صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۲۷۶۹۴۲
نیویورک تایمز بررسی کرد
پس از یک حمله تروریستی مشابه فلوریدا در روز یکشنبه، یکی از سؤالاتی که مردم دائم می‌پرسند این است: چرا؟ چرا شخصی حاضر می‌شود جان افراد بی‌گناهی که اصلاً نمی‌شناسد را بگیرد؟ این سؤالی است که مدت‌ها است به دنبال جوابش هستم. اما جستجویم مرا با سؤال دیگری مواجه کرده است: آیا پاسخ دادن به این سؤال ممکن است؟
تاریخ انتشار: ۱۰:۴۶ - ۲۷ خرداد ۱۳۹۵


فرارو- پیتر برگن؛ پس از یک حمله تروریستی مشابه فلوریدا در روز یکشنبه، یکی از سؤالاتی که مردم دائم می‌پرسند این است: چرا؟ چرا شخصی حاضر می‌شود جان افراد بی‌گناهی که اصلاً نمی‌شناسد را بگیرد؟ این سؤالی است که مدت‌ها است به دنبال جوابش هستم. اما جستجویم مرا با سؤال دیگری مواجه کرده است: آیا پاسخ دادن به این سؤال ممکن است؟

به گزارش فرارو به نقل از نیویورک تایمز، برای رسیدن به دلیل و پاسخی برای اقدامات تروریستی، من و محققان موسسه نیو آمریکا (New America) بیش از 300 مورد از پرونده‌های دادگاه افرادی که در آمریکا از یازده سپتامبر 2001 متهم به فعالیت‌های تروریستی بودند را بررسی کردیم. این موارد شامل پرونده‌های تقریباً کوچک مثل کمک مالی اندک به سازمان‌های تروریستی خارجی تا موارد بسیار بزرگ و جدی مانند کشتار بودند. من با خانواده‌ها و دوستان تروریست‌ها و حتی در برخی موارد با خود آن‌ها نیز صحبت کرده‌ام.

ثابت‌شده که پاسخ رایج و آسان به این سؤال اشتباه است: اینکه تروریست‌های آمریکا "دیوانه" یا "بد" هستند. از هر ده نفر، تنها یکی از آن‌ها مشکل روانی دارد. همچنین آن‌ها مجرمان حرفه‌ای نیز نبوده‌اند: تنها 12 درصد آن‌ها قبلاً زندانی‌شده‌اند.

متوجه شدم که مجموعه‌ای از عوامل در شکل‌گیری انگیزه این افراد تأثیر دارد. مانند ایدئولوژی مبارزه اسلامی، مخالفت باسیاست‌های خارجه آمریکا با جهان اسلام، حس نیاز به داشتن یک ایدئولوژی یا عضویت در سازمانی که به آن‌ها هدفی بدهد، و داشتن زمینه برای مبارزه اسلامی که معمولاً به دلیل انباشته شدن حس ناامیدی از خود است، مانند مرگ یکی از والدین. برای بسیاری از آن‌ها، عضویت در یک گروه تروریستی و یا انجام یک حمله به آن‌ها اجازه داده قهرمان داستان خود باشند.

اما در هر مورد، نسبت انگیزه‌ها متفاوت بود. برای مثال تیمور لنگ تسارنایف یکی از دو برادری که بمب‌گذاری در ماراتون بستون در سال 2013 را انجام داد، یک غیرمسلمان بود که پس از دست نیافتن به آرزویش برای تبدیل‌شدن به یک بوکسور المپیک و از دست دادن شغلش، به یک افراط‌گرای اسلامی تبدیل شد. برای او، بمب‌گذاری در ماراتون دستیابی به همان قهرمانی بود که در خود تصور می‌کرد.

از سوی دیگر، برادر کوچکش جوهر تسارنایف، اصلاً به نظر نمی‌رسید زمانی به افراط‌گرایی کشیده شود. او ماریجووانا می‌کشید، مشروبات الکلی مصرف می‌کرد و با دخترها ارتباط داشت؛ کارهایی که یک مسلمان بنیادگرا انجام نمی‌دهد. انگیزه جوهر تسارنایف برای این بمب‌گذاری تا حد زیادی تحت تأثیر برادرش بود که از او می‌ترسید و البته او را تحسین می‌کرد و خودش هم تا حدی باسیاست‌های خارجی آمریکا مخالف بود.   

نضال حسن، یک سرگرد ارتش که در سال 2009 در فورت هود تگزاس 13 نفر را کشت، اسلام‌گرای سنتی‌تری بود. او یک مسلمان هشیار بود که به سیاست‌های خارجی آمریکا معترض بود. اما طبق اظهارات نادر حسن پسرعموی او که باهم بزرگ‌شده بودند، کشتار فورت هود به دلیل مشکلات شخصی او نیز بوده است. او ازدواج ‌نکرده بود، هر دو والدین خود را ازدست‌داده بود، هیچ دوستی نداشت و جنگ افغانستان را تجربه کرده بود. نادر حسن می‌گوید: " او افراطی شد و نامش را اسلام گذاشت."

دیوید هیدلی از شیکاگو که در سال 2008 حملات به بمبئی هند را برنامه‌ریزی کرد و منجر به مرگ 160 نفر شد، یک مسلمان فعال و هشیار نبود. او چندین همسر و دوست‌دختر داشت. انگیزه او، بیشتر در نفرت از هند و لذت بردن از ایفای نقش یک جیمز باند افراطی ریشه داشت. او با بازیگران بالییود برای جلد مجلات عکس می‌گرفت و همزمان یکی از بزرگ‌ترین و کشنده‌ترین حملات تروریستی بعد از یازده سپتامبر را برنامه‌ریزی می‌کرد.

این داستان‌ها نشان می‌دهند که رسیدن به پاسخی رضایت‌بخش به اینکه چرا تروریست‌ها جنایات فجیع انجام می‌دهند، بسیار دشوار است. انگیزه‌ی انسان‌ها بسیار پیچیده است. همان‌طور که فیلسوف امانوئل کانت می‌گوید " از چوب کج بشریت، هیچ‌گاه چیز صافی ساخته نشده است." این جمله برای روزنامه‌نگاران و سیاستمداران یادآوریِ مفیدی است که انسان‌ها را نمی‌توان شسته رُفته دسته‌بندی کرد.

با توجه به این موضوع، اجرای قانون باید چگونه باشد؟ تحلیلگران رفتاری اف. بی. آی از چارچوبی هوشمندانه استفاده می‌کنند. آن‌ها بر رفتارهایی تمرکز می‌کنند که نشان می‌دهد  فردی در "مسیر رسیدن به خشونت" قرار دارد. موضوع بعدی ایدئولوژی‌ای است آن‌ها را در این مسیر قرار می‌دهد. این افراد چه نئونازی باشند و چه افراط‌گرای اسلامی، تحلیلگران اف. بی.آی برای فهمیدن اینکه آیا این افراد دست به حمله می‌زنند یا نه، به‌طور عملی اقدام می‌کند. این رویکرد کاری به "چرا" ندارد و بر "چه" تمرکز دارد: یک مظنون فارغ از ایدئولوژی‌ای که دارد، در "مسیر خشونت" دست به چه‌کارهایی می‌زند، مانند تعیین هدف یا تهیه سلاح.  

البته این رویکرد ناقص است. عمر متین فرد مسلح در اورلاندو قبلاً دو بار توسط اف. بی. آی بازجویی شده بود. اما آن زمان به نظر می‌رسید که هنوز خیلی در "مسیر خشونت" پیشروی نکرده است. طبق گزارشات، او کلوپ شبانه اورلاندو را هدف قرار داده بود، به تهیه اسلحه پرداخته و سعی کرده بود چند هفته قبل از حمله جلیقه نظامی بخرد.

هنوز داریم بر روی انگیزه‌های احتمالی متین کار می‌کنیم. خویشاوندانش می‌گویند او افکار ضد هم‌جنس‌گرایی داشت. او در حین حمله وفاداری خود به داعش را اعلام کرد. همکارانش می‌گویند او القاعده و حماس را نیز ستایش می‌کرد. همسر سابقش می‌گوید خلق‌وخوی تندی داشت. همچنین نظریاتی وجود دارد که شاید متین هم‌جنس‌گرا بوده است.

شکی نیست که در روزهای آینده اطلاعات بیشتری به دست می‌آوریم. اما بعید است توضیحی بیابیم که دلیل واقعی این اقدام را نشان دهد. شاید چیزی درباره ماهیت شیطانی باشد که هرچقدر هم تلاش کنیم بازهم قابل توجیه نیست. حتی خود این افراد نیز هرگز نمی‌توانند به معنای واقعی توضیح دهند "چرا" به این حملات دست زدند.  


ارسال نظرات
ناشناس
۱۸:۰۵ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۷
این چه سوالی بود که چرا تروریست ها ترور می کنند!!! مثل این میمونه که بپرسید چرا خاوری و زنجانی دزدی کرده اند و اون یارو دکل نفت را دزدیده
ناشناس
۱۶:۴۰ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۷
مقاله ی بعدی نیویورک تایمز: کاردها چرا تیز هستند و برنده!؟
سیّد دلبر
۱۱:۳۲ - ۱۳۹۵/۰۳/۲۷
ترور هم عالمی داره