صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۲۵۵۴۹۳
آسیب شناسی موضوع نوآوری و شرکت های دانش بنیان
تاریخ انتشار: ۱۱:۴۱ - ۲۲ آذر ۱۳۹۴
یادداشت دریافتی- یونس یونسیان*؛ بی تردید توجه و حمایت واقعی از شرکت های دانش بنیان یکی از اصلی ترین راه های کمک به رشد و توسعه و خصوصا تحقق اقتصاد مقاومتی در کشور است.

آنچه در پی می آید؛ نگاهی آسیب شناسانه است به ساختارهای حمایت از ایده، نوآوری و بنگاه های دولتی مسول در حوزه تجاری سازی ایده ها به قلم یکی از فعالان این بخش است که از نظر می گذرد.

مدتی است که در کشور ما این عنوان "دانش بنیان" شده است مد و فشن در حوزه فناوری، معلوم نیست چرا با این سرعت به دنبال "مجوز دانش بنیان" دادن هستند و این مجوزها در نهایت چه دردی از حوزه علم و فناوری را قرار است دوا کنند.

اصلا سوال این است اگر ساختارهای قبلی کشور در زمینه تولید علم و فناوری و به قول مقام معظم رهبری "دانش درونزا" موفق و بهینه عمل می کردند که دیگر نیازی به این همه تاکید ایشان برای جنبش علمی نبود.

آینده کشور و جنبش فناورانه ایران در گرو همین نوآوران کوچک است، کسانی که به جای وارد کردن تبلت چینی و جا زدنش به عنوان تولید ایرانی و هزار دروغ دیگر به دنبال تولید واقعی یک مدار کوچک یا بهینه ساختن یک فناوری ناقابل در صفحه نمایش همان تبلت ها هستند.

این ها باید بها داده شوند و نه آن جماعتی که کالای چینی را به جای تولید ملی جا می زنند و روی دیوار خانه هایشان هزار تقدیر و تندیس از وزیر و وکیل و رییس جمهور دارند و خود را "جهادگر اقتصادی" هم می دانند.

در لایه های "معناشناسانه" (meaning) و "مفهومی" (conceptual) برنامه راهبردی ایجاد زیر ساخت های ایده محوری و توجه به ایده های نوآورانه (idea structure) می توان ردپا و نشانه های محکمی از آسیب های بنیادی یافت که سد راه و مانع اصلی ایجاد استارتاپ های موفق و فناوری های نوین هستند.

در اینجا تاکید می کنم که منظور از استارتاپ های موفق و فناوری های نوین، رسیدن به جایگاهی در جهان است که قابل دفاع باشد.

صرف نوشتن مقالات علمی و پژوهشی و گرفتن بودجه های کلان از وزارتخانه ها و ارگان های دفاعی برای تولید نمونه های صنعتی به هیچ عنوان موضوع صحبت من نیست و این ها نیز نشانه ای از یک پژوهشگر موفق نیستند.

در پارک علم و فناوری چه بر سر ایده ها می آید؟
پارک علم و فناوری یک مجموعه دارای دو بخش تشکیل دهنده است. بخشی از این مجموعه کادر مدیریت و نیروهای ستادی است که به عنوان بخش دولتی وظیفه هدایت و مدیریت عملکردها را بر عهده دارند. بخش دیگر این مجموعه را موسسات خصوصی تشکیل می دهند که به سه دسته تعریف، تبین و تقسیم بندی میشوند:

پیش انکوباتور یا پیش رشد
انکوباتور یا رشد
شرکتهای رشد یافته

توضیح اینکه موسسات و شرکتهای خصوصی به منظور استقرار در پارک علم و فناوری مطابق با مقررات پارک مذکور و همچنین با توجه به ایده محوری و توانمندی و پتاسیلهای خود در مرکز رشد به صورت پیش انکوباتور یا انکوباتور مستقر می شوند و پس از سه سال استقرار یا به درخواست خودشان در مرکز اصلی پارک مستقر می شوند.

در حقیقت پارک های علم و فناوری با این ساختار در تلاش هستند تا ایده ها و استارتاپ ها را با گذر از این سه مرحله رشد داده و به سمت تجاری سازی و ساخت نمونه های صنعتی رهنمون شوند.

ولی در حقیقت یک اتفاق عجیب و تکان دهنده رخ داده است که ساختار را از بیخ و بن عقیم کرده است. در حقیقت هیچ تفاوتی میان این سه مرحله وجود ندارد و همه چیز در حد حرف و نمایش است و در نهایت کسی که به یک پارک علم و فناوری مراجعه می کند به جز تفاوت در مبالغ وام های حمایتی از تفاوت دیگری بهره مند نمی شود.

تکرار همان ساختارهای بیمارگون و نابود کننده ایده و نواوری در پارک های علم و فناوری
هیچ کس نیست به این جماعت بفهماند که اگر عنوان پارک برای این بخش های فناورانه استفاده می شود یعنی این که باید تفاوتی میان وزارتخانه ها و دانشگاه ها با این پارک ها باشد، باید همه چیز راحت و آسان باشد و فضای باز و دلچسبی باشد که نخبگان و ایده پردازان بیایند و رشد یابند.

ولی افسوس و صد افسوس که همه بیماری ها و دردها و روال های بوروکراتیک این جا هم ادامه پیدا کرده است و به مراتب بدتر هم شده است.

می گویم به مراتب بدتر چرا که در محیطی که قرار است افراد بی دغدغه به سراغ ایده هایشان بروند و طعم تلخ بوروکراسی اداری را نچشند، حضور چنین روال هایی به مراتب دردناک تر است.

در این میان بخش مدیریت ستادی پارک علم و فناوری وظیفه مدیریت و راهبری مجموعه را مطابق با ضوابط و مقررات تعیین شده و با بهره گیری از امکانات تعریف شده برعهده دارد و اهدافی مانند ايجاد و رشد شرکتهای مستقر، کمک به تجاري سازي نتايج تحقيقات و حمايت از کارآفريني را دنبال می کند.

به نظر می رسد برای بهینه شدن عملکرد مجموعه اول یا همان موسسات مستقر،تعامل درست تمام مجموعه و بخشها پارک علم و فناوری با هم  بعنوان شرط اصلی و حیاتی است.

طبقه بورژوا در علم و فناوری: توجه به شرکت ها و کارخانه های بزرگ مناطق به جای استارتاپ ها و جوانان تازه از راه رسیده

یکی از چیزهای عجیبی که در پارک های علم و فناوری وزارت علوم دیده ام و باعث شد تا حدود زیادی دلگیر و عصبانی شوم، توجه بیش از اندازه به شرکت ها و کارخانجات بزرگ مناطق بود.

به عبارت دیگر به جای اینکه مثل الگوهای موفق جهانی، پارک های علم و فناوری به سراغ شرکت های نوپا و یا حتی استارتاپ ها (هسته هایی بر مبنای ایده های خوب و جذاب که هنوز وارد ساختار حقوقی و شرکتی هم نشده اند) بروند، باز هم تعارفات و الگوهای فرهنگی نادرست موجب شده که حمایت ها و طرف توجه بیشتر همان کله گنده ها و طیف بورژوای منطقه باشند.

طبقه ای از بورژواها در پارک های علم و فناوری به شکل بیمارگون ورود پیدا کرده است که به زودی به دلیل اتکایش به سرمایه و نیروی کار ارزان قیمت و بی توجهی اش به ایده محوری و نوآوری دمار از روزگار پارک های علم و فناوری درخواهد آورد.

این طبقه فاقد هم حسي با طبقه ایده محور و نخبه هستند. آنها دلسوزي ندارند بلكه به ایده محور «نگاه ابزاري» دارند.

ممكن است حتي در تامين معاش و رفاه آنها تلاش كنند اما نه به سبب «درك انساني شرايط زندگي آنها» بلكه به سبب اين كه مي خواهند از اين طريق انگيزه و همكاري آنها را در زمينه توليد و خدمات بالا ببرند.

با توجه به تغییرات طبیعی که خواسته یا ناخواسته در دولتها و درنتیجه در سیستمهای وابسته به دولت به دلیل جابجائی در جناحها، گروه ها و احزاب در هر کشور رخ می دهد و در ایران نیز لاجرم بوقوع می پیوند این امر هم در مدیریت ستادی پارکها به تکرار اتفاق می افتد.

اما باید این نکته را مدنظر داشت، با توجه به اینکه برای زیرمجموعه پارکهای علم و فناوری و مراکز رشد اهداف اقتصادی و تجاری تعریف شده است، بسیار طبیعی است که مجموعه بخش خصوصی مستقر می بایست تا حد ممکن از تبعات سیاسی مانند تغییرات دائمی و بدون هدفمندی در مجموعه ستادی و یا اعمال قوانین و مقررات دست و پاگیر و اثرات نامطلوب آن دور نگه داشته شود.

عدم درک و دریافت درست از عنوان "دانش بنیان" و عوامفریبی مطلق
مدتی است که در کشور این عنوان "دانش بنیان" شده است مد و فشن در حوزه فناوری و معلوم نیست که چرا با این سرعت به دنبال "مجوز دانش بنیان" دادن هستند و این مجوز ها در نهایت چه دردی از حوزه علم و فناوری قرار است دوا کنند.

اصلا سوال من این است اگر ساختارهای قبلی کشور در زمینه تولید علم و فناوری و به قول مقام معظم رهبری "دانش درونزا" موفق و بهینه عمل می کردند که دیگر نیازی به این همه تاکید ایشان برای جنبش علمی نبود.

اگر بیاییم و دوباره به همان ساختارهای قدیمی و حتی به جماعت بورژوا و سرمایه دار کشور و شرکت هایشان یک شبه مجوز دانش بنیان بدهیم که نور علی نور است.

وای به حال ما اگر درک نکنیم که هر مجوز دانش بنیان مثل ناموس ماست و باید به شخص یا شرکتی داده شود که غیرت و توان تغییر دارد و نه فقط لیست مالیاتی بلند بالا و گردش پولی سالیانه هنگفت.

وای به حال کارشناسان جشنواره های شیخ بهایی و خوارزمی که می ایند و با کمال اعتماد به نفس از من و شخص من به جای حرف زدن درباره ایده ها از لیست گردش مالی می پرسند.

اگر شرکتی لیست بلندبالای گردش مالی داشته باشد که دیگر ایده محور و دانش بنیان نیست.

جشنواره هایی که به وضوح تنها به دنبال نمایش و شوی جذاب برای دولتمردان و وزارتخانه های بالاسری خود هستند و از این رو توان دیدن ایده های خوب و نوآوران کوچک را ندارند.

جهادگر اقتصادی یعنی چه؟

آینده کشور و جنبش فناورانه ایران در گرو همین نوآوران کوچک است، کسانی که به جای وارد کردن تبلت چینی و جا زدنش به عنوان تولید ایرانی و هزار دروغ دیگر به دنبال تولید واقعی یک مدار کوچک یا بهینه ساختن یک فناوری ناقابل در صفحه نمایش همان تبلت ها هستند.

اینها باید بها داده شوند و نه آن جماعتی که کالای چینی را به جای تولید ملی جا می زنند و روی دیوار خانه هایشان هزار تقدیر و تندیس از وزیر و وکیل و رییس جمهور دارند و خود را "جهادگر اقتصادی" هم می دانند.

شما را چه می شود. دانش و پژوهش در کشور ما برای حرکت بالنده و پرهیز از تمامی گلوگاه ها و پرتگاه ها نیازمند تبدیل شدن به یک فرآیند ساختارمحور، سیستماتیک و اثر بخش است.

اهمیت سویه های تقاضا در فرآیند خلق دانش در سال های اخیر به طور جدی در محافل سیاست گذاری کشور مورد توجه قرار گرفته است.

نظریه ها، مدل ها و رویکردهایی که ابداعات، نوآوری ها و پژوهش های اثر بخش را در نقطه ثقل چارچوب مفهومی خویش قرار دهند امروزه تنها نظریه های کارا و پایا هستند.

پژوهش و تحقیقات و صرف هزینه های گزاف بدون مطالعات امکان سنجی و نوشتن "طرح های کسب و کار" و "بیزینس پلن" های کلان یکی از نقاط ضعف و چشم اسفندیار پژوهش و فناوری در کشور بوده است.

طرح های کلان و ملی در قالب های بینارشته ای با بودجه های کلان تعریف می شوند اما از هیچ گروه یا تیم متخصصی برای نوشتن طرح توجیهی یا گزارش های بازگشت سرمایه و یا طرح کسب و کار نظر خواهی و مشورت انجام نمی شود.

زیرمجموعه مدیریت که صرفا از دانش کافی برخوردار باشند ولی تجربه های تجاری و مدیریتی مختلفی مانند تجاری سازی، حرفه ای سازی و مانند آن را نداشته باشند، بدون شک سبب نقصان در بهره وری مجموعه خود خواهند شد.

می توان در گامهای بعدی نیاز به نگرشهای فرا منطقه ای، دیدگاههای کلان ملی و تجارب ویژه بین المللی نیز اشاره کرد که وجود آن در توسعه شرکتهای نوبنیاد و هدف گذاری های پارک، تاثیر غیر قابل انکاری خواهد داشت.

باید تاکید کرد که در سیستم تعریف شده، موسسات خصوصی مستقر برای رشد خود نمی توانند به صورت مستقل عمل نموده و بدون توجه به تغییرات نیمه اول، صرفا به اهداف تحقیقاتی، نوآوری و فناورانه خود معطوف باشند.

به عبارتی در همان ابتدای تغییر در زیرمجموعه مدیریت پارکها ، موسسات و شرکتهای مستقر نیز بلافاصله به مرور متاثر شده و تغییرات را احساس خواهند کرد.

مشکل اساسی موسسات مستقر
یک موسسه رو به رشد اقتصادی و نوپا که هدف از تاسیس آن تداوم ، بالندگی و رشد باشد، در بازار تجاری و کاری هر ساعت خود دستخوش تغییرات، رقابت و مشکلات متعدد و متعارف بازار است.

حال به این نهال سست، بردارهای فشار و نیروهای نامتعارف دیگری ناشی از تغییرات مدیریتی را نیز وارد کنید. بدون شک توان تحمل بسیاری از این تغییرات به ظاهر ساده از حد ظرفیت این شرکتها خارج بوده و این موسسات قادر به تحمل و تصحیح آن نخواهند بود.

در نتیجه یا باید همسو با بروز تغییرات وارد یک دوره رکود شده و منتظر رشد و تجربه اندوزی مجموعه مدیریت ستادی جدید باشند و همزمان رفتارهای خود را نیز اصلاح نمایند( اضافه بر تغییرات لازم برای غلبه بر تهیدات و مخاطرات بازار و تجارت) و یا اینکه در مقابل تغییرات، شروع به مقاومت نموده و در نتیجه شکسته شده و ریزش کنند و یا در حالی که تحلیل رفته اند از مجموعه جدا شده و حتی به حداقل اهداف و برنامه های خود نرسند.

باید توجه کرد، در هر حالت، هدف نهائی دولت از سرمایه گذاری ملی بر روی تاسیس پارکهای علم و فناوری محقق نخواهد شد و بودجه های سنگینی از بیت المال از بین خواهد رفت و یا به حداقل اهداف تعریف شده پارکهای علم و فناوری هم نزدیک نخواهیم شد.

پارک ها، اقتصاد دانش محور را تعقیب می کنند در ارائه یک تعریف کلاسیک از پارکهای علم و فناوری می توان گفت پارکهای علم و فناوری محل تبدیل یافته های پژوهشی به محصولات و فرایندهای قابل بهربرداری در بازار بر مبنای دانش پیشرفته است.

بر این اساس حمایت از تجاری سازی ایده ها و دستاوردهای فناورانه، حمایت از حقوق تولید کنندگان و مصرف کنندگان محصولات دانش بنیان و کمک به ایجاد اقتصاد دانش بنیان در کشور و دستیابی به فناوریهای پیشرفته در تراز جهانی از مهمترین و اساسی ترین وظایف پارک های علم و فناوری است همچنین پارک های علمی تحقیقاتی می توانند با ایجاد ظرفیت های جدید پژوهشی و پرورش محققین در گسترش تحقیقات در جامعه موثر باشند و از طرف دیگر به عنوان حلقه ارتباطی بین دانشگا ها و صنایع عمل کنند.

وضعیت باید به گونه ای باشد که پارک ها بتوانند دائما دانشجویان خلاق و صاحب ایده را جذب کنند.

در حال حاضر پارک های علم و فناوری فعال در کشور سالانه بین ۱۰ تا ۱۵ میلیارد تومان اعتبار دریافت می کند که از دید مدیران این مجموعه ها یک چهارم اعتبار مورد نیاز است و این موضوع را بهانه می کنند که اگر همه اعتبار تخصیص داده شود دیگر ما می شویم سیلیکون ولی. به هیچ عنوان مشکل از اعتبارات و بودجه ها نیست.

مشکل اصلی در شیوه مدیریت و نگاه به این مراکز است. لذا بیشترین چالش ها در این زمینه به نوع نگاه حمایتی دولت باز نمی گردد و این بهانه ها که براوردها نشان می دهد بودجه ۲۵ پارک موجود در کشور که ۳۰۰۰ شرکت دانش بنیان در آن مستقر است در سال قبل تنها ۵۰ میلیارد تومان بوده است و امسال ۸۰ میلیارد تومان است که به اندازه بودجه یک دانشگاه هم نیست، تنها بهانه هایی ابتدایی و کودکانه است. با این بودجه ها تا امروز چه کرده ایم. به عنوان یک کارشناس حوزه پژوهش و فناوری با عرض معذرت از همه مدیران و روسای پارک های علم و فناوری با این جمله به اتمام می رسانم:

یک پارک علم و فناوری را نشان بدهید که با یک شرکت دانش بنیانش توانسته باشد به سودآوری و بی نیازی از بودجه ها رسیده باشد، باید به سمت الگوهایی رفت که پارک های علم و فناوری را از بودجه ها بی نیاز کنند.


*پژوهشگر و مدیر عامل شرکت دانش بنیان سروشان ایده کاوان

ارسال نظرات