صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۲۵۸۰۸۳
تاریخ انتشار: ۱۵:۵۲ - ۱۶ دی ۱۳۹۴
دانش‌آموزان شین‌آبادی به وزیر بهداشت هدیه دادند؛ هدیه‌ای که وزیر در وصفش می‌گوید «کسی روی آن نمی‌تواند قیمت بگذارد».

به گزارش ایسنا، دکتر سیدحسن هاشمی در کانال تلگرامی‌اش نوشت: «تجربه فعالیت دو ساله در بخش سوختگی، هرگز از ذهن و خاطرم پاک نمی‌شود. بیست و چند سال گذشته اما همچنان درد و رنج بیماران سوختگی و سختی کار پرسنل شاغل در این بخش برایم زنده است. بیمارانی که ناچار به تحمل درمان‌های طولانی‌مدت هستند و گاه تا یک‌ سال بستری‌اند و اعمال جراحی متعددی را تجربه می‌کنند.

هنوز شعله‌های تند و سرکش آتشی که از بخاری در حال اشتعال مدرسه شین‌آباد بر صورت زیبا و معصوم دانش‌آموزان پنجه کشید، پیش چشمانمان روشن است و متاسفانه همچنان از گوشه و کنار، خبرهای تلخ حوادث سوختگی را می‌شنویم؛ گاه نتیجه سهل‌انگاری و گاه محصول فقر و فقدان امکانات. حاصلش هم می‌شود افرادی که نیازمند درمان‌های خاص هستند و در کمال تاسف، امکانات فعلی بخش سوختگی کشور پاسخگوی نیاز آنان نیست؛ بیمارانی که اگر به‌موقع و به درستی درمان شوند، می‌توانند به زندگی با نشاط در جامعه ادامه دهند.

اما ... دیشب نشستی داشتم با اعضای انجمن حمایت از بیماران سوختگی و یک‌ بار دیگر به سال‌های تحصیل برگشتم؛ روزهای کار در بخش سوختگی ... در انتهای نشست، نقاشی‌ای به دستم دادند که برایم بسیار با ارزش بود ... از دانش‌آموزان شین‌آباد؛ نوجوانانی که روزی انگشتان کوچکشان در حادثه‌ای از سر سهل انگاری سوخت، به هم چسبید و از حرکت باز ایستاد و امروز پس از چندین نوبت درمان و عمل جراحی قادر به هنرنمایی روی بوم نقاشی است.

برای بچه‌های شین‌آباد و همه بچه‌های سرزمینم سلامتی آرزو می‌کنم و امیدوارم هیچ وقت در آتش سهل‌انگاری ما نسوزند.

کسی روی این هدیه نمی‌تواند قیمت بگذارد. پس آن را به عنوان نمادی از مظلومیت و احساسات پاک بچه‌های شین‌آباد به موزه‌ای خواهم سپرد.»

چهارشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۱، یک کلاس درس مدرسه ابتدایی در روستای شین‌آباد از توابع شهرستان پیرانشهر طعمه حریق شد. بر اثر این حادثه حدود 30 دختر دبستانی دچار سوختگی شدید شدند و دو نفر از آنان نیز جان خود را از دست دادند.





ارسال نظرات
ناشناس
۱۳:۴۱ - ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
یاد این بچه ها که می افتم خیلی غمگین می شم. امیدوارم که دیگه چنین مواردی پیش نیاد.
ناشناس
۱۳:۱۱ - ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
درود بر وزیر وظیفه شناس و دوست داشتنی
ابوالفضل
۱۰:۰۰ - ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
به امید روزی که دراین مملکت ثروتمند با برنلمه ریزی درست دولتمردان فقر ریشه کن شود.وسیستم گدا پروری که در سابق به این چامعه تحمیل شده از بین برود.
ساسان
۰۷:۳۶ - ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
با ارزش ترین هدیه ی دنیاست
ناشناس
۰۳:۳۲ - ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
ممنون از اين احساس مسئوليت و رسيدگي جناب وزير آقاي دكتر هاشمي، اميدوارم همه وزرا هميشه در فكر قشر ضعيف و آسيب ديده ي جامعه باشند.
ناشناس
۰۲:۵۰ - ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
مطمئن باشید این هدیه از طرف بچه های شین آباد نیست،کمترین توجهی به خواسته های این دختران مظلوم نمیشه، پدر یکی از این دختران مظلوم می گفت به خاطر عدم پرداخت هزینه بیمارستان قصد اخراج ما را داشتند.
ناشناس
۰۲:۴۵ - ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
اینجا شین آباد است............
ایستگاه کوچ خاموش «سیران» و «ساریا»
اینجا شین آباد است............
ایستگاه پرپر شدن پروانه ها.............
شین آباد نامی آشنا در لابلای نوشته ها و خاطرات تلخ مردم سرزمینم به چشم می خورد.
هرگاه دلت سرد شد سراغ گرمای آتش را از بخاری گوشه کلاس ما بگیر او خوب میداند برای همشیه از گرما برایت سخن بگوید........
کاش تقویم زمان و خورشید آسمان شین آباد در چهاردهم آذر ماه 91 هرگز حکایت غروب و طلوع روز دیگری را تکرار نمی کرد........
(بنده با والدین و تعدادی از این کودکان صحبت کردم ، میگن هزینه های اقامت در تهران و بیمارستان رو افراد خیّر می پردازند، از دیه و حقوق هم خبری نیست)
amir
۲۲:۰۲ - ۱۳۹۴/۱۰/۱۶
خوبه نفرین وبدبختی از آموزش وپرورش باشه هدیه هاش مال وزیر بهداشت!!!!!
مهدی
۱۹:۵۷ - ۱۳۹۴/۱۰/۱۶
چه هدایای ارزشمندی. دکتر آخرتت آباد.
بهناز
۱۷:۲۳ - ۱۳۹۴/۱۰/۱۶
به امید روزی که زخم های جسمی و روحی دختران زیبای سرزمینم بهبود پیدا کنه...
ک م
۱۶:۱۵ - ۱۳۹۴/۱۰/۱۶
شعله‌های تند و سرکش آتشی که از بخاری در حال اشتعال مدرسه شین‌آباد بر صورت زیبا و معصوم دانش‌آموزان پنجه کشید و دولت احمدی نژاد فقط نظاره گر بود
زیبا
۰۹:۵۸ - ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
آخ وقتی اسم احمدی نژاد رو میاری آتیش میگیرم بخدا. وقتی به هزار زحمت مقدمات سفر به یک کشور اروپایی رو جور کردم رو یادم نمیره. خواستم برای ادامه تحصیل برم. پولم رو چنج نکرده بودم تا شاید تب و تاب دلار بخوابه اما بدتر شد و از سفر بازموندم. شدیداً سرخورده شدم و بهتر بگم: نابود شدم. آخ که چقدر برنامه داشتم اما الان... چی بگم... ولش کن بغضم باز ترکید
ناشناس
۱۳:۲۵ - ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
چه ربطی داشت؟
جالبه مثبتارو... به نظر کاری ندارم مثبتا واسم جالب تره که تا اسم احمدی نژادو دیدن توی کامنت جوگیر شدن
تا شما طرز فکرتونو درست نکنید حالو روز ما همینه
(مخالف سینه چاک = موافق سینه چاک ) وهردو عامل خاک بر سری مردم ایران
ناشناس
۱۳:۳۶ - ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
طفلکیا اون دولت اونجوری سوختن این دولت اینجوری نزدیک انتخابات قراره دستمایه مسائل سیاسی قرار گرفتن