«زبیده الذکری»، ساکن شهر «تعز» در یمن هر روز ساعت ٥صبح از خواب بیدار میشود و به بازار میرود تا ترهفرنگی بخرد. زبیده پس از آن راهی روستاهای اطراف تعز میشود تا سبزیجاتی را که تهیه کرده، در میان روستاییان به فروش برساند. فعالیتی که برایش روزانه هزار ریال یمنی، چیزی درحدود ٤دلار و ٦٥سنت درآمد به همراه دارد و برای ادامه حیات خانوادهاش کفایت میکند.
به گزارش الجزیره، از ٥سال پیش که شوهر زبیده از دنیا رفت، او تنها نانآور خانواده و ٤ کودکاش است. زبیده درباره روزگار خود میگوید: «هنگامی که خالد مرد، چند انجمن خیریه در شهر تعز حمایتشان از من که تنها سرپرست ٤ فرزندم بودم را آغاز کردند، علاوه بر آن همسایگان نیز ماهیانه به من مبلغی پول میدادند. بنابراین در طول ٥سال گذشته رنج چندانی نکشیدم».
اما روزگار چندان با زبیده یار نبود و از زمان آغاز جنگ در شهر تعز، همسایگانی که همواره دست یاریشان به سوی او دراز بود، شهر جنگزده را به مقصد روستاهای زادگاهشان ترک کردند، بنگاههای خیریه تعطیل شدند و دیگر هیچکس حامی زبیده و ٤ فرزندش نبود. با این حال زبیده الذکری امیدوار است تا آتشبس یکهفتهای در یمن که از سهشنبه آغاز شد، نقطه پایانی بر رنج و درد خود و بیوگانی باشد که زخمهای جنگ نیز بر مشکلات آنها افزوده است.
حملات هوایی ٩ماه اخیر عربستان به یمن بیش از ٦هزار کشته برجای گذاشته و آمار زنان بیوه و کودکان یتیم نیز هر روز درحال افزایش است. هرچند که دولت یمن اقداماتی را برای تأمین رفاه خانوادههای نیازمند درنظر گرفته، اما به گفته یکی از این زنان میزان این حمایتها بسیار ناچیز است.
«حسنا مُقبل»، یکی از بیوگانی که در روستای «ادیم» در منطقه «المساوات» شهر تعز زندگی میکند، دراینباره میگوید: «دریافتی ٦هزار ریالی من- معادل ٢٨دلار- از دولت همچنان پابرجاست اما این مبلغ حتی برای یک هفته هم کافی نیست». مقبل کارگری است که برای حمایت خانواده ٧نفرهاش روزانه ٨ساعت کار میکند. با این حال زندگیاش از آغاز حملات به یمن سختتر از پیش نیز شده است.
شوهر حسنا ٣سال پیش از این، بر اثر سرطان درگذشت. خانواده شوهرش پس از مرگ پسرشان حمایت از عروس و نوههایشان را برعهده گرفتند. با این حال با آغاز جنگ مشاغل و درآمدهایشان را از دست دادند و به دنبال آن حمایتشان از خانواده حسنا نیز به پایان رسید. مقبل نیز همانند شماری دیگر کمکهایی را از خیّرین و انجمنهای محلی نظیر بنیاد «مانیف» دریافت میکرد. صندوق اجتماعی توسعه که به منظور کمک به طرحهای توسعه درجهت کاهش فقر در یمن ایجاد شد، نیز یکی دیگر از نهادهایی بود که حمایت از زنان بیوه و خانوادههایشان را برعهده داشت. هرچند که تمامی پروژههای حمایتی با آغاز جنگ پایان یافت.
مقبل دراینباره میگوید: «بحران فعلی مرا ناچار کرد تا به کارگری برای خانواده آوارهای که از تعز به روستای ما آمدهاند و خانهای را درنزدیکی ما اجاره کردهاند، بدل شوم. آنها روزانه به منهزارو٢٠٠ ریال- معادل ٥دلار و ٦٠سنت- حقوق میدهند و علاوه برآن به من مختصر غذایی نیز میدهند».
«اعلا العدیمی»، مرد آوارهای که حسنا مقبل در خانهاش کارگری میکند، میگوید: جامعه باید از زنانی همانند او حمایت کند. او دراینباره میگوید: «اگر جنگ پایان یابد و زندگی عادی به تعز برگردد و بتوانم دوباره مغازههایم را باز کنم، هرگز مقبل را فراموش نخواهم کرد و ماهانه مبلغی را که برای زندگیاش کافی باشد، به او پرداخت خواهم کرد». زنان بیوهای که در صنعا، پایتخت یمن زندگی میکنند، نیز در رنج به سر میبرند. «فاطمه البقال» زنی ٤٠ساله است که شوهرش را از دست داده و در بازار «شومالیه» به فروش نوعی نان سنتی یمنی مشغول است.
بقال درباره شرایط زندگیاش میگوید: «شوهرم عبدالجبار ١٦سال پیش مرد، اما رنجی که این روزها میکشم، با اندوه مرگ او قابل مقایسه نیست. من ٣ دختر دارم که یکی از آنها ازدواج کرده و ٢تای دیگر هنوز با من زندگی میکنند و در خانه به من در پخت نان کمک میکنند». فاطمه نیز همانند دیگران پس از مرگ شوهرش کمکهایی را از انجمنهای خیریه و افراد خیّر دریافت میکرد و بستگانش نیز او را در تأمین هزینههای زندگیاش یاری میکردند.
با این حال به گفته فاطمه پس از آغاز جنگ «تمامی انجمنها حمایت از ما را متوقف کردند و حتی خویشاوندان ما نیز بیکار شدند و دیگر توان کمک به من را نداشتند و به همین خاطر بود که به ناچار به دستفروشی در بازار رو آوردم، چراکه پختن نان تنها کاری بود که میدانستم». فاطمه در ادامه میگوید: «من امیدوارم که این بحران هرچه زودتر تمام شود، چراکه دیگر نمیتوانم به این کار ادامه بدهم. پیش از این دولت به ما در تأمین نیازهای اولیهمان کمک میکرد تا در فقر و نکبت زندگی نکنیم».
با این حال فعالیت نهادهای خیریه از این زنان با آغاز جنگ مختل شد. یکی از کارکنان صندوق توسعه اجتماعی یمن دراینباره میگوید: «با آغاز جنگ در تأمین سرمایه صندوق توسعه اجتماعی توسط سازمانها و کشورهای بینالمللی متوقف شد. بنابراین تمامی پروژهها ازجمله ٢٨٠ پروژه برای حمایت از زنان نیز پایان یافت». به گفته «فضل الدبهانی»، استاد جامعهشناسی دانشگاه تعز شرایط زنان سرپرست خانوار در دوران جنگ و درگیریهای داخلی بیش از هر زمان دیگری دشوار میشود. او در گفتوگو با الجزیره دراین خصوص عنوان کرد: «زنان بیوه معمولا مهارت خاصی ندارند و تحصیلات به خصوصی نیز ندارند، بنابراین برای امرارمعاش ناچارند بهعنوان خدمتکار و یا فروشنده کالاهای ارزانقیمت کسب درآمد کنند».
استاد دانشگاه تعز در ادامه میگوید: «با این حال دولت باید به آنها کمک کند چراکه آنها ضعیفترین قربانیان این جنگ هستند». با این حال تا زمانی که اوضاع فعلی پابرجاست، زبیده الذکری باید هر روز صبح زود به بازار برود و سبزیجاتی را برای فروش به روستاییان خریداری کند. زبیده میگوید: «در ابتدا از کار فروشندگیام خجالت میکشیدم، اما حالا مشتریانی دارم که مرا میشناسند. بنابراین دیگر جایی برای خجالت نیست و درحقیقت از اینکه به استقلال رسیدم، خوشحالم. فکر میکنم این کار از اینکه در انتظار کمک انجمنهای خیریه و مردم باشم، بهتر است».