یادداشت دریافتی- محمد ماکویی؛ این روزها یک بازیگر معروف عالم سینما که از تشخیص چهره وزیر امور خارجه کشورمان عاجز مانده و در ضمن نتوانسته متوجه شود که فلان نام مشهور و شناخته شده، اسم یک کارگردان بزرگ و نامی و شناخته شده دنیا است موجی از انتقادات را در فضای مجازی متوجه "خود" نموده است!
در اینکه اغلب ما ایرانیها اطلاعات عمومی خوبی داریم و علاقه وافری هم داریم که از این اطلاعات به موقع و به نحو احسن استفاده نماییم، شکی نیست!
برای همین هم هست که متعجب نمی شویم که در تاکسی و اتوبوس و مغازه نظاره گر مردمی باشیم که یا "طارمی" را بازیکن نمی دانند و یا "ظریف" را کسی می دانند که اگر می خواست بیشتر از این هم می توانست امتیاز بگیرد!
جالب این است که این حجم از اطلاعات در یک کشور پیشرفته و اروپایی کمتر دیده می شود و این را می شود از گفتگو با کسانی که تبعه یکی از این کشورها هستند یافت و یا از طریق بحث با اشخاصی که آنقدر در خارجه مانده اند که خیابان های لوزان و پاریس و سانفرانسیسکو را بهتر از فرشته و الوند و ولی عصر می شناسند، بدست آورد!
متاسفانه وقتی بحث از اطلاعات عمومی که بیشتری ها زیادش را دارند می شود کمتر کسی جرات دارد که از این موضوع که این میزان از اطلاعات هم خوبیت ندارد سخن به میان آورد.
زیرا این نگرش دقیقا به این می ماند که کسی بخواهد در باره رجحان و برتری بی سوادی بر تحصیلات عالیه سخن بگوید! با این حال بد نیست به دنبال تعریف یک ماجرا در این باره بیشتر سخن بگوییم:
همکاری که از یک سفر اروپایی می آمد از آبرویی که از وی رفته بود می گفت و اینکه وقتی در جلسه خودش را معرفی کرده و گفته که "کارشناس تصفیه خانه فاضلاب" است، تعجب همگان را بر انگیخته که مگر می شود به تنهایی از تصفیه خانه به این بزرگی که در باره هر جزء آن کتاب ها نوشته شده کاملا سر در آورد و هر مشکل و عیب و ایرادی که در اجزا پیدا می شود را به خوبی حل و فصل نمود!
بعد هم که نوبت به معرفی بقیه شده، یکی گفته که فقط از آشغالگیر سر در می آورد و دومی عنوان نموده که تنها می تواند در زمینه طرح و اجرای حوض های هوادهی نظر بدهد و سومی اشاره نموده که گذشته از سیستم های ضدعفونی، اطلاع چندان زیادی از سایر سیستم های مورد استفاده در تصفیه فاضلاب ندارد!
واقعیت این است که آدمی برای کسب اطلاعات نیازمند زمان است و در این زمینه فرقی ندارد که اطلاعاتی که مایل به به دست آوردن آن ها هست عمومی و یا اختصاصی باشد!
با این حساب است که آن هایی که به شدت دنبال کسب اطلاعات تخصصی هستند که به درد کار و زندگیشان می خورد از اخذ اطلاعات عمومی عاجز می مانند و اشخاصی که به شدت درگیر اخذ اطلاعات عمومی هستند، زمان زیادی برای اینکه سر درس و مشق خود باشند، ندارند!
اینکه مردمان کشورهای پیشرفته و متمدن اطلاعات عمومی ما را ندارند اما کار مردم را بهتر از ما راه می اندازند به این خاطر است که به جای اینکه دریایی از معلومات باشند که بیشترش چندان دردی از زندگی خود و دیگران را دوا نمی کند، آب باریکه ای از دانش شده اند که بخوبی قادر به سیراب کردن مشتریان خود می باشد!
گذشته از این موضوع بیشتر اطلاعات عمومی ماخوذه در کشور ما از طریق گوش و صحبت های در گوشی اخذ و به سایر معلومات اضافه می شود و لذا نمی توان منبع و ماخذ آن را بدرستی تشخیص داد.
روی همین اصل است که خیلی ها در پاسخ "مطمئنی؟!"،"من هم شنیده ام" می گویند و بدینوسیله بر مشکوک بودن صحت و سقم اطلاعاتی که به دیگران می دهند، مهر تایید می زنند!
از سویی دیگر زیادی اطلاعات عمومی از عدم اعتماد مردم نشات می گیرد زیرا اگر کسی مطمئن باشد که مغازه دار "پارچه" را به قیمت می فروشد نیاز به این ندارد که از قیمت پارچه سر در بیاورد و اگر خیالش تخت باشد که "لوله کش" مزد معمول و معقول خود را دشت می کند، نیاز ندارد که "اصول عمومی لوله کشی" بخواند و بخواهد با تغییر دادن کاربری خویش و تبدیل به لوله کش موقت شدن، کاری کند که زیاد کلاه سرش نرود!
اوضاع و احوال بازار کار نیز مردم را به گسترده تر کردن اطلاعات عمومی تشویق و ترغیب می کند زیرا اگر به عنوان مثال شما ضمن راننده بودن، آشپزی هم بلد باشید می توانید جای دو نفر استخدام شده و تنها یک حقوق بگیرید!
این در حالی است که آشپز و یا راننده خوب بودن معمولا امتیاز چندانی بر راننده و آشپز متوسط بودن ندارد زیرا بعید است کارفرماها یا با چشیدن دست پخت، دست به استخدام آشپز بزنند و یا تنها پس از یک کورس سفر با راننده، چند مرده حلاج بودن او را مورد ارزیابی قرار دهند!
با همه این حرف ها و با وجودی که از طرفداران پر و پا قرص "سحر قریشی" نیستم، به گمانم اصلا بد نیست که آن هایی که نامبرده را متهم به این می کنند که چرا چیزهایی که نیاز چندانی به دانستنشان ندارد را نمی داند، به دیگر آدم ها هم نگاهی ویژه داشته باشند.
در اینصورت است که آن ها از کنار آدم هایی که چیزهایی را که باید خوب بدانند، نمی دانند هم به راحتی عبور نکرده و به معلومات نداشته ایشان به دیده اغماض نگاه نمی کنند!
کسی چه می داند! شاید برای ما ایرانیها عیب و ایرادهای بزرگ نادیدنی تر از خرده عیب ها باشد و برای همین است که بیشتر ما از همان خردسالی عادت به ندیدن شتری که می بینیم، داریم!
اگر کسی اطلاعات عمومی نداره حداقل در رشته خودش باید اطلاعات کافی داشته باشه.
مشخصه از احمدی نژاد تعریف کرده.
از طرف دیگه مردم دنیا شاید حق داشته باشن که آمانو رو نشناسن ولی ملت ما که سالهاست به خاطر انرژی هسته ای تحریمه و به تازگی به توافقی تاریخی دست پیدا کرده ، حتما آمانو رو می شناسه. اگر دختر جوانی پیدا بشه که نشناسه یعنی دغدغه هاش با دغدغه های مردمش فرق داره
واقعا چه ربطی داره یعنی اگه کسی کارگردان پدخوانده رو بشناسه یعنی خیلی کارش درسته یا برعکس!