رئیسجمهور سابق با بیان اینکه ما با زبان منطقی، استدلال و احترام با تمام ملتها گفتوگو میکنیم، گفت: هرگز مقابل زورگویی مستکبران و شیاطین بینالمللی تسلیم نخواهیم شد.
به گزارش فارس، محمود احمدینژاد ظهر امروز در جمع زائران راهیان نور در یادمان شهدای گمنام شلمچه اظهار کرد: این سرزمین وجب به وجبش افتخار و عظمت ملت و محل ظهور مردان و زنانی است که با عبور از زمان و مکان، حقیقت انسانی خود را یافته و راه خود را پیدا کردهاند.
وی ادامه داد: اگر ایران امروز امنیت، ایستادگی، عزت و همبستگی دارد، مرهون فداکاریهای این زنان و مردان است و امروز آمدهایم که به خاطر بیاوریم چه مظلومیتهایی بر سر ملت ایران رفته است.
رئیس جمهور سابق افزود: ایران غیر از آزادی و استقلال دنبال چیزی دیگری نبود و مستکبران و شیاطین بینالمللی که شعار حقوق بشر سر میدهند با تمام توان به میدان آمدند تا صدای حقطلبی ملت ایران را خفه کنند.
احمدینژاد تصریح کرد: مستکبران و ظالمان عالم تصور میکردند 7 میلیارد جمیعت جهان را تحت سیطره و سلطه خود دارند، اما هنگامی که صدا حقطلبی ملت ایران را شنیدند و دیدند این ملت در مقابل آنها ایستاده به اوج عصبانیت رسیدند.
وی افزود: به همین خاطر تمام قوانینی که خودشان وضع کرده بودند را زیرپا گذاشتند و 8 سال ایران را مورد تهاجم همهجانبه قرار دادند.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام متذکر شد: تمام این هجمهها برای این بود که ایران اسلامی شعلهای را برافروخت و پرچمی را بلند کرد که این شعله و پرچم، راه آزادی ملتها را نشان میداد و شیطان هم قسم خورده که نگذارد انسانها به قله برسند.
احمدینژاد با بیان اینکه نباید اجازه دهیم تاریخ فراموش شود، اظهار کرد: متجاوزترین متجاوزان تاریخ، ایران را متهم کردند و 8 سال علیه ایران همهجانبه جنگیدند و عدهای میخواهند این مسئله را به فراموشی بسپارند.
وی تبیین کرد: ما منطق و مکتب داریم و با زبان منطقی و استدلال و احترام با تمام ملتها گفتوگو میکنیم، اما اگر کسی مسلسل زور را به سمت ایران نشانه برود، هرگز در مقابل زورگویی زورگویان، تسلیم نخواهیم شد.
رئیس جمهور سابق در پایان سرزمین راهیان نور را یک تاریخ خواند و گفت: باید شکرگزار خداوند باشیم که بار دیگر توفیق داد و در این سرزمین که عید ما را پرشکوه، زیبا، پرمعنا و هدفمند کرده، حضور پیدا کنیم و بار دیگر آثار رادمردیها، رشادتها، شهادتها و ایستادگی ملت ایران را ببینیم.
واقعا ...
این حرف رو باید طلا گرفت مخصوصا سال 84 تا 92 را اصلا نباید فراموش کرد.
اونقدر بایست تا زیر پات علف سبز بشه عمرا اگر مردم ایران بزارن تو و تفکرت برگرده
ولمون کن
خدایا نجاتمون بده
مگر تموم نشده ایشون !
رو کدوم موضع ایشون ایستادن؟
رو هاله نور یا 11 روز خانه نشینی ؟
چطور مردم از این رفتار دلاوری را نتیجه می گیرند ؟
حتماً تا کنون با فردي مواجه شده ايد که اگر در يک مهماني، ضيافت و يا سمينار در مرکز توجه قرار نداشته باشد، دچار رنج و مشقت فراوان مي شود و از آنجا که معمولاً فاقد هر نوع شايستگي جسمي، فردي و اجتماعي در خور تحسين است، براي جلب توجه سايرين، در تعاملش با ديگران از روش هاي اغواگرانه ، همچون لبخندهاي ساختگي و بي مورد و جملاتي با بار احساسي سطحي به طور مبالغه آميزي سود مي برد. بر اساس DSM-IV-TR و همچنين ICD-10 اين افراد حتي در برخوردهاي رسمي و سياسي به طرز نامناسبي خودماني رفتار مي کنند، اينها تشنه سيري ناپذير توجه اند و براي به دست آوردن نظرها و آراي ديگران از هر فرصتي سود مي جويند، حتي اگر به قيمت نابودي منافع درازمدت خود يا افرادي باشد که مسؤوليت آنها با وي است. تصميمات بحث انگيز و پيشنهادات احمقانه در موضوعات مختلف، در يک نقطه با هم تلاقی مي يابند و آن جستجوی شنوندگان در احوالات کسي است که اين اظهارات را ايراد نموده است! اين افراد معمولاً کلامشان عاری از جزئيات و مستندات معتبر مي باشد و به طور افراطي بر حدس و گمان و انديشه هاي پوشالي و کودکانه استوار است، اين افراد هرچند خيالباف و دروغگو هستند، در عين حال به شدت ساده لوح مي باشند و به راحتي تحت تأثير قرار گرفته و فريب مي خورند.از ويژگي هاي ديگر اين افراد از دست دادن حس واقعيت سنجي در مواقعي است که تحت فشار رواني قرار مي گيرند. به عنوان مثال اين اشخاص به علت حس خودکم بيني نافذي که بر آنها حاکم است اگر براي نخستين بار به محفلي بسيار پرشکوه و رسمي پا بگذارند (تا چه رسد به سخنراني)، دچار استرس شديدي مي شوند تا حدي که براي مدت کوتاهي ممکن است دچار حالت هايي نظير شخصيت زدايي يا واقعيت زدودگي شوند. در اين حالت، خود و جهان اطراف خود را به طور واقعي درک نمي کنند و گويي در رويا به سر مي برند و به صورت گذرا دچار توهمات شنوايي يا بينايي مي شوند؛ مثلاً در اطراف خود هاله اي نور احساس مي کنند. خوشبختانه اين تجربيات با تکرار حضور در اين مجامع بر طرف مي شود. بر اساس مراجع، چنين فردي مبتلا به اختلال شخصيت نمايشي (هيستريونيک) مي باشد.
چنين بيماري، معمولاً در معرض خطر ابتلا به اختلال شخصيت ديگري به نام اختلال شخصيت خودشيفته (نارسيسيستيک) مي باشد. فرد مبتلا به اختلال اخير دچار يک احساس خود بزرگ بيني فوق العاده است ولي آنچه جالب توجه است اين موضوع است که چون اختلال شخصيت نمايشي، فرد خود شيفته در درون خويش از احساس حقارت و خود کم بيني رنج مي برد و بر اساس واکنشي ناخودآگاه خود را در نقطه مقابل آنچه واقعاً تصور مي کند نشان مي دهد؛ کلام و گفتار فرد خود شيفته همواره به طور محسوسي حول اهميت فردي شخص وي دور مي زند. او خود را فردي استثنايي مي پندارد و همواره حوادث را طوري تفسير مي کند که به ديگران نيز اين باور را القاء نمايد؛ ولي در اين راه آنچنان افراط مي کند که گاه تا حد زيادي سخنانش مسخره و احمقانه به نظر مي رسد. او همواره مستقيماً و يا به طور غيرمستقيم اين گونه وانمود مي کند که هيچ کس پيش از او به خوبي و شايستگي او نبوده است . او نيازمند اين است که به شکل افراطي تحسين شود و براي ارضاء اين نياز اگر بتواند با هزينه هاي بسيار به اقداماتي بيهوده و سفرهايي پرخرج مبادرت مي ورزد تا هر چه بيشتر امکان ابراز و تماشاي اين تحسين ها فراهم گردد .هيچ چيز به اندازه يک انتقاد او را برآشفته نمي سازد و معمولاً به شکلی زننده، مخالفين و منتقدين خود را تحقير و تخريب مي کند. آنچه عمده مشغوليت ذهني او را تشکيل مي دهد چيزي جز محبوب بودن تا حد دست نيافتني و عهده دار بودن مسؤوليت هاي مهم و استثنايي نيست. او خود را يک قهرمان مي پندارد و اساساً نمايش بسيار بچه گانه اي از تواضع دارد. در عين حال هيچگاه اشتباه نکرده و نمي کند و در بدترين شرايط و وضعيت از اعمال، تصميمات و مهم تر از همه از شخص خودش دفاع مي کند. او دارای شخصيتي چاپلوس پرور است، و به تدريج همه دوستان دلسوز و حقيقي خود را از دست مي دهد. با کمال تأسف اين اختلال از صعب العلاج ترين اختلالات رواني است.