این بهنفع اصولگرایان و حامیان احمدینژاد تمام میشود.
اصولگرایان هدفشان ماندگاری در وضعیت موجود است، حال آنكه هدفِ حامیان احمدینژاد براندازی دولت روحانی است. آنان که اینک بر طبل تكدورهایشدن دولت روحانی میکوبند، میدانند دوره دوم ریاستجمهوری دوره سختی برای آنان خواهد بود. بعید است روحانی پس از پیروزی در سال ٩٦ قدم آهسته برود، یا یک گام به جلو و دوگام به عقب بردارد. با اینکه حسن روحانیِ معتدل نیز در کار متعارفکردن شرایط موجود است، اکنون از برخی تئوریسینهای سیاسی پیشروتر است. اگرچه او برای «تغییر» اساسی با موانعی جدی روبهرو است، دستکم در کلام تلاش میکند دولت احمدینژاد را خالق وضعیت نامعقول بخواند و میان دولت خود با دولت نهم و دهم فاصلهگذاری کند.
متعارفکردن یا همگونسازی شرایط ناهمگون، موجب میشود کلیشههای مخرب دولت قبل نظاممند شود و در مجموعه کلیشههای دولتی جا خوش کند. ازاینرو حسن روحانی ناگزیر است دست به تغییر بزند. حتی حفظ نیروهای بهجامانده از دولت احمدینژاد در سازوکار بوروکراتیک دولت خسارتبار است. سازش و ماندگاری این نیروها در پستهای تصمیمگیرنده آفتزاست و ترس از تنش و تغییر و هراس از اَنگ تندروی از سوی مخالفان به دولت، نتیجهای جز شکست تدریجی ندارد. حسن روحانی تنها فردی است که قابلیت آن را دارد که بهنرمی رادیکال باشد و تا فرصت باقی است باید از این خصیصه سود ببرد. او میداند تداوم این وضعیت با ملاحظهکاری و محافظهکاری، تیشه به ریشه خود زدن است. از سوی دیگر مخالفان روحاني نیز میکوشند تا با مانعتراشی و ناکارآمد جلوهدادن روحانی، اعتمادبهنفس دولتش را تضعیف کرده و از اقدامات مؤثر و عاجل آن جلوگیری کنند. آنان میخواهند چنان دولت را درگیر مشکلات و مسائل بوروکراتیک کنند که فرصت برخورد با مصائب اقتصادیِ بهجامانده از دولت قبل؛ رانتخواری، دلالی، سوداگری و واسطهگری و در یک کلام اقتصاد رانتی و انحصاري از دست برود.
دولت روحانی چهار سال توفانی را در پیش خواهد داشت. تاآنجاكه ميتوان گفت نقطه عطف زندگی سیاسی حسن روحاني در دوره دوم چهارساله شکل خواهد گرفت. با علم به این نکته است که شاید اصلاحطلبان تمامقد پشت روحانی ایستادهاند و بر پیروزی مجدد او در انتخابات سال ٩٦ پافشاری میکنند. اصولگرایان نیز آینده خود را در حسن روحانی جستوجو میکنند، با این تفاوت که در شرایط سخت و ناهموار نمیتوان به اصولگرایان چندان دل خوش کرد.
اینها دارن کار دیگری می کنن که نویسنده محترم مقاله بالا متوجه آن نیست :
اینها می دونن که کاندید هم وزن روحانی ندارند ، برای همین دارن " وزن " روحانی را با تخریب شخصیت فردی و اجتماعی او پائین می آرن تا با کاندید احتمالی خودشان " هم وزن " و برابر شود ، تخریب هائی از جنس توهین شخصیتی و حقوق های نجومی و ... هم بر مبنای همین برنامه است ، کار اتاق فکر اینها تازه شروع شده و به این آسانی که نویسنده مقاله نوشته دست بردار نیستن .
متاسفانه آینده روشن نیست و روز بروزمان بدتر و بدتر است و دلسوزی هم برای ملک و ملت در وجود اینها نیست ، خدا عاقبت این مملکت را به خیر کند . بیچاره و بی پناه مردم که باید تاوان این درگیری ها را با جان و عمر و مالشان بدهند .
شما اگر منصف باشید، باید بفهمید که "تغییر نکردن وضعیت"، خیلی بهتر از "بدتر شدن وضعیت" است.
این که شما می فرمایید در دوره ی آقای روحانی، وضع مردم تغییر نکرد، این یک "حسن" است نه یک "نقص". این دوره را مقایسه کنید با دوره ای که هر روز وضعمان بدتر شد.