علی مطهری معتقد است اعلام استقلال لاریجانی از اصولگرایان در انتخابات مجلس دهم اقدامی درست اما دیرهنگام بود.
علی مطهری دیگر سالهاست که از سایه صِرف «فرزند» شهید مطهری بودن بیرون آمده است و تبدیل به یک چهره نام آشنا در عرصه سیاست ایران شده است، گرچه او در انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی به مثابه دوره پیشین در ابتدا ردصلاحیت شده بود ولی در بررسی نهایی صلاحیتش تایید شد و توانست بعد از محمدرضا عارف، رای دوم کلان شهر پایتخت را از آنِ خود کنند.
به گزارش خبرآنلاین وی در گفتگویی نوروزی به این موضوع اشاره کرده و گفته است«طبیعی است که از ردصلاحیتم ناراحت شوم چون در دوران نمایندگی خود جز حرف حق و دفاع از ملت سخنی بیان نکرده بودم با این وجود دور از هیاهو و اعتراض بلند در راستای تایید صلاحیتم تلاش کردم.»
وی معتقد است مردم در انتخابات هفتم اسفند تندروها را ردصلاحیت کردند و به آنها گفتند که تاریخ مصرف تندروی در خانه ملت تمام شده است و ملت بیش از همیشه از خانه خودش محافظت می کند.
نماینده تهران در خانه ملت در بخش دیگری از این گفتگو اعلام استقلال علی لاریجانی _داماد خانواده مطهری _ از اصولگرایان را اقدامی درست اما دیرهنگام دانست. مطهری می گوید نمی توان تصور کرد علی لاریجانی با افرادی چون حمید رسایی دور یک میز بنشینند و یک تصمیم واحد بگیرند. وی به اصولگرایان هشدار می دهد که اگر در مسیر 10 ساله خود پیش بروند محکوم به نابودی هستند و از سوی مردم مورد پذیرش قرار نمی گیرند.
اهم اظهارات علی مطهری با ویژه نامه نوروزی روزنامه آرمان را در ادامه بخوانید؛
*امیدواریم مجلس دهم همانطور که از گرایش منتخبانش هویداست مجلسی میانه رو و اعتدالی باشد که دیگر شاهد تندرویهایی نباشیم که در مجلس نهم رخ داد و ضربههای بدی به کشور زد.
*موضوع ردصلاحیتم را که متوجه شدم تصمیم گرفتم در آرامش به حل و فصل موضوع بپردازم. البته در فضای مجازی به این موضوع اعتراض کردم و نوشتم که حقالناس رعایت نشده است و بسیاری از خوشفکران و منتقدان منصف از حضور در انتخابات بازماندند. طبیعی بود که از این موضوع ناراحت شوم چون در دوران نمایندگی خود جز حرف حق و دفاع از ملت سخنی بیان نکرده بودم. به دور از هیاهو و اعتراض بلند در راستای تایید صلاحیتم تلاش کردم تا اینکه از سوی یکی از مراجع نزدیک به شوری نگهبان مطلع شدم که حکم تایید صلاحیتم صادر شده است. برایم سوال بود که چرا باید من را ردصلاحیت کنند؟ در کدام بخش غفلت کرده بودم که رد صلاحیت شدم؟ مگر وظابف نمایندگی جز دفاع از حقوق مردم و تصویب مصوباتی برای آنان و آبادی کشور است؟
*تصور من این است که آقای روحانی از جایگاه رییس جمهور طبق وعدهای که برای دفاع از حقوق کاندیداها داده بود تلاشهایی کرد، البته نه تنها برای من بلکه برای همه ردصلاحیت شدگانی که مستحق رد شدن نبودند. برخی دیگر از مسئولان کشور هم میتوانند در این امر رایزنی کرده باشند.
*{در پاسخ به این سوال که چرا جریان تندرو رایزنی رییس جمهور برای ردصلاحیت شدگان را دخالت در امر بررسی صلاحیتها عنوان میکرد}: این اظهارات آنها ناشی از ترس است چون آنها در مجلس نهم هرآنچه میخواستند انجام دادند و کسی مانع شان نشد اما در نهایت چه شد؟ مردم آنها را ردصلاحیت کردند و گفتند تاریخ مصرف تندروی در خانه ملت تمام شده و ملت بیش از همیشه از خانه خودش محافظت می کند.
*دلیل حضور پرشکوه مردم در انتخابات 7 اسفند چیست؟ پاسخ مشخص است، آنها دیگر مانند گذشته به اصلاحطلب و اصولگرا توجهی ندارند، چنانکه همه دیدند اصولگرایانی مانند کاظم جلالی و بهروز نعمتی در لیست ائتلافی اصلاحطلبان حضور داشتند و مردم بدون مرز کشیدن میان آنها به تمام لیست رای دادند. مردم با این حضور اعلام کردند که با وجود برخی نواقص و کاستی در کشور اما خواهان برتری کشورشان هستند و برای رسیدن به این هدف حاضر هستند دلخوری و گلایه هایشان که شاید به حق هم باشد را فراموش کنند. اما این فراموش کردن برای همیشه نیست و با مشاهده عملکرد بد منتخبانشان آنها را کنار خواهند زد همانطور که در انتخابات هفتم اسفند به آنهایی رای ندادند که کام شان را تلخ کرده بودند و در مسیر پیشرفت کشور و رفع مشکلات گام برنداشتند.
*{در پاسخ به سوالی درباره اعلام استقلال لاریجانی در انتخابات مجلس}: تصمیم درست اما دیرهنگامی بود. یعنی آقای لاریجانی باید خیلی زودتر استقلال خود را از جریان اصولگرایی اعلام می کرد. اصولگرایان دچار تشتت افکار شده بودند یعنی اندیشه ها و اهداف آنان با یکدیگر همخوانی نداشت بنابراین دور یک میز نشاندن آنها برای یک تصمیم واحد دور از واقعیت شده بود. لاریجانی با درک این موضوع راه خود را جدا کرد.
*جریان اصولگرایی با روش و تفکر و عملکردی که در 10 سال گذشته داشته است محکوم به نابودی است و اگر در اصول و مبانی فکری و عملی خود بازنگری نکند دیگر از سوی افکار عمومی قابل پذیرش نیست. نمونه آن را در انتخابات هفتم اسفند دیدیم.
*تصور میکنید جریان اصولگرایی که فکر میکند آقای لاریجانی و آقای رسایی را برای تصمیم گیری واحد به دور یک میز بنشاند به چه نتیجه ای خواهد رسید؟ اصلا به این سوال پاسخ داده شود که اشتراکات فکری جبهه پایداری با آقای لاریجانی و دیگر همفکران او در مجلس چیست؟ خروج لاریجانی و کاظم جلالی از اردوگاه اصولگرایی اقدام مفیدی بود و بهتر بود زودتر اتفاق می افتاد.
*برجام مهمترین اتفاق سال 94 بود که از سوی تیم مذاکره کننده حاصل شد.مخالفان برجام در مجلس چنان سخن می گفتند که انگار مذاکره و توافق با دشمن خلاف اسلام و عزت است. من به این مخالفان یادآوری کردم که یادشان نرود مشغول مخالفت با چه موضوعی هستند. ولی با صبوری و تدبیر تیم مذاکره کننده و حمایتهای مقامات کشور توافق حاصل شد. همین موفقیت هستهای دولت یکی از عوامل مهم حضور گسترده مردم پای صندوق های رای بود.
*اینکه میگویند صدای ملت شکست خورده است را قبول ندارم چون توانستیم به بخشی از اهداف خودمان برسیم. صدای ملت یک جریان خوب و مفید است اما هنوز به آن اندازه که نیاز است شناخته نشده است. صدای ملت تشکل جوانی بود که قابل مقایسه با اصولگرایان و اصلاح طلبان نیست اما سیر سیاسی جامعه را که نگاه کنید نباید خط سوم را تمام شده تلقی کنید و نیاز به نقش آفرینی این جریان احساس خواهد شد. صدای ملت برای حقوق شهروندی ارزش زیادی قائل است. البته سعی دارد از افراط و تفریط هم به دور بماند.