فرارو- متن زیر متن مقاله آرمان شهرکی برای همایش بین المللی خودکشی و خودکشی ناموفق است. این همایش روز دوشنبه 18 جولای تا 20 جولای در کالج منسفیلد آکسفورد در بریتانیا برگزار خواهد شد.
آرمان شهرکی؛ آرام ضیائی {Aram Ziai} جامعهشناس پسامدرن، در یکی از نوشتههای خود، آنجاکه اطلاق واژه توسعهیافته برای جوامع غربی و توسعهنیافته برای ملل شرق را ناکارآ و منسوخ میداند؛ به معیارها و پدیدههایی همچون فردگرایی، انزوا و خودکشی در غرب اشاره میکند. ظهور و بروز پدیده اجتماعی خودکشی دانشآموزان طی سال 1394، در ایران، گواه آن است که خودکشی ذاتی و مبتلابه جوامع صنعتی و تکنولوژیک غرب نیست و جامعه درحال گذاری همچون ایران را نیز شامل میشود.
خودکشی دانشآموزان در ایران درحالی بر طبق آخرین آمار به 12 نفر رسید؛ که کوچکترین صدا یا تحلیلی نه از سوی بدنه حاکمیتی و نه از سوی پژوهشگران دانشگاهی به گوش نرسید؛ نه دیداری، نه شنیداری و نه مکتوب.
تا پیش از مرگ خواننده پاپ مرتضی پاشایی، کمتر کسی جز در میان هواداران او تصور نمیکرد که پاشایی تا به این اندازه پرطرفدار و محبوب باشد؛ اما مراسم ختم او بدل به سپهری عمومی شد که فی نفسه محبوبیت او را در لحظه تولید و بازتولید میکرد؛ به عبارتی، محبوبیت و شهرتی که علیالقاعده میبایست طی دوران زندگی هنرمند نصیبش میشد؛ به علت خصلت همه گیر مرگ/مردهپرستی در میان ایرانیان، طی یک بازه چندروزه پاشایی را نه بهره مند؛ چراکه او مرده بود؛ بلکه مطرح، محبوب و رسانهای کرد.
حال چه شده که خودکشی که در ذات خویش گونهای بازی یا تعامل با مرگ است که گاهی به پیروزی فرد و در بسیاری از موارد به قربانی شدن او و مرگ یا پایانش میانجامد؛ اینچنین در گفتمانهای عمومیِ کوچه و بازار و نیز نخبهگرای دانشگاهی به فراموشی سپرده میشود؟ چرا خودکشی اُبژهای است که در سکوت مطلق و در انفعال مردم نسبت به خویش روزگار میگذراند؟
چرا خودکشی در تاریکترین وجه خویش آن لحظه و آنجاکه در سنین بسیار پایینِ دانشآموزی رخ داده؛ تاثیر یا تاثری برنمیانگیزد؟ چرا وزارت آموزش و پرورش در این خصوص هیچ واکنش یا حرکتی ساماندهی نکرده است؟ دپارتمانهای روانشناسی، جامعه شناسی، انسانشناسی و سایر علوم مرتبط با موضوع سکوت کرده اند.
اُبژه خودکشی از فرط حاشیهای شدن تحت سیطره گفتمانهای رسانهای، مذهبی و علمی، خود مرده و یا محتمل است که خودکشی کند. خودکشی واقعیتی انسانی است که خواسته یا ناخواسته باآدمیان به مثابه باشندگان {beings}و در طول تاریخ همراه بوده است. گونهای انتقام از خویش یا دیگریِ کوچک یا بزرگ {big Other}.
آیا خودکشی دانشآموزی واکنشی است از سر استیصال در برابر غولی با نام "نمره بیست" یا کنکور؟ آیا واکنشی است به فضای سازمانیِ خشک و عاری از هرگونه ظرافت هنری در مدارس ایران؟ فضاهایی که در نوروز به خوابگاه بدل میشوند؟ آیا در برخی از موارد ماحصل فرایند یادگیری اجتماعی {social learning} از خلال یک متن (فیلم، نمایش، مهمانی، کتاب، یک رابطه رقابتآمیز دوستی، موسیقی و...) است؟ آیا در نتیجه سن پایین اعتیاد در ایران بروز کرده؟ آیا پیش درآمدی است بر افزایش سریع نرخ خودکشی در میان ایرانیان در همه سطوح در آینده؟ و یا نه برآیند خستگی از یک داغ ننگ {stigma} است که فرد را در مواجهه با همگنان خویش به افسردگی و درماندگی کشانده؟......باید نخستین قدمها را برای شکست گفتمان هژمونیکِ سکوت در برابر خودکشی و در ایران برداشت!
لینک ذیل، مربوط است به کنفرانسی که در تاریخ هیجدهم تا بیستم ژوئیه 2016 در Mansfield College در آکسفورد و در کشور انگلستان برگزار خواهد شد.
لینک کنفرانس:
http://www.inter-disciplinary.net/probing-the-boundaries/persons/suicide-self-harm-and-assisted-dying/callforpresentations/
پاره ای توضیحات در خصوص متن انگلیسیِ خبرنامه کنفرانس:
امروزه در زبان انگلیسی از کاربرد عبارت commitment to suicide اجتناب نموده و جای آن از عبارت complete suicide بهره میبرند که برای فرد انگلیسی زبان بار معناییِ منفیِ مرتبط با کنش خودکشی را بیشتر القاء میکند. در زبان فارسی عمان عبارت ارتکاب به خودکشی وافی به مقصود است. خودجرحی {self-harming} به کنشی گویند که بمنظور نوعی تخلیه بار عاطفی و روحی مرتبط با یک بزه یا عمل خلاف اخلاق انجام میشود. فردی که دچار عذاب وجدان و یا افسردگی و یا نوعبی بیماری روحی روانی است محتمل است که به خویش لطمه زند که در اینصورت نسبت به خودکشی نیز آسیبپذیرتر از یک فرد نرمال است. نمونه ای سینمایی از لطمه به خویش با درونمایهای مذهبی را میتوان در فیلم 21 گرم به کارگردانی الخاندرو گونزالس ایناریتو سراغ گرفت.