صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۲۷۷۶۲۶
تاریخ انتشار: ۰۰:۴۲ - ۰۱ تير ۱۳۹۵
مرد خیاطی که به جرم قتل مادرش محکوم به مرگ شده به خاطر پرداخت نکردن تفاضل دیه از طرف خانواده‌اش در آستانه مرگ و زندگی بلاتکلیف مانده است. این مرد پس از 8 سال زندان با ارسال نامه‌ای به قضات دادگاه کیفری یک استان تهران درخواست کرده یا او را ببخشند یا اعدامش کنند تا از این بلاتکلیفی نجات پیدا کند.

به گزارش ایران، گزارش پلیس نشان می‌دهد نیمه های شب چهاردهم مرداد سال 87 مأموران در جریان یک جنایت خانوادگی در مولوی قرار گرفتند و پی‌بردند مرد 27 ساله‌ای به نام کامران با ضربات چاقو مادرش حمیده را از پا در آورده است.

خیلی زود پسر ناخلف خانواده به عنوان نخستین مظنون قتل مادر بازداشت و تحت بازجویی قرار گرفت.
اما کامران ابتدا قتل مادرش را انکار کرد و در مراحل تحقیق دچار تناقض‌گویی شد.

این در حالی بود که برادر و خواهرش نیز در جریان تحقیقات به مأموران پلیس گفته بودند که کامران قاتل مادرشان است، چرا که او بارها مادرش را به مرگ تهدید کرده بود.سرانجام مرد خیاط وقتی دید که هیچ راه انکاری ندارد‏ به ناچار لب به اعتراف گشود و قتل مادرش را به گردن گرفت و گفت: نزدیک 20 سال بود که پدر و مادرم با هم اختلاف داشتند و مادرم بارها قهر و خانه را ترک می‌کرد. من هم از این وضعیت خسته شده بودم و نمی‌دانستم چکار کنم تا اینکه روز حادثه با چاقو به جان مادرم افتادم و او را کشتم.

این مرد‏ به اتهام قتل مادرش در شعبه74 دادگاه کیفری استان تهران تحت محاکمه قرار گرفت و به درخواست خواهر و برادرش به قصاص نفس محکوم شد.حکم قصاص وی از سوی دیوانعالی کشور تأیید شد و پرونده برای اجرا در اختیار شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی تهران قرار گرفت. اما برادر و خواهر وی تفاضل دیه را پرداخت نکردند.

سرانجام با گذشت 8 سال‏ مرد محکوم در اعتراض به بلاتکلیفی‌اش از دادگاه خواستار رفع این سرگشتگی در زندان شد. سرانجام صبح دیروز کامران در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران تحت محاکمه قرار گرفت.ابتدای جلسه محاکمه برادر و خواهر وی در دادگاه گفتند توان پرداخت تفاضل دیه را نداریم اما همچنان خواستار قصاص برادرمان هستیم چرا که مادرمان را با کمال بی‌رحمی به قتل رساند و حاضر به گذشت نیستیم. بارها در مقابل ما چاقو گردن مادرمان می‌گذاشت، حتی یکبار مادرم از وی شکایت کرد و کامران به زندان محکوم شد. اما مادرم رضایت داد و از زندان آزادش کرد. در نهایت وی با کمال بی‌رحمی اورا کشت.

کامران نیز وقتی در جایگاه ایستاد، گفت: قتل مادرم را قبول دارم. اما از درگیری‌های او و پدرم خسته شده بودم. او همیشه قهر می‌کرد و از خانه بیرون می‌رفت و روز حادثه عصبانی شدم و با چاقو وی را کشتم.

در پایان سه قاضی عالیرتبه با هم وارد شور شدند و قرار شد مرد محکوم به مرگ را در صورت پرداخت نکردن تفاضل دیه با قرار وثیقه از زندان آزاد کنند.
 

برچسب ها: زندگی کابوس اعدام
ارسال نظرات