یادداشت دریافتی- علیرضا میرزاعبدالله*؛ بعد از قضیه تجاوز تفنگداران آمریکایی به آبهای سرزمینی کشورمان، جسته و گریخته در بعضی اظهار نظرها آمده بود به لحاظ اینکه دستگیری آمریکائیها همزمان با روز اجرای برجام است و فضای سنگین در حوزه روابط بین المللی ضد جمهوری اسلامی ایران در حال تبدیل شدن به فضای ایجاد فرصت های اقتصادی و سیاسی برای ایران است، لذا لزومی به دستگیری آنها بدین شکل و ایجاد حساسیت بین المللی نیست و بهتر می بود حال که یخ روابط در حال آب شدن است دست انداز دوباره ای از طرف جمهوری اسلامی ایران ایجاد نشود.
چنین استدلالی از پایه بی اساس است و بر خلاف ادعا، این گونه رویکردها در حوزه سیاست خارجی و امنیت بین الملل نه تنها برای کشوری همچون جمهوری اسلامی ایران امنیت به بار نمی آورد بلکه برعکس بوجود آورنده تهدیدات مستمر و عمده بر علیه کشور میشود.
در حوزه امنیت ملی وتعریف سیاست های استراتژیک، سیاست گذاریهای استراتژیک به سه دسته تقسیم میشوند؛ اول، تنظیم استراتژی بر مبنای رضایت طرفین با کشورهایی است که خطر تهدید و یا استفاده از زور بر ضد نظام ندارند.
دوم، استراتژی کنترل است. بدین معنی که با استفاده از قدرت قابل کنترل و محدود شده با عوامل بیرونی تنش زا که علیه منافع کشور کار میکند برخورد شود تا فعالیت آن خنثی شود.
در نهایت انتخاب سوم استراتژی تهدید است. استراتژی تهدید با استفاده به موقع، آگاهانه و هدفمند از زور ضد تهدید عامل خارجی به منظور تحت شعاع قرار دادن سایر سیاست گذاری های دشمن متخاصم تنظیم شده است تا در موضع دفاعی قرار بگیرد.
بر مبنای تعاریف سه گانه استراتژی که در بالا ذکر شد، دستگیری تفنگداران آمریکایی تلفیقی از نوع دوم و سوم استراتژی، یعنی استراتژی کنترل و تهدید بود. بدین معنی که هم محدود شده بود و با درایت مسئولان نظام تصمیم گرفته شد قابل مدیریت باشد به طوری که ختم ماجرا بوسیله ایران و با تصمیم مسئولان نظام بدون تاثیر پذیری از عوامل بیرونی اعلام شد.
از سوی دیگر دستگیری این ملوانان قدرت ایران را در مواجهه با برترین قدرت نظامی دنیا به رخ دشمنان منطقه ای کشید و همین طور یادآور این مسئله به ایالات متحده بود که امکان حل و فصل مشکلات منطقه تنها به وسیله گفتگو و راضی نگه داشتن ایران میسر خواهد بود؛ گو اینگه اگر این بار نیز آمریکائیها از زبان تهدید استفاده میکردند امکان حل مسئله تفنگداران به این زودی میسر نمیشد.
از نقطه نظر سیاسی، در دنیای امروز صرف گفتگو و تعامل با رقیبان و دشمنان و حتی دوستان پدید آورنده امنیت پایدار برای هیچ کشوری نیست.
جمهوری اسلامی ایران نیز از این قاعده مستثنا نیست. اگر فقط میخواستیم متکی به گفتگو و دیپلماسی لبخند باشیم امکان به ثمر نشتن برجام تقریبا صفر بود، مگر اینکه از خواسته های اساسی خود دست میکشیدیم.
بسیاری بر این عقیده هستند که برجام ماحصل گفتگو ها بوده است ، غافل از اینکه در پشت لبخند ها و گفتگو ها این قدرت نظامی و دکترین دفاعی و بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران بود که باعث به نتیجه رسیدن گفتگوها شد.
اساسا هنر وزارت خارجه و شورای عالی امنیت ملی و مجموعه نظامیان کشور در این بود که دکترین بازدارندگی و استراتژی تهدید را به بهترین نحو اجرا کردند و با اتخاذ تاکتیک های مناسب قدرتهای غربی را تا حدود زیادی تسلیم خواست جمهوری اسلامی ایران کردند.
در واقع هنر دکترین بازدارندگی نظام در این بود که به گونه ای طرفهای مقابل را مورد تهدید و تطمیع قرار دادند که اولا بدون استفاده از ظرفیت های نظامی تهدید ایران مبنی بر پیگیری خواسته های خود در هر شرایطی را باور کردند و ثانیا حق غنی سازی ایران را به رسمیت شناختند. حقی که بدست آوردنش برای کشورهایی مثل ترکیه و رژیم سعودی بسیار دشوار و شاید محال خواهد بود.
در این راستا اتخاذ تاکتیک هایی مثل دستگیری ملوانان متجاوز و آزادی آنها که ماحصل گفتگوهای محترمانه بود و در کشاکش مجادلات سیاسی در منطقه که به فرموده مقام معظم رهبری اتفاقا خیلی هم به موقع بود همانند اهدای امتیازی بزرگ به ایالات متحده است بدون اینکه فشار چندانی به مجموعه دیپلماسی و نظامی-امنیتی ما وارد شود در عین حال که از پس آن میتوان امتیازهایی مثل همراه شدن بیشتر در قضیه سوریه و یا فشار بیشتر بر سعودی در عوض آن طلب کرد.
حسن دیگر قضیه تفنگداران آمریکایی در حل و فصل سریع آن بود که نه تنها امکان مانور تبلیغاتی ضد ایران را گرفت بلکه چهره ای منطقی و اهل گفتگو از ایران به جهانیان ارائه داد. گو اینکه در روزهای پس از آزادی ملوانان، اغلب رسانه های بین المللی از حل و فصل سریع این قضیه و خط ارتباطی که آمریکا با ایران ایجاد کرد خوشحال بودند.
با توجه به توضیحات بالا گفتگو و دیپلماسی وقتی به نتیجه خواهد رسید که همراه با طیف گوناگونی از استراتژیها و تاکتیکهای مختلف باشد.
برای نظام جمهوری اسلامی ایران به سبب دشمنان منطقه ای و بین المللی که دارد دیپلماسی کلامی به تنهایی منافع کشور را تامین نخواهد کرد و موجب تحمیل خواسته های غربی و شرقی به نظام خواهد شد و راه نفوذ را برای دهه ها باز خواهد کرد.
در قالب تعریف و پیگیری دکترین دفاعی کشور همه باید قدردان سپاهیان و ارتشیان عزیزکشور که عضوی از مجموعه نظام و شورای عالی امنیت ملی هستند باشیم که راه دیپلماسی را برای دولتمردان کشور هموار میکنند و در این راه نامهربانی های زیادی را هم متحمل میشوند.
*عضو شورای روابط خارجی استرالیا