صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۲۸۳۸۵۸
تاریخ انتشار: ۰۹:۰۲ - ۱۳ مرداد ۱۳۹۵
نعمت احمدی در شرق نوشت: با تشکیل کنوانسیون حزب دموکرات در شهر فیلادلفیا - اولین پایتخت ایالات متحده- و پذیرش کاندیداتوری حزب دموکرات از سوي هیلاری کلینتون، انتخابات درون‌حزبی آمریکا به پایان رسید. در صد روز باقی‌مانده به انتخابات سراسری تعیین رئیس‌جمهور، دو حزب مهم آمریکا همه توان‌شان را در رسیدن به کرسی ریاست‌جمهوری کاندیدای خود صرف خواهند کرد. آنچه کاندیداها تا امروز در فعالیت‌هاي تبلیغاتی بيان کرد‌ه‌اند، بیشتر مصرف درون‌حزبی داشته تا رقیب حزبی‌شان را شکست دهند و آنچه از امروز به بعد کاندیداها بیان خواهند کرد، برای شکست کاندیدای حزب مقابل است و بُعد بین‌‌المللی آن نیز اهمیت پیدا می‌کند. واقعه «واترگیت» و استعفای نیکسون، تأثیرگذارترین رئیس‌جمهور جمهوری‌خواه آمریکا، به باور بسیاری از تحلیلگران، پایان تفکر حزبی و تعقل جمعی کاندیداهای حزب جمهوری‌خواه - به‌ويژه آنهايي که به ریاست‌جمهوری رسیدند- است.

با استعفای نیکسون، جرالد فورد، معاون‌اول او که اتفاقا در کارزار انتخاباتی معاون‌اول نیکسون نبود و با رأی مردم به معاون‌اولی نرسیده بود، باقی‌مانده دوره ریاست‌جمهوری نیکسون را به‌عنوان رئیس‌جمهور به پایان برد. نیکسون و فورد نماینده طیفی از جمهوری‌خواهان پشتیبان شاه سابق ایران بودند؛ به‌ظاهر در کارزار انتخاباتی جرالد فورد جمهوری‌خواه و جیمی کارتر دموکرات، شاه ایران طرف جرالد فورد را گرفت. سایه رسوايی واترگیت آن‌قدر سنگین بود که جرالد فورد را از رسیدن به کاخ سفید با رأی مردم بازداشت. جیمی کارتر دموکرات، اولین رئیس‌جمهور آمریکا بود که شب سال نو مسیحی را در خارج از کشور و آن‌هم در ایران گذراند و در نطقی احساسی، شاه را شریکی مهم و حکومت او را جزیره آرامش در دریای توفانی خاورمیانه معرفی کرد. در ژانویه سال بعد بود که بعد از نشست «گوادلوپ»، پرونده شاه با انقلاب مردمی ایران برای همیشه بسته شد؛ این اتفاق در ایام ریاست دموکرات‌ها رقم خورد.

در دوم ژانویه سال بعد؛ یعنی اولین ژانویه استقرار جمهوری اسلامی، ٥٠ نفر از دیپلمات‌های آمریکایی در تهران، در اختیار دانشجویان تسخیرکننده سفارت بودند. کارتر دموکرات هرچه کرد از سومین ژانویه ریاست خود تا آخرین ژانویه‌ای که در کاخ سفید ماند، نتوانست شاهد آزادی گروگان‌ها باشد و همین مسئله باعث موفقیت رقیب جمهوری‌خواه او رونالد ریگان شد؛ شخصیتی جنجالی که از هنرپیشگی سینما به فرمانداری و سپس به ریاست‌جمهوری رسید. جدال کمونیسم و سرمایه‌داری در ایام ریاست‌جمهوری رونالد ریگان هرچند در جنگی زمینی به نتیجه نرسید، در پرده خیالی جنگ ستارگان ریگان به بار نشست و اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بدون ‌شلیك گلوله‌ای فروپاشید؛ جمهوری‌خواهان بر مرده فروپاشیده کمونیسم در روسیه و اروپای شرقی، رقص پیروزی برپا کردند؛ اما ایران همچنان صحنه‌گردان سیاست خارجی آمریکا بود و ماجرای مک فارلین و کنتراگیت، بر سیمای موفق ریگان چنگ انداخت.

جنگ ایران و عراق که ماشه آن را دموکرات‌ها چکانده بودند، در ایام جمهوری‌خواهان خاموش شد؛ اما دیکتاتور دیوانه عراق با آتش‌بس ایران، هیزم آماده اشتعال خاورمیانه را با حمله به کویت ناباورانه شعله‌ور کرد. از سال ١٩٧١ که ناوگان نیروی دریایی انگلیس با استقلال امارات متحده عربی خلیج فارس را ترک کرد و شاه را به ژاندارمی منطقه رساند، تا آن روز که دیگر شاهی وجود نداشت، بهانه‌هایی لازم بود تا ناوگان آمریکایی جانشین ناوگان خارج‌شده انگلیس از خلیج فارس شود. صدام در دو نوبت؛ اول حمله به ایران و به بهانه جنگ نفت‌کش‌ها پای نیروی دریايی آمریکا را به خلیج فارس باز کرد و با اشغال کویت پایگاهی دائمی برای آمریکا مهیا كرد.

اما دموکرات‌ها بعد از دولت یک‌ نوبتی جیمی کارتر، پشت دیوارهای کاخ سفید ماندند تا هجوم جورج بوش پدر به عراق بهانه‌ای برای پیروزی آنان باشد. این‌بار جوانی از حزب دموکرات و مخالف جنگ ویتنام، کارزار انتخابات جورج بوش پدر را با همه هیمنه و هیبت جمهوری‌خواهان جنگ‌طلب در هم پیچید و بعد از ١٢ سال، نوبت به دموکرات‌ها رسید. بیل کلینتون توانست برخلاف جورج بوش پدر در دنیای بدون کمونیسم و تك‌قطبی، به وضع آمریکايیان سروسامان بدهد و نامی خوش از خود به یادگار بگذارد، وضع اروپای شرقی به‌ويژه منطقه بالکان را بسامان كند و شاهد ظهور رقیبی جدید به نام چین و موازيیک سیاسی تازه‌ای در اروپا به نام - اتحادیه اروپا- باشد.

پایان دومین دوره ریاست‌جمهوری بیل کلینتون چيزي نمانده بود معاون‌اول او - ال گور- به ریاست‌جمهوری برسد؛ اما مافیای جنگ‌طلب جمهوری‌خواهان به کار افتاد و در بهت و حیرت جهانی، جورج بوش پسر را از طریق دیوان عالی کشور و نه صندوق‌های رأی وارد کاخ سفید کرد. اتاق بیضی‌شکل کاخ سفید، مشتری جنگجویی پیدا کرد که جهانی را به آشوب کشاند. جهان قرن ٢١ که با فروپاشی بختک کمونیسم و ریزش مرزهای متزلزل اروپا و تشکیل اتحادیه‌ای واحد، دورنمای زیبایی پیش‌روی مردم گذاشته بود، در پی گردوغبار حادثه ١١ سپتامبر و حمله به عراق و افغانستان، مرزهای شکننده - سایکس‌پیکو - را فروریخته دید و بستری فراهم شد که از درون آتش و دود برافروخته در خاورمیانه، غول خفته خشونت فرقه‌ای از شیشه دولت جعلی داعش بیرون آید و میلیون‌ها کشته و ده‌ها میلیون آواره را در دنیای آشوب‌زده، روی دست جامعه جهانی بگذارد.

پایان دو دوره سکونت جنگ‌آوران نئوکان را جوانی دورگه که از پدری مسلمان و آفریقایی و تربیت‌‌یافته در خانه ناپدری مسلمان از آسیا بود با شعار تغییر، رقم زد. او آمیزه‌ای از تغییر و نتیجه آرزوی برآورده مارتین لوترکینگ بود. اوباما جایزه صلح نوبل را نه از بابت اقدامات دوره ریاست‌جمهوری خو،د بلکه از اقدامات بشردوستانه‌اش در محله‌های آشوب‌زده شیکاگو و طرح انسان‌دوستانه بیمه همگانی‌اش برای محرومان قبل از رسیدن به کاخ سفید از آن خود کرد. مردی که در نخستین سفر خارجی خود در لباس ریاست‌جمهوری وارد قاهره شد و سخنانی بر زبان راند که باید بارها و بارها این نطق را خواند؛ نطقی که آرزوهای دور و درازش را در کلمه‌به‌کلمه آن می‌توان حس کرد. مردی که هشت سال در کاخ سفید با همه قدرت و توانی که داشت، آتش جنگی را نیفروخت و مذاکره را بر نشستن در اتاق شش‌گوش پنتاگون ترجیح داد. مردی که در صد روز باقی م‌نده به پایان ریاست‌جمهوری‌اش جمله‌ای ماندنی در تاریخ را بر زبان راند؛ او خطاب به دونالد ترامپ از مصایب جوانی جنگجو که فرماندهان او را به جبهه جنگ می‌فرستند با درد یاد کرد. صد روز دیگر دوران جوان دورگه سیاه‌پوستی که حالا دوره میان‌سالی را هم رد کرده، به پایان می‌رسد.

باراک اصرار مي‌كرد نام وسط او- حسین- که نامی مقدس در جهان اسلام است، هنگام سوگند ریاست‌جمهوری حتما ادا شود. دوره او خوب یا بد کمتر از صد روز دیگر پایان مي‌يابد؛ اما میراث‌دار او چه کسی خواهد بود؟ دونالد ترامپ متزلزل و مذبذب که سودای پاره‌کردن برجام را در سر می‌پروراند، می‌خواهد ورود مسلمانان را به آمریکا ممنوع کند، بعد از فروپاشی دیوار برلین قصد دارد دیواری بین آمریکا و مکزیک بکشد، از پوتین رئیس‌جمهور روسیه می‌خواهد برای آمریکا جاسوسی کند و ایمیل‌های رقیب را کشف و برملا کند، سابقه یک روز کار اجرائی ندارد، موهای زرد رنگ‌کرده دارد و ثروت خود را از زدوبند در کازینوها و بنگاه‌هایی به دست آورده که نمونه عینی پول‌های کثیف است و با قطار زنان جورواجور در کارنامه زندگی خصوصی‌اش مشهور است.

طرف مقابل اولین زنی است که به پایبندی خانوادگی شهره است، با تمامي وجودش، پشت مرد زندگی‌اش ايستاد، مردي که طاس رسوایی زندگی خصوصی او در همه رسانه‌ها از شرق تا غرب عالم نقش بست و سابقه مشخص سیاسی و پارلمانی و وزارتی دارد. ١٨ آبان مردم آمریکا چه کسی را وارد کاخ سفید خواهند کرد؟ مرد مواضع بی‌پایه یا بانویی که ورق تازه‌ای بر ترکیب مدیریت آمریکا می‌افزاید؛ اولین زن رئیس‌جمهور آمریکا.
ارسال نظرات