دعوای مرد جوان با مادرش، عصبانیت اهالی یک روستا را در پی داشت. وقتی این مرد با مادرش دعوا کرد و او را کتک زد، ٥٠ نفر از اهالی روستا به او حمله کردند و او را کشتند. هفت متهم اصلی این پرونده جنایی صبح دیروز در دادگاه کیفری استان تهران منکر جنایت شدند و این قتل را به گردن همدیگر انداختند.
دهم مردادماه سال ٩٣ بود که وقوع یک درگیری در روستای زریندشت فیروزکوه به ماموران پلیس مخابره شد. ماموران بلافاصله موضوع را در دستور کار خود قرار دادند و با حضور در محل حادثه به تحقیق در اینباره پرداختند. با حضور ماموران مشخص شد که چندین روستایی با یک مرد درگیر شدند و این روستا را به میدان جنگ تبدیل کردند. مرد ٤٠ ساله به نام حسین در این درگیری کشته شده بود.
جسد این مرد که به دلیل ضربه به سر و شکستگی جمجمه جان باخته بود، برای روشن شدن علت اصلی مرگ و دیگر معاینات لازم به پزشکی قانونی فرستاده شد. در این میان هفت نفر از عوامل اصلی این درگیری از سوی پلیس بازداشت شدند. در میان این هفت نفر، سه نفر از آنها به قتل اعتراف کردند و گفتند که حسین با ضربههای آنها کشته شده است. آنها درباره انگیزه خود از درگیری با حسین گفتند: «ما با حسین همروستایی بودیم. روز حادثه شنیدیم که او با مادرش درگیر شده و مادرش را به شدت کتک زده است. برای همین همه ما به شدت عصبانی شدیم. حتی روستاییان دیگر هم با شنیدن این موضوع عصبانی شدند و با هم تصمیم گرفتیم حسین را ادب کنیم. همین شد که وقتی حسین همراه با همسر و فرزندش به روستا آمد، سد راهش شدیم و او را با چوب و داس کتک زدیم.»
با اعترافات این سه نفر، چهار متهم دیگر نیز صحبتهای آنها را تأیید و به معاونت در قتل و مشارکت در نزاع و درگیری اعتراف کردند.
پس از انجام بازجوییها، آنها صحنه جنایت را هم بازسازی کردند و درنهایت پرونده آنها با صدور کیفرخواست به شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. به این ترتیب متهمان صبح دیروز در مقابل قضات جنایی شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفتند اما منکر جنایت شدند. در ابتدای این جلسه که به ریاست قاضی اصغر عبداللهی و با حضور دو قاضی مستشار برگزار شد، نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و برای متهمان تقاضای مجازات قانونی کرد.
در ادامه این جلسه، همسر مقتول در جایگاه ایستاد و درباره این ماجرا به هیأت قضائی گفت: «من نمیدانم که شوهرم را به چه گناهی به قتل رساندند. آن روز با دخترم سوار موتور شوهرم بودیم و میخواستیم جایی برویم. تقریبا از روستا بیرون آمده بودیم که ناگهان بهزاد یکی از همروستاییهایمان را دیدیم. او هم سوار موتورش بود. اما ناگهان با لگد ضربهای به موتور ما زد و ما با هم به زمین افتادیم. او پس از این ضربه فرار کرد. چند دقیقه بعد ما هم به روستایمان برگشتیم، اما ناگهان وحشتزده شدیم. ٥٠ مرد از روستا به سمت شوهرم حمله کردند. در این میان بهزاد با قفل فرمان به سر شوهرم زد. بعد از آن حمید با داس و سهراب نیز با چوب به سر شوهرم زدند. روستاییان دیگر نیز همگی شوهرم را کتک زدند تا اینکه حسین جان باخت. برای همین من و فرزندانم برای همه عاملان این جنایت درخواست مجازات قصاص داریم.»
پس از صحبتهای این زن بهزاد نیز روبهروی قضات قرار گرفت. وی گفت: «من با حسین مشکل شخصی نداشتم. اما آن روز شنیدم که او با مادرش درگیر شده و مادرش را به شدت کتک زده است. از شنیدن این حرف خیلی عصبانی شدم. برای همین از او کینه به دل گرفتم. وقتی داشتم از محل کارم به خانه برمیگشتم حسین و زن و بچهاش را سوار موتور دیدم و به آنها لگد زدم. بعد از آن هم به روستا برگشتم، اما آنجا بود که دیدم تعداد زیادی از اهالی روستا جمع شدهاند. آنها بهمحض دیدن حسین با چوب و چماق به سمتش حمله کردند اما من دیگر جلو نرفتم و ضربهای به او نزدم. فقط دیدم که حمید با داس به سرش زد. آن زمان چون تحت فشار بودم، قتل را گردن گرفتم.»
در ادامه حمید نیز منکر مشارکت در قتل شد و گفت: «من فقط در درگیری حضور داشتم. اما ضربهای به او نزدم. درست است که داس در دست داشتم ولی ترسیدم و از آن استفاده نکردم.»
سهراب نیز در ادامه جلسه منکر مشارکت در قتل شد و گفت که او هم ضربهای به حسین نزده است. پس از آن چهار متهم دیگر پرونده نیز یکبهیک در جایگاه ایستادند و آنها هم منکر معاونت در قتل شدند.
در پایان این جلسه نیز پس از دفاعیات وکیل متهمان، هیأت قضائی وارد شور شد تا رأی نهایی درباره این پرونده را صادر کند.
شماره حساب بدهند تا دیه را مردم با غیرت تامین کنند
تا درسی باشد برای کسانی که حرمت مادر را نگه نمی دارند