یادداشت دریافتی- روحاله سوری؛ قطعا تحولی که در پی بوجود آمدن شبکه های ارتباطی و اجتماعی جدید در زندگی بشر ایجاد شده است قابل انکار نیست و اساسا می توان اذعان داشت یکی از دلایلی که باعث شده عصر حاضر را عصر جهانی شدن بنامیم وجود همین وسایل ارتباطی می باشد که به واسطه آن عملا جغرافیا و مکان خاصیت فیزیکی و ویژگی های سابق خود را از دست داده است .
زندگی کنونی بشر چنان با مختصات جدید خود و دنیای ارتباطی اش پیوند خورده است که تصور لحظه ای بدون وجود این وسایل ارتباطی به نظر تصوری غیر ممکن می باشد در دنیای امروز سرعت تطابق بشر با وسایل ارتباط جمعی به قدری افزایش یافته است که عملا فاصله زمانی میان ظهور یک ابزار ارتباطی جدید و تطابق زندگی آدمیان با آن به نهایت کوتاه شده است و شاید بتوان از فقدان چنین فاصله ای یاد کرد.
اما همانطور که این عجین شدن زندگی کنونی با وسایل ارتباط جمعی مزیت هایی را برای بشر به همراه داشته است و کمتر کسی را می توان پیدا کرد که این مزیت ها را نادیده بگیرد در کنار آن شاهد آسیب هایی نیز هستیم که عدم توجه جدی به آن به تدریج می تواند مشکلات عمده ای را برای جوامع پدید آورد.
این آسیب ها طیف گسترده ای را شامل می شود که بررسی دقیق و تحلیلی آن نیازمند عزم جدی کارشناسان و مسولین خواهد بود و قطع یقین پرداختن کامل به آن کاری بس مشکل اما نیازی ضروری برای جامعه ما می باشد.
مطلب پیش رو نیز با انتخاب نگاه آسیب شناسانه به شبکه های اجتماعی درصدد است که بخشی از این آسیب های را بیان نماید و صد البته آنچه در آن تردیدی نیست آن است که گام بعدی یافتن راه های برون رفت و کاهش آسیب های گفته شده می باشد که به نظر برای نسل حاضر و آینده ما نیازی است به شدت ضروری.
بطور کلی در یک تقسیم بندی ساده می توان آسیب های شبکه های اجتماعی را در دودسته کلی طبقه بندی نمود:
1- آسیب های عام که مربوط به ماهیت وسایل ارتباط جمعی و شبکه های اجتماعی می باشد. شامل دورشدن و فاصله گرفتن عاطفی افراد از یکدیگر،کاهش سطح مطالعه و...
2- آسیب های خاص که با برخی از ویژگی ها و خصلت های فرهنگی ما ایرانی ها در ارتباط است همچون گسترش شایعات، پررنگ شدن تحلیل های سطحی و جدی نگرفتن مسایل ...
آسیب های نوع اول مربوط به ماهیت شبکه های ارتباطی جدید می باشد و همه کاربران را صرف نظر از فرهنگ، نژاد و کشور می تواند در بر بگیرد به همین لحاظ از جنبه عمومی برخوردار می باشند و مطلب حاضر آن ها را تحت عنوان آسیب عام می شناسد.
اما نوع دوم آسیب ها یا آسیب های خاص، آنهایی هستند که با برخی خصلت های منفی فرهنگی ما ایرانیان در ارتباط هستند به نحوی که می توان گفت اولا از یک سو نحوه استفاده و مواجهه ما با این شبکه های اجتماعی به شدت تحت تاثیر این نوع خصوصیات فرهنگی قرار دارد و ثانیا از سوی دیگر خود شبکه های اجتماعی نیز به دلایل خاص و ویژگی های ماهیتی شان در گسترش و تقویت خصلت های فرهنگی مذکور نقش بسزایی خواهند داشت.
به بیان دقیق تر شاهد یک رابطه دوسویه میان شبکه های اجتماعی و خصلت های فرهنگی خود هستیم و می توان گفت که شبکه های اجتماعی نقش تسهیل کننده ای را در ارتباط با گسترش برخی خصوصیات منفی فرهنگی ما بازی می کند.
به طور قطع یکی از مهمترین اسیب هایی که در دسته اول جای می گیرد ایجاد فاصله میان افراد و دور شدن آنها از یکدیگر می باشد.
مساله ای که شاید در نگاه اول با ویژگی اصلی دنیای جدید ارتباطات یعنی کمرنگ شدن فاصله ها و مرزهای جغرافیایی به نظر تضادداشته باشد، ولی واقعیت امر این است که اگر چه ابزارها و برنامه های ارتباطی جدید توانسته اند فاصله های فیزیکی و تفاوت های مکانی میان افراد را از بین ببرند و افرادی را که کیلومترها از هم فاصله دارند به یکدیگر نزدیک نمایند اما همزمان در تاثیری معکوس در دور کردن افراد از یکدیگر هم نقش حائز اهمیتی بازی می کنند.
به عبارت واضح تر تکنولوژی ارتباطی جدید شاید توانسته باشد با غلبه بر فواصل جغرافیایی در نزدیک ساختن اشخاص دور از هم موفق باشد ولی در مقابل به دلیل جایگزینی ارتباطات زبانی و کلامی با ارتباطات نوشتاری و تصویری در قالب ابزارهای ارتباطی جدید و یا همان ارتباطات دیجیتال باعث دور شدن عاطفی و روانی افراد از یکدیگر و ایجاد خلاء های عاطفی میان افراد هم شده است.
به همین دلیل می توان گفت که فناوری ارتباطی کنونی همزمان دارای اثر نزدیک کنندگی و دور کنندگی می باشد.
موضوع مهم دیگری که در قالب آسیب های عام جای می گیرد مساله استفاده بی رویه و بدون توجه به زمان و مکان افراد از شبکه های اجتماعی می باشد که بنده آن را پدیده مردن زمان یا فرورفتگی در شبکه های اجتماعی می نامم پدیده ای که در آن شاهد از دست دادن زمان، عدم بهره گیری مفید از زمان و در نهایت انباشته شدن فعالیت های انجام نشده می باشیم که یکی از پیامدهای مهم این موضوع یعنی انباشتگی امور در درازمدت می تواند بروز استرس های درونی برای افراد تنها به دلیل تقدیم دست و دلبازانه زمان به وسایل ارتباط جمعی باشد.
آسیب عام دیگری که شبکه های اجتماعی می تواند به همراه داشته باشد مساله کاهش سطح مطالعه است .به جرات می توان اذعان داشت که هر چقدر حضور افراد در شبکه های اجتماعی بیشتر باشد به همان میزان فرصت افراد برای مطالعه نیز کمتر خواهد شد و این مساله در مورد ما ایرانی ها که مطابق با آمارهای ارائه شده در ارتباط با میزان مطالعه از وضعیت چندان خوبی برخوردار نیستیم به مراتب وخیم ترخواهد بود به نحوی که می توان ادعا کرد به دنبال پررنگ تر شدن حضور شبکه های اجتماعی در زندگی ما ایرانیان سرانه مطالعه در میان افراد جامعه از آنچه تاکنون آمارها می گویند نیز کمتر شده است.
پیامد مهم یک چنین وضعیتی می تواند سطحی شدن و کم عمق شدن تحلیل های افراد نسبت به وقایع سیاسی، اجتماعی پیرامون خود باشد. گرچه تردیدی نیست که تبادل نظرات میان افراد جامعه در قالب همین شبکه های اجتماعی از یک جهت می تواند منجر به بالا رفتن اگاهی و شکل گیری فهم مشترک در میان مردم راجع به موضوعات پیرامون باشد اما این فقط یک روی سکه است، روی دیگر سکه می تواند به جریان افتادن تحلیل های سطحی و بعضا حتی بی پایه و اساس در میان مردم راجع به مسایل و موضوعات باشد که حتی می تواند گاها این مساله منجر به قدرت گرفتن جریانات پوپولیستی بصورت ناخودآگاه و یا حتی بصورت سازمان یافته توسط افراد و گروه هایی با نیت و منافع خاص شود.
نمونه این مساله را می توان به راحتی در مسائلی چون موضوع اعتراض به کیفیت خودروهای داخلی و یا نمونه اخیرتر آن حوادث پیش آمده در مراسم حج امسال مشاهده نمود.
این مساله یعنی سطحی شدن تحلیل ها و عدم نگاه عمیق به مسائل گرچه می تواند خود یکی از آسیب های عام شبکه های اجتماعی باشد اما با توجه به برخی خصلت های خاص فرهنگی ما ایرانی ها باید اهمیت خاصی برای آن قایل شد و آن را در قالب اسیب های خاص هم مدنظر قرار داد.
به هرحال ما ایرانی ها افرادی هستیم که شواهد نشان می دهد چندان علاقه ای به تلاش در جهت واکاوی اعتبار سخنان و وقایع و تجزیه و تحلیل آنها نداریم و عادت به نتیجه گیری سریع به بخشی از خصوصیات فرهنگی ما تبدیل شده است.
به عبارت بهتر احساس نیاز به سندیت متن یا واقعه در میان ما احساس کمرنگی می باشد و از همین روی رفتار ما نسبت به مطالب مطرح شده در شبکه های اجتماعی نیز دقیقا تحت تاثیر این خصوصیت قرار دارد به نحوی که خیلی اوقات عدم مطالعه کامل یک متن یا داده تصویری مانعی برای انتشار آن فراهم نمی کند.
یکی از نتایجی که این وضعیت می تواند به همراه داشته باشدگسترش شایعات است چرا که ویژگی اصلی پخش شایعه عدم توجه عمدی یا سهوی انتشاردهندگان به منبع خبر و میزان سندیت و اعتبار موضوع شایعه است و همانطور که گفته شد این مساله در میان ما ایرانیان از وجه غالبی برخوردار است.
نکته جالب توجه اینکه در فضایی که میان مردم و دولت رابطه ای مبتنی بر اعتماد حاکم نباشد گسترش شایعات هم آسان تر خواهد بود و در نبود این اعتماد چه بسا تلاش مسولین جهت تنویر افکار عمومی و مقابله با شایعات اثری معکوس نیز داشته باشد.
از دیگر خصوصیات فرهنگی شایع در میان ما ایرانی ها احساس بی تفاوتی نسبت به همدیگر، عدم احساس همدردی و واکنش عاطفی مثبت نسبت به برخی مسائل عمومی می باشدکه به نظر می رسد شبکه های اجتماعی میتواند بستری برای تقویت و گسترش این خصوصیات منفی فرهنگی در میان ما فراهم آورد به گونه ای که نتیجه آن در درازمدت تقویت فاصله عاطفی افراد جامعه از یکدیگر، احساس بی تفاوتی نسبت به هم و مهمتر از آن جدی نگرفتن موضوعاتی می باشد که از قضا می بایست در جامعه جدی گرفته شوند.
به عنوان بهترین مثال در این رابطه می توان به موضوع حادثه اخیر مکه و همچنین حادثه پیش آمده چندوقت پیش برای تعدادی از هموطنانمان در سفر به مکه اشاره کرد .
این دو موضوع به ویژه موضوع تجاوز ماموران عربستانی به شهروندان ایرانی از آن نوع موضوعاتی هستند که انتظار می رفت به دنبال آن شاهد بروز جریان گسترده مردمی و ابراز همدردی با قربانیان و شکل گیری یک جو تاثر و اندوه در میان عموم مردم باشیم حال آنکه نه تنها این موضوع هیچ حس همدردی و واکنش عاطفی در میان مردم بوجود نیاورد که متاسفانه جو حاکم بر شبکه های اجتماعی به سمت تمسخر و شوخی گرفتن موضوع و حتی بعضا توهین هم متمایل گردید.
به همین دلیل به نظر می رسد که با توجه به برخی خصوصیات منفی فرهنگی که در میان ما ایرانی ها رایج است شبکه های اجتماعی به دلیل خصوصیت خاص خود که همان سرعت و گستردگی در انتقال پیام می باشد می تواند بسترساز تقویت و گسترش این نوع خصوصیات غیر مطلوب و تضیف قبح آن در میان ما ایرانیان شود.
در نهایت آنچه که قابل بیان است این مساله است که هرچند هردو نوع آسیب گفته شده یعنی هم آسیب های عام و هم آسیب های خاص در جای خود حائز اهمیت می باشند اما از آنجا که یکی از جمله مهمترین ملزومات و پیش نیازهای مورد نیاز برای توسعه جوامع توسعه فرهنگی و خصوصیات مثبت فرهنگی جوامع می باشد به نظر می رسد که می بایست برای آسیب های خاص ناشی از شبکه های اجتماعی در جامعه ایرانی اهمیت ویژه ای قائل شد و نبایستی از نقش شبکه های اجتماعی در تقویت جنبه های منفی فرهنگ خود غافل بمانیم.