یادداشت دریافتی- سید اسلام فیاضی*؛ عدول از اصل عزت نفس و وتزلزل وچرخش 180 درجه ای برخی نمایندگان راه یافته به مرحله دوم ازمواضع سیاسی شان نشان از نداشتن ثبات درشخصیت سیاسی آنان است.
اعتبار و منزلت جایگاه نمایندگی مردم اقتضایش آن است که کاندیداها علاوه ازشرایط لازم قانونی واجد یک سری ویژگیهای شخصیتی و رفتاری قابل اعتماد و مشخص دربین مردم باشند و شاید بدیهی ترین اصلی که باید در رفتار شخصی و سیاسی فرد دیده شود، داشتن عزت نفس و ثبات در شخصیت سیاسی است زیرا کاندیداها ونمایندگانی که فاقد این ویژگی اخلاقی باشند قابل اعتماد نیز نمی توانند باشند، چون جایگاه پارلمان یک جایگاه مردمی است که باید تجلی عصاره فضایل ملت باشد.
متاسفانه نتیجه انتخاب آگاهانه مردم تهران درمرحله اول باعث شده که برای برخی نمایندگان راه یافته به مرحله دوم این امر مشتبه شده و شعور اجتماعی و سیاسی مردم حوزه انتخابیه شان را دست کم گرفته و در مرحله دوم با یک چرخش 180 درجه ای از مواضع سیاسی خود عدول نمایند و با توسل به برخی فعالین سیاسی کاسب کار و لابی گر، ذلیلانه به خاطر ترس از شکست انتخاباتی سعی کنند درلیست اصلاح طلبان قرار گیرند و فکر می کنند مردم منطقه شان از حداقل شعور سیاسی برخوردار نیستند و شاید با قرار گرفتن در لیست امید،عملکرد و مواضع سیاسی گذشته شان نزد مردم فراموش شده و براحتی می توان مردم را گول زد.
متاسفانه مرگ عزت نفس و نداشتن ثبات درشخصیت سیاسی دریکی از حوزه های کشور، به حدی افتضاح سیاسی داشته است که کسی که در دوره نهم مجلس شورای اسلامی با لیست وحمایت قاطعانه جبهه متحد اصول گرایان و جبهه پایداری و با نردبان دولت قبل به مجلس راه یافته بود وحتی درمرحله اول انتخابات این دوره مجلس شورای اسلامی نیز با حمایت و لیست اصول گرایان به مرحله دوم راه یافته است، با یک چرخش 180 درجه ای براحتی در لیست اصلاح طلبان قرار گیرد.
حال این رفتار سیاسی با کدام منطق سیاسی وحزبی سازگار است، مشخص نیست. البته این شخص سابقه چرخش 180 درجه ای و نمک نشناسی نسبت به کسانی که او را به جایگاه نمایندگی رسانده اند را در کارنامه عملکردی خود دارد، بطوری که ایشان از شش ماه مانده به پایان عمر دولت قبلی نسبت به برخی مسئولین دولت قبلی که جایگاه نمایندگی مجلس را مدیون آنان است ،چنین عملکرد ناصوابی را نشان داده است.
واقعا" این رفتارهای سیاسی از مدعیان خدمت، به مانند واعظی است که مردم را به نیکی دعوت می نماید ولی خود کار دیگر می کند. تمسخر شعور سیاسی مردم ازسوی چنین اشخاصی تا جایی است که فرد خود را سوپر اصلاحاتی هم معرفی می نماید.
البته این امر گویای یک واقعیت دیگر هم است وآن اینکه ایشان با انگیزه ماندن درقدرت سیاسی دست به هرکاری می زند ولی جریان سیاسی که مدعی کارسیاسی است با کدام منطق سیاسی و حزبی از چنین شخصی حمایت می نماید؟ البته که هیچ منطق حزبی و سیاسی وجود ندارد مگر مثل معروف "آدم دروغگو هر طماعی را گول می زند."
جالب تر اینکه این شخصی که درمرحله دوم درلیست اصلاح طلبان قرار گرفته است درقضایای سال 1388 از بازپرسان دادستان وقت بوده و ارتباط سیاسی خود را با آقایان رحیمی ومشایی از همین سالها پیدا نموده بود و براساس همین ارتباط دوستانه و معامله گرایانه جزء نمایندگانی بود که درقضیه رد صلاحیت آیه الله هاشمی رفسنجانی از امضا کنندگان نامه تشکرآمیز از شورای نگهبان بود.
البته قصد نویسنده این سطور تبیین عملکرد چنین نمایندگانی نیست بلکه بیان این واقعیت است که هنوز ما از بستر های حزبی برای انتخاب شایسته برخوردار نیستیم وبه همین خاطرهم افراد وهم احزاب براحتی مثل آب خوردن از اصول اولیه خود برای تصاحب قدرت ، دست می کشند وبراحتی و در روز روشن دروغ می گویند و این درحالی است که درکشورهایی که ادعای اسلامی ندارند، دروغ گفتن جزء زشت ترین ومنفورترین عمل برای سیاستمداران محسوب می شود. ومردم حاضر نیستند به هردلیلی به این سیاستمداران اعتماد کنند.
* رییس مجمع فرهنگیان ایران اسلامی استان آذربایجان شرقی
هر جا که باد میوزد همانجا تشریف دارند!!