مطلب زیر را یکی از مخاطبان به سایت فرارو ارسال نمودهاند
چند روزیست که مطلبی ذهن من را مشغول کرده که هرچه فکر میکنم جوابی برای آنها پیدا نمیکنم. گفتم این مطلب را برای شما هم بفرستم شاید توانستید در پیدا کردن جواب به من کمک کنید.
چند روز پیش بابت یک سری از بیماری های مادرم که امروزه تقریباً تمام ایرانیهایی که پا به سن میگذارند با آن سرو کار دارند راهی مطب پزشکان قلب و مغز و اعصاب و جراحی زانو شدم.
در این مدتی که از این مطب به ان مطب میرفتم مطالب جالبی دیدم که بد ندیدم با شما دوستان! در میان بگذارم. شاید این مطالب برای شما هم تازگی داشته باشد!
ابتدای قصد داشتیم زانوی مادرم روعمل کنیم. آخر مادر من معلم بوده و سی سال از عمرش رو سرپا ایستاده تا به بچههای این مملکت درس بدهد.
به خاطر همین موضوع هم بلافاصله بعد از بازنشستگی اول کمرش رو عمل کرد و بعد از اون هم درد زانواهایش چنان بیتابش کرده بود که مجبور شد زانوهایش رو هم عمل کند.
به خاطر همین موضوع باید ابتدا یک سری آزمایش و ویزیت های مختلف رو انجام میدادیم.
در ابتدای امر باید به پزشک قلب مراجعه میکردیم. هنگام مراجعه به متخصص قلب هنگام پرداخت ویزیت منشی به صورت اتوماتیک و بدون اینکه از ما چیزی بپرسد یک قبض نوار قلب هم برای ما به مبلغ هفتاد هزار تومان صادر کرد.
وقتی به منشی گفتیم دکتر که هنوز ومادر من رو ویزیت نکرده شاید نیازی به نوار قاب نباشه، منشی گفت دکتر فرموده از همه مریضها بدون استثنا نوار قلب بگیرند!
اینکه واقعا نیاز به نوار قلب بود یا نبود چیز مهمی نیست، بلکه اون چیزی که مهم است مبلغ این نوار قلب است.
همانطور که میدانید قیمت دستگاه نوار قلب مبلغ چندان زیادی نیست. کسی هم که با این دستگاه کار میکرد منشی همان مطب بود که حقوق ماهیانهاش به پانصد هزار تومان هم نمیرسد. حال اگر تعداد این بیمارانی که در یک روز ویزیت میشوند (حداقل پنجاه نفر) در هفتاد هزار تومان ضرب کنیم، میبینیم روزانه سه ونیم میلیون تومان میشود!
بعد از مطب قلب یک سری هم به مطب جراح مغز زدیم.
در مطب جراح مغز گویا انصاف پزشک جراح مغز بیشتر بود. چون ابتدا مادرم رو معاینه کرد و بعد گفت باید از مادرم نوار مغز بگیریم.
مبلغ نوار مغز هم صدو بیست هزار تومان بود! و خانم منشی به صورت پیوسته یک سری سیم رو به سر بیماران وصل میکرد و با پرینتر نوارهای مغز راسریع بر روی کاغذهای A۴ که به نظرم قیمت هر برگشان به پنجاه تومان هم نمیرسید پرینت میگرفت.
راستی به نظر شما قیمت یک دستگاه نوار مغز چقدر است؟
من خودم کمابیش با قیمت این دستگاهها آشنا هستم. به یقین میگویم که قیمت این دستگاه در بیشترین حالت به بیست میلیون تومان هم نخواهد رسید و نسبت به درآمدی که پزشکان از این دستگاه در میآورند آنقدر ناچیز است که فقط با ده روز کارکرد دستگاه این پول جبران میشود!
سوالی که همیشه در ذهن من مطرح بوده این است که پزشکان این مبالغ را بابت چه چیزی دریافت میکنند؟
بابت تخصصشان؟
پول تخصصشان را که قبلاً هنگام ویزیت گرفتهاند!
بابت هزینه دستگاه؟
قیمت این دستگاهها که با کمتر از ده روز کارکرد دستگاه قابل برگشت است!
بابت حقوق کسی که با این دستگاه کار میکند؟
تقریباً همه میدانیم که حقوق اکثر منشیها به یک میلیون هم نمیرسد! خیلیهایشان هم اصلاً بیمه نیستند!
راستی در جامعهای که با این همه تحریم و اختلاس و بیکاری و... روز به روز بر رنج های این مردم افزوده میشود و سختیهای مردم روز به روز در حال افزایش است، آیا انصاف است که جامعه پزشکی خود را جدا از عموم مردم فرض کرده و فارغ از همه مشکلات فقط به فکر رفاه خود باشد.
راستی میدانید حقوق پایه یک کارگر که توسط اداره کار تعیین شده چقدر است؟
هفتصد هزار تومان! تازه میخواهند به افراد تازه کار هفتادو پنج درصد این مبلغ را به افراد تازه کار پردخت کنند!
یعنی پانصد هزار تومان!
فکر میکنید یک ماه کارکرد یک کارگر بابت چند ساعت کارکرد یک پزشک است؟
نمیدانم این مطلب را فرارو چاپ میکند یا نه؟
فقط آرزو دارم و از خدا میخواهم که هیچگاه پایم به بیمارستان باز نشود و اسیر این سیستم درمانی نشوم و گرنه این اندوختهای هم که در این سالها با سختی و.. به دست آوردهام باید بابت خرج دارو و درمان بپردازم و خانوادهام به جز غم مرگ پدر میبایست غم نداری را هم تحمل کنند.
1- نسبت عرضه به تقاضا در بازار تجارت خدمات درمانی به نفع پزشکان است. و این نسبت در مقایسه با استاندارد حهانی عقب است
2- فشل سیستم درمانی کشور و ایجاد ساختار انحصاری
3- عدم موفقیت ساختار بهداشتی کشور در مدیریت بیمارستانها با پزشکان تمام وقت
4- تصمیم گیری نظام خود شیفته پزشکی که شش دانگ به نفع صنف ادامه مسیر می دهد.
5- عدم امکان سرمایه گذاری خارجی برای ایجاد رقابت در این صنعت پر سود
6- فقدان نظارت کارآمد
این سازمان حمایت از حقوق مصرف کننده اینجا تعطیل است؟!
اکثر پزشکان به بیمار به چشم یک عابر بانک نگاه میکنند !!!
چاپ کنید لطفا
آنچه البته به جایی نرسد فریاد است.
همين قصه پر غصه نوار قلب براي بنده دو روز قبل اتفاق افتاد.
شما خوشبختانه اكو نداده اي.
جون دكتر داخل مطب از من اكو هم گرفت.....
و جالب اين كه من هم معلمم!
لطفن اینقدر آسمون ریسمون نکنین،واسه یه ویزیت پزشک اورژانس بنده تو دوبی مجبور شدم 100دلار پول بدم و بابت وصل سرم و دارو 120دلار!
این وزیر فقط به فکر کارهای تبلیغاتی است و بس
بله...
نمیدونستید مگه؟
رنج بیماری در ایران بسیاااار کمتر از رنج مخارج بیماری است...
افسوس وصد افسوس که پزشکان با اعمال نفوذ تمامی قوانین رابه نفع منافع مادی بی انتهای خود تغییرداده اند.این ملت بی نوا وبی پناه هستند که باید این دریای پول رابه قیمت فقیرترشدنشان به جیب پرنشدنی پزشکان بریرند.
این ظلم کی تمام میشود؟
ولی یه چیزی برام همیشه سواله که بیماری صرع هیچ وقت درمان پذیر نیست و همیشه انسان باید این بیماریو با خودش داشته باشه البته برای کسانی که در نوجوانی یا جوانی بیماریو میگیرن درمان پذیر نیست و انسان مجبور تا آخر عمرش قرص بخوره تا دچار حمله نشه ولی جالبه هر دکتری رفتم میگفت نه شما درمان میشید نمیدونم چرا حقیقتو نمیگن که تو مجبوری تا آخر عمرت قرص بخوری و دیگه پیش من نیا و همیشه آدمو مجبور میکنن بهشون مراجعه کنیم و پول نوار مغز و ویزیت بدیم
در جواب سوال به جاي شما لازم ديدم چند مساله رو ذكر كنم،
اولا هزينه نوار قلب و نوار مغز در مراكز دولتي به مراتب كمتر از هزينه ايست كه شما در مطب هاي مورد ذكر پرداخت كرديد، در مورد نوار قلب به طور خاص اطلاع دارم كه حدود ٦ هزار تومانه ولي در مورد نوار مغز اطلاعي ندارم،
دوم اينكه در مورد اوكي عمل جراحي از نظر قلبي طبق توصيه هاي كتب مرجع نياز به گرفتن نوار قلب هست، بنابراين حداقل در مورد مادر شما نوار قلب بيهوده گرفته نشده، به طور كلي ويزيت قلب (با هر شكايتي) بدون نوار قلب مثل مشورت با مكانيك بدون بالازدن كاپوت ماشينه، و در قريب به اتفاق تمامي مشاوره هاي قلب، نوار قلب به صورت روتين اخذ ميشه، چه در كشور ما و چه در كشورهاي خارجي كه سيستم بهداشتي و درماني ون به مراتب از ما قويتر و "معقول" تره
سوم اينكه اون پول زيادي كه شما بابت ويزيت و اقدامات تشخيصي پرداختيد نه بابت هزينه دستگاه و نه بابت ساير شاخص هاييه كه شما ذكر كرديد، بابت سال هاييه كه پزشك مورد نظر از عمرش گذاشته كه به توانايي تفسير نوار قلب و مغز و اوكي دادن و ندادن عمل جراحي مادر شما برسه، به طور خاص در مورد پزشك قلب ٧ سال دوره عمومي و ٤ سال دوره تخصص و در مورد جراح مغز ٧ سال دوره عمومي و ٦ سال دوره تخصصه، به اين ١١ و ١٣ سال دو سال تعهد طرح دوره عمومي و ٤-٦ سال تعهد طرح دوره تخصص رو اضافه كنيد و به اعداد ١٧ سال و ٢١ سال برسيد كه در تمام اين دوره حقوقي حتي به اندازه كف درامد يك كارگر بابت كاركردن در بيمارستان هاي آموزشي دريافت نكردن،
نكته اخر اينكه جهت مقايسه بدون تعصب سيستم بهداشت و درمان كشور خودمون با نمونه هاي موفق خارجي كمي در اينترنت گشت و گذار كنيد، متوجه ميشيد كه ضعف سيستم ما ناشي از درامد بالاي پزشكان نيست (كه به جز درصد محدوديشون، درامد اكثرشون فرسنگ ها با اون چيزي كه الان در رسانه ها داره روش مانور داده ميشه فاصله داره). مشكل اصلي در ضعف بيمه هاست، براي همين خدمتي كه شما دريافت كرديد در هر كشور متمدن و نيمه متمدن ديگري مبلغ بيشتري به جيب پزشك ميره، ولي نه از جيب شما، بلكه از جيب بيمه. براي مثال هزينه ويزيت متخصص (و نه خدمت اضافه) در امريكا ٢٠٠ دلاره (اگه شما با پاي خودتون و نه از طريق سيستم ارجاع مستقيما به مطب مراجعه كنيد، اما در صورت ارجاع از طريق پزشك خانواده با اينكه شما ممكنه بيش از يك ماه در نوبت بمونيد اما تقريبا هيچ پولي به جز حق بيمه ماهيانه تون پرداخت نميكنيد.
اميدوارم پاسخ من رو يك طرفه برداشت نكنيد و مجددا تقاضا دارم در اينترنت به دنبال صحت ادعاهاي من بگرديد.
سلامت بنيادي ترين حق مردم يك جامعه است ولي غيرمنصفانه است كه به جاي تقاضاي اين حق از دولت پيكان رو طرف ديگري بگيريم.
از هر دکتری توی ایران بپرسی دلت میخواد به یه کشور بهتر مهاجرت کنی ، با اطمینان بهت میگه نه چون این پول رو هیچ جای دنیا درنمیاره.
پول مفت و بی حساب و کتاب .