روزنامه جوان وابسته به سپاه پاسداران در سرمقاله خود نوشت: اخیراً حجتالاسلام والمسلمین سیدحسن خمینی هدف از ورود خود به انتخابات خبرگان رهبری را جلوگیری از مصادره امام عنوان کرد.
این مدعا از جهات مختلف قابل بررسی و نقد است. اول اینکه مدعای ایشان از موضع بسیار بالاست و نوعی اعتراض به فهم دیگران از امام است. دوم اینکه عضویت در مجلس خبرگان چگونه این مهم را محقق میسازد که امروز امکان آن برای سیدحسن نیست؟ سوم اینکه آیا مصادره امام امکانپذیر است؟ و افراد یا جریانات مدنظر سید حسن خمینی چه کسانی هستند؟ امام به سان یک رودخانه است که هر کس به اندازه فهم و وسع خود جویی از آن میکشد و سرزمین اندیشه و سیاست خود و جامعه پیرامون خود را آبیاری میکند.
اندیشه و سیره امام مضبوط و مکتوب است. بنابراین چون کلام و سخن امام مستند است امکان انحراف آن وجود ندارد و هرگونه انحراف از آن قابل نورتابانی و ملامت شدن است.
بنابراین امکان مصادره امام توسط افراد و جریانات سیاسی و فکری وجود ندارد. لذا باید نقطه هدف سید حسن را حاکمیت دانست. در این صورت باید گفت گردانندگان اصلی نظام هنوز همراهان اماماند. هنوز همراهان قبل و صدر انقلاب که امام را با همه وجود درک کردهاند در مصادر امورند. از فقهای فعلی شورای نگهبان سه نفر منصوب امامند. رئیس مجمع تشخیص مصلحت مدعی انحصاری چفت و بست با امام است. رهبری حی و حاضر توصیه شده صریح امام است.
رئیسجمهور مستقر از قبل از انقلاب تاکنون خود را شاگرد امام میداند و ... بنابراین سیدحسن به جهت سن و سال در درک امام از افراد ذکر شده عقبتر است و اگر ایشان امام را از متن و مکتوب میشناسد، این فرصت در اختیار دیگران هم هست، اما اگر براساس ژنتیک این حق را برای خود قائل است، این قاعده منسوخ شده است. نه دموکراسی، نه اسلام و نه امام چنین حق و امتیازی را به کسی ندادهاند. اگر به صحنه سیاسی کشور بنگریم و بخواهیم مصادیق انسانی سخن سیدحسن را پیدا کنیم، چه کسانی خواهند بود؟ با توجه به کانتکس سیاسی که سیدحسن خود را در آن تعریف کرده و شناخته میشود، یا منظور او مصادره امام توسط اصل نظام است یا بزرگان جریان اصولگرا. اگر اصل نظام را اینگونه میبیند که قاعدتاً باید همینطور باشد و سیدحسن نیز باید اصرار نظام بر امام را قدر بداند و بدان ببالد اما اگر شخصیتهای جناح مقابل خود را مدنظر دارد، با مرور مصادیق انسانی موجود چنین فهمی دور از ذهن خواهد بود. آیا زاکانی، توکلی، باهنر، لاریجانی، مصباح، فدایی، ولایتی و... چنین قصدی را کردهاند؟ قطعاً هیچکس پاسخ مثبتی به این سؤال نخواهد داد. الا اینکه بگوییم ناراحتی سیدحسن این است که چرا تفسیر سکولارها از امام، مبنای حرکت نظام جمهوری اسلامی نیست؟
مواضع پایگاه اطلاعرسانی جماران، ملاقات مکرر سیدحسن با سران فتنه و زندانیان آنان و عکسهای یادگاری، ناراحتی چندباره وی از پخش سخنان امام از سیما (در فتنه 1388)، حمایت رسانههای خاص از وی و... نشان میدهد که سیدحسن دقیقاً خود را در کانتکسی تعریف کرده است که نه با اعتقاد که با نفاق به دنبال مصادره امام بودهاند.
از سیدحسن باید پرسید پرنواختترین و پرتکرارترین مفاهیم توسط امام چیست و نسبت شما با آنها چگونه است؟ دقت در صحیفه امام نشان میدهد که «جهانخواران»، «اسلام ناب محمدی»، «استکبار»، «محرومین و مستضعفین»، «دعوت و صدور انقلاب»، «دائمی بودن مبارزه»، «عدم جدایی دین از سیاست»، «نه شرقی و نه غربی»، «نفی اشرافیگری»، «حقوق مردم»، «جامعیت اسلام در پاسخگویی به نیازهای بشر امروز»، «دفاع از مردم مظلوم فلسطین»، «جهانی بودن نهضت»، « نفی صهیونیزم» و... گفتمان اصلی امام را تشکیل میدهند. بدون حب و بغض از سیدحسن سؤال میکنیم در گفتمان، سیره، مکتوبات و مواضع جنابعالی این مفاهیم کجا قرار میگیرد؟ شما کمتر هفتهای است که مدعیان «گریزی از سکولاریسم نیست» را زیارت نکنید در عین حال همه عمر امام صرف این جمله شده که «اسلام همه چیزش سیاست است».
اکبر گنجی به عنوان یکی از دشمنان صادق نظام جمهوری اسلامی که دشمنیاش را پشت امام و توأم با نفاق نمیکند، اینگونه از مصادرهکنندگان امام پردهبرداری میکند: «برخی از اصلاحطلبان مدعی قرائتی جمهوریخواهانه از آرای آیتالله خمینیاند، گویی در هرمنوتیک هرج و مرج مطلق حاکم است و از هر کس به هر قرائتی [که] حتی کاملاً معارض با متن است و گمان میکنند هرمنوتیک معجزهگر است و میتواند از چاه اقتدارگرایی، دموکراسی و آزادی بیرون کشد. از آن جالبتر به صراحت میگویند که ما نباید بگذاریم آیتالله خمینی در جبهه مقابل – یعنی در جبهه محافظهکاران- قرار گیرد.اگرچه ایشان به دموکراسی و آزادی اعتقادی نداشت ولی ضرورتهای سیاسی ایجاب میکند که آیتالله خمینی در جبهه دوم خرداد باشد. لذا بگوییم که او جمهوریخواه و دموکرات و آزادیخواه بود، اما این رویکرد استفاده ابزاری از او برای مقاصد سیاست نه چیز دیگر است.»(1)
بنابراین وقتی دموکراسیخواهان، مشروطهخواهان و در یک کلمه سکولارها در عین اعتراف به دوری فکری از امام، به دنبال مصادره امام هستند، سیدحسن نه تنها ناراحت نمیشود بلکه اصرار بر هویدایی روابط با آنان دارد. تراز امام تراز انقلاب جهانی است. هیچ انسان دلسوز و مؤمن به انقلاب چنین مصادرهای را نه صحیح میداند و نه ممکن، اما اگر بخواهیم در حوزه حکومت (نه دانشگاه و حوزه) امام را تفسیر کنیم هیچ مرجعی با صلاحیتتر از رهبران انقلاب اسلامی و مجلس خبرگان نیست.
دوما فرضا این گفته سپاه باشه , کجاش ورود در سیاست و جناح بازی است؟ ایا دفاع از امام جناح بازی است؟
سوما , دفاع از اسلام و انقلاب اسلامی اولین اصل وجودی سپاه است , و این ورود در جناح بازی نیست , دفاع از ریشه است
چهارما ایا امام نبود که خانواده اش را از ورود به سیاست منع میکرد ؟ اصراز نوه بزرگوار امام برای ورود به سیاست چیست؟(خبرگان رو نمیگم , کلی میگم , مواضع سیاسی و دفاع از جریان های خاص)
پنجما , ایا خود امام نبود که دستور بازداشت فرزندش را صادر کرد ,؟ ایا امام به خودش توهین کرد ؟ این مقاله که یک انتقاد ساده بود,
ششما , شعار زنده باد مخالف من کجاست؟!
لطفا
بمب اتم از وسعت سیلوها گشته خجل
ناو دشمن زمین گیر میکنیم با قایقان تندرو
نویسنده محترم روزنامه جوان امیدوارم مطلب را گرفته باشند
شما فکرمی کنید وقتی امام می گفت اسلام امریکایی ؟؟؟؟ایا منظورش من با سواد دیپلم بود یا ایت الله های دوربرش خودش ، که بامبارزه واصولا هرنوع حرکتی مخالف بودند
و حال موسسه ی امام خمینی را اداره میکنند...
در مورد اصالت ژنتیک هم کلا خیلی وارد مبحث نشوید به نفعتان است برادر...
«ورود سیاست در ارتش شکست ارتش است، این را باید بدانید و شرعاً جایز نیست».
برخلاف برخی تحلیلهایی که اخیراً در مورد لزوم جانبداری بسیج و سپاه از رشد و توفیق احزاب و جناحهای سیاسی خاص و خالص دینی می شود امام خمینی در همین سخنرانی ـ و در فرازهایی دیگر که نقل خواهد شد ـ ورود قوای نظامی و بسیج به عرصه مناقشات سیاسی حتی به نفع خالصترین جناحها و جریانهای صددرصد اسلامی را نیز صراحتاً نهی کرده است. امام می فرماید:
«من عرض می کنم به همه این قوا و به فرماندهان این قوا که این افراد در هیچ یک از احزاب سیاسی، در هیچ یک از گروهها وارد نشوند. اگر ارتش یا سپاه پاسدار یا سایر قوای مسلحه در حزب وارد بشود، آن روز باید فاتحه آن ارتش را خواند. در حزب وارد نشوید، در گروهها وارد نشوید اصلاً. تکلیف الهی ـ شرعی همه شما این است که یا بروید حزب یا بیایید ارتش باشید؛ مختارید از ارتش کناره گیری کنید بروید در حزب، میل خودتان، اما هم ارتشی و هم حزب، معنایش این است که ارتشی باید از ارتشی اش دست بردارد، بازیهای سیاسی باید توی ارتش هم وارد بشود. در هر گروهی که وارد هستید باید از آن گروه جدا بشوید، ولو یک گروهی است که بسیار مردم خوبی هم هستند، ولو یک حزبی است که بسیار حزب خوبی هست، لکن اصل وارد شدن در حزب برای ارتش، برای سپاه پاسداران، برای قوای نظامی و انتظامی وارد شدنش جایز نیست، به فساد می کشد اینها را. و من عرض می کنم که کسانی که در رأس ارتش هستند و کسانی که در رأس سپاه پاسداران هستند موظف هستند که ارتش را و سپاه را و سایر قوای مسلح را از احزاب کنار
«ما که می خواهیم که سپاه و ارتش جنداللّه باشند و دسته بندی نداشته باشند و جهات سیاسی را کنار بگذارند، برای اینکه اگر جهات سیاسی و مناقشات سیاسی در سپاه رفت و در ارتش رفت، باید فاتحه این سپاه و ارتش را ما بخوانیم»
«برای سپاهیها جایز نیست که وارد بشوند به دسته بندی، و آن طرفدار آن یکی، آن یکی طرفدار آن یکی. به شما چه ربط دارد که در مجلس چه می گذرد؟ در امر انتخابات باز هم به من اطلاع دادند که بین سپاهیها هم باز صحبت هست. خوب! انتخابات در محل خودش دارد می شود، جریانی دارد، به سپاه چه کار دارد که آنها هم اختلاف پیدا کنند؟ برای سپاه جایز نیست این. برای ارتش جایز نیست این. سپاهی را از آن تعهدی که دارد، از آن مطلبی که به عهده اوست باز می دارد و همین طور ارتش را. و ما در گفتارمان، در کردارمان که در محضر خدای تبارک و تعالی واقع است، باید فکر بکنیم...»
امام خمینی در سال 62 خطاب به نماینده خویش در سپاه پاسداران (شهید محلاتی) و مسئولین سپاه اصفهان می فرماید:
«...اصفهان مردم خوب و متدینی دارد، آقایان که آنجا می روند توجه داشته باشند که به هیچ کس گرایش پیدا نکنند، و سعی کنند سپاه مستقل باشد، البته نسبت به همه با صمیمیت برخورد کنید، سعی کنید اختلاف نظرها را که در تمام جاهاست به سپاه نکشانید.»
این عین سخن امام خمینی است که زمان تشکیل وزارت سپاه فرموده است:
«باید سعی کنید جهات سیاسی در سپاه وارد نشود، که اگر افکار سیاسی وارد سپاه شود جهات نظامی آن از بین می رود. همیشه به سپاه سفارش کنید که آنان خودشان را یک جنگنده خدمتگزار مردم بدانند»
«عمده در این جمهوری بعد از حفظ جهات اسلامی این است که بین سپاه و مردم سپاه و ارتش اختلافی نشود، که بحمدالله امروز نیست. شما باید سعی کنید جهات سیاسی در سپاه وارد نشود، که اگر افکار سیاسی وارد سپاه شود، جهات نظامی آن از بین می رود»
و امام خمینی در پیام 29 فروردین 1361 خطاب به تمامی نیروهای نظامی چنین می نویسد:
«از امور مهمی که باید تمام نیروهای مسلح از آن پیروی کنند و اغماض از آن به هیچ وجه نمی توان کرد و باز هم تذکر داده ام، آن است که هیچ یک از افراد نیروهای مسلح، چه رده های بالا یا پایین در حزب و گروهی با هر اسم و عنوان نباید وارد شوند، هرچند آن حزب و گروه صددر صد اسلامی و به جمهوری اسلامی وفادار باشند. و هر کس در یک حزب و گروه وارد شد باید از ارتش و سپاه و سایر قوای انتظامی و نظامی و قوای مسلح خارج شود. و فرماندهان و مسئولان موظف هستند که هر کس در یکی از احزاب یا گروههای سیاسی یا دینی وارد شد به او تذکر دهند که از حزب و یا گروهها و یا سازمان خارج شود، و اگر تخلف کرد او را از ارتش یا دیگر قوای مسلح اخراج کنند، و همه افراد موظف اند چنین اشخاصی را به فرماندهان معرفی نمایند. و باید توجه داشته باشند که ورود قوای مسلح در احزاب و گروهها و سازمانها، پایه قوای مسلح را متزلزل خواهد کرد و غفلت از این امر موجب پیگرد خواهد بود.»
در برخی از تحلیلها چنین زمزمه می شود که نهی و هشدارهای امام مربوط به ارتش و سپاه است و شامل بسیج نمی شود همچنین چنانکه نقل شد برخی نهی امام را مربوط به یک دوره خاص در انتخابات مجلس دوم و یا سوم دانسته اند، فرازی که ذیلاً نقل می شود، از وصیت نامه جاوید امام خمینی است که آن را برای همیشه و خطاب به همه وفاداران به راه و رسم انقلاب اسلامی به نسل حاضر و نسلهای اینده نوشته اند. اهمیت این موضوع بدان حد بوده است که امام آن را در بندی مستقل خطاب به نیروهای مسلح آن هم در وصیتنامه آورده است که در آن وصایا و خط مشیهای اصولی و تأویل ناپذیر خویش را به عنوان منشور همیشگی انقلاب اسلامی ابلاغ کرده است.
آنانکه به راه و رسم امام وفادارند و هزاران بار در شعارهای حقیقتاً برخواسته از عمق جانشان از بی وفایی کوفی صفتان تبری جسته و تا پایان عمر به رهروی راه امام پیمان دارند خصوصاً فارغ التحصیلان «مدرسه عشق»، بسیجیان دریادل و سپاهیان عزیز، تفسیر و منظور امام را از خود کلام امام و از متن وصیتنامه او بجویند که فرمود:
«وصیت اکید من به قوای مسلح آن است که همان طور که از مقررات نظام، عدم دخول نظامی در احزاب و گروهها و جبهه ها است به آن عمل نمایند؛ و قوای مسلح مطلقاً، چه نظامی و انتظامی و پاسدار و بسیج و غیر اینها، در هیچ حزب و گروهی وارد نشده و خود را از بازیهای سیاسی دور نگه دارند. در این صورت می توانند قدرت نظامی خود را حفظ و از اختلافات درون گروهی مصون باشند. و بر فرماندهان لازم است که افراد تحت فرمان خود را از ورود در احزاب منع نمایند. و چون انقلاب از همه ملت و حفظ آن بر همگان است، دولت و ملت و شورای دفاع و مجلس شورای اسلامی وظیفه شرعی و میهنی آنان است که اگر قوای مسلح، چه فرماندهان و طبقات بالا و چه طبقات بعد، برخلاف مصالح اسلام و کشور بخواهند عملی انجام دهند یا در احزاب وارد شوند که ـ بی اشکال به تباهی کشیده می شوند ـ و یا در بازیهای سیاسی وارد شوند، از قدم اول با آن مخالفت کنند. و بر رهبر و شورای رهبری است که با قاطعیت از این امر جلوگیری نماید تا کشور از آسیب در امان باشد.»
سه خط آخر ثابت می کند که امام خمینی چقدر دوراندیش و آینده نگر بوده اند.والله به عیان اثبات این پیش بینی را می بینیم.آقایان شما را به خدا اگر واقعا" به امام خمینی اعتقاد دارید همین سخنان ایشان را بخوانید و از خودتان خجالت بکشید که با این نهادی که برآمده از متن انقلاب و مردم است چه کرده اید.
جالب است كه ايت الله هاشمي را مدعي انحصاري چفت و بست به امام توصيف نموده اند كه اين انگ دقيقا با اقاي مصباح و كادر ايشان قابل انطباق است
"كانتكس" ؟
حماسه خیبر
حماسه عملیات محرم
حماسه نصر
و............................
ترا خدا این ملت را رها کنید.
یادگار عزیز حضرت امام خمینی
حرفای قلمبه سلمبه!
فقط برای کوبیدن طرف مقابل کارایی دارد
این کلمات در قاموس سیاست بازان غرب فقط وجود دارد، نه در فرهنگ ایثار و شهادت!
این سخنان مصادره امام است .
سید حسن حرف درستی زده
مردم رای دادن که برخی از کسانی که شما تمایل به آنها دارید در مجلس شورای اسلامی و خبرگان نباشند. این حق بعنوان "حق الناس " شناخته میشه و قابل تفسیر هم نیست.
پس چرا جریانات مورد علاقه شما اینطور نسبت به "حق الناس" موضع گرفتن؟
دمت گرم سیاست فهم!