یادداشت وارده- مجتبی پورسیف؛ همزمانی ایام دهه فجر و سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی با نزدیک شدن به انتخاباتی که آیت الله هاشمی رفسنجانی یکی از داوطلبین شرکت کننده در آن و از قضا رقیب اصلی اصولگرایان افراطی و یکی از عناصر اصلی به صحنه آوردن مردم است، اتفاق جالب و البته عجیبی را رقم زده است.
در هفتههای اخیر، استراتژی یکسان ضد انقلاب و افراطیون برای تخریب حضرت امام (ره) و آیت الله هاشمی رفسنجانی با ادعای «تناقض در گفتار و مواضع آنان» پیگیری می شود؛ البته با یک تفاوت که اولی در رسانه های سلطنت طلب و ضدانقلابِ آن طرف آب و از طریق افراد همسو یا بازی خورده در شبکه های اجتماعی و ... و دومی در رسانه های مدعی ارزش مداری که بعضا از بودجه ی عمومی ارتزاق نموده و از هرگونه برخورد های قانونی نیز مصون و در امان هستند.
به عنوان نمونه، اخیرا تصویری از کنار هم گذاردن تیترهای روزنامه های اوایل انقلاب و مواضع و گفته های امام خمینی(ره) و برخی چهره های انقلابی در شبکه های تلگرامی دست به دست می شود که سخنانی از حضرت امام مبنی بر این که روحانیون در جمهوری اسلامی نباید رئیس جمهور شوند، یا سخن سخنگوی دولت بازرگان که «آب و برق مجانی می شود» یا وعده آقای سید هادی خسروشاهی که: «خانه نخرید، همه را صاحبخانه می کنیم»، در کنار هم چیده شده است و قصد دارد به مخاطب بفهماند که در سخنان بنیان گذار جمهوری اسلامی و عملکرد نظام، تناقض های اساسی وجود دارد.
در مورد آیت الله هاشمی رفسنجانی نیز برخی سایت ها و رسانه های همسو با جناح تندرو اصولگرا، با انتشار سلسله مطالبی سعی دارند با مقایسه ی مواضع مقطعی آیت الله هاشمی رفسنجانی در سال های انقلاب و سخنان وی در خطبه های نماز جمعه ی دهه 60 با مواضع متاخر ایشان، به مخاطب القا کنند که در مواضع هاشمی رفسنجانی تناقض های فاحش وجود داشته و تفاوت بین حرف و عملش از زمین تا آسمان است.
برای مثال این رسانه ها با مقایسه ی مواضع هاشمی رفسنجانی در قبال آمریکا یا برخی ناهنجاری های فرهنگی مانند پدیده ی بدحجابی و ...، نتیجه می گیرند که مواضع آیت الله هاشمی رفسنجانی در گذر زمان دستخوش تغییرات شده و مواضع امروزش با گذشته به کلی متفاوت است تا در نهایت از او شخصیتی متزلزل و متناقض و فاقد ثبات شخصیت ارائه کنند.
اما به نظر میرسد شگرد این رسانهها ناشی از نوعی زمان پریشی است. به عبارت دیگر این رسانه ها یک اصل روش شناختی را در مقایسه ی مواضع انسانها نادیده می گیرند و آن اصل این است که «هر گفتار و سخنی را باید در متن و سیاق تاریخی و بستر زمانی-مکانی خاص خودش خواند و فهمید». یعنی مواضع، اعمال و تصمیم گیری های اشخاص، مولود کنش و واکنش های تاریخی متقابل است.
در خصوص مواضع امام خمینی(ره) باید گفت اولا بسیاری از مواضع مورد اشاره مربوط به چهره های دیگر از روحانیون مختلف تا مسوولان دولت موقت و دیگر انقلابیون است و نمیتوان همه انها را به حساب امام (ره) گذاشت و ثانیا هر موضع و عمل سیاسی را باید در بستر زمانی خود تحلیل و سنجش کرد.
به عنوان نمونه امام خمینی(ره) برای جلوگیری از این که جمهوری اسلامی به حکومت روحانیون تبدیل شود، ابتدا به مخالفت صریح با رئیس جمهور شدن روحانیون پرداخت و از همین رهگذر مانع ورود چهره ای چون شهید مظلوم آیتالله بهشتی به این عرصه شد. اما از این موضع امام چه کسی جز بنی صدر بهره گرفت؟ جالب آن است که بررسی کل سی و چند سال بعد از انقلاب، نشان میدهد روسای جمهور روحانی از اعتدال و توانمندی بالاتری برخوردار بوده اند و از قضا بیشترین مشکلات در دوره دو رئیس جکمهور غیر روحانی بوده است.
در مورد آیت الله هاشمی رفسنجانی نیز در بستر تاریخیِ مد نظر آن رسانه ها، آمریکا که حامی اصلی رژیم ظالم و فاسد و تازه سرنگون شده ی پهلوی بود؛ (در کنار شوروی و اکثر کشور های اروپایی و عرب منطقه) از تجاوز عراق به خاک ایران و کشتار رزمندگان و مردم بی پناه حمایت می کرد و با تمام توان در پی تحریم ایران و زمینگیر کردن حکومت تازه تاسیس جمهوری اسلامی بود.
از سوی دیگر گفتمان ضدامپریالیستی حاکم بر انقلاب اسلامی و نیز تسخیر سفارتخانه ی واشنگتن در تهران، به شکاف میان ایران و آمریکا به شدت دامن زده بود. ضمنا حکومت نوپای اسلامی هنوز درگیر زدودن مظاهر فساد و دین ستیزی رژیم منحط پهلوی بود و حتی کوچکترین نمادی که اذهان عمومی را به یاد مفاسد حکومت سابق می انداخت، نزد مردم دیندار و انقلابی آن زمان بسیار تحریک کننده و حساسیت برانگیز بود. در چنین شرایطی کاملا طبیعی و قابل درک است که هاشمی رفسنجانی در قامت امام جمعه تهران در خطبه هایش، بعضا سخنان تندی پیرامون آمریکا و دولت های غربی و شرقی و یا زنان متجاهر به بدحجابی و سایر مظاهر نظام سابق به زبان بیاورد.
اگرچه مرور برخی از تناقضنماهای رسانههای افراطی، باز هم نشان از اعتدال تقریبا همیشگی هاشمی در برخوردهایش دارد، اما بر فرض که هاشمی سی و چند سال قبل موضع یا کلام بیش از حد تندی داشته و اکنون آن را اصلاح کرده، آیا این نقطه قوت اوست یا نقطه ضعف آیتالله هاشمی؟
برای مثال اگر تندروهای کنونی، سر دادن شعارهای تند علیه آمریکا و سخنان تند علیه زنان بدحجاب را صحیح نمی دانند و هاشمی را به خاطر اتخاذ برخی مواضع این چنینی در بیش از 30 سال پیش شماتت می کنند، باید این تغییر گفتمان هاشمی رفسنجانی و تعدیل کردن افکار و نظرات و مواضع اش را بستایند و از این به قول خودشان چرخش، استقبال کنند یا بر او خرده بگیرند؟
به عنوان نمونه، کارنامه جمهوری اسلامی در مواجهه با موضوع بدحجابی چندان موفق نبوده و این ناشی از بسیاری اقدامات خلاف شرع و اخلاق توسط گروههای مختلف بوده و البته بسیاری چون هاشمی تلاش کردهاند رویکردهای خود را در زمینه مسایل فرهنگی بهبود بخشند و اگر رویکرد ناشایستی داشتهاند اصلاح کنند؛ اما جالب است کسانی که افراد مورد حمایتشان هنوز پس از گذشت 37 سال از پیروزی انقلاب، به خاطر حضور یک بازیگر زنِ احتمالا (به زعم خودشان) بدحجاب در شهر عزای عمومی اعلام می کنند و با این قبیل رفتار ها و سخنان نه تنها توفیقی در بهبود وضعیت حجاب و عفاف حاصل نکرده، بلکه مردم و مخصوصا هنرمندان، جوانان را به اسلام و نظام بدبین میکنند، صرف نظر نموده و بابت حمایت و ترویج این قبیل تفکرات جزم اندیشانه توبه نمایند.
استقبال پرشور مردم از ثبت نام آیت الله هاشمی در انتخابات ریاست جمهوری سال 1392 و محبوبیت روز افزون وی در آستانه ی انتخابات مجلس خبرگان، خواب را از چشمان کسانی که هیچ ارزشی برای رای مردم قائل نبوده و آن را تزئینی می دانند، ربوده است و در تلاشند با این شگردها بین او و نسل جدیدی که اکنون به این استوانه انقلاب اسلامی اقبال کردهاند، فاصله اندازند.