صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۲۷۰۹۱۹
تاریخ انتشار: ۱۳:۲۴ - ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵
یادداشت دریافتی- علیرضا خرم روز؛ خصلت‌های اجتماعی معمولا در یک سیر زمانی بلند مدت شکل می‌گیرند و در همین بازه زمانی تغییر و تحول می‌یابند. برخی خصلت‌ها تاثیرپذیری کمتری از نهاد قدرت دارند، لذا اگر صد‌ها بار حکومت‌ها با ذائقه‌های سیاسی مختلف تغییر کنند، این خصلت‌ها در هویت اجتماع باقی می‌ماند.

در جامعه ایرانی نیز همواره خلقیات ویژه‌ای وجود دارد که موجب تضرر افراد و به تبع آن آسیب به جامعه می‌شود. عادت ناپسندی که در این زمینه از ساحت گفتگوهای عمومی تا محافل علمی وجود دارد، این است که باید همواره به دنبال یک عامل بیرونی گشت تا ریشه آسیب را شناخت.

در حقیقت هیچ کس مسئولیت این خصلت‌های ناپسند را بر عهده نمی‌گیرد و همیشه آن را به گردن راحت‌ترین سوژه یعنی نهاد قدرت و حکومت می‌اندازد. در این یادداشت تحلیلی سعی داریم به گوشه‌ای از این خصلت‌ها و آسیب‌های آن بپردازیم:

خصلت اول: عدم درک فعالیت‌های زیر بنایی و توجه جامعه به کنش‌های مقطعی است. این آسیب از آنجا نشات می‌گیرد که همواره در جامعه ایران افراد برای رسیدن به منافع شخصی بدون صبر و حوصله حرکت می‌نمایند، لذا بجای برنامه ریزی میان مدت و بلند مدت برای رسیدن به سود بیشتر و منفعت پایدار‌تر به منافع کوتاه مدت رضایت می‌دهند و همواره به این دلیل، حاکمیت را مقصر می‌دانند، حال آنکه کمی تفکر درباب موضوع مورد نظر، می‌تواند چالشی ملی و حاکمیتی را مرتفع سازد و در حقیقت بجای سیاست‌های مُسکن به درمان بلند مدت آسیب‌های ملی و اجتماعی منجر شود.

نمونه بارز این امر در مسئله یارانه‌ها هویداست، از آنجا که یارانه‌ها تنها برای پرداخت قبوض انرژی کفایت می‌کند بسیار عقلانی است که با انصراف از آن به ایجاد یک واحد تولیدی در کشور کمک رسانی شود تا بجای اینکه یک نفر بتواند هزینه چند قبض را پرداخت کند، چند نفر در یک تولیدی مشغول شوند و در ازای آن هزینه‌ای چند برابر تامین گردد؛ اما متاسفانه به دلیل رویکرد مقطعی جامعه ایرانی این مسئله امکان پذیر نیست و در ‌‌نهایت باید گفت که به همین دلیل است، که امکان پیگیری پروژه‌های بلند مدت در ایران وجود ندارد؛ این در حالی است که، کشورهایی که مردم ما به آن‌ها غبطه می‌خورند برای پیگیری یک آزمایش روان‌شناسی که تنها در پایان به یک مقاله علمی منجر می‌شود، به مدت تقریبی ده سال برنامه ریزی و فعالیت مداوم می‌کنند و دست آخر آن مقاله مبدا تغییر و تحول شگرف در علم می‌شود.

خصلت دوم: برخورد هیجانی با اتفاقات و رویداد‌ها است. این مسئله از بزرگ‌ترین آسیب‌های اجتماعی کشور است. تاریخ نشان داده است خوشحالی بیش از حد از یک رویداد و از طرف دیگر واکنش عصبی افراطی به یک اتفاق دیگر از روی ناراحتی، همواره در پایان موجبات سرخوردگی افراد را در جامعه فراهم آورده است. اینکه شادی از یک اتفاق سیاسی یا ورزشی در حد افراط پیش برود، مسئلهٔ غریبی برای ما نیست و از این رو است که در لحظه حساس و بزنگاه هر واقعه از منفعت آن غافل می‌مانیم و چه بسا سود اصلی آن اتفاق را از دست می‌دهیم و در پایان کار با متهم کردن یکدیگر علت از دست دادن آن را به هم نسبت می‌دهیم.

متاسفانه این خصیصه در قبال هر موضوع به خصوص سیاست به وفور دیده می‌شود. نمونه این امر در برجام هویدا بود. از یک سو طرفداران آن با افراط به شادی بیش از حد پرداختند و توقعاتی را از دولت طلب کردند که پس از یک ماه متوجه شدند این گستره اختیارات در محدوده یک برنامه جامع اقدام مشترک امکان پذیر نیست؛ لذا سرخورده شدند.

عده مقابل نیز با برخورد عصبی شدید نسبت به تیم مذاکره کننده، آن‌ها را خائن نامیدند، در صورتی که رهبری انقلاب پس از مدتی ترمز این امر را کشیدند و این ادبیات را محکوم کردند. نتیجه جالب اینکه اکنون طرفداران و مخالفان هیجانی برجام دچار سرخوردگی شدند و طبق عادت این حال روحی خود را ناشی از رفتار طرف مقابل می‌دانند. حال آنکه خواست و حرکت غیر منطقی خودشان باعث این موضوع شده است.

خصلت سوم: عدم مسئولیت پذیری در وقایع و کشاندن اتفاقات ناگوار به صحنه‌های بزرگ‌تر است. همگان گواه هستند، زمانی که یک مسئولیت به فردی سپرده می‌شود ابتدا در پی ایجاد راهی برای کسب منافع شخصی، سپس رزومه سازی و درپایان، انجام آن کار در سطحی‌ترین وضع برای رفع تکلیف است، به همین دلیل روحیه کار جمعی در میان ایرانیان در حداقل ترنین سطح است و تا حدودی هیچ کس از اینکه طرف دومی از کار او سردر بیاورد رضایتمند نیست و خود را عالم بی‌همتای آن فعل می‌داند.

این مقوله نوعی عدم مسئولیت پذیری را بوجود می‌آورد، زمانی که یک فاجعه ناگوار رخ می‌دهد، افرادی که تا دیروز خود را دایره المعارف مدیریت بحران معرفی می‌کردند و در نشست‌ها و همایش‌ها سخنرانی می‌کردند، پا پس می‌کشند و صرفا با انداختن تقصیر به گردن طرف مقابل آن را از خود رفع می‌نمایند. این موضوع تا حدی پیش می‌رود که افراد برای تبرئه ساختن خود حاضرند مسئله را به سطح ملی بکشانند.

بطور نمونه و کلی می‌توان مثال‌هایی ار ذکر نمود، مثلا درگیری که در تاریخ کشور ما میان دولت‌ها وشهردار‌ها بوجود آمده است، می‌تواند با برطرف کردن یک مانع کوچک اداری حل شود، اما به دلیل عدم مسئولیت پذیری طرفین این امر به جناح‌های سیاسی دو طرف کشانده می‌شود و یک دعوای تمام عیار ملی از سوی دو جناح به راه انداخته می‌شود که در پایان نه تنها مشکل را رفع نمی‌کند بلکه آن را لاینحل باقی می‌گذارد.

در مجموع این سه خصلت عمده همواره ایرانیان را آزار داده است و انداختن آن به گردن دولتی خاص یا حکومتی خاص از بهانه‌های رایجی است که صرفا برای آرامش وجدان استفاده می‌شود. خواست تک تک افراد در رفع این آسیب‌های اخلاقی در اصلاح امور موثر است و الا هیچ بخشنامه و سخنرانی قادر به حل آن نیست.

ارسال نظرات
ناشناس
۱۶:۰۱ - ۱۳۹۵/۰۲/۱۱
ایرانی ها دچار توهم مزمن و حاد خودبزرگ بینی هستند. مثلا دو نفر به نامهای پرفسور م ح و پرفسور م س را بزرگ میکنیم و بعد دچار این توهم می شویم که آنها سر آمد تمام دانشمندان جهان از ازل تا ابد هستند. در حالیکه خودمان را هم بکشیم نمی توانیم اثری علمی از آنان در اینترنت بیابیم.
ناشناس
۱۵:۵۸ - ۱۳۹۵/۰۲/۱۱
فکر می کنیم باهوش ترین ملت روی زمین هستیم، در حالیکه ایران با ضریب هوش ملی ۸۴ ، بسیار پایین تر از کشورهای اروپایی، خاوردور و آمریکای شمالی است و در رده کشورهای خاورمیانه قرار دارد.
ناشناس
۱۵:۵۵ - ۱۳۹۵/۰۲/۱۱
نژاد پرستی هم هست
ناشناس
۱۴:۲۵ - ۱۳۹۵/۰۲/۱۱
متاسفانه همه این هایی که برشمرده شد به اضافه خصلت های ناپسنددیگر،ازخصوصیات ما ایرانی هاست جالب است که خودمان رابرترازمردمان کشورهای دیگر هم میدانیم
Mehbod
۱۴:۰۹ - ۱۳۹۵/۰۲/۱۱
نظر نویسنده درس است ولی باید جنبه های دیگر هم طرح شود تا بتوان داوری درست کرد.

نخست آنکه در یک سیستم اداری و دولتی فاسد به هیچ وجه اخلاق و همبستگی اجتماعی پا نمی گیرد . بلکه هر کسی به فکر منافع شخصی اش است و به راحتی حاضر است منافع دیگران را زیر پا بگذارد. نفرت بین طبقه ها و گروه های مختلف اجتماعی هر رزو تعمیق می شود . از اینرو، افراد نسبت به درد و رنج یکدیگر سرد و بی تفاوت می شوند.

شاید بسیاری از شما روز های آغازین جنگ و همبستگی بالای اجتماعی و پایبندی به اخلاق در آحاد جامعه را به خاطر دارید . آن پیر زنی که تنها دارایی اش یک مرغ بود و به جبهه ها تقدیم می کرد را برخی از شما حتما به یاد دارید.

ما ایراد های تاریخی بسیاری در کنار خصایل نیک که می تواند ضامن ساخت یک کشور بزرگ و واقعی باشد را داریم .

وظیفه بزرگ بر دوش دولت است که باید تمام مجراهای رشد و پاگیری فساد را در سیستم ببندد . که آن هم راهکار استاندارد خودش را دارد و در تمام کشورهای پیشرفته آزموده شده است. آنگاه می توان مردم را نصیحت کرد !
ناشناس
۱۳:۵۸ - ۱۳۹۵/۰۲/۱۱
دوغ می خوریم و می گوییم به به
ناشناس
۱۵:۰۹ - ۱۳۹۵/۰۲/۱۱
اینکه خوبه درترکمنستان ومغولستان شیر ترشیده مادیان رامی خورند ومست می کنند ومی گویند به به به به.
ناشناس
۱۳:۵۷ - ۱۳۹۵/۰۲/۱۱
حرف مفت زیاد میزنیم و بیش از حد به خرافات اعتقاد داریم.
ناشناس
۱۳:۵۷ - ۱۳۹۵/۰۲/۱۱
زباله هم زیاد در طبیعت میریزیم.
ناشناس
۱۴:۴۹ - ۱۳۹۵/۰۲/۱۱
خخخ
ناشناس
۱۳:۵۵ - ۱۳۹۵/۰۲/۱۱
از دیگر خصلت ما ایرانیان این است که چنرغاز یارانه برایمان بسیار مهم تر از مبالغی است که تحت عنوان کلاهبرداری و فساد بطور غیرمستقیم از جیبمان برداشته می شود.
علی
۱۶:۰۲ - ۱۳۹۵/۰۲/۱۱
گل گفتی
ناشناس
۱۳:۵۲ - ۱۳۹۵/۰۲/۱۱
بیینین این رفتارها زمانی به خصلت و جز تفکیک ناپذیر تبدیل میشه که در قبال انجامش اصطلاحا فرد جرایزه بگیره یعنی به سود دست پیدا کنه و منافع مادی و معنوییش تقویت بشه
اینا خصلت شده چون از بالا به پایین تحمیل شده و رفتارهایی هس که به کرات از سیاستمردان و مسولان سر میزنه و وقتی به جای مجازات پاداش میگیره بین اقشار عادی هم نفوذ میکنه و میشه خرده فرهنگ
مث تملق مث زیر ابزنی و یک سری کارها که ما ایرانیها استادشیم
نتیجه اینکه: عادات و خصلت ها رو با سیاستگذاری هوشمندانه در جهت مخالف میشه تعدیل و اصلاح کرد