این روزها که حامیانش برای بازگشتش لحظهشماری میکنند و حتی از دیدگاه برخی، تنها گزینه بدیل جریان اصولگرایی است، مرور کردیم چگونگی برآمدنش را، چگونه احمدینژادشدنش را؛ اینکه چطور استاندار ناشناخته هاشمیرفسنجانی که در سفر او به اردبیل، برایش سنگ تمام گذاشته بود، توانست خود را در نقطه مقابل هاشمی تعریف کند؟
شاکی روزنامه سلام که در کنار هاشمیرفسنجانی در انتخابات مجلس ششم به رقابت با اصلاحطلبان برخاسته بود، چه شد که بر رئیس پیشین شورید؟ او ناشناختهترین عضو فهرست ۳۰نفره ائتلاف خط امام و رهبری در رقابتهای مجلس ششم، با کد انتخاباتی ٠٤١ بود که از قضا کمترین میزان آراي آن فهرست را هم به خود اختصاص داد؛ اما برخلاف رئیس پیشین که رجحان را در انصراف دید، احمدینژاد شکایتکردن را انتخاب کرد. او که بهدليل بياقبالي مردم به اصولگرایان رأی نیاورده بود، مدعی شد در صندوقی که خود داوطلب و بستگانش رأی دادهاند، رأی آنها صفر خوانده شده است. اصولگرایان چطور از یک نامزد بیاقبال و ناشناخته، یک کاندیدای بالقوه ریاستجمهوری ساختند؟ چطور استانداری که در ماجرای سوآپ نفت اردبیل حاشیههایی داشت و برای همین هم وزارت اطلاعات دولت اصلاحات او را برای شهردارشدن تأیید نمیکرد، در دو سال به نماد عدالت و فسادستیزی بدل شد و چطور فردی با آن پیشینه حضور در ارکان قدرت، خود را برخاسته از متن مردم، در برابر صاحبان قدرت تعریف کرد؟
احمدینژاد چهار سال استاندار اردبیل بود و در ساختار دولت هاشمی چنان خدمات خوبی از خود نشان داد که سه سال پیاپی استاندار نمونه کشور شد. اگر آن تقدیرنامهها را هنوز نگه داشته باشد، احتمالا امضای هاشمیرفسنجانی یا وزیر کشور منصوب او پای آن خودنمایی میکند. با آمدن دولت اصلاحات تا سال ٨٢ که شهردار شد، هیچ سمت دولتیاي نداشت و صرفا به کار تدریس در دانشگاه علم و صنعت میپرداخت، اگرچه عضو جامعه اسلامی مهندسین بود و در جلساتشان شرکت میکرد.
اما نواصولگرایانی با عنوان «آبادگران ایران اسلامی» آمدند و شورای شهر دوم را به دست گرفتند، احمدینژاد ناگهان کشف شد. محسن کوهکن، رئیس واحد سیاسی جبهه پیروان امام و رهبری، گفته است: «احمدینژاد با تمهیدات آقای ناطق شهردار شد و افرادی مانند آقای باهنر و لاریجانی از او حمایت کردند تا ایشان بتواند شهردار تهران شود». محمدرضا باهنر نخستین نفری بود که به گفته خودش ریاستجمهوری احمدینژاد را پیشبینی کرد.
او در جمع اعضای فعال دفاتر جامعه اسلامی دانشجویان درباره چگونگی شهردارشدن احمدینژاد گفته بود: «سابقه دوستی من با دکتر احمدینژاد ٢٥ تا ٢٦ سال است. در شورای شهر دوم - در دولت خاتمی - اصولگراها پیروز شدند، ما چند گزینه داشتیم که یکی از آنها احمدینژاد بود. آقای یونسی، وزیر اطلاعات، به ما پیغام داد دنبال شهردارشدن احمدینژاد نباشید. من پیش آقای یونسی رفتم و به او گفتم وزارت اطلاعاتی که ملکمدنی از آن عبور کند و احمدینژاد گیر کند، باید در اصل آن وزارت اطلاعات تجدید نظر کرد. بعد هم گفتم آقای یونسی به خودت و دوستانت و رئیسجمهور بگو، اگر میخواهید غصه شهرداری احمدینژاد را بخورید، نخورید. شهرداری دستگرمی است، احمدینژاد رئیسجمهور ماست. شاید بنده اولین نفر در خلقت بودم که رئیسجمهوری احمدینژاد را پیشبینی کردم». دو سال بیشتر ساکن ساختمان بهشت نبود؛ اما حضور رسانهای و شهرتی که بهمدد رسانههای همسو پیدا کرد، به اندازهای بود که او را بالاخره به پاستور رساند.
هنوز یک سال از آمدنش به ساختمان بلدیه نگذشته بود که سایت رویداد در مطلبی به نقل از منابع نزدیک به شوراهای هماهنگی نیروهای انقلاب نوشت: «برخی... میکوشند نظر مقامات عالی کشور را به کاندیداتوری احمدینژاد، شهردار تهران، جلب کنند و افرادی نظیر علی لاریجانی، علیاکبر ولایتی و حسن روحانی را از عرصه خارج کنند». رویداد در ادامه نوشته بود طیف خاصی در شورای هماهنگی نیروهای انقلاب درصدد است با اقدامات تبلیغی برای پیروزی احمدینژاد بر رقبای احتمالی [ریاستجمهوری] سرمایهگذاری کند».
پروپاگاندای حامیان احمدینژاد
خودش به حوزههایی کاملا بیربط؛ اما جذاب بهلحاظ تبلیغاتی وارد شد؛ حوزههایی که تا آن زمان هیچوقت در حیطه وظایف شهرداری تعریف نشده بود و شهردارِ بعد از او هم به آن ورود نکرد. او خبر داد ستاد «پیوندهای آسمانی» برای تسهیل در دادن وام به ٤٠ هزار زوج تهرانی فعال شدهاند و وام ازدواج ١٠روزه داده میشود؛ اما اگر به این حوزهها هم وارد نميشد، همه جریان اصولگرا با تمام قدرت و استفاده از ظرفیتهای پیدا و پنهان خود پشت سر او بودند و حتی اقدامات عادی و ساده او را بزرگ میکردند، بهویژه صداوسیما که با دولت اصلاحات هم زاویههای تندی داشت.
حتی برخی معتقدند برنامه خبری ٢٠:٣٠ بهنوعی با چنین هدفی؛ یعنی تخریب دولت اصلاحات و بزرگنمایی اقدامات شهرداری تهران و در برابر هم گذاشتن این دو به شکلی غیرمستقیم، راهاندازی شد. عبدالله رمضانزاده، سخنگوی وقت دولت، بعدا درباره شکست اصلاحطلبان در انتخابات سال ٨٤ گفت ما از صداوسیما شکست خوردیم. مثال معروفی هم در مقایسه رفتار جناحی صداوسیما داشت: «یک روز آقای دکتر عارف برای افتتاح کارخانه توربینسازی نیروگاهی رفتند. این اتفاق جزء کارهای بزرگی بود که در دولت اصلاحات انجام شد و توربینسازی در ایران، بومی شد. ما درحالحاضر جزء ١٠ کشوری هستیم که توربینهای نیروگاهی میسازیم. همان روز آقای احمدینژاد پل هوایی میدان هفت تیر را افتتاح کردند. هزینه این پل حدود ٤٠٠ میلیون به نرخ آن روز بود. در توربینهای نیروگاه حدود ٢٠٠ میلیارد به نرخ آن روز هزینه شده بود. صداوسیما چه رویکردی نسبت به این دو خبر داشت؟ در همان روز در هفت برنامه، خبر افتتاح پل بهعنوان دومین خبر پخش شد. درحالیکه در آن شب دهمین خبر در ساعت ١٢شب، خبر افتتاح توربینسازی بود. شما این پیامرسانی را چگونه میبینید؟».
شاید اگر تیمی مسئول رصد برنامههای صداوسیما در آن دوسال بود، میتوانست دهها مورد دیگر هم به این مثال اضافه کند و نقش زیرپوستی صداوسیما در برجستهسازی اقدامات احمدینژاد را بهخوبی تحلیل کند و حتی روی نمودار و گراف ببرد. پروپاگاندای رسانههای اصولگرا در خدوم نشاندادن احمدینژاد و بزرگکردن عملکردش باعث شد او ناخودآگاه با مهمترین شهردار تهران تا آن زمان مقایسه شود؛ با کرباسچی. سایت «رویداد» نظرسنجیای را که ازسوی یکی از سازمانهای دولتی انجام شده بود منتشرکرد که نشان میداد محبوبیت احمدینژاد در نزد شهروندان تهرانی ١٤ درصد است اما کرباسچی همچنان ٥٦ درصد محبوبیت دارد. کیهان، رسالت، جوان، فارس و صداسیما و جریانهای سیاسی اصولگرا برایش سنگتمام گذاشتند. انتقادی که در کار نبود هیچ، در برابر نقدها هم به دفاع از احمدینژاد برمیخاستند. مثلا حمیدرضا ترقی، عضو شورای مرکزی مؤتلفه، در جواب مطلبی که سایت آفتابنیوز منتشر کرده بود، نوشته بود: «موضع ما و مؤتلفه نسبت به شهردار موفق و رجاییگونه تهران مشخص است و اینگونه برداشتهای مغرضانه رقبا از ارادت طرفین نمیکاهد».
وقتی هم که احمد پورنجاتی، رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس، در مقام دفاع از عملکرد ١٠ سال گذشته شهرداری تهران نامهای خطاب به احمدینژاد نوشت و از نبود دید کلان و ملی در نگاه شهرداری انتقاد کرد، این کیهان بود که به مدد شهردار آمد و با زیرسؤالبردن اقدامات شهرداری در دوران قبل مانند احداث خانه هنرمندان، اهدای ملک به انجمن مجسمهسازان و همینطور حاتمبخشی توصیفکردن احداث موزه تناولی، نوشته بود: «همان بهتر که شهردار فعلی دید کلان و ملی نداشته باشد و اصولا چرا مردم تهران باید متقبل هزینههایی شوند که برعهده آنها نیست و براساس کدام منطق قابل فهم باید از شهردار یک شهر دید کلان و ملی توقع داشت درحالی که آن شهر درگیر هزاران مشکل است و دولت هم کمترین احساس مسئولیتی نمیکند».
کیهان در ادامه همچنان به تمجید از شهرداری ادامه میدهد و مینویسد: «شهرداری از محل صرفهجویی و یافتن منابع جدید کسب درآمد توانسته خدمات ارزشمند و قابلتوجهی در مدت کوتاه پنج ماه انجام دهد و طرحهای مهمی با ادامه ساخت بزرگراهها و پلها و آسفالتهای خیابانها انجام دهد». کیهان درادامه روی سخن خود را به احمدینژاد میکند و مینویسد: «شما و همکارانتان باید راهی را که شروع کردهاید با جدیت ادامه دهید و مردم را دستکم نگیرید، مردم با وجود دروغپردازیهایی که علیه شهرداری و دستاندرکاران آن صورت میگیرد آنچه را حق است از باطل تمییز میدهند، به این جوسازیهای کاذب بیتوجه باشید و سمتوسوی حرکت خود را گم نکنید».
به نام کوی به کام احمدینژاد
روزنامه «جوان» همان زمان در گزارشی تمامصفحه از تصمیم شهرداری مبنی بر بازسازی کوی دانشگاه نوشت؛ مطلبی که صرفا یک گزارش ساده شهری نبود. رپرتاژی تمامعیار و عیان برای احمدینژاد بود بدون اینکه عنوان «گزارش ویژه» یا سرکلیشه «رپرتاژ» در آن درج شود. جوان تیتر زد: «شهردار تهران پس از ٦٠ سال به کوی دانشگاه میرود، سفر خوش آقای شهردار» در متن این گزارش آمده بود: «کاری که آقای شهردار شروع کردند بسیار ارزشمند است. نه مسئولان دانشگاه و نه مدیران شهرداری هرگز فکر نمیکردند که دکتر احمدینژاد تا این اندازه برای رفع مشکلات و کاستیها اشتیاق نشان دهد، برای همین پروژه بازسازی کوی اینقدر صورتی جدی به خود گرفته که مسئولان کوی در حاشیه نشسته تماشاگر اقدامات شهرداری شدند. برخی سعی دارند این حرکت شهرداری را سیاسی جلوه دهند». جوان نوشته بود که شهرداری یکمیلیارد و ٧٢٠ میلیون تومان برای بازسازی و ترمیم کوی هزینه میکند. روزنامه رسالت ٢٤ مردادماه ٨٣ در گزارشی از نشست هفتگی شهردار با معاونان و مشاورانش نوشته بود و این گفته احمدینژاد را که «مدیریت شهری هدفی جز خدمت صادقانه و دفاع از حقوق مردم ندارد» تیتر کرده بود. در انتها هم به گزارش روابطعمومی شهرداری تهران اشاره کرده بود که مدعی بود ٧٠ درصد تماسگیرندگان با واحد ١٣٧ از نتیجه اقدامات شهرداری اعلام رضایت کردهاند.
در ماجرای دعوا بر سر انتقال نمایشگاه بینالمللی تهران با دولت، دبیرکل اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در دفاع از شهردار تهران، گفت برخی برای جبران شکست خود به شهردار تهران هجوم آوردهاند. قطعا اینگونه تلاشها به شکست خواهد انجامید. روزنامه کیهان اردیبهشتماه ٨٣ در خبری از حاکمشدن ضابطه بهجای رابطه در شهرداری با اشاره به اینکه تعدادی از نمایندگان مجلس در زمان شهرداری ملکمدنی قطعه زمینی از وزارت مسکن گرفتند تا بدون رعایت ضوابط و با عنایت ویژه شهردار به ساختوساز اقدام کنند، نوشت: «اما با جابهجایی در سطح مدیریت شهرداری تهران و حاکمشدن ضابطهها بهجای رابطه، روند مذکور متوقف مانده است».
گاهی وجه تبلیغی اخباری که درباره احمدینژاد منتشر میشد کاملا نسبت به وجه خبری آن برجستهتر بود. در شرایط عادی معمولا روزنامهها تمایلی به درج چنین اخباری ندارند و در صورت انتشار، متهم به درج «خبرآگهی» میشوند مانند خبری که روزنامه رسالت ٢٢ تیرماه ٨٢ با تیتر «برخورد شهردار تهران با مدیر بیاعتنا به حقوق مردم» نوشت. ماجرا این بود که مردم یک منطقه از ساختوسازی در محدوده خود شکایت داشتند و این شکایت به شهرداری رسیده بود. وقتی از شهردار منطقه توضیح خواسته میشود، او مدعی غیرواقعیبودن این شکایت میشود. رسالت نوشته بود که احمدینژاد بازرس ویژه میفرستد و بازرس، شکایت مردم را تأیید میکند و احمدینژاد اقدام به عزل شهردار منطقه میکند.
روزنامه اعتماد همان زمان به این پروپاگاندای رسانهای حامی احمدینژاد اشاره میکند. همان یکی دو ماه نخست شهردارشدنش: «احمدینژاد پیش از این وعده داده بود ظرف ٤٥ روز چالهچولههای تهران پر شود و دو ماه گذشته و خبری نیست. احمدینژاد وعده داده بود ابدا حرف نزند و عمل کند، رسانههایی که به نوعی با شهرداری همکاری میکنند، هر روز خبرهای داغی از شهردار چاپ میکنند. احمدینژاد با روزنامه ما مصاحبه نمیکند، اما در مصاحبهها و سخنرانیهای کموبیش طولانی با رسانههای دیگر، وعده میدهد و ضربالعجل تعیین میکند». همان زمان بهروز غریبپور، مدیرخانه هنرمندان، که منتقد سیاستهای شهردار جدید بود برای همین، متهم شده بود در دوران کرباسچی و دیگران مورد حمایت بیشائبه بوده؛ او در میزگردی گفته بود: «این جور نبود در زمان کرباسچی روی پول باشیم، با ملکمدنی و کرباسچی هم این بحثها را داشتیم. اینطور نیست با یکی رفیق باشیم و با دیگری نه. اینطور نبود آن زمان هم خیلی گل و بلبل بود. احمدینژاد گفته است که سالی ٣٠میلیارد تومان بودجه فرهنگی است. ما سؤال میکنیم بسیار عالی، اما برنامهتان را اعلام کنید».
مخترع معجزههزاره سوم
احمدینژاد فقط شهردار تهران نبود تا درباره ترافیک و حملونقل شهری و ساختوساز حرف بزند، از همان زمان نگاه به بالاتر داشت و برای همین از حاکمبودن روحیه محافظهکاری بر بخشهایی از مدیریت کشور ابراز تأسف میکرد. میگفت تهمت، افترا، فضاسازی، ایجاد تنش کاذب، تمسخر و بازی با کلمات از جمله ابزارهایی بوده که در سالهای اخیر برای منحرفکردن مسئولان از خدمترسانی به مردم به کار گرفته شده است. او مدعی بود مدیریت شهری با این ابزار پیچیده، آماج هجوم حساب شده قرار گرفته تا از مسیر خدمترسانی به مردم منحرف شود. مدعی بود جناحی نیست و جناحی عمل نمیکند؛ اما عملکردش این را نمیرساند. عضو جامعه اسلامی مهندسین بود و در جلسات آنها و همینطور جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی، که حامیانش در شهردارشدنش بودند، حاضر میشد و گزارش عملکرد میداد.
سال دوم شهرداریاش در گردهمایی سالانه جوامع اسلامی دانشجویان دانشگاههای سراسر کشور، از طیف اصولگرا در اصفهان حاضر شد و از عدالت حرف زد و گفت ٨٥ درصد از صنعت در دست دولت است و دولت نمیتواند آن را به درستی اداره کند، اگر بخواهیم عدالت اجرا شود باید مدل فصلی اداره کشور را تغییر داد. قبل از اینکه فاطمه رجبی عنوان معجزههزاره سوم را دربارهاش به کار ببرد، خودش آن را به زبان آورده بود اما خطاب به بسیج؛ یک سال از شهردارشدنش گذشته بود که در دیدار با برگزیدگان المپیاد علمی بسیج گفت: کشور نیازمند معجزههزاره سوم جوانان ایرانی است.
شهرداری در برابر دولت و اصلاحطلبان
اختلافات شهرداری با دولت هم به نفع احمدینژاد بود. نقاط عطف این رویارویی، اختلاف بر سر انتقال نمایشگاه بینالمللی تهران، ماجرای منوریل و باشگاه اندیشه، پلمپ ساختمانهای ادارههای مالیات به علت بدهی و ممانعت از تبلیغات فیلمهای سینمایی بود. به نظر میرسید احمدینژاد بر این رویارویی اصرار میورزید و رسانهایشدن آن را به نفع خود در درازمدت ارزیابی میکرد. برای مخالفتهای خود هم استدلال میتراشید. استدلالهایی که تا پیش از آن در دوران شهرداران قبلی وجود نداشت. مثلا در برابر تبلیغات فیلمهای سینمایی مقاومت میکرد و میگفت همه تبلیغاتِ روی تابلوها باید تابع مقررات باشد و این مقررات در اختیار سازمان زیباسازی شهر تهران و حیطه وظایف شهرداری است.
در ماجرای تعطیلی باشگاه اندیشه هم که زیر نظر بنیاد شهید قدوسی اداره میشد، شهرداری ادعا میکرد به علت نیاز مالی میخواهد آن را پس بگیرد؛ درحالی که مسئولان بنیاد قدوسی معتقد بودند برخورد شهرداری به علت اختلاف فکری یا موضوع سیاسی است. ساختمان را سال ٧٦، کرباسچی به این بنیاد داده بود و محل گردهمایی «انجیاو»ها، استادان دانشگاه و صاحبنظران بود. موسوی، دبیر باشگاه اندیشه، گفته بود ما حتی درخواست خرید ملک را مطرح کردهایم، اما شهرداری جواب رد میدهد و عزمی پنهان برای تعطیلی یا محدودکردن این مرکز فرهنگی وجود دارد.
درگیری بین شهرداری و بنیاد قدوسی منجر به ورود دولت شد تاجاییکه خاتمی به ماجرا ورود کرد و نامهای به احمدینژاد نوشت. این داستان را اگر در کنار داستان دیگری که به موازات هم در جریان بود، قرار دهیم؛ آن وقت مشخص میشود حرف شهرداری درست بوده یا مدیر باشگاه اندیشه و آیا شهرداری مستقل عمل میکرده یا جناحی؟ داستان دوم این بود که در همان روزها نامهای سراسر سپاس منصوب به فرهنگیان منطقه ١٧ تهران (تیرماه ٨٣)، خطاب به احمدینژاد در یکی از روزنامههای اصولگرا منتشر شد که در آن آمده بود: «آثار ایثار و شعاع اندیشه سخاوتتان در این منطقه پیداست». تشکر فرهنگیان از احمدینژاد بابت این بود که مالک مدارس رضوان، عترت، زینبیه و مهدکودک عطیه دستور تخلیه گرفته بود اما شهرداری ورود میکند و دستور پیگیری و خرید ملک را صادر میکند. شهرداری که در ماجرای تصرف باشگاه اندیشه، انگیزه خود را نیاز مالی عنوان کرده بود در همان زمان دستور خرید چند ملک را میدهد. کافی بود حرکتی یا انتقادی از سوی رئیس اصلاحطلب دولت سر میزد؛ احمدینژاد منتظر نمیماند و پاسخ میداد.
دو ماه مانده به رقابتهای انتخاباتی سال٨٤، محمد خاتمی از وضعیت ترافیک در شهر تهران گلایه کرد؛ شهردار تهران به سرعت پاسخ داد: «معطلشدن رئیسجمهور محترم در ترافیک تهران مایه تأسف است، اما مایه خوشحالی هم هست، چون این اتفاق تلخ میتواند منشأ خیر باشد. چنانچه ایشان در سه ماه فرصت باقیمانده از مأموریت خود با اتخاذ تصمیمات کارساز، شهرداری تهران را در رفع معضل پیچیده ترافیک تهران یاری رساند. اگر رئیسجمهوری به دستگاههای اجرائی تحت امر خود توصیه فرماید تا در برابر تصمیمات و سیاستهای حوزه مدیریت شهری و شورای شهر درزمینه حملونقل و ترافیک مقاومت نکنند بهخصوص که حل معضل ترافیک و حملونقل تهران بهتنهایی از عهده شهرداری تهران خارج است.
در یک سال و ١١ ماه اخیر که مدیریت شهری را عهدهدار شدیم آنچه از دستمان برآمده انجام دادیم، منتهی از رئیسجمهور تقاضا داریم در این فرصت باقیمانده راه را باز کنند تا قطار شهری با سرعت بیشتری اجرا شود، اتوبوس به اندازه کافی به ناوگان حملونقل عمومی وارد شود تا ما ناچار نباشیم برای تحویلگرفتن تنها ۵۰۰ دستگاه اتوبوس ماهها پشت درهای بسته معطل بمانیم». این سخن شهردار توسط صداوسیما بهطور وسیع پوشش خبری پیدا کرد. او همچنین از رئیسجمهوری خواست تا مجموعه دستگاههای اجرائی را وادارد تا در بازپرداخت بدهیهای چندمیلیاردی خود به شهرداری تهران که سالهاست به تعویق افتاده است، تعجیل کنند.
سیاسیکاری
هرچه احمدینژاد از دولت اصلاحات انتقاد داشت، نعلبهنعل بعدا درباره دولت خودش با ابعاد وسیعتری پیاده شد و برعکس اگر در دوران شهرداریاش از همراهی پیدا و پنهان جریانهایی برخوردار بود بعدا در موضع منتقد، منکر این پیینه همراهی و حمایت شد. مثلا در واکنش به مصاحبه لاریجانی با خبرگزاری فارس در سال ٩١ گفت: «من مصاحبه ایشان را دیدم و متأسفم که با یک خبرگزاری وابسته به نهاد نظامی و همهاش علیه دولت (مصاحبه شده است)...
یک خبرگزاری که وابسته به یک نهاد امنیتی است نباید به مسائل سیاسی ورود کند». این درحالی است که خودش در همان سال دوم مدیریتش بر بلدیه شهر، از خبرگزاری فارس بازدید کرد و گفت امروز خودم را نسبت به مردم بدهکارتر میدانم. از اینکه او را در جلسات هیأت دولت راه نمیدادند شاکی بود اما میگفت که فرصت خوبی شده که بدون اتکا به دولت، تهران را اداره کنیم. در دوران ریاستش بر دولت هیچوقت قالیباف امکان حضور در هیأت دولت را نیافت. از سیاستهای حوزه مسکن انتقاد میکرد و مدعی بود که دولت نیازهای مردم را از موضع حاکمیتی برآورده نمیکند. میگفت قیمت مسکن را یکشبه ٣٠ تا ٥٠ درصد بالا میبرند و ارقام نجومی از جیب مردم خارج ميكنند و به جیب افرادی خاص میریزند. جالب این است که بیشترین جهش یکشبه قیمت مسکن، ارز و سکه چند سال بعد در دولت احمدینژاد روی داد. گلایه داشت که متولی مسکن در شهر تهران مشخص نیست. گفته بود اگر سیاستگذاری مسکن و ساختوساز به شهرداری منتقل شود دیگر در این عرصهها دچار تحولات سنگین و دستخوش تصمیمات سیاسی نمیشود.
در دولتهای نهم و دهم هیچگونه سیاستگذاری در حوزه مسکن به شهرداریها تفویض نشد. از ورود بیرویه خودرو به شهر تهران گلایه داشت و آن را علت عمده مشکل ترافیک تهران میدانست؛ اما چند سال بعد در دولت احمدینژاد وضعیت واردات خودرو بهگونهای افزایش یافت که حتی با ارز اختصاصی دارو، خودرو وارد کشور شد و براساس برخی آمارها در سال ١٣٩١ باوجود ابلاغ مصوبه ممنوعیت واردات خودروهای گرانقیمت در چند ماه پایانی آن، میانگین قیمت خودروهای وارداتی نسبت به سال ١٣٩٠، افزایش ١٧درصدی پیدا کرد. از واردات سوخت انتقاد میکرد و میگفت تصور میکنند با افزایش قیمت انرژی مصرف آن کنترل میشود. او میگفت برای تولید ٨ تا ١٠هزار اتوبوس مورد نیاز شهروندان تهرانی با موانع جدیای روبهرو هستیم.
مدعی بود دولت و خودروسازان به نیازهای عمومی جامعه یعنی تولید اتوبوس برای حملونقل عمومی بیتوجهاند: «کارخانجات خودروسازی برای تولید خودرو مسابقه گذاشتهاند برای همین شاید مجبور شویم اتوبوس وارد کنیم». در حوزه حملونقل ریلی درونشهری هم محسن هاشمی، مدیرعامل وقت مترو تهران، گفته است: «زمان دولت خاتمی، آقای احمدینژاد شهردار بودند و من مدیرعامل، گزارشی را در اردیبهشت ٨٤ نوشتم و به ایشان دادم که اینقدر هزینه ماست و دولت این مقدار باید به ما بدهد، ایشان امضا کرد و به دولت و شورای اقتصاد فرستاد؛ پنج تیر شد و رئیسجمهور که دیگر خود آقای احمدینژاد بود در اولین جلسه شورای اقتصاد، نامه خودش مطرح شد، ولی ایشان درخواست خودش را نپذیرفت و من در آن جلسه حضور داشتم؛ البته ما آنقدر رفتیم و آمدیم که بخشی از این پول را گرفتیم.
احمدینژاد شهردار، خودش از دولت خاتمی درخواست سوبسید کرد ولی وقتی چند ماه بعد از آن نامه، رئیسجمهور شد، این نامه را وتو کرد؛ البته هدفشان این بود که من از آنجا بروم». محسن هاشمی گفته در طول دوسال از زمامداری شهرداری توسط احمدینژاد، من مدیرعامل مترو بودم؛ تنها در اردیبهشت و خرداد که آیتالله هاشمی، رقیبشان بود با من مشکل پیدا کرد و قبل از آن ما همکاری خوبی داشتیم؛ این هم به این دلیل بود که ایشان رفته بود و درباره ما حرفهایی زده بود و دیگران به وی میگفتند با این حرفهای شما، چرا پسر هاشمی مدیرعامل شماست؟ درخواست مدیریت واحد شهری در دوران شهرداری او بود که مدام مطرح میشد اما با کوچ او به دولت کاملا فراموش شد. آن زمان که مجلس هفتم تازه سرکار آمده بود گفت انتظار داریم مجلس مدیریت واحد شهری را برای کلانشهرها بهخصوص تهران سامان دهد.
میگفت به علت نبود مدیریت جامع شهری روزانه شهرها با مشکلات متفاوتی روبهرو هستند و هرروز یک شرکت اقدام به حفاری در خیابانها میکند. جالب این بود که شوراهای دیگر کلانشهرها هم مدام پیگیر اجرای این طرح بودند و حتی بهصراحت و کنایه گوشزد میکردند که اولینبار خود احمدینژاد بر اجرای آن اصرار داشته و الان پشت گوش میاندازد. از دولت خواست که بازار سوخت را به شهرداریها بسپارد. معتقد بود که از محل صرفهجویی سوخت، شهرداران میتوانند کارهای بزرگی انجام دهند. وقتی که رئیس دولت شد نهتنها بازار سوخت را تفویض نکرد بلکه ریالی هم از محل صرفهجویی بابت واقعیسازی قیمت سوخت به شهرداری پرداخت نکرد.
معتقد بود که یارانه ناوگان حملونقل به علت مدیریت ناصحیح میسوزد و به هوا میرود و روزی ١٢میلیون لیتر در تهران مصرف میشود. میگفت اراده میخواهد که آن را به ششمیلیون لیتر برساند. بعدا که رئیس دولت شد در برههای یکباره اعلام کرد که در تولید بنزین خودکفا شدهایم؛ اما مدت زیادی نگذشت که کیفیت نازل این بنزین تولیدی، خود را در آلودگی هوای گسترده نشان داد. براساس آمار منتشرشده، سالهای ۹۰ و ۹۱ بدترین سالهای کشور از نظر آلودگی هوا بود. رسانههای همسو معمولا از دولت انتقاد میکردند که چرا شهردار را به هیأت دولت راه نمیدهد و حتی به حمایتهایی که زمانی از کرباسچی میشد اشاره میکردند. احمدینژاد که رئیس دولت شد، قالیباف حتی یکبار هم در دولت احمدینژاد رنگ هیأت دولت را ندید.
پاک ترین و پاک دست ترین دولت تاریخ بشریت از زمان آدم تا کنون....خخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
بذارید بیاد تو انتخابات همون طوری که دوستاش تو انتخابات مجلس رای آوردن خودشم میاره , محمود بیا منتظرتیم
روزی برسه که همه حیرت زده همدیگه رو نگاه کنیم و تازه بفهمیم که باهنر و احمدی نژاد و دوستانش در اون سالها چه بلایی سر مملکت آوردن.
تاریخ اون هشت سال سیاه رو باید سی سال دیگه خوند ...الان زوده ...هرچی میبنی و میشنوی فقط یه لایه نازک از پوسته ی محکم و در هم پیچیده ی اون روزهاس
ولی بدانید مردم بیدارند و با این تخریب های شما فریب نمی خوردند.
خلایق هرچه لایق
در مورد دلار هم از سال ۸۴ تا سال ۹۰ رشد قیمت دلار تنها چند صد تومن بود و تنها در یک دوره کوتاه و در زمان اوجگیری تحریمها وضعیت تغییر کرد!
البته در دوره خاتمی هم قیمت دلار نسبت به دوره هاشمی حدودا دو برابر رشد داشت!
حالا هی اراجیف ببافید
ازآنجاکه رییس جمهوروقت علی رغم سیطره کامل به ارکان نظام هیچگونه نفوذی درمحیطهای دانشگاهی نداشت ، برای ایجاد چنین پایگاهی افراد بی ریشه و گمنامی چون احمدی نژاد و اطرافیانش راپیدا وروی آنهاسرمایه گذاری کرد و البته درجریان خدمات متقابل وی به استانداری تازه تاسیس اردبیل رسید وبقیه ماجرا . . . .
فرارو چشمان ات را با آب زلال شستشو بده تا بهتر اطرافت را ببینی!
فرارو چشمان ات را با آب زلال شستشو بده تا بهتر اطرافت را ببینی!
در عین حال دو تا نکته وجود داره :
مجلس نهم خودشو کُشت که با وضع قوانینی که تاثیر آنی اما سوء تاثیر آتی داره ، محبوبیت محمود رو تا میتونه افزایش بده ولی محمود به هیچ صراطی مستقیم نبود
همون مجلس دوسال خودشو کشت که قوانینی وضع کنه که دولت روحانی با سر بخوره زمین ...ولی خب بد اقبال بود و عمرش به سر اومد و 70% نماینده ها عوض شدن
هاشمی مملکت جنگ زده با زیرساختهای داغون و خزانه بی پول تحویل گرفت ... احمدی نژاد دولت رو بدون بدهی با کلی موجودی صندوق ذخیره ارزی تحویل گرفت .
نفت زمان هاشمی 8-12 دلار بود زمان احمدی نژاد میانگینش بالای 100 دلار
با همین دوقلم باید حساب دستتون بیاد که چه خبر بوده
معلومه ازش میترسید و شکست شما حتمی
بگذار بیاد شما کی میگی مردم بهش رای نمیدند!
وقتی که برای اینکه تحریم ها را دور بزنند مردم را دور زدند ولبخند برچهره ی ابرو آوردند چرا نباس ترسید؟
وقتی تورم را 45درصد کردند هر روز قیمت ها بالا میرفت چرا نباس ترسید ؟؟؟؟
احمدی نژاد بیاید هم رییس جمهور نمیشود
این جمله پرمعناترین جک سال میشه خداییش ... الان نه ...سی سال دیگه
نکنه واسه شما نون داره ؟
چرا میگید اختلاس شده
تحریم شدیم
تورم 45درصد
نرخ رشد 6/8-
بیماری 12/7درصد
درآمد 860میلیارد دلار
تحریم های جهانی
فسادهای لالیگایی
بابا چرا انتقاد میکنید ؟؟؟؟؟؟
دلیلتون چیه از این انتقادها ؟؟؟؟؟؟؟
محمود پاک بود چون پاکی مفهومی را داره که فقط ما میدونیم !!!!!
پاک یادت نره
اینها مردم پاک نهادی هستن که از دروغ و دورویی و بی ادبی و توحش و وقاحت و خیانت میترسن ... حق هم دارن ...نتیجه شو دیدن که میترسن
1-حداقل دستمزد در سال 84 ؛ 122 هزار و 592 تومان بود، درحالی که در سال 92 این رقم با رشد 297درصدی به 487 هزار و 125 تومان رسید
2-سکه تمام بهار آزادی در سال 84؛ 99 هزار تومان بود، در حالی که در سال 92 بابیش از هزار درصد رشد، به یک میلیون و صدهزار تومان رسید.
3-دلار آمریکا در سال 84 که 902تومان معامله می شد، درسال 92 با 255درصد رشد، سه هزار و 200 تومان معامله می شود.
4-تمامی خودروهای داخلی نزدیک به 150 درصد رشد قیمت داشتند. مثلا پرایدکه در سال 84 به قیمت شش میلیون و صدهزار تومان فروخته می شد، اما 5-در سال 92 با 170درصد رشد با قیمت 16 میلیون و 500هزار تومان فروخته می شود.
6-در سال 84 که بنزین در جایگاه های عرضه سوخت لیتری 80 تومان فروخته می شد، با رشد 775 درصدی،در سال 92 به لیتری 700 تومان رسید.
7-گازوئیل هم که در سال 84 لیتری 16 تومان بود، در سال 92 به قیمت 350 تومان رسید که رشد بیش از دو هزار درصدی را نشان می دهد.
8-برق که در سال 84 کیلوواتی 5/16 تومان بود، در سال 92 و با رشد 161 درصدی به 43 تومان رسید.
9-گاز که در سال 84 مترمکعبی 10تومان بود؛ با رشد 620 درصدی به مترمکعبی 72 تومان رسید.
10-گوشت گوسفند که در سال 84 کیلویی 5010 تومان بود؛ در سال 92 و با رشد 489درصدی به قیمت کیلویی 29 هزار و 528 تومان رسید.
11-گوشت گوساله که در سال 84 کیلویی چهارهزار و580تومان بود، در سال 92 به قیمت کیلویی 30 هزار و 950 تومان رسید که رشد 576 درصدی رانشان می دهد.
12-گوشت مرغ هم که در سال 84 کیلویی هزار و 350فروخته می شد، در سال 92 و با رشد 379درصدی به قیمت هر کیلو شش هزار و 250 تومان فروخته شد.
13-برنج ایرانی درجه یک نیز در سال 84 کیلویی هزار و 400 تومان بود که در سال 92 به هفت هزار و 200 تومان رسید که نشان از رشد 413 درصدی است.
14-نان بربری با رشد 667 درصدی از سال 84 به قیمت 75 تومان به قیمت 500 تومان در سال 92 رسید.
15-نان لواش نیز با رشد 967 درصدی از سال 84 به قیمت 15 تومان به 160 تومان در سال 92 رسید.
16-چای خارجی در سال 84 که کیلویی شش هزار و 200 تومان بود، در سال 92 و با رشد 385درصدی به کیلویی 30 هزار و صد تومان رسید.
17-روغن مایع در سال 84 لیتری 850 تومان فروخته می شد که در سال 92 و با رشد 440درصدی به قیمت چهار هزار و 600 تومان رسید.
18-پنیر که رشد نزدیک به دو هزار و 500درصدی را داشته، از قیمت 600تومان در سال 84 به 15هزار و 560 تومان در سال 92 رسید.
19-تخم مرغ در سال 84 کیلویی 890 تومان بود که در سال 92 به سه هزار و 930 تومان رسید،یعنی رشدی در حدود 340 درصد.
20-گوجه فرنگی درسال 84 که کیلویی 240 تومان بود نیز در سال 92 نزدیک به 740 درصد رشد داشت و به قیمت کیلویی دوهزار و 350 تومان رسید.
21-قندوشکر در سال 84 کیلویی 560 تومان بود که در سال 92 و با رشد 283 درصدی به قمیت دو هزار و 350 تومان رسید.
22-ماست و شیر نیز هر کدام به ترتیب در سال 84 کیلویی 580 و 600 تومان بود که با رشد 283درصد و 252 درصد به قیمت کیلویی دوهزارو 250تومان و دو هزار و 150تومان در سال 92 رسید.
23-سیمان نیز درسال 84 پاکتی سه هزارو 500 تومان خرید و فروش می شد که در سال 92 و با رشد 329درصدی به قمیت هر پاکت 15 هزار تومان رسید
باهمان حقوق سال ۸۴ یک کارمند یا کارگر میتوانست ماهانه گوشت ,میوه, مرغ,ماهیو...در حدمتعارف بخرد یک پراید قسطی بخرد ....اما اخردوره محمود چی ؟!!
در حالیکه کل فروش نفت از اول اکتشاف نفت از اول یعنی هشتاد سال مبلغ ۲۵۵میلیارد دلار بوده تا آخر دوره خاتمی!
اما در هشتسال احمدی نژاد ۸۵۵میلیارد دلار بوده کل فروش نفت
خودتان اعداد را مقایسه نمایید !!!!
همه اینها بوده
محمود خزانه خالی تحویل داد
گندم در بعضی استان ها فقط سه روز ذخیره بوده
سایه شوم تحریم و تهدید جنگ و .....
برسرملت ایران...
بازم بگید
به ما چه
همشون مثل همدیگه هستند!!!!!
1- هدفمندسازی یارانه ها
2- مسکن مهر
3- سهام عدالت
4- هسته ای شدن ایران
5- فضایی شدن ایران
6- پیشرفت های سریع علم و فناوری
7- بیش از شش و نیم برابر صادرات غیر نفتی
8- بیش از 50 برابر کار عمرانی و ساخت جاده، بزرگراه و سد و زیر ساخت های کشور در مقایسه با دولت های قبل
9- رسیدن ایران به رتبه اول علمی منطقه
10- رسیدن ایران به رتبه اول تولید مقالات علمی در جهان
11- ارتقای 33 پله ای رتبه علوم پزشکی ایران در دنیا
12- دست یافتن ایران به 8 مدل مختلف علم هسته ای که تا کنون هیچ کشوری در دنیا به آن دست نیافته است
13- رسیدن سرعت رشد علمی ایران به 11 برابر استاندارد جهانی
14- چند برابر شدن مدال های ورزشی و علمی ایران در رقابت های بین المللی
15- ثبت بهترین نتیجه تاریخ کاروان المپیک ایران در المپیک 2012 لندن
16- ثبت بزرگ ترین موفقیت های ورزشی، از جمله: صعود تیم ملی فوتبال برای اولین بار به عنوان تیم اول گروه به جام جهانی _ صعود تیم ملی والیبال برای اولین بار به لیگ جهانی _ صعود تیم ملی بسکتبال برای اولین بار به المپیک و جام جهانی
17- آغاز ساخت بیش از 4 میلیون و 300 هزار واحد مسکن مهر و تحویل بیش از 2 میلیون واحد در پایان دولت دهم
18- پیش از دولت نهم تعداد کشته ها در جاده ها 28 هزار نفر در سال بود که در انتهای دولت دهم با توجه به سه برابر شدن خودروها به 19 هزار نفر کاهش یافت که اگر با همان روند پیشین ادامه پیدا می کرد تعداد کشته ها به 60 هزار نفر در سال می رسید بالاترین سرعت کاهش نرخ کشته های جاده ای در دنیا
19- سیم کارت تلفن همراه که در ابتدای دولت نهم نزدیک به 2 میلیون تومان بود که در انتهای دولت دهم به 5 هزار تومان رسید
20- در دولت اصلاحات تنها ۱ درصد ساخت و سازها بصورت صنعتی بود اما در پایان سال ۹۱ به ۳۵ درصد رسیده است. طبق قانون برنامه پنجم توسعه، صنعتی سازی ساختمان باید تا پایان سال ۹۴ به ۴۰ درصد برسد که اکنون ۸۷ درصد آن محقق شده است.
21- تعداد مشترکان برق در کشور در ابتدای دولت نهم ۱۹ میلیون واحد بوده که در سال ۹۱ به بیش از ۲۸ میلیون مشترک رسیده است.
22- در سال ۹۱ برای نخستین بار تولید ناخالص داخلی کشور از مرز ۵۰۰ میلیارد دلار فراتر رفت.
23- افزایش ۹ برابری ارزش بازار سرمایه بورس و فرابورس ، ارزش بازار سرمایه در سال ۸۴ برابر با ۳۲ هزار میلیارد تومان بود که در حال حاضر به بیش از ۲۹۰ هزار میلیارد تومان رسیده است.
24- سهم ایران در تولید علم جهان در ۲۸ سال از ۵۷ تا ۸۴ از یک دهم درصد به سه دهم درصد رسید اما پس از ۸ سال فعالیت دولتهای نهم و دهم، اکنون به بیش از ۲ درصد رسیده است.
25- در بخش میراث جهانی ملموس یونسکو ۱۶ اثر از ایران به ثبت رسیده که ۱۰ پرونده از این آثار در دولتهای نهم و دهم ثبت جهانی شده است.
26- تخصیص ۴۰ درصد اعتبارات ورزشی فدراسیون ها به ورزش زنان در دولتهای نهم و دهم عامل اصلی در شکوفایی، مدال آوری و درخشش زنان ورزشکار ایرانی در عرصه های جهانی بوده است.
27- اجرای طرح سهمیه بندی بنزین که موجب صرفه جویی بیش از 92 میلیارد لیتر در مصرف سوخت شد که معادل با ۶۰ میلیارد دلار برآورد می شود.
28- هدف برنامه چهارم توسعه برای صادرات غیرنفتی ۵۳ میلیارد دلار بود اما دولتهای نهم و دهم با صادرات غیرنفتی ۷۹ میلیارد دلاری در زمان برنامه بیش از ۱۵۰ درصد از اهداف برنامه را محقق کردند.
29- از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تا خرداد ۹۲ تعداد ۱۷۵ هزار و ۳۸۹ مقاله علمی در پایگاه ISI به ثبت رسیده که بیش از ۱۵۰ هزار مقاله آن ۸۵ درصد در دولتهای نهم و دهم ارائه شده است.
30- افزایش دو برابری تعداد اماکن ورزشی کشور از ۱۰ هزار و ۹۷۵ واحد در سال ۸۴ به ۲۱ هزار و ۲۲۹ واحد در سال
31- تعداد مجتمع های ورزشی روستایی : قبل از دولت نهم : ۴۰۷ مجتمع، اکنون : ۲۹۴۳ مجتمع رشد ۷ برابری
32- در سال ۱۳۸۴ بیش از یک میلیون و ۱۶۲ هزار نفر گردشگر خارجی به کشورمان سفر کردند که این رقم با رشدی ۳ برابری در سال ۹۱ به سه میلیون ۷۲۹ هزار گردشگر رسید.
33- افزایش دو برابری تعداد مراکز دانشگاهی و موسسات آموزش عالی از ۱۳۰۰ مرکز در سال ۸۴ به ۲۵۰۴ مرکز در سال ۹۱
34- تعداد سیم کارت های تلفن همراه طی هشت سال اخیر ۱۶ برابر شده و از ۷ میلیون سیم کارت در سال ۸۴ به ۱۱۳ میلیون در سال ۹۱ رسیده است
35- تعداد مسکن روستایی ساخته شده: در دولت اصلاحات، ۸۱ هزار واحد، در دولت نهم و دهم ۱ میلیون و ۶۲۴ هزار واحد بیش از ۲۰ برابر
36- پرتاب ماهواره امید به فضا برای اولین بار در تاریخ ایران
37- قطعی برق برای اولین بار در تاریخ ایران نزدیک به صفر رسید
38- افزایش ۳ برابری کاربران اینترنت در دولت دهم
39- آزادی بیش از 20 هزار زندانی با جرائم غیر عمد با کمک دولت های نهم و دهم
40- راه اندازی دانشگاه طب سنتی برای اولین بار
41- دستیابی به علم نانو
42- دستیابی به علم لیزر
43- تولید رادیو داروها
44- تاسیس بنیاد نخبگان .....................
آسفالت کرد
کوچه درست کرد
دانشمندا زور زدن میگن مموتی نانو درست کرد
افزایش فروش مقاله و پایان نامه در انقلاب رو رشد علمی میدونن ولی فرار مغزها رو ندیدن
مسکن مهر سهام عدالت انگاری از جیب خودش میداده نه فروش نفت
هسته ایی شدن؟کدوم هسته ایی؟ دختری در آشپزخونه رو میگین یا زحمت دانشمندان تحصیل کرده رو هنوز مموت شهردار نبود دکترای فیزیک داشتن؟
دیگه هیچی برای گفتن ندارن
هر 44موردی که گفتی عیناً کپی پِیست از یه سایت طرفدار محموده ...مثه ولینعمتت فضایی حرف نزن ..
از آقای احمد رفیعی یا بگیرین
کاملا داره مستند حرف میزنه ...مستند یعنی چی ؟ یعنی چیزی که ما داریم به چشم میبینیم ... چیزی که وجود داره و هر چیزی غیر از اون اسمش آمارسازی و خیالبافیه .
خدایی این جمله ناشناس 11:07 رو کجای دلتون میذارین :
" 42- دستیابی به علم لیزر"
بچه تو از کجا اومدی ؟
دانشگاههای ایران از سال 78 دارن فوق لیسانس فیزیک لیزر ارائه میدن ...
دستیابی به علم نانو !!!!؟؟؟؟
ستاد توسعه فناوری نانو سال 79 با دستور سیدمحمدخاتمی تاسیس شد
نکنه شما منظورت "نانو پنیر " یا "نانو پیازه"
به خاطر:
۱.تورم ۵۰ درصدی
۲.اختلاس های چند هزار میلیاردی
۳.رکود شدید
۴.گرانی و چند برابر شدن قیمت ها
۵.رسیدن دلار از ۷۰۰ تومن به ۴ هزار تومن
۶.رسیدن پراید از ۷ میلیون به ۲۲ میلیون
۷.تحریم های سازمان ملل
۸.تحقیر و تضعیف ایران در جهان
۹.گوشه نشین کردن ایران
۱۰.نرخ بیکاری بالای ۲۰ درصد
۱۱.دزدی و چپاول
۱۲.دروغ و ریاکاری
۱۳.تهدید و ارعاب مردم و مسئولین مخالف
۱۴.تقلب
۱۵.بازی با آبروی مردم و افراد مومن
۱۶.زندانی کردن افراد بی گناه
۱۷.تضعیف و تحقیر جایگاه رهبری نظام
۱۸.نابود کردن هنر و فرهنگ مملکت
۱۹.نابود کردن نظام آموزشی کشور
۲۰.فریب مردم ساده و نجیب ایران
و.....
مسکن مهـر - هدفمنـدی یارانه ها- سفــر استانی -سهــام عدالــت
1.افزایش2.8 برابر بزرگراه های کشور
2. افزایش2.1 برابر آزاد راه های کشور
3.افزایش1.8 برابر آسفالت راه های روستایی کشور
4. افزایش3.4 برابر آزاد راه های احداث شده
5. افزایش3.3 برابر بزرگ راه های احداث شده
6.افزایش 50 درصدی سهم تولید محصولات پتروشیمی ایران در خاورمیانه
7. افزایش 40 میلیون تنی ظرفیت تولید پتروشیمی
8.بیش از 92 میلیارد لیتر صرفه جویی در مصرف سوخت با سهمیه بندی بنزین
9. افزایش 9 برابری ارزش بازار سرمایه بورس و فرابورس
10. ارتقا جایگاه جهانی ایران از نظر تعداد مقالات ISI در زمینه نانو ، از رتبه 29 به رتبه 8
11. سهم ایران در تولید علم جهان در 28 سال از 57 تا 84 از یک دهم درصد به سه دهم درصد رسید اما پس از 8 سال فعالیت دولتهای نهم و دهم، اکنون به بیش از 2 درصد رسیده است.
12.افزایش دو برابری تعداد اماکن ورزشی کشور
13.تعداد مجتمع های ورزشی روستایی=رشد 7 برابری
14.افزایش 122 درصدی تعداد تعاونی های فعال
15.متوسط سالیانه مسکن شهری ساخته شده =رشد 96 درصدی
16. تعداد مسکن روستایی ساخته شده=بیش از 20 برابر
17. برخورداری خانوار شهری و روستایی از گاز طبیعی=23 درصد رشد
18. آبرسانی به روستاها=80 درصد رشد
19.سرمایه گذاری صورت گرفته در بخش معدن=6.6 برابر
20.حجم سرمایه گذاری صنعتی محقق شده =6.8 برابر
21.تعداد کتابخانه های عمومی کشور=88 درصد رشد
22.افزایش داروخانه های کشور =بیش از 1.4 برابر
23.افزایش تختهای فعال بیمارستانی=بیش از 2 برابر
24.میزان تولید سالانه سیمان=بیش از 2 برابر
25.افزایش تعداد بنادر کوچک کشور =60 درصد افزایش
26....
حتی اگر 100 تا لیست کنید!
مردم او را احمدی نژاد کردند
هنوز هم دوستش دارند
درود
چطور احمدی نژاد 88درصد بیشتر کتابخانه احداث کرده و سرانه مطالعه ملت انقدر افتضاحه؟
معیار توسعه یک کشور اینها که ردیف کردی نیست بزرگوار
رشد مستمر اقتصادی،شاخص های تورم،اشتغال،میزان فساد اقتصادی،میزان دخالت دولت در اقتصاد،سهم نوآوری و بهینه سازی(نوآوری بمعنای واقعی کلمه و نه میزان انتشار مقاله ای اس ای!)،شاخص بهره وری،ثبات اقتصادی و چند پارامتر دیگه هست که نشون میده یک کشور در مسیر توسعه هست یا خیر
به اینها باشه که شما کامنت کردی تحت عنوان خدمات دولت احمدی نژاد، الان دولتهای نفتی دنیا باید توسعه یافته ترین کشورها میبودن،چون ساخت ازادراه و اسفالت و کتابخانه و مسکن مهر و... فقط پول میخواد که دوره احمدی نژاد با نفت بشکه ای صددلار، همه کشورهای نفتی تا خرخره توش غرق بودن
احمدی نژاد پتروشیمی رو با کله زد زمین
نشستی داستان کرد شبستری تعریف میکنی
۱۶.زندانی کردن افراد بی گناه
معلومه تو ایران نیستی یا نمیدونی که زندانی کردن افراد دست رئیس جمهور نیست . باقی حرفات هم مثل همینه ارزش جواب هم نداره
نرخ رشد اقتصادی 6/8-
تورم 45
دلار 4100
نشون میده چقدر عمران و آبادانی بود !!!!!!!!!!!!
جووووووووووووووووووووونم دکتر