میثم قهوهچیان در خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) نوشت:
حملات تروریستی در تالار باتاکلان پاریس ۱۴۰ کشته به همراه داشت، داعش مسئولیت را به عهده گرفت، اما به نظر میرسد این رویداد متن و حاشیه روشنی نداشته و عوامل بسیاری در خشونتهایی اینچنین وجود داشته باشد.
طی دو تیراندازی و سه انفجار در حدود ساعت 22 جمعه شب گذشته به وقت محلی درناحیه های 10 و 11 پاریس، دستکم 30 نفر کشته شدند، این تعداد تا حدود 140 نفر رسید.
سوال این جاست که مقصر اصلی انفجار در فرانسه کیست؟ برخی از کنشگران مسلمان پس از این حملات انگشت اتهام را به سوی غرب گرفتند و برخی دیگر مشکل را در اندیشه دینی و یا مسلمانان جستند، اما مقصر در انفجار فرانسه کیست؟
متن و حاشیه حملات در تالار باتاکلان پاریس
هر رویداد سیاسی و اجتماعی در یک متن اتفاق میافتد، متنی که در آن رویداد عوامل، تبعات و زمینههایی دارد. به عبارت دیگر هر رویداد امری است عینی و میتوان تعیناتی مختلف و متفاوت را در ارتباط با آن دید. از سویی دیگر هر متنی با وجود یک حاشیه معنا مییابد. حاشیه یک متن نسبت به آن اهمیت ثانوی دارد. حاشیه متن یک رویداد با آن فاصله دارد اما در نسبت با آن است، به بیان دیگر حاشیه هر امر خارج از متنی نیست، بلکه امری است که اگر چه خارج از متن یک رویداد است، در گرو آن رویداد است.
به نظر میرسد هر متن و حاشیهای رابطهای متقابل با هم داشته باشد. عوامل متن اگرچه اولین و نزدیکترین علل تحقق یک رویداد هستند، اما بیشک متن به تنهایی واجد معنا نیست. متن در ارتباط فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی با حاشیه خود تعریف شده و سامان مییابد.
حملات ترویستی در تالار باتاکلان پاریس به عنوان یک رویداد دارای متن و حاشیه بود. میتوان متن اصلی رویداد را سالن باتکلان دانست یا میتوان فراتر رفت و آن را پاریس و فرانسه خواند. از سویی دیگر عراق و سوریه را به عنوان خواستگاه داعش میتوان حاشیه مستقیم این متن دانست.
اگر به فرانسه باز گردیم، تاثیر تبعیض جامعه فرانسوی در خصوص مسلمانان و عدم پذیرش طبیعی و کامل آنان به عنوان یک عامل در متن انفجار، نمیتواند به وضعیت جهان اسلام و سیل مهاجرت مسلمانان به اروپا در طول سالیان متوالی به عنوان امری حاشیهای بیتوجه باشد. خود این حاشیه یعنی وضعیت کشورهای اسلامی که زمینه مهاجرت مسلمانان به فرانسه را فراهم کرده است، به عنوان متن، میتواند تحت تاثیر سیاستهای اقتصادی و سیاسی فرانسه باشد.
متون و حاشیههای نسبی رخدادهای معاصر
اما آیا میتوان متن و حاشیه رویداد مورد بحث را به راحتی از هم تفکیک کرد، یا حتی متن مشخصی را نشان داد؟ به نظر میرسد نه بتوان متن و حاشیه را به صورت کامل از هم تفکیک کرد و یا متنی را به عنوان متن اصلی برای یک رویداد عنوان کرد. در خصوص متن و حاشیه در رویداد مورد بحث، ایده اصلی رویداد، ایدهای که کسانی را واداشته است تا چنین انفجاری را رقم بزنند از حاشیه برخواسته است. اگر داعش را حاشیه بدانیم، این حاشیهای در متن بوده است و اگر سوریه و عراق را حاشیه بدانیم، آنجا خود متن تاثیر سیاستهای خارجی فرانسه بوده است.
متن و حاشیه یک رویداد به خصوص در جهانی که در آن زندگی میکنیم، کجاست؟ در حملات تروریستی اخیر در پاریس، متن رویداد را میتوان سالن کنسرت باتاکلان در پاریس دانست، البته این متن را میتوان پاریس و فرانسه خواند و کسی اشکال نمیگیرد که چرا متن رویدادی خاص، یک کشور در نظر گرفته شده است، عمق فاجعه و تحت تاثیر قرار گرفتن مردم یک کشور میتواند توجیهکننده این مساله باشد.
اما این متن را میتوان به کل اروپا تسری داد و آن را با حوادثی در سالیان اخیر در ارتباط دانست که در آنها اروپاییان مورد حمله توسط تروریستهای اسلامگرا شدهاند، و یا متن را غرب خواند به پیوند این ترورها به حوادث یازده سپتامبر اشاره کرد. اما خشونت اسلامگرایان از مرز اروپا و آمریکا فراتر میرود و در برخی از کشورهای آسیایی یا آفریقایی نیز میتوان چنین حوادثی را یافت. مراد از چنین تسریی، گسترده نفوذ داعش به عنوان یک گروه تروریستی است. برای مثال اگر شعر فارسی را یک رویداد بدانیم، در متون مختلفی چنین شعری جریان داشته است و میتوان متنی گسترده (به لحاظ جغرافیایی و فرهنگی) برای آن در نظر گرفت.
منطقا ممکن است در بسیاری از کشورهای غیر غربی نیز اتفاق بیفتد. دشواری تشخیص متن در اتفاقاتی چنین، در تشخیص حاشیه نیز وجود دارد.
ما نمیتوانیم به راحتی مشخص کنیم که حاشیه انفجار فرانسه کجاست؟ هرچند به راحتی بتوان باز به راحتی آن را سوریه و عراق دانست، اما به نظر میرسد کشورهای منطقه را نتوان مجزا از این حاشیه در نظر گرفت.
شاید بتوان گفت عنوان یک حاشیه واحد برای یک متن ناممکن باشد، یک متن میتواند حاشیههای ممکن و موجود بسیاری داشته باشد. برای مثال بر یک متن تاریخی میتوان حاشیههای سیاسی، فرهنگ، علمی و ... در نظر گرفت. متون اجتماعی نیز حاشیههای مختلف و بسیاری دارند.
نگاه بر اساس متن و حاشیه به حملات تروریستی فرانسه، ما را به این نتیجه میرساند که تشخیص مشکل چندان آسان نیست و به راحتی مشکل را به متن و یا حاشیه اختصاص داد. به نظر میرسد متن و حاشیه در هم تنیده است و آنچه وجود دارد یک متن واحد با پیچیدگیهای درون متنی فراوان است، متنی که شاید گسترهاش از حلب تا پاریس یا از جهان اسلام تا جهان غرب امتداد یافته باشد.
راهحل پیچیده برای مشکلات پیچیده
بیشک راهحل در چنین متن پیچیدهای با سادهسازی پیش میرود. اگر مساله وحدتبخشی به جامعه چند فرهنگی در غرب حل شود و همه فرهنگهای دینی و ملی خود را در یک ملت-دولت احساس کنند، متن و حاشیه روشنایی بیشتری در آن جامعه بیابد، از سویی دیگر به نظر میرسد پیمودن مسیر کارآمد و مشروع ساختن دول در جهان اسلام، متن و حاشیهها را روشنی بیشتری بخشد. ما با سادهسازی مساله، آن را از یک مساله به چند مساله تبدیل میکنیم، جواب برخی از مسائل در گرو حل مسالهای دیگر خواهد بود.
آنچه در متن بسیار پیچیده تحولات جهانی در حال رنگ باختن و نیز بحرانی شدن است، گم شدن و در هم آمیختن منافع ملی، فردی و ایدئولوژیک است. قرار گرفتن اسلام در مقابل غرب، شیعه در مقابل سنی، غربی در مقابل غیر غربی، و دوگانههایی آمیخته با قدرت و منفعت راه را برای دمیدن در آتش خشونت بازتر میکند. به نظر میرسد هر یک از این دوگانهها باید حل شوند تا متون و حاشیه دوباره از هم جدا شود. اولویت برای جوامع اسلامی رسیدن به ثبات و کارآمدی است. این ثبات و کارآمدی امکان دخالت دیگران را در درون کشورهای اسلامی از بین خواهد برد از سوی دیگر خروج از تک بعدی دیدن مسائل لازم مینماید زیرا ساده دیدن مسائل موجب میشود تا مساله بازتولید شود.