صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۲۷۰۰۰۷
محسن رضایی به سپاه بازگشته تا به قول خودش تجربیات گذشته را به آیندگان انتقال دهد. او از خطری می گوید که احساس کرده و دلیل رفت و آمدش به سپاه شده است.
تاریخ انتشار: ۱۲:۳۰ - ۰۳ ارديبهشت ۱۳۹۵
محسن رضایی به سپاه بازگشته تا به قول خودش تجربیات گذشته را به آیندگان انتقال دهد. او از خطری می گوید که احساس کرده و دلیل رفت و آمدش به سپاه شده است.

سبزوار رضایی میرقائد، شهریور امسال 62 ساله می شود. در سال 1360 و اوج دوران دفاع مقدس، حکم فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از سوی امام (ره) به نام "آقا محسن" که تنها 27 سال سن داشت، زده شد. رضایی با شهدای بزرگی هم‌رزم بوده و هنوز هم عکس رفقایش را در دفتر کار خود روی دیوارهای اتاقش نگه داشته است. سربازی که سردار شد، از سال 1376 با درآوردن یونیفورم سبز پاسداری به کسوت سیاستمداران درآمد، سه بار شانس خود را برای رسیدن به ریاست‌جمهوری امتحان کرد و هر سه بار ناکام ماند. او حالا دوباره به لباس پاسداری درآمده و در دانشگاه امام حسین (ع) سپاه تدریس می کند.

محسن رضایی، در گفتگو با ایسنا، از دلایل رفتنش از سپاه و بازگشتش به این نهاد پاسدار انقلاب اسلامی می گوید. او اقتصاد را اولویت اصلی ایران می‌داند و از شکست انقلاب در ایستگاه اقتصاد ابراز نگرانی می‌کند. دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام معتقد است که نتیجه انتخابات هفتم اسفند طبیعی بود و ذات جمهوریت چنین می‌طلبد که قدرت، هر از چندگاهی دست به دست شود تا به استبداد نیانجامد.

اهم اظهارات محسن رضایی در گفتگو با ایسنا را در ادامه بخوانید؛

*{در پاسخ به این سوال که آیا نگرانی باعث شده که رضایی به سپاه بازگردد؟}: یک بخشی از دلیل بازگشتم به سپاه همین است. من اگر در اقتصاد احساس خطر نمی‌کردم و نگران شکست انقلاب در ایستگاه اقتصاد نبودم و اگر نگران نبودم که زحماتی که برای انقلاب کشیده شده ممکن است در اقتصاد از بین برود، هیچ وقت از سپاه بیرون نمی‌آمدم و وارد سیاست نمی‌شدم. من اقتصاد را مهمترین ایستگاهی می‌دیدم که انقلاب در این ایستگاه آزمون سختی خواهد دید و دستاوردهای شهدای ما ممکن است در این ایستگاه زمین بخورد و با آن‌ها خداحافظی شود.

*وقتی دیدم رسیدن به این هدف طولانی شده و در دو انتخاباتی که من شرکت کردم نتوانستم ریاست جمهوری را به دست بیاورم با شرایط جدیدی در کشور مواجه شدم که اساس همان دستاوردهای گذشته را مورد تهدید قرار می‌داد؛ یعنی از بین رفتن اقتدار نظام و امنیت ملی. این اتفاق تقریبا با جریان داعش در سوریه مصادف شد که البته آن زمان هنوز داعش به عراق نرسیده بود. پیش بینی‌هایی داشتم که احتمال دارد به جای رودررویی اسراییل با ما، اعراب که اکثر مسلمان‌های جهان هستند را علیه ما بسیج کنند و این باعث شد که به این نتیجه برسم الان باید به لباس سپاه باز گردم و وقت و تلاشم را برای حفظ و اقتدار نظام بگذارم. بنابراین بازگشت من به سپاه همان دغدغه‌ای را پیگیری می‌کند که بیرون آمدن از سپاه داشت.

*من به لباس پاسداری برگشته‌ام. ورود به سپاه با ورود به لباس پاسداری فرق می‌کند. من در سپاه به دوستانمان چه در داخل و چه در خارج از کشور مشورت می‌دهم و از طرفی مشغول تربیت فرماندهان آینده در دانشگاه امام حسین (ع) هستم. چون نسل جدید سپاه دیگر آن دوران گذشته و جنگ و انقلاب را ندیده‌اند و انتقال تجربه نسل‌های گذشته، به فرماندهان آینده برایمان خیلی مهم است تا افرادی با تجربه و توانمند تربیت شوند.

*حضور افسران ارتش به دلیل اعزام گروهی از مستشاران از تیپ‌های تکاور ارتش بوده که در ماه‌های اخیر هم برای تجربه اندوزی و هم برای کمک‌های مستشاری وارد سوریه شده‌اند. در عملیاتی که در یکی دو هفته اخیر صورت گرفته و در جریان است چند نفر از این تکاوران به شهادت رسیدند. طبیعی است همزمان با پیشروی‌هایی که صورت می‌گیرد تعدادی از نیروها هم مجروح یا شهید شوند. به هر حال هر پیشرفتی هزینه‌ای دارد و در هر عملیاتی هم موفقیت‌هایی به دست می‌آید و هم تعدادی مجروح یا شهید می‌شوند.

*{در پاسخ به این سوال که برخی رسانه‌ها حضور ارتش جمهوری اسلامی در سوریه را به صحبت‌های وزیر خارجه آمریکا ارتباط می‌دهند}: نه چنین چیزی نیست چون سپاه هم پیش از این در سوریه حضور داشته است.

*من همچنان اقتصاد را اولویت مهمی می‌دانم و همین سیاست‌های اقتصاد مقاومتی را که می‌بینید، بنا بر دستور رهبر معظم انقلاب در دبیرخانه مجمع تشخیص تنظیم کردیم و به تصویب ایشان رساندیم. امسال هم از طریق دبیرخانه و خود مجمع این سیاست‌ها را در هر سه قوه از سوی رهبر معظم انقلاب نظارت و پیگیری می‌کنیم. قبول دارم هنوز اقتصاد مثل سیاست در ایران به نقطه مطلوب نرسیده و اقتصاد ما عقب ماندگی‌های زیادی دارد که باید به توازن بین اقتصاد و سیاست برسیم. چون اگر اقتصاد درست نشود ممکن است مثل شوروی، کوبا یا کره شمالی آسیب‌هایی به انقلاب و کشور وارد کند.

* من طرفدار یارانه‌های هدفمند هستم و هر نوع یارانه بی هدف را مصلحت نمی‌دانم. یارانه برای کاهش فقر، افزایش قدرت خرید مردم، افزایش تولید و اشتغال است بنابراین یارانه باید هدفمند باشد و این که به چه گروه‌های اختصاص پیدا می‌کند فرع بر این مساله است. باید ببینیم یارانه‌ها چه مشکلی از مردم را حل می‌کند؟ اگر قرار است فقر را برطرف و اشتغال را درست کند و باعث تولید شود باید به صورت هدفمند باشد. لذا نگاه به اقشار، فرع بر خود هدفمندی یارانه‌ها است.


*یارانه‌هایی که برای کاهش فقر است باید به دهک‌های پایین جامعه اختصاص داده شود اما یارانه‌هایی که برای ایجاد اشتغال است از بعد کارآفرینی و و بهره وری باید مورد توجه قرار گیرد . به نظر من، دولت می‌تواند با مصوبه مجلس، سال آینده به دهک‌های مصوب تا 100 هزار تومان پرداخت کند.

*{در پاسخ به سوالی درباره انتخابات هفتم اسفند}: قرار نیست که یک جناح مادام‌العمر در قدرت باشد. هیچ کجای دموکراسی‌های دنیا هم این چنین نیست. هیچ دلیلی وجود ندارد که همیشه اصول‌گراها یا اصلاح طلبان در قدرت باشند و حسن این نوسان در این است که جناح‌ها از حداکثر ظرفیت خود استفاده می‌کنند و از طرفی وقتی شکست می‌خورند نقاط ضعف خود را پیدا کرده و خودشان را اصلاح می‌کنند.

*لابد چهار سال دیگر کلا ورق بر می‌گردد و اصلاح طلبان کنار می‌روند و اصولگرایان می‌آیند. این قاعده‌ طبیعی در همه دنیا است و اگر چنین چرخشی نباشد دموکراسی تمام شده است چون بقای یک جناح برای همیشه در قدرت به استبداد ختم می‌شود.

*مشکل اینجاست که در ایران هر کس به اکثریت می رسد با یک رفتار غیر مدنی شروع به برخورد با اقلیت می کند، چون جنبه حقانیت به خود می‌دهد و مساله را به صورت حق و باطل تعریف می‌کند. چون ما هنوز به قواعد دموکراسی عادت نکرده‌ایم تا کسی پیروز می‌شود خود را حق مطلق می‌داند و شکست خورده را باطل مطلق. اگر این قواعد در جمهوریت ایران رعایت شود بسیاری از چالش‌ها کاهش پیدا می‌کند.

*اتفاقی که در این انتخابات افتاد این است که دو جناح بسیار به هم نزدیک هستند و این اتفاق در شورای شهر گذشته و همچنین ریاست جمهوری بین آقای روحانی و مجموع سایر کاندیداها نیز افتاد. البته انتخابات تهران تحلیل خاص خودش را دارد.


* در کل، مجلس آینده مجلسی ترکیبی خواهد بود و کمیسیون‌ها بین دو جناح تقسیم می‌شوند. در مجلس قبلی هیچ کمیسیونی در دست اصلاح طلبان نبود اما در این دوره اصلاح طلبان هم می‌توانند کمیسیون‌هایی را دردست بگیرند. رقابت ریاست نیز بین آقایان لاریجانی و عارف خواهد بود.

*من نتیجه ای را که در تهران و حتی شهرستان‌ها شکل گرفت، خیلی طبیعی می‌دانم. عوامل زیادی در این زمینه دخالت داشتند. از عوامل اقتصادی گرفته تا سیاسی و ضمن این که هماهنگی بین مجلس و دولت نیز بسیار مهم است. چون انتخابات مجلس در ابتدای یک دولت با انتخابات مجلس در انتهای یک دولت بسیار متفاوت است و مردم معمولا سعی می‌کنند مجلسی همسو با دولت را انتخاب کنند. البته اگر در دور دوم یک دولت باشیم ممکن است نتیجه انتخابات مجلس نیز متفاوت شود.

*ورود به بحث انتخابات ریاست‌جمهوری از الان، هم می‌تواند زود به حساب بیاید و هم به موقع،  زود بودن آن به دلیل این است که خلاف قوانین کشور به حساب می‌آید چون انتخابات و تبلیغات باید در دوره زمانی خودش صورت گیرد و قواعدی دارد. اما به موقع هم می‌تواند باشد چون معمولا در انتخاب رئیس جمهور باید فرصت کافی به مردم داده شود تا از کاندیداها شناخت پیدا کنند که البته این نقص قانون به حساب می‌آید و قوانین باید به گونه‌ای اصلاح شود که مردم به اندازه‌ی کافی فرصت آشنایی با دیدگاه ها و سیاست‌های کاندیداها را داشته باشند. بستگی دارد به این مساله با چه نگاهی وارد شویم.

*نظارت مجمع تشخیص به این صورت است که ما نامه‌هایی را برای سه قوه می‌فرستیم و آن‌ها گزارش‌های رسمی خود را برای ما می‌فرستند که ما این گزارش‌ها را با سیاست‌های اقتصاد مقاومتی مقایسه می کنیم و اگر مغایر با آن باشد برایشان می‌فرستیم. اگر انحرافاتی را در سیاست‌های اقتصاد مقاومتی در هر کدام از دستگاه‌های هر سه قوه ببینیم به آن‌ها ابلاغ می‌کنیم تا تغییرات صورت دهند و اصلاح کنند. اگر این اتفاق نیفتد آن زمان است که ما به رهبر انقلاب نامه می‌نویسیم و به ایشان اطلاع می‌دهیم که فلان دستگاه در فلان قوه، سیاست‌هایش مغایر با اقتصاد مقاومتی بوده و اصلاحات را هم انجام نداده است. ما درسال 94 بر سیاست‌های اصل 44 نظارت کردیم و گزارش‌های آن را خدمت رهبر انقلاب فرستادیم و امسال نیز بر سیاست‌های اقتصاد مقاومتی نظارت می‌کنیم.
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر: