سارق مسلح که فکر میکرد دوستش قصد برقراری رابطه با همسرش را دارد در نقشهای ازپیشطراحیشده او را به باغی کشاند و به قتل رساند.
به گزارش شرق، زنی اردیبهشت سال ٩٠ به مأموران خبر داد شوهرش گم شده است. این زن گفت: «شوهرم کیوان یک ماهی میشود که به خانه نیامده است، به همین دلیل نگران شدم و به پلیس گزارش دادم». اینکه زن جوان یک ماه بعد از مفقودشدن شوهرش نگران او شده بود برای مأموران تعجبآور بود، به همین دلیل از زن جوان پرسشهایی شد و او گفت: «سالهاست شوهرم اعتیاد دارد البته اینطور نیست که روی پای خودش نباشد؛ اما مواد مصرف میکند، به همین دلیل هم گاهی دو هفته از خانه میرود و دوباره برمیگردد. معمولا با دوستانش به شهرستان میرود یا در خانهای با هم جمع میشوند. من هم چون دوست ندارم در خانه جلو بچهها مواد مصرف کند، چیزی نمیگویم. اینبار غیبتش طولانی شده و خبری هم به ما نداده است، به همین دلیل هم نگران او شدم».
مدتی بعد زن جوان به پلیس گفت: «از پمپبنزینی با من تماس گرفتند و گفتند شوهرم بنزین زده، اما پولش را نداده است و شماره تلفن و مدارکش را در پمپبنزین گذاشته است. به آنجا رفتم پول را پرداخت کردم و مدارک را گرفتم، اما این مدارک متعلق به فردی به نام شاهین است که من اصلا او را نمیشناسم و نمیدانم چرا شماره تلفن ما را به جایگاه بنزین داده است».
تحقیقات مأموران این بار برای پیدا کردن شاهین آغاز شد؛ چراکه مأموران فکر میکردند با شناسایی این مرد میتوانند به سرنوشت کیوان پی ببرند. سه سال از این ماجرا گذشت تا اینکه پلیس متوجه شد شاهین در زندانی در تهران نگهداری میشود و جرمش هم سرقت مسلحانه است. وقتی پلیس از شاهین خواست تا درباره اتفاقی که افتاده است و اینکه چرا با نام او به همسر کیوان زنگ زدهاند، توضیح بدهد. این مرد اعتراف کرد کیوان را به قتل رسانده است. او گفت: «من و کیوان چند سالی با هم دوست بودیم. در این مدت متوجه شدم کیوان وقتی به خانه من میآید برای مصرف مواد نیست، بلکه او به زنم نظر دارد و میخواهد با او رابطه داشته باشد؛ حتی به زنم گفته بود از شوهرت جدا شو و با من ازدواج کن. این موضوع خیلی ناراحتم کرد و تصمیم گرفتم او را بکشم؛ البته میدانم فقط کیوان نبود که به زنم نظر داشت، بلکه محسن هم که با ما مواد میکشید به زنم نظر داشت».
متهم ادامه داد: «یک روز در خانه ما دور هم جمع شدیم و داشتیم مواد میکشیدیم. من برای چند لحظه از جمع خارج شدم تا کاری انجام دهم، وقتی داشتم برمیگشتم متوجه شدم کیوان و محسن درباره همسر من صحبت میکنند، آنها میگفتند او زن زیبایی است و میتوانند با او رابطه داشته باشند. همان موقع بود که تصمیم خودم را گرفتم. فردای آن روز به محسن گفتم میدانم چه نقشهای دارید و باید با من همدستی کنی تا کیوان را بکشم. کیوان را به بهانه گردش به اتفاق محسن و همسرم به خارج از شهر بردیم و در باغی من سیمی دور گردنش پیچیدم و محسن هم پاهایش را گرفت. همسرم فقط در ماشین نشسته بود و کاری نمیکرد. وقتی داشتم سیم را دور گردن کیوان فشار میدادم، سیم پاره شد. بعد با دستم گلویش را فشار دادم و او را به قتل رساندم و جسدش را به رودخانهای در صفادشت منتقل کردیم. فردای آن روز من در جریان یک سرقت مسلحانه بازداشت شدم؛ البته قبل از سرقت بنزین زدم و چون پول نداشتم، مدارکم را به متصدی پمپ بنزین دادم و چون هنوز از دست کیوان عصبانی بودم، شماره تلفن خانه او را دادم تا پول را از او بگیرند».
با توجه به آدرسی که این مرد به مأموران داد بقایای جسد پیدا شد و هویت آن از سوی پزشکی قانونی هم تأیید شد. همچنین محسن نیز بازداشت شد و اعتراف کرد با متهم همکاری داشته است. پرونده با تکمیل تحقیقات به شعبه دوم دادگاه کیفری شماره یک استان تهران فرستاده شد. روز گذشته بعد از اینکه کیفرخواست خوانده شد و خانواده مقتول هم درخواست قصاص را مطرح کردند، متهم در جایگاه حاضر شد. او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: من چیزی برای ازدستدادن ندارم و تلاشی هم برای نجاتیافتن از اعدام نمیکنم. کیوان به زنم نظر داشت. من عاشق زنم بودم و او حق نداشت چنین حرفی درباره زنم بزند، بههمینخاطر هم او را کشتم. میخواستم محسن را هم بکشم که بازداشت شدم و این اتفاق نیفتاد.
وقتی نوبت به محسن رسید، او اتهام معاونت در قتل را رد کرد و گفت: وقتی سوار ماشین شدیم و به سمت باغ رفتیم من متوجه شدم شاهین چه قصدی دارد؛ اما نتوانستم مقاومت کنم، چون زن شاهین گفت اگر مقاومت کنی هم من و هم تو را میکشد. من فقط در انتقال جسد به او کمک کردم و نقشداشتن در قتل را قبول ندارم. هیأت قضات با پایان جلسه رسیدگی برای صدور حکم وارد شور شدند.