صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۲۵۳۰۹۴
تاریخ انتشار: ۲۳:۰۰ - ۲۶ آبان ۱۳۹۴

رحیم معینی کرمانشاهی،‌ شاعر و ترانه سرا درگذشت.

به گزارش ایسنا، این شاعر و ترانه سرای پیشکسوت امروز (سه شنبه 26 آبان ماه) در بیمارستان جم از دنیا رفت. معینی کرمانشاهی از سال 87 به دلیل کهولت سن،‌ با بیماری نفس‌تنگی و ناراحتی سینه دست و پنجه نرم می‌کرد.

رحیم معینی کرمانشاهی سال ۱۳۰۱ خورشیدی در کرمانشاه دیده به جهان گشود. از سال ۱۳۴۱به کار نقاشی پرداخت و در این راه پیشرفت کرد و تابلوهایی نیز به یادگار گذاشت که از جمله تابلوی حضرت مسیح (ع) با کار سیاه‌قلم است. او در ضمن کارهای نقاشی، به نظم شعر می‌پردازد و داستان اختر و منوچهر را در چهار تابلو به رشته نظم کشیده است.

او ضمن سرودن شعر به تصنیف‌سازی هم پرداخت و تصنیف‌هایش که توسط خوانندگان رادیو خوانده می‌شد از شهرت نیز برخوردار شد. این شاعر و ترانه‌سرا تا کنون کتاب‌هایی را همچون «ای شمع ها بسوزید»، «فطرت»، «خورشید شب»، «حافظ برخیز» و دوره‌ی منظوم تاریخ ایران با عنوان «شاهکار» منتشر کرده است. همچنین همکاری با علی‌ تجویدی، پرویز یاحقی و همایون خرم در تولید آثار موسیقایی از دیگر فعالیت‌های این هنرمند است.
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
ناشناس
۱۳:۵۷ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۷
خانمانسوز بُوَد، آتش آهی، گاهی ناله‌ای می‌شکند پشت سپاهی، گاهی
دارم امید که با گریه دلت نرم کنم
بهر طوفانزده سنگی است پناهی، گاهی
فراز
۱۳:۴۲ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۷
افسوس.تکرار ناپذیری دگر رفت.
ناشناس
۱۳:۱۸ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۷
ﻋﺎﺑﺪﻱ ﺭﺍ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﻱ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﻭ ﺩﺍﻣﺎﻥ ﺗﻮ
ﻛﻦ ﺩﻋﺎﻳﻲ ، ﺗﺎ ﻧﻬﻢ ﭘﺎﻳﻲ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﻴﺪﺍﻥ ﺗﻮ
ﮔﻔﺖ ﺍﺯ ﻃﺎﻋﺖ ﭼﻪ ﺩﺍﺭﻱ ، ﻛﻮﻓﺘﻢ ﺑﺮ ﺳﺮ
ﻛﻪ ﺁﻩ
ﮔﻔﺖ ﺁﻫﺖ ﺭﺍ ﺑﻤﻦ ﺩﻩ ، ﻫﺮ ﭼﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﺯﺍﻥ
ﺗﻮ
ناشناس
۱۳:۰۶ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۷
ای شمع ها بسوزید....
یادشون گرامی
مهدی
۱۲:۱۰ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۷
با شعرهای این بزرگوار خیلی ها خاطره دارن. یکیش خودم . در تنهایی ها در غربت . عجب صبری خدا دارد اگر من جای او بودم ....
روحش شاد.
کیان
۱۲:۰۷ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۷
سنگ خارا...وای سنگ خارا
عليرضا
۱۲:۰۱ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۷
ايشان پسر مرحوم كريم معيني معاون الملك كرمانشاهي بود پدر ايشان از ياران با وفاي نصرت الدوله فيروز در زمان قاجار بود و همين دوستي موجب سپردن ولايت فارس ( شيراز) به كريم معيني شد . در زمان استانداري دادوش هاشمي در كرمانشاه به او گفت وصيت دارم اگر مردم مرا در كنار طاق بستان به خاك بسپاريد
پرتو
۱۱:۴۶ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۷
حیف شد.
ایمان
۱۱:۴۲ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۷
ای وای در این دار فنا خستگی ما
چیزی نبود جز غم دلبستگی ما
ناشناس
۱۱:۳۸ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۷
بسیارحیف شد شاعری ازخانواده اصیل وفرهنگی وهنر که سالیان درعرصه فرهنگ وشعروهنرزحمات بسیارکشیدند روحش شادویادش گرامی
سعید مسلمان
۱۱:۲۰ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۷
درود خدا بر شما هموطنان که اینقدر زیبا با شعر های استاد معینی کرمانشاهی یاد و خاطره اورا گرامی میدارید چه انسان های بزرگی در طی این هفتاد سال اخیر از شاعر خواننده نوازنده و ووووو تربیت شدند که دیگر هر گز تکرار نخواهد شد
رسول تورانی
۱۱:۲۰ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۷
عجب صبری خدا دارد...اگر من جای او بودم...
ناشناس
۱۱:۱۸ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۷
خدا بیامرزدشان
ناشناس
۱۱:۱۳ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۷
می گریزم زین دغل کاران دنیا میگریزم تانیابندم دگرگم کرده جاپامیگریزم
ناشناس
۱۰:۱۹ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۷
روحت شاد استاد بزرگوار
ناشناس
۱۰:۰۲ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۷
ای روزگار دل شکن!
هر دم مرا سنگی مزن ...
عباس اهاری
۰۹:۴۷ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۷
تو که گفتی اگر به اتشم کشی وگر ز غصه ام کشی تورا رها نمیکنم من /نکشته ام ترا ز غم نه اتشت به جان زدم /که میکشی زمن تو دامن /اشک من هویدا شد /دیدهام چو دریا شد /روحشون شاد
ناشناس
۰۹:۴۰ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۷
ای شمع ها بسوزید....
یادشون گرامی
ناشناس
۰۹:۳۹ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۷
یعنی در این سی سال اخیر. نمیشد یکبار از ایشان تجلیل بعمل آورد؟

روحشان شاد!
ناشناس
۰۹:۳۹ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۷
خدایش بیامرزد
من نگویم که به درد دل من گوش کنید
بهتر آن است که این قصه فراموش کنید
مهرداد
۰۹:۳۶ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۷
ای دل ز من بریده ز یادم نمی روی

وی پا ز من کشیده ز یادم نمی روی

ای رفته از برابر چشمم به کوی غیر

اشکم به دیده دیده ز یادم نمی روی
سارا
۰۹:۱۳ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۷
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .
همان یک لحظه ی اول ،
که اول ظلم را می دیدم از مخلوق بی وجدان ،
جهان را با همه زیبایی و زشتی ،
به روی یکدگر ، ویرانه می کردم / عجب صبری خدا دارد/اگر من جای او بودم /برای خاطر تنها یکی مجنون صحراگرد بی سامان/ هزاران لیلی ناز آفرین را کو به کو آواره و دیوانه میکردم...........روحش شاد
پارسینه
۰۸:۵۹ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۷
روحش شاد و یاد همه هنرمندان بزرگ گرامی باد
مريم
۰۸:۴۹ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۷
خدا بيامرزتشون واقعا ناراحت شدم
ناشناس
۰۸:۴۶ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۷
هرگز نمی شد باورم
این برف پیری بر سرم
سنگین نشیند چنین
من بودم و دل بود و می
آواز من آوای نی
هر گوشه می زد طنین
اکنون منم حیران
ز عمر رفته سرگردان
ای خدای من
با این تن خسته هزاران ناله بنشسته در صدای من
ای عشق نافرجام من رفتی کجا
ای آرزوی خام من رفتی کجا
آن دوره آشفتگی های تو کو
ای عمر نا آرام من رفتی کج
تو بخوان شب همه شب برایم ای مرغ سحر
که دل خسته من درآمد از سینه به در
تو سبکبالی و من اسیر بشکسته پرم
تو پر از شوری و من ز عالمی خسته ترم
تو بخوان تو بخوان به گوش اهل جهان
که خبر شود از شتاب این کاروان
ناشناس
۰۸:۴۳ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۷
این دو بیت از ایشان را خیلی دوست میدارم
بود اگر دلبستگی ما هم زرنج این و آن
کاخ عیشی گوشه ی این خاکدان می ساختیم
ما نمیخواهیم سامانی اگر سر داشتیم
تاکنون با هرچه میشد سایبان می ساختیم
ناشناس
۰۸:۴۰ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۷
خانمانسوز بود آتش آهي گاهي
ناله اي مي شكند پشت سپاهي گاهي
عجبي نيست اگر مونس يار است رقيب
بنشيند بر گل هرزه گياهي گاهي
خدا رحمتش كنه شعر زيبايي گفته
ناشناس
۰۸:۴۰ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۷
خدایش بیامرزاد، شعر بسیار زیبایی هم در وصف لطفعلیخان زند سروده اند.
ناشناس
۰۸:۳۴ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۷
ای شمع ها بسوزید....
یادشون گرامی
ناشناس
۰۸:۳۳ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۷
خدایش رحمت کناد
ناشناس 111
۰۸:۲۹ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۷
همه آدمهاي خوب رفتند
ياس
۰۸:۲۷ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۷
افتخارآفرينان دوران طلايي شعروترانه كه موجب رونق ودرخشش موسيقي ايراني شده آند،فراموش نخواهندشد.
ناشناس
۰۸:۱۷ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۷
روحش شاد
مردم کرمانشاه انتظار دارند پیکر ایشان در کرمانشاه بیارامد تا مشاهیر هرشهر در حفظ هویت زادگاه خود موثر باشند
ناشناس
۱۲:۴۲ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۷
خود مرحوم چنین علاقه ای نداشتند
ناشناس
۰۸:۱۴ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۷
انا لله و انا اليه راجعون
بهروز
۰۸:۰۹ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۷
خداوند بر درجاتش بیفزاید....
ناشناس
۰۸:۰۱ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۷
بدرود استاد
اميد كه جايگاهت فردوس باشد و بس

ترانه خوان سراي ماندگار باشي اي مرد.....
بدروووووووووووووووووووووووووود
عزیزیان فارسانی
۰۷:۵۶ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۷
زنده کُش بوده و با مرده پرستی شادیم .. این گواهی است که ما طالب گوریم هنوز....( ای شمعها بسوزید) روحش شاد
شروین
۰۷:۴۳ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۷
پرده پرده آنقدر از هم دریدم خویش را
تا که تصویری ورای خویش دیدم خویش را

خویش خویش من هم اکنون از در صلح آمدست
جمله گوش از غیر ببستم تا شنیدم خویش را

خویش خویش من مرا و هرچه من ها بود سوخت
کشتم او را و زخاکش پروریدم خویش را

معنی این خویش را از خویش خویش خود بپرس
خویش بینی را گزیدم تا گزیدم خویش را

می شدم ساقی شدم ساغر شدم مستی شدم
تا زتاکستان هستی خوشه چیدم خویش را

سردی کاشانه را با آه گرمی داده ام
راه برخورشید بستم تا شنیدم خویش را

اشک و من با یک ترازو قدر هم بشناختیم
ارزش من بین که با گوهر کشیدم خویش را

پرده داران زمانها چوب حراجم زدند
دست اول تا برامد خود خریدم خویش را

بزم سازان جهان می از سبوی پر زنند
چون تهی پیمانه بودم سرکشیدم خویش را

شمعم و با سوختن تا آخرین دم زنده ام
قطره قطره سوختم تا آفریدم خویش را

هوي هوي بزم درويشان كرمانشه خوش است
چون به دالاهو رسيدم ، وارسيدم خويش را
روحش شاد
ناشناس
۰۷:۴۰ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۷
روحش شاد
ناشناس
۰۷:۲۷ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۷
روحش شاد که لحظات خاطره انگیزی برایمان رقم زد
با اشعار زیبایش زندگی کردیم
يغما
۰۳:۴۸ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۷
واقعا افسوس خوردم
روحشون شاد
" به راستى ، عجب صبرى خدا دارد ! "
ناشناس
۰۱:۰۶ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۷
عجب نسلی بود نسل اینها، رهی، شهریار، نیما، اخوان، شاملو، سهراب، مشیری، معینی کرمانشاهی،.....
زمانی مردم غم عشق داشتند، از دنیا فقط مختصر اسباب زندگی بس بود و آن هم فرآهم. شور و حال و احساس دغدغه مردم بود. امروز غم نان و حرص مال، چه جایی برای احساس خواهد گذاشت؟
عجب نیست اگر این نسل تکرار نشود
هنوز این بیت شعر پشت جلد کتابش رو به خوبی بیاد دارم:
زرد رویی نیست نرانم از کوی
جلوه برقریه دهد خرمن کاهی، گاهی
خداوند در شادی در بهشت جایگاهش دهاد
ناشناس
۰۰:۳۶ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۷
بر موج غم نشسته منم، در زورق شکسته منم، ای ناخدای عالم
تا نام من رقم زده شد، یکباره مهر غم زده شد، بر سرنوشت عالم
ahmadi
۰۹:۱۸ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۷
سلام آشنا دستت دردنکند بگذار ببینیم عکس عمل جامعه درقبال ازدست رفتن یک شاعرفرهیخته چه خواهد بود
ابدانان
۰۰:۲۳ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۷
روحش شاد و قرین رحمت الهی باد
ناشناس
۰۰:۰۴ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۷
شعر (عجب صبری خدا دارد) ایشون بسیار زیبا بود
ناشناس
۰۰:۰۳ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۷
ساغرم شکست ای ساقی، رفته‌ام زدست ای ساقی
ناشناس
۲۳:۵۵ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۶
اینا که سه نفرند
ناشناس
۰۸:۱۳ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۷
نمکدون!!
حمید
۲۳:۵۲ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۶
عجب صبری خدا دارد
ناشناس
۲۳:۲۴ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۶
خیف شد خدا رحمتش کنه
من نگویم که به درد دل من گوش کنید
بهتر آن است که این زمزمه خاموش کنید
دانشجو
۲۳:۱۴ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۶
از برت دامن کشان رفتم ای نا مهربان / از من آزرده دل کِی دگر بینی نشان
ناشناس
۱۰:۰۲ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۷
روتون نشود بگین رهی معیری
ناشناس
۱۰:۰۸ - ۱۳۹۴/۰۸/۲۷
شعر از مرحوم معینی کرمانشاهی هست. رهی معیری چرا؟؟؟؟