صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۲۵۱۶۴۱
مصطفی میرزاییان
تاریخ انتشار: ۱۴:۲۳ - ۱۲ آبان ۱۳۹۴
یادداشت دریافتی- مصطفی میرزاییان؛ شکی نیست؛ شکی نیست که در هنر‌های تجسمی، سرقت هنری رخ داده و می‌دهد. اشکال متنوع سرقت‌های، ازسرقت سطحی تا نوع ِرندانه در کمیت‌های متنوع در حال باز تولید ونو شدن‌ست.

برای اثباتش دیگر نیازی نیست به سند رو کردن ومکرر بگوییم کی کجا دارد تقلید وکپی می‌کند وبا نشانه گرفتن انگشتمان روی این اثر وآن اثر بر تعداد تصاویرِ پرونده وآرشیومان بیفزاییم.

اگر "درمان" و سالم‌سازی فضای هنری هدف‌ست ذکر یک یا چندین مصداق بس‌ست وباید ساختار وسیستم هنری را نقد و بهبود بخشید واز درگیر شدن با فرد وافراد خاص پر هیز نمود.

زیرا هنر معطوف به فرد وافراد نیست واگر اینگونه شد خود بیماری ناعلاجی بر پیکر واندم "هنر" خواهد شد.

بیان موردی و مکرر برخی مصداق‌های حساب شده و تاکید بر آن خاطره دعوای "...میگم میگم و نگو تا نگم" رو تداعی می‌کند که هیچ سودی برای مردم در پی نداشت جز گسترش بی اعتمادی عمومی و...

کسانی که حساب شده بر این روش پافشاری کنند بی‌شک نشان خواهد داد که یک جای کارمان لنگ می‌زند ودرکفشمان ریگی‌ست که هر چه باشد نه دردمان "هنر"ست ونه هنر دوستیم.

هنر نردبانیست وقالیچه‌ای ست که بردیمش لب پشت بام بتکانیمش تا خودمان و... دیده شویم و...

آمدی لبِ پشت بام قالیچه تکاندی / قالیچه گرد نداشت خودتو نماندی

در بررسی چشم انداز بوجود آمده،"هنر" اینک ابزار شده است. ابزاری در دو سوی بد کرداری جریان موسوم به مافیای هنراز یک سو ودزدبگیران بی‌هنر از سوی دیگرگرفتار شده است.

در زمانه ای که هر کسی بی آنکه در عمرش یک ماه تجربه هنری داشته باشد و... خود را می‌تواند لیدر هنری و ناجی قلمداد کند، در زمانه‌ای که پیشکسوتان راستین هنر از ترس "دیوار‌های شکسته" و دهان‌های رها و باز در بی ادبی و...سکوت کرده اند، هنر در دو سوی یک بازی ناجوانمردانه باخت باخت بیمارتر و نحیف‌تر خواهد شد.

مافیای هنر

شکی نیست که در هنر‌های تجسمی سالیان سالست که برخی از خلا بوجود آمده در جامعه هنری وآلوده شدن آن به قدرت وثروت از "هنر" نمدی برای خود بافته‌اند وبه نوا ونان ونامی نیز رسیده اند.

ارزیابی و تحلیل این جریان و بیان مصداق‌هایش چندان سخت نیست اما به دلیل دور شدن از هدف اصلی (کمک به سالم سازی فضای ناسالم وبیمار هنری) بیان کلی کفایت می‌کند.

اغلب صاحبان تجربه هنری و علاقه‌مندان به این حوزه این اشارات را کفایت می‌کند.

در ماجرای خروج یا سرقت آثار هنری از گنجینه‌های هنری و فروش آن به برخی مؤسسات ملی وبانک‌ها با مشارکت برخی هنرمندان و کارشناسان و مسولین سابق و اسبق و...پرسش‌های بی‌شماری بوجود آمد که کسانی که یک سال تجربه کار هنری در هنر‌های تجسمی داشته اند، پرسش‌ها را خود در سکوت وخلوتشان پاسخ داده اند.

اما جریانی در داخل وخارج دارد از این رویداد‌ها برای سر کچلش کلاهی می‌بافد. کاسه ای بشکند و ماستی بریزد.

دزدگیران هنری، ناجی یا باج‌خواهانی فرصت‌طلب
در زمانه ای که اصحاب هنر و هنرمندان راستین یا در گوشه‌ای به امور روزمره گرفتار شده اند، در برهه ای که برخی هنرمندان بخش دولتی وغیر دولتی از ترس به خطر افتادن منافعشان سکوت وگاه تحریف واقعیت‌ها را به بهانه ضرورت حفظ آبروی هنری و...ترجیح داده اند، برخی فرصت را غنیمت دانسته تحت ناجیان هنری ودل سوزان آن، به میدان آمده اند.

در این میدان که رسانه‌های مستقل آن گونه که باید و شاید به وظیفه اصلی خود عمل نمی‌کنند (فرصت‌طلبان هنری باج‌خواهان حق سکوت بگیر) می‌توانند در مقام دزد‌گیران هنری و ناجی، لطمه‌ای جبران‌نا پذیر بر پیکره بیمار و نحیف هنر وارد سازند که صد مافیای هنر نتواند آن کند.

متاسفانه تجربه نشان داده است که به دلیل فقدان ذهنیت پویا ومنتقد این قبیل فرصت‌طلبان رند بی‌هنر، توانسته اند بسیاری را دور بساطشان جمع کنند.

آنان در چنین فضایی خواهند توانست برای کسب سود ونان ونام هر دروغی را راست هر کاهی را کوه و بر عکس هر کوهی را نادیده بگیرند به شرطی که .... (خود نقطه چین‌ها را پر کنید).

دادن کد‌های عجیب

مافیای هنر وسارقین هنری ....." به من پیشنهاد میلیون‌ها دلار دادند! و...گفتند یک خانه و آپارتمان و.. به تو می‌دهیم و...."

این کد‌ها تنها بخشی از مناسبات پشت پرده سرقت و نقد هنری رواج یافته در چند ماه اخیر را نشان می‌دهد.

این کد‌ها اگر چه کوتاه‌اند اما حاوی پیامی مهم برای دو سوی بازی نابکارانه هنریست.
کافی ست کمی توجه کنیم که "هنر" به مثابه یک نیاز عام اجتماعی، میان دو نیروی وارده از سوی مافیای دلال تجارتگر واز سوی مشتی فرصت طلب باج بگیر گرفتار شده است.

برایند نیروی وارده از این دو جبهه بر "هنر" می‌تواند تارو پود آن در کشور را از هم بگسلد و نتایج جبران ناپذیری برای هنرمندان راستین با گرایشات مختلف در پی داشته باشد.

وظیفه دولتمردان فهیم، نهاد‌ها وجامعه هنری
در چنین فضایی که برخی نشانه‌ها واسناد غیر قابل انکار حاکی از بحرانی تر شدن وضعیت هنر‌های تجسمی دارد چه باید کرد؟

سکوت یا استمرار نقد وافشای برخی کاستی‌ها؟
بر نگارنده که از منتقدین فعال بحران در هنر‌های تجسمی محسوب می‌شود اوضاع چنان گرد وغبار زده شده است که نتایج شمشیر زدن‌ها وفریاد‌ها دیده‌ها معلوم نیست در کدام سمت می‌نشیند. سمت مافیای هنر یا فرصت طلبان هنری یا سوی هنر.

اوضاع گاه چنین می‌نماید که حتی باید از همان اندک برخورد روشنگرانه وافشای برحقِ برخی رفتار‌های ناشایست هنری مافیای هنر صرف نظر نمود. چه باید کرد؟

یک اتحاد و برنامه مشخص هنری. هر کس در حد و اندازه هنری در هر مقامی در این راه گامی بردارد. یا پاسخ را باید با خردورزی یافت.

نشانه‌ها حاکی از آن‌ست که برخی در آشفته بازار بوجود آمده از بدکرداری هنری برخی هنر مندان و مسولین و اساتید هنری چشم به جسم نحیف وضعیف شده "هنر" دوخته‌اند.

وضعیت نامتعارف هنری وبرخی درد‌ها ومشکلات غیرقابل انکار، بی عدالتی‌های هنری نباید برخی دل سوزان هنری را دانسته و ندانسته به نیروی بی مزد ومواجب برای فرصت طلب هنری بدل سازد که با شعار دزد دزد و... که در آینده متوجه شویم خودشان به سرقتی هنگفت از احساس و شور و هیجان بوجود آمده از گنجینه‌های هنریمان دست می‌زده و زده‌اند. در آن روز دیگر انگشت تاسف بر دندان بردن ثمری نخواهد داشت.

دولتمردان راستین و حامی منافع کشور در هر جناحی و باوری نباید این وضعیت را نوعی دعوای هنری صرف ارزیابی نموده تا بر این نظر که از هر طرف کشته شود به سود ماست خویش را کنار بکشد.

برمجلس مدیران ارشد هنری دل سوز وفهیم وغیر آلوده، بر روشنفکران، رسانه‌ها و کسانی که به هنر آشنایند واجب‌ست اقدامی عاجل نمایند.

در فردایی که جریان فرصت طلب که این روز‌ها در لباس ناجی هنر با فریاد "وا هنرا وای دزد ا " بتواند به وزنه‌ای تاثیرگذار بر هنر و ذهنیت جامعه هنری بدل شود دیگر نه از تاک نشانی خواهد ماند نه از تاک نشان هنر.

چه بسا از همه بخش‌ها وجناح‌های هنری در فضای بوجود آمده افرادی از سرِ درد ودل و حبِ به هنر، در دام و نقشه‌های تجار، دلال‌ها، سارقین هنری و ناجیان رفته در لباس میش هنری) گرفتار شده باشند. اما به مصداق هر وقت بدانیم باید به عقب برگردیم وبه اشتباه خود اعتراف کنیم تا ماهی‌های بیشتری به دام وسوسه‌های فرصت طلبان ومافیای هنری نیفتد، باید شجاعانه اعلام موضع نمود هرچند علیه سابقه و پیشینه هنری‌مان ارزیابی شود.

ارسال نظرات