صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۲۵۹۰۰۱
تاریخ انتشار: ۱۱:۴۲ - ۲۶ دی ۱۳۹۴
یونس یونسیان*؛ ضرورت بحث از توليد و گسترش علم در كشور، مسئله آزادانديشي و زمينه سازي هاي مناسب براي بيان نظريه ها و طرح ديدگاه هاي علمي و نيز پرسش هاي جديد، همواره مورد توجه و تأييد انقلاب اسلامي بوده است و اصولاً نظام جمهوري اسلامي بر آن استوار بوده و هست.

حضرت امام خميني رحمه الله و مقام معظم رهبري، بارها بر ضرورت تحول روش مند و هدف مند در عرصه پژوهش هاي علمي تأكيد كرده اند.

رهبر انقلاب در بهمن ماه سال هشتاد و يك، در نشستي با اهل قلم، بر توليد علم و آزادانديشي تأكيد معناداري داشت. ايشان در همان جلسه، توسعه حقيقي فرهنگ، انديشه و علم را در درجه اول، به استفاده صحيح از نعمتِ آزادانديشي مربوط دانست.

در پي سخنان رهبر انقلاب، شماري از فرهيختگان و نخبگان حوزه علميه قم، در نامه اي به ايشان، بر جامع نبودن نرم افزارهاي توليد شده براي نظام سازي و جامعه پردازي تأكيد كردند. نويسندگان در ادامه، ضرورت فراهم بودن و تضمين شدن فضاي مناسب را به عنوان پيش نياز ضروري توليد نرم افزارهاي مورد نياز خواستار شدند.

مقام معظم رهبري در پاسخ به نامه نخبگان حوزه، با تمامي مضمون نامه آقايان موافقت كرد و منشور جنبش نرم افزاري و توليد علم را در كشور صادر فرمود. ايشان در اين منشور، راز ماندگاري انقلاب اسلامي را تحولِ عميق در عرصه هاي علمي و پژوهشي دانست.

ازاين رو، موضوع جنبش نرم افزاري به عنوان سياست راهبردي جمهوري اسلامي، اهميت بسزايي دارد و فرهيختگان جامعه علمي بايد در نهضت علمي كشور تلاش خستگي ناپذيري انجام دهند.

متأسفانه تاكنون كار جامعي درباره اين موضوع صورت نگرفته است. در اين نوشتار بر آن شديم تا مسئله جنبش نرم افزاري را به عنوان دكترين جديد نظام و ادامه بحث هاي انقلاب فرهنگي بررسي كنيم.

همچنين آسيب ها و آفت هاي پيش روي اين جنبش و موانع توسعه علمي در كشور را بيان مي كنيم و با اشاره به راه كارهايي در اين زمينه، نقش رسانه را در توليد علم و جنبش نرم افزاري برمي شماريم.

نظام سيستماتيك داراي عناصر ذيل است: 1. تبيين و كشف مباحث زيرساختي و بنيادين علوم: هر ادعايي كه مطرح مي‏شود، يك سري پيش فرض‏هاي معرفت شناختي، هستي شناختي و جهان شناختي دارد كه به عنوان مباحث زيرساختي و بنيادين همه علوم به شمار مي‏آيد.

2. نياز شناسي فكري و نظري: با توجه به اينكه ما انسانيم و در جهاني متغير زندگي مي‏كنيم، «تغيير» جزء لاينفك حيات فردي و اجتماعي ما است. از طرف ديگر دين نيز يك سري متغيراتي دارد. بر اين اساس بايد نيازهاي متغيري كه روز به روز به وجود مي‏آيد شناخته و آنها را كشف كنيم.

3. بازپژوهي و بازپيرايي ذخاير علمي: وقتي به نياز جديدي برخورد مي‏كنيم، نبايد خودمان را از هويت علمي و فرهنگي گذشته مان جدا كنيم و به پاسخ بپردازيم، بلكه بايد ميراث گذشته را هم شناسايي كنيم.

4. مطالعه تطبيقي بين انديشة برگزيده و ساير انديشه‏ها‏ بايد به مكاتب و نظرياتي كه در كنارمان وجود دارد، توجه و اشتراكات و تمايزات را بررسي كنيم.

مطالعه تطبيقي باعث رشد و بالندگي در انديشه ما مي‏شود. بعد از اينكه اين فرايند را طي كرديم، به تمدن سازي و فرهنگ سازي مي‏رسيم؛ يعني، اگر بتوانيم جنبش نرم افزاري را بارور كرده و روحية علمي را فزوني بخشيم، فرهنگ‏سازي كرده‏ايم.

بعد از اين مرحله، تمدن سازي تحقق پيدا مي‏كند و در موضوعاتي نظير تكنولوژي و صنعت، معماري و هنر و... ظهور مي‏يابد. در لایه های "معناشناسانه" (meaning) و "مفهومی" (conceptual)  برنامه راهبردی ایجاد زیر ساخت های یک سیستم دارای بدنه منطبق بر اصول جنبش نرم افزاری (university structure)  می توان ردپا و نشانه های محکمی از "مفاهیم پنجگانه" ای یافت که اس و اساس نگرش و دیدگاه مبتنی بر "پیشرفت" می باشند.

این مفاهیم پنجگانه که به شیوه ها و طرق گوناگون در برنامه راهبردی اکثر دانشگاه های بزرگ و معتبر دنیا دیده می شود عبارتند از:

1-    تواناییهای فردی (صلاحیت ها و شایستگی های سازمانی، توجه به شایسته سالاری)

2-    مدلها و الگوهای ذهنی (استفاده از جمع سپاری، سرمایه های فکری و معنوی، اعضای هیات علمی و کارشناسان)

3-     چشم انداز و آرمان مشترک (نقشه راه و پیاده سازی برنامه ها و الگوهای راهبردی پیشرفت و تحول، تهیه و تنظیم شیوه نامه ها و اصلاح آیین نامه ها)

4-    یادگیری جمعی (مدیریت بر مبنای خرد جمعی، فعال کردن شوراهای تخصصی و استفاده از کارشناسان مجرب)

5-    تفکر سیستمی (نگاه و نگرش سیستمی، توجه و تمرکز بر روابط داخل سیستم، توجه به فید بک ها، نتایج و خروجی های سیستم و پایش مداوم)

جنبش نرم افزاری در جهت ایجاد "کارآفرینی"
اگرچه موضوع اشتغال در کشرمان یک مسئله پیچیده و چندبعدی است، با این وجود نگاه سیستمی و کلان، توأم با تفکر استراتژیک به موضوع سیستم کارآفرین، می تواند راهگشای معضل بیکاری باشد.

یکی از بزرگترین معضلات اقتصادی در کشورها، بیکاری بویژه بیکاری دانش آموختگان دانشگاهی به عنوان محور اصلی توسعه و پیشرفت اقتصادی جامعه است.

باتوجه به این اصل اقتصادی که تولیدکننده باید کالایی را تولید کند که مصرف کننده متقاضی آن است، این فرضیه مطرح می شود که تحصیلات دانشگاهی و مهارتهای کسب شده از این نظر، می تواند در چگونگی اشتغال دانش آموختگان عاملی موثر باشد.

امروزه میزان مشارکت و اشتغال، یکی از شاخصهای نوسازی اقتصاد ملی و اقتصـــــادی و یکی از عوامل و شاخص های توسعه است.

باتوجه به اینکه نقش آموزش عالی در راهبرد توسعه مبتنی بر دانش، کلیدی و محوری است و آموزش عالی می تواند به عنوان موتور محرک توسعه عمل کند، ضروری است نهاد متولی آموزش عالی باتوجه به شاخصهای اقتصاد دانایی محور درجهت برنامه ریزی به منظور ایجاد اشتغال مولد و موثر برای نیروی انسانی فرهیخته جوان و تحصیلکرده کشور گام بردارد.

جنبش نرم افزاری دارای خصلت "دانش بنیان" با سیستم مدیریت پژوهش و دانش
پژوهش و فناوری به عنوان یک مقوله کلیدی و راهبردی در کشور در حال حاضر دوره ای را تجربه می کنند که در آن سرمایه واقعی سازمانها و مراکز دانش بنیان، دانایی و هوشمندی است.

در عصرما، دیگر سازمانها به انبوهی تولید، ذخایر مالی و فزونی نیروی انسانی خود نمی بالند ، بلکه بالندگی سازمانها در گرو سرمایه هوشمند و دانش آنها است.

دانش و پژوهش در کشور ما برای حرکت بالنده و پرهیز از تمامی گلوگاه ها و پرتگاه ها نیازمند تبدیل شدن به یک فرآیند ساختارمحور، سیستماتیک و اثر بخش است.

اهمیت سویه های تقاضا در فرآیند خلق دانش در سال های اخیر به طور جدی در محافل سیاست گذاری کشور مورد توجه قرار گرفته است.

نظریه ها، مدل ها و رویکردهایی که ابداعات، نوآوری ها و پژوهش های اثر بخش را در نقطه ثقل چارچوب مفهومی خویش قرار دهند امروزه تنها نظریه های کارا و پایا هستند.

پژوهش و تحقیقات و صرف هزینه های گزاف بدون مطالعات امکان سنجی و نوشتن طرح های کسب و کار و بیزینس پلن های کلان یکی از نقاط ضعف و چشم اسفندیار پژوهش و فناوری در کشور بوده است.

طرح های کلان و ملی در قالب های بینارشته ای با بودجه های کلان تعریف می شوند اما از هیچ گروه یا تیم متخصصی برای نوشتن طرح توجیهی یا گزارش های بازگشت سرمایه و یا طرح کسب و کار نظر خواهی و مشورت انجام نمی شود.

انتقادات بسیاری در مقیاس جهانی به نظریه های مبتنی بر فشار علم وارد شده است و سیاست های تحقیقاتی و پژوهشی از خط مشی های عرضه محور به سمت خط مشی های تقاضا محور و مبتنی بر بازار حرکت و جابجایی نشان داده اند.

در این مقاله با اتکا بر چارچوب های مفهومی و از رهگذر تجربه جهانی توجه متمرکز بر شرایط ویژه کشور ایران شده است.  

امروزه، به گفته آن اندیشمند مدیریت پیتر دراکر کار دستی جای خود را به کار دانشی داده است و دانشگران به جای کارگران نشسته اند. در چنین شرایطی نمی توان موفق بود، مگرآنکه برای سرمایه هوشمندی و دانشی سازمان ارزشی بالا قائل شد و در توسعه و تحکیم آن در سازمان اهتمام ورزید.

به دیگر بیان، منابع انسانی که به اندازه کافی از دانش شناختی(دانش چه؟)، مهارتهای پیشرفته(دانش چگونه؟)، فهم سیستمی(دانش چرا؟) و خلاقیت خود انگیخته در راستای رویارویی با چالشها و موانع عصر دانش و دانایی برخوردار هستند؛ مهمترین مولفه سازمانی در سازگاری، ماندگاری و توسعه بنگاه‌های اقتصادی با توجه به تغییرات اقتصاد جهانی هستند.

در حقیقت پیام رسا و صریح این تغییرات و شرایط نوین جهانی برای بنگاه‌های اقتصادی، پیام تولید، انتقال، کاربرد و ذخیره دانش و مهارت از راه رویکردها و مکانیزم های اثربخشی، مانند: مدیریت دانش، سازمان‌های یادگیرنده و خاصه آموزش و بهسازی منابع انسانی است.

پژوهش و فناوری، نوعی سرمایه گذاری مفید و یک عامل کلیدی در توسعه محسوب می شود که اگر به درستی و شایستگی برنامه ریزی و اجرا شود، می تواند بازده اقتصادی قابل ملاحظه ای داشته باشد.

نتایج پژوهشها نشان می دهند که توجه به اثر بخشی و قابلیت ارتباط با بازار و سود دهی تحقیقات افزایش بهره وری را به دنبال دارد.

جنبش نرم افزاری  مبتنی بر "صنعت"
با یک نگرش سیستمی به مجموعه دولت، دانشگاه و صنعت ارتباط بین این سه نهاد بهتر و شفاف‌تر روشن می‌شود و شناخت این ارتباط ارزش افزوده فراوانی را برای هر سه نهاد به دنبال خواهد داشت.  

گرچه علم معمولاً در دانشگاهها و مراکز آموزشی و پژوهشی تولید می‌شود، ‌اما بقای آن در ارتباط و تعامل با صنعت و جامعه صورت می پذیرد و رقابت محصولات صنعتی و نوآوریهای آن نیز در ارتباط تنگاتنگ با تحقیقات کاربردی دانشگاهی حاصل می‌شود.

نگرش سیستمی در محیط دانشگاهی برای ما این امکان را فراهم می آورد که با بررسی عوامل و فرایندهای مؤثر در ارتباط صنعت، دولت و دانشگاه و بازخورد نتایج حاصل از این برایندها، مشکلات و موانع عملی در صنایع، دانشگاهها و دولت را برای ایجاد ارتباط نزدیک‌تر، شناسایی و برای رفع آنها راه حلهای ممکن را ارائه کنیم.

در بحث دانشگاه مبتنی بر صنعت با بهره‌گیری از یک نگرش سیستمی ارتباط سه جانبه نهادهای یادشده بررسی و پس از یک نظرسنجی علمی از صاحبنظران دانشگاهی، پیشنهاد‌های لازم برای ارتباط بیشتر و تعامل بهتر دانشگاه صنعت و دولت ارائه می شود.

جنبش نرم افزاری در حوزه سازمانی و تحقق "سازمان یادگیرنده"
امروزه مفهوم جدیدی که با پیچیده شدن سازمانها توجه زیادی را به خود جلب کرده است مفهوم سازمان یادگیرنده است. سازمانهایی که در آن افراد در مقابل تغییرات بر خلاف سازمانهای سنتی مقاومت نشان نمی دهند بلکه همواره سعی دارند در حال تغییر و تحول باشند و محیط را با خود سازگار و همراه کنند.

پیاده سازی این مفهوم در محیط های دانشگاهی به ایجاد "دانشگاه یادگیرنده" منجر می شود، که یکی از موارد مهم آن یادگیری است.

در دانشگاه یادگیرنده، رفتار و نگرش های افراد تغییر می یابد و افراد شکل جدید اندیشیدن را می آموزند و یاد می گیرند که چگونه با هم یاد بگیرند چگونه ایده ها و نظرات و تصورات ذهنی را به هم نزدیک کنند بنابراین دانشگاه یادگیرنده سازمانی است که می آموزد تغییر کند و متحول شود.

دانشگاه یادگیرنده سازمانی است که تمامی قدرت فکری٬ دانش و تجربه سازمان را برای ایجاد تغییرات و بهبود مستمر برای توسعه در اختیار گرفته و برای آن مدیریت می کند.

دانشگاه ها زمانی "یادگیرنده" و دانش آفرین اند که استنباطاتی را از تاریخ و تجربیات خود بدست آورده و آنها را به صورت کاربردی رهنمای رفتارهایشان قرار دهند.  

سازمان یادگیرنده سازمانی است که در آن افراد به طور مستمر توانایی های خود را افزایش می دهند تا به نتایجی که مدنظر است دست یابند٬ سازمانی است که در آن تفکر٬ بحث های جمعی٬ کشف نظریات و افکار نو تشویق می‌شوند. سازمانی که دارای ظرفیت های لازم برای یادگیری و انطباق پذیری و تغییر است.

امید است با اتکال به الطاف خداوند و حرکت جمعی در مسیر پیشرفت دانشگاه، بتوانیم زمینه ها و زیرساخت های لازم برای تحقق مفاهیم مندرج در برنامه راهبردی دانشگاه را مهیا نموده و به تحقق الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در دانشگاه شاهرود نایل شویم.

بدیهی است در سال مزین به نام اقتصاد و فرهنگ بیش از هر زمانی نیازمند توجه به مفاهیم کلان اقتصادی و فرهنگی در حوزه دانشگاه می باشیم.

توجه به روال ها و رویکردهای مبتنی بر اقتصاد و فرهنگ در برنامه و نقشه راه دانشگاه در حقیقت تضمین کننده تحول دانشگاه می باشد.


* پژوهشگر و مخترع

ارسال نظرات