فرارو- مسئولان میگویند سلامت روان در جامعه ایران در وضعیت نگرانکنندهای قرار دارد. به همینخاطر وزیر بهداشت گفته وزارت بهداشت برای ارتقاء سلامت روان آماده است. استرس، ناامیدی، پرخاشگری و غیره از مشکلات حوزه روان است که از نظر مسئولان باید به آنها رسیدگی شود.
رئیس انجمن روانپزشکان نیز معتقد است "وضع سلامت روان در کشور واقعا نگرانکننده است". دکتر احمد جلیلی همچنین مشکلات سالهای اخیر را دلیلی بر آمار 23 درصدی اختلال روان در ایران میداند.
مسئولان وزارت بهداشت و متخصصان این حوزه در حالی تاکید بر پرداختن به سلامتِ روان دارند که کارشناسناسان علوم اجتماعی معتقدند برای حل مشکلات روانی جامعه باید به سراغِ حل و فصل مشکلات اجتماعی رفت.
یک جامعهشناس در همینرابطه معتقد است که مسئولان و مجریان همواره به جای تاکید بر حل مشکلات شهری و اجتماعی بر مشکلات فردی تاکید میکنند؛ در حالی که مشکلات فردی در پیِ مشکلات جامعه شکل میگیرند و سلامت روان نیز از این قائده مستثنی نیست.
دکتر حسن حسینی –استاد دانشگاه تهران و عضو هیات علمی گروه جامعهشناسی این دانشگاه- در گفتگو با فرارو نظریههای مربوط به رفتار انسانی را بررسی کرده و گفت: حداقل دو دیدگاه در مورد رفتار انسانی وجود دارد. یک دیدگاه دیدگاه طبیعتگرایانه و ژنتیک و یا به عبارتی تقدیرگرایانه است.
وی ادامه داد: در این دیدگاه انسانها ممکن است بدگوهر یا خوش گوهر باشند؛ آنها میتوانند بدخلق یا خوشخلق شوند. ما در ادبیات نیز این نگاه که به ذاتیبودن رفتارهای انسانی اشاره دارد را میبینیم.
دکتر حسینی همچنین گفت: اما در حوزه علوماجتماعی نگاه به رفتارهای انسانی جورِ دیگری است و از ابتدا تا به حال با تغییراتی همراه بودهاست. از بدو پیدایش جامعهشناسی نظریهپردازان به اجتماعی بودن رفتار انسان معتقد بودند. مثلا دورکهایم در نظریهِ خودکشی میگوید شخصیترین رفتار هم اجتماعی و برپایه ساختارهای اجتماعی است.
وی با اشاره به روانشناسی اجتماعی ادامه داد: این دیدگاه تا جنگ جهانی دوم ادامه پیدا میکند. در این جنگ با تفکرات بنیانگذاران میبینیم که مبحثی بین مباحث جامعهشناسی و روانشناسی شکل میگیرد؛ این مبحث روانشناسی اجتماعی است. روانشناسان اجتماعی هم وجوه ژنتیکی را بررسی میکنند و هم وجوه اجتماعی را.
این استاد دانشگاه با ذکر مثالی اظهار کرد: مثالی رایج در روانشناسی وجود دارد که بر اساس آن گفته میشود رفتارهای انسانها بر اساس فیزیک آنها قابل طبقهبندی است؛ روانشناسان برای تیپهای فیزیکی مانند افراد چاق یا استخوانی ویژگیهایی مخصوص هر یک را مطرح میکنند.
حسن حسینی با اشاره به تاثیر محیط بر افراد توضیح داد: این دیدگاه امروز نیز وجود دارد؛ اما امروز گفته میشود افراد با توجه به محیط میتوانند ویژگیهای خاصی را کسب کنند؛ مثلا افراد عضلانی امکان این را دارند که تبدیل به دزدهای خوبی شوند، آنها اما این امکان را نیز دارند که بنابر محیط قهرمان ورزشی شوند.
عضو هیات علمی دانشگاه تهران با تاکید بر ساختارهای فرهنگی و اجتماعی گفت: گذشته از این مباحث نظری، در بررسی رفتارهای انسانی ما باید به ساختارهای فرهنگی و اجتماعی جوامع را نیز مورد توجه قرار دهیم.
وی همچنین اظهار کرد: با مشاهده جوامع مختلف میبینیم که میزان افسردگی، شادابی، درگیریهای خشن و غیره از جامعهای به جامعهای فرق میکند. این تفاوتها بهدلیل تفاوت در حوزههای فرهنگی و اجتماعی است؛ یعنی ساختارهایی که افراد جامعه را با خوب و بد آشنا میکند.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: بنابراین به نظر میرسد که نقش عوامل اجتماعی بر تقش عوامل فردی و روانشناسانه غلبه دارد. هرچند که نمیتوان نقشهای روانشناسانه را نیز بیتاثیر انگاشت.
سلامت روان در خطر است؟
دکتر حسینی گفت: اگر آنچه تحت عنوان سلامت روان توسط روانشناسان مطرح میشود را همان مفهوم سلامت جسم –یعنی هماهنگی درست ارگانهای بدن- بدانیم، بنابراین معیارهای معیار آدم سالم از نظر روانی را نیز جامعه تعیین خواهد کرد.
این استاد دانشگاه با ذکر مثالی گفت: مثلا اگر در یک جامعه مالکیت وجود نداشته باشد، عملی مانند دزدی نیز بیمعناست؛ بنابراین ما نمیتوانیم بگوییم چون در یک جامعهای دزدی زیاد است افراد آن جامعه از نظر روانی ناسالماند؛ چراکه رفتارهای انسانی تابعی از جامعه هستند.
عضو انجمن جامعهشناسی ایران همچنین تاکید کرد: درنتیجه، در یک جامعه باید مشخص شود که معیارهای روانشناسی برای شادابی و ناشادابی بر اثر کدام معیارهاست.
وی همچنین در ادامه گفت: مثال دیگری بزنیم؛ در جامعهای که دختران و پسران از کودکی در محیطهای آموزشی و تفریحی و خانوادگی در کنار هم بوده و بزرگ شدهاند، اگر کسی نظرِ سوئی به جنس مخالف داشته باشد یک فردِ ناسالم است.
عضو انجمن جامعهشناسی ایران با تاکید بر اینکه مفاهیم روانی تحت تاثیر مفاهیم فرهنگی و اجتماعی است تاکید کرد: بنابراین ما متوجه میشویم که مفاهیم روانی نیز در حوزه فرهنگی و اجتماعی است که معنا پیدا میکند.
این استاد دانشگاه همچنین ادامه داد: در این سو، برخی رفتارهایِ مشهود مانند خشونتهایی که منجر به قتل یا جرح و ضرب میشود در جامعه ما به نسبت خیلی از جوامع دیگر بیشتر است.
این جامعهشناس با اشاره به مووضع خشونت اظهار کرد: این مسئله نشان میدهد که ما در شرایطی قرار داریم که موجب بروز خشونت میشود و از آنجایی که این خشونت تکرار میشود؛ در افراد نهادینه و از نسلی به نسل دیگر منتقل خواهد شد.
وی همچنین اظهار کرد: ما در اینجا نیز نمیتوانیم بگوییم اعمال خشونت به دلیل سلامتِ روانیِ پایین افرادِ جامعه است؛ بلکه باید وجوه اجتماعی جامعه را بررسی کنیم.
دکتر حسینی با ذکر مثال دیگری توضیح داد: یکی از بارزترین تخلفات در ایران تخلفات راهنمایی و رانندگی است که منجر به مرگ و میرها و خطرات جانی شدهاست. آیا ما باید بگوییم که مردم ما به دلیل عدم رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی روانیاند؟ خیز چرا که این رفتار نادرست به دلیل عوامل مختلف اقتصادی و اجتماعی ساخته شدهاست.
این استاد دانشگاه در ادامه تصریح کرد: حال به سراغِ نکته مهمتری باید برویم اینکه آیا مردم ما در زندگی روزمره سلامت روان ندارند؟
وی در اینباره توضیح داد: با توجه به نگرانیای که مسئولان نسبت به سلامت روان مردم ابراز میکنند، باید گفت که سیاستمداران و مجریان جوامع و بهخصوص ایران بهجای ساختارهای اجتماعی و اقتصادی به فرد توجه میکنند.
این استاد دانشگاه همچنین ادامه داد: دلیل این است که مسئولان در سازمانها و نهادها به وظیفه اصلیاشان عمل نکردهاند و بنابراین به سراغ افراد میروند؛ بنابراین پرداختن به حوزه روانشناسی و فرد توسط آنها مطلوبتر خواهد بود.
حسن حسینی در ادامه نیز گفت: به نظر میرسد در جامعه ما در جایی که بخواهند به چرایی رفتارها توجه کنند، نگاه فردگرایانه خواهند داشت. این نگاه در جامعه ما غالب است.
این جامعهشناس با اشاره به تاکید مسئولان بر فرد در جامعه ادامه داد: متولیان امور و افرادی که جایگاهی جهت تلاش برای اصلاح جامعه دارند همواره اخلاق فردی را مورد خطاب قرار میدهند؛ در حالی که هرچه جلوتر برویم متوجه تفاوت رفتار فردی و اجتماعی خواهیم شد.
عضو انجمن جامعهشناسی ایران تاکید کرد: این در حالی است که به جای اصلاحِ رفتار افراد ما باید به جامعه و ساختارهای آن توجه کنیم.
وی با ذکر مثالی در حوزه شهر نیز گفت: در همین رابطه میتوان به شهرنشینی ما ایرانیها اشاره کرد. کلانشهرهای ما با کشورهای توسعهیافته و پیشرفته اصلا قابل مقایسه نیستند، چون اصولا کسانیکه در حوزه برنامهنویسیها هستند، اکثرا با الفبای جامعهشناسی شهری بیگانه بودهاند.
این استاد دانشگاه در ادامه توضیح داد: ما در سالهای اخیر با پدیدهای در رابطه با همین برنامهریزی شهری مواجه بودیم به نام مسکن مِهر. من به عنوان جامعهشناس از ابتدای این پروژه نگرانِ مردمی بودم که قرار بود با فرهنگهای مختلف و به طور فشرده در یک مکان زندگیکنند.
حسن حسینی در انتها گفت: اینگونه از فضاها میتوانند خشونت و فساد را افزایش دهند. ممکن است ما نسبت به سلامتِ روانِ مردمی که در چنین فضاهای تنگ و فشردهای کنار هم زندگی میکنند ابراز نگرانی کنیم؛ اما مسئله چیزِ دیگری است و ما باید محیط را اصلاح کنیم.