فرارو- چند روز پیش رئیس انجمن علمی مامایی ایران از کاهش تمایل زنان به فرزندآوری سخن گفت. ناهید خداکرمی عوامل مختلفی را برای این موضوع نام برده است. به گفته او فضا و تبلیغات زنان را تنها برای فرزندآوری و بزرگکردن کودک نشان میدهند؛ این مسئله زنان ما را دچار تنش و مقاومت در برابر فرزندآوری کرده است.
به گزارش فرارو، ناهید خداکرمی همچنین میگوید "مطالعات جهانی سه مولفه شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در ازدواج و فرزندآوری موثر میدانند. اگر جامعهای در این سه مولفه ضعیف باشد فرزندآوری در آن کاهش پیدا میکند".
کارشناسان یکی از عوامل کاهش جمعیت در ایران را نگاه زنان به فرزندآوری میدانند. کاهش تمایل به فرزندآوری در سالهای اخیر در آمار به خوبی دیده میشود. مدیر کل دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی ثبت احوال گفته رشد سالانه جمعیت از 3.1 در سال 45 به 1.3 در سال 90 رسیده است.
به گفته علیاکبر محزون خانوادههای 4 نفره در سال 85 به خانوادههای 3نفره در زمان فعلی رسیدهاند. همچنین بنابر آماری که محزون ارائه کرده 14.4 درصد زوجین بدون فرزند و 18.9 درصد آنها یک فرزند دارند. درحالیکه 79 درصد متولدین قبل از سال 50 دارای سهفرزند و بیشتر بودهاند. به همین منوال تکفرزندی در کشور از مرز 33 درصد عبور کرده است.
مدیرکل دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی ثبت احوال همچنین در آمار دیگر میگوید در سال 65 تعداد خانمهای 15 تا 49 ساله 10.5 میلیون نفر بود. همین آمار در سال 90 به 22 میلیون و 300 هزار نفر رسیده است. در حالی که فرزندآوری با کاهش چشمگیری روبرو بوده است.
کارشناسان کاهش تمایل زنان برای فرزندآوری را تنها به مقاومت آنها نسبتبه نگاه بیرونی مربوط نمیدانند. مشکلات اقتصادی از دلایل دیگر زنان برای کاهش باروری است. به گفته آنها بحرانهای اقتصادی و تمایل برای استقلال مالی از دیگر دلایل این کاهش تمایل است.
همچنین به گفته بسیاری اخراج 47 هزار زن از کار به دلیل استفاده از مرخصی 6ماهه زایمان در کاهش تمایل زنان به فرزندآوری بیتاثیر نبوده است. معاون فنی درآمد سازمان تامین اجتماعی این اتفاق را دلیل خوبی برای نگرانی زنان شاغل برای بارداری میداند.
یک انسانشناس در تحلیل کاهش تمایل زنان به باروری معتقد است "وظیفه بارداری یک امر زیستی و بر دوش زنان است. زنان دهههای پیشین که بیش از 2 یا 3 فرزند داشتند در معرض سوءبرداشت هایی نسبت به تفکر خود قرار میگرفتند و به "سطح پایین بودن" متهم میشدند. این نوع ذهنیت که حاصل تبلیغات گسترده در معنای وسیع و همهگیر است، به زمان حال هم تسری پیدا کرده و اتفاقا آن قدر تشدید شده که در حال حاضر نه تنها داشتن فرزند کمتر نشانه یک تفکر سالم است، بلکه در سالهای اخیر نداشتن بچه رواج یافته است".
از سیاست فرزند بیشتر تا سیاست فرزند کمتر
فاطمه سیارپور –انسانشناس و عضو شورای مرکزی انسانشناسی و فرهنگ- در گفتگو با فرارو و با اشاره به سیاستهای سالهای 60 و 70 دولت درباره کنترل جمعیت گفت: مهم ترین مسئله کنونی در باره سیاستهای دولت در خصوص کنترل جمعیت، وجود شکاف میان این سیاستها و اجرای آن در میان اقشار مردم است و به نظرم این مسئله یک دلیل مهم تاریخی دارد که نباید از آن غافل بود.
سیارپور در ادامه اظهار کرد: در دهههای گذشته به ویژه اواخر 60 و 70 سیاستها به گونهای بود که دولتها دائم مضرات و آسیبهای فرزند زیاد به ویژه آسیبهای تربیتی، اجتماعی و روانی را تبلیغ میکردند. نسل بارور که آن زمان، سنی حدود 18 تا 35 سال داشتند این گزارهها را که اتفاقاً در یک مملکت تازه از جنگ گذشته معقول بود، با منطق زندگی سالم مطابق دیدند و آن را به کار گرفتند. بنابراین نسل گذشته بارور ما بعد خانوار را به شدت کاهش دادند.
وی همچنین تصریح کرد: اما دولتها و سیاست گذاران کنترل جمعیت گویی فراموش کردند که اگر در این مسئله موفق شدند و توانستند جمعیت را در جهت کاهش آن کنترل کنند، مهمتر از همه به دلیل اینکه بدگوییهای یکطرفه و یکسویه از فرزند زیاد بوده و دیری نمیگذرد که شرایط بحرانی حاصل از جنگ رو به زوال میگذارد و امکانات مختلف اعم از آموزشی مثل دانشگاهها و غیره افزایش یافته و در این میان کشور به جمعیت سالم و متعادل نیاز پیدا میکند.
این پژوهشگر به تغییر سیاستهای از فرزند کمتر به فرزند بیشتر پرداخت و در اینباره توضیح داد: در طول سالهای گذشته بعد تبلیغاتی به گونهای عمل کرده که این مسئله یعنی فرزند کمتر مساوی با زندگی بهتر درونی شده است. حالا برای جبران این وضعیت مثلا در کلاسهای آموزش قبل از ازدواج که در مراکز دولتی برگزار میشود، خبری از آموزش مسائل پیشگیری نیست و از سوی دیگر وسایل جلوگیری از بارداری را که تا چندی پیش به وفور و رایگان در همین مراکز توزیع میشد، دیگر وجود ندارد.
زن امروز نگران سوءبرداشتهاست
وی ادامه داد: این مسئله نشان میدهد دولت درصدد افزایش جمعیت است. اما نباید فراموش کرد این درونیشدن اتفاقافتاده و روی زنان تاثیر بیشتری داشته است. زیرا وظیفه بارداری یک امر زیستی و بر دوش زنان است و زنان دهههای پیشین که بیش از 2 یا 3 فرزند داشتند در معرض سوءبرداشت هایی نسبت به تفکر خود قرار میگرفتند و به سطح پایین بودن متهم میشدند. این نوع ذهنیت که حاصل تبلیغات گسترده در معنای وسیع و همه گیر یعنی ابعاد آموزشی آن از رسانههای عمومی تا مدارس و دانشگاهها و درمانگاهها و غیره است به زمان حال هم تسری پیدا کرده و اتفاقا آن قدر تشدید شده که در حال حاضر نه تنها داشتن فرزند کمتر نشانه یک تفکر سالم است، بلکه در سالهای اخیر نداشتن بچه رواج یافته است.
فاطمه سیارپور درباره ازدواجهایی که هرگز به فرزندآوری منتهی نمیشوند گفت: اگر در دهههای پیش تحت تاثیر همین تبلیغات، در ازدواج تامین نیازهای جنسی از کنترل جمعیت و فرزندآوری تفکیک شد، الان مسئله ازدواج در حال تفکیک از بچه دارشدن است. یعنی ما به کرات میتوانیم ازدواج هایی را ببینیم که هرگز به فرزندآوری و بچه دارشدن منجر نمی شوند و در عین حال زندگی زوجین دوام هم دارد.
این انسانشناس همچنین اظهار کرد: با درست و غلط بودن شرایط فعلی کاری نداریم، اما با این پیشینهسازی تاریخی، زن امروز کاملاً حق دارد که نگران سوءبرداشتها باشد. از سوی دیگر این حرف هم درست است که بازنمایی زن در شرایط تبلیغاتی اعم از رسانههای دیداری و شنیداری هم بازنمایی یک زن بچه دار و در عین حال منفعل است که بر همین سوء برداشتها و ذهنیتها دامن میزند.
عضو شورای مرکزی انسانشناسی فرهنگ در ادامه به تاثیر تحصیلات بر فرزندآوری اشاره کرد و در اینباره توضیح داد: یکی از عوامل مهم کاهش باروری تحصیلات است. ولی باید توجه داشت همان طوری که علت تاریخی گفته شده، تنها علت نیست، همه علتها در تحصیلات زنان خلاصه نمی شود.
نگاه زن تحصیلکرده متفاوت است
وی در ادامه گفت: واقعیت آن است که در دسته بندی علت ها، تحصیلات زنان را از جایگاه اجتماعی و فرهنگیشان فراتر میبرد و سرمایهای فرهنگی برایشان میسازد. قاعدتا نگاه زن تحصیلکرده به دلیل تجربیات اجتماعیاش نسبت به مسائل حتی مسائل حتمی و الزامی زیستی با زنی که فاقد تحصیلات است بسیار متفاوت میشود.
سیارپور همچنین ادامه داد: زن تحصیل کرده سودای داشتن زندگی بهتر را با داشتن استقلال مالی هرچند نسبی از همسر و در نتیجه شاغل بودن در سر دارد و تنها به داشتن مدرک کارشناسی یا ارشد و یا دکترا کفایت نمی کند و از طرفی میخواهد در جامعه حاضر باشد. خب طبیعتا وقتی که صرف حضورش در جامعه خواهد کرد را باید از زمان فرزندآوری و تربیت فرزند کم کند و برای ارتقای وضعیت اجتماعی خودش بکوشد. نتیجه آن که تمایلش به داشتن بچه کم میشود.
این انسانشناس گفت: این نوع تفکر در شرایطی است که جامعه از مادران شاغل حمایت کمی میکند. مثلا در دولت قبلی کودکان دبستانی روزهای 5شنبه تعطیل شدند. این مسئله یکی از بزرگترین ضربهها به مادران شاغل بود. یا این که ساعات مهدکودکهای در دسترس منزل یا نزدیک محل کار با ساعات کاری به سختی قابل تطبیق است. بنابراین تحصیلات را باید در کنار علتهای دیگر دید.
فرصت بچهدار شدن نیست
فاطمه سیارپور در پاسخ به اینکه نقش اقتصاد در کاهش تمایل زنان به فرزندآوری چیست توضیح داد: ببینید! شما با یک مسئله تک مجهولی مواجه نیستید، با یک مسئله کشوری تنها هم مواجه نیستید. باید توجه کنید شما با یک امر پیچیده، حتی بغرنج، چندوجهی و جهانی مواجهید. این وضعیت فقط خاص زنان کشور ما در دوران حاضر نیست. زنان شاغل تقریبا در همه جای دنیا همین وضعیت را دارند.
وی در ادامه گفت: تمایل به فرزندآوری برای زنی که کار میکند به شکل نسبی و با توجه به شرایط اجتماعی کم است. زیرا علاوه بر کار بیرون به قصد بهبود معیشت و اقتصاد باید مسئولیت کارهای خانه و فرزند پروری را هم بر دوش بگیرد. یعنی زن شاغل یک زن خانه دار هم هست ولی زن خانه دار، مسئولیتهای زن شاغل را ندارد و علاوه بر آن همه روز کارفرما و کارمند خودش است و روزش را به خواسته خودش مدیریت میکند.
این پژوهشگر و انسانشناس ضمن اشاره به وضعیت زنان شاغل در کشور ایران اظهار کرد: حالا وضعیت کشور خودمان را از لحاظ اقتصادی در نظر بگیرید. هجوم تبعات سیاستهای اقتصاد سرمایه داری و نیاز به درآمد بیشتر برای گذران زندگی بهتر، بخشی زیادی از زنان را به بازار کار کشانده است. سیاستهای خرید مسکن و خودرو و لوازم خانگی با شرایط اقساطی در وضعیتی که به سوی یک وضعیت ازهم گسیخته مصرفی هم میرویم، ما را مجبور میکند از صبح تا شب کار کنیم تا قسط خریدهایمان را بدهیم و هنوز قسط تمام نشده، وام دیگر برای تامین کالای دیگر بگیریم. خب چنین چیزی عملاً فرصت بچه دارشدن را از خانوادهها میگیرد.
فاطمه سیارپور در ادامه به تاثیر مسائل اقتصادی بر تکفرزندی پرداخته و در اینباره گفت: اگر در این میان زنی هم صاحب بچه شود به همان یکی یا نهایتا دوتا اکتفا میکند. زیرا مشاغلی که در جامعه ما برای زنان تعریف شده، مشاغل پولساز و با درآمد بالا نیست. در حالی که در همه این سالها کشور تورمی دورقمی داشته است.
وی تصریح کرد: یک مسئله دیگر را هم باید در نظر داشت که آن هم باز بعد تاریخی دارد. در دولت گذشته به اذعان بسیاری از تحلیل گران ما با تخریب وسیعی در مدیریت کشور به ویژه شرایط اقتصادی مواجه بودیم که اگر قرار بود کار مثبتی هم انجام شود، در سایه این تخریب وسیع رنگ میباخت.
سیارپور ادامه داد: یکی از این نمونهها تبلیغات برای افزایش جمعیت بود که در آن دولت کلید خورد ولی با بازخوردهای بسیار منفی روبرو شد، زیرا پیش از آن وضعیت کشور از لحاظ مدیریت اقتصادی یک وضعیت بحرانی شده بود و در چنین شرایطی صحبت کردن از افزایش موالید بیشتر یک لطیفه بود تا یک امر به واقعیت تبدیل شونده؛ هرچند که آمار و ارقام جمعیت نشان دهنده وجود یک بحران باشد و هر چند امواج بزرگ مهاجرت نخبگان و حتی غیرنخبگان در همان زمانها اتفاق افتاده باشد و باز هر چند سیاستهای تشویقی مثل کمک مالی دولت (که البته فقط در طی چند ماه با مبلغ بسیار غیرقابل ذکر) تبلیغ میشد.
این انسانشناس با تاکید بر اینکه تنها اشتغال و کمک اقتصادی زنان آنها را از بچهدارشدن منع نکرده گفت: معجونی از حاکمیت شرایط اقتصادی سرمایه دارانه خصوصا نولیبرالی با مدیریت کلان اقتصادی اشتباه در این میان حاکم شده که فرصت یک زندگی لذت بخش را از ما میگیرد و هر چه بیشتر ما را از طبیعت خودمان دور میکند.
فاطمه سیارپور در انتها گفت: نباید فراموش کنیم که فرزندآوری امری طبیعی است که شرایط اجتماعی و فرهنگی ما را از آن منع میکند. ظاهرا شواهد نشان میدهد که به تعبیر انسان شناسانه، فرهنگ علیه طبیعت در حال شوریدن است. این مسئله حتما تبعات مثبت و منفی زیستی، طبیعی، اجتماعی و فرهنگی ثانویه نیز دارد که چون مدیریت زندگی را پیچیده و بغرنج میکند، در این مجال فرصت پرداختن به آن نیست.
مهریه هم که فقط یک چک بی محل است والا زنان در برابر ظلم وستم شوهر اجر اش میذارن بلکه مرد بترسد و دست از ستم بردارد
تا به حال ندیدید آدمهای دت وپا چلفتی که پولشون از پارو بالا میره وآدمای زرنگی که هشتشون گرو نهشونه؟
(نحن نرزقکم وایاهم)ترجمش میشه ما به شما روزی میدهیم و همچنین به آنها (فرزندانتان)
برای یک سفر رفتن که لذت هم دارد سختی تحمل میکنیم اما برای داشتن فرزند که لذت وحتی منافع فراوان دارد...
ای برادر تو همان اندیشه(=نگاه) هستی
اگر اندیشه تو گل باشد گلشنی اگر خار باشد خارستان
خخخخخخخخخخخخخخخخ
انرژی هسته ای حق مسلم ماست
عزیز جان نگاهی به نرخ اشتغال زنان در کشورهای فرانسه و آمریکا و امارات و ترکیه و غیره(دیگه همه رو نمیتونم نام ببرم )بندازید بعد نگاهی هم به نرخ باروریشان که از ما بیشتر است بیفکنید
خواهید دید که طرح های خانه نشینی زنان در ایران که یکی از اهدافش افزایش مثلا باروری زنان بوده نتیجه عکس داده است
خود من فکر میکنم که وقتی قرار است فرزندم که دختر باشد به او بگویند بازار کار فقط مال مردان است و جای آنها را نگیریدشما نیم جمعیت نهایتش میتوانید فقط پرستار و معلم شوید (چه تنوع شغلی بالایی!!!!! )
تصمیم میگیرم که هیچگاه بچه دار نشوم که رنج جگر گوشه ام را ببینم
شاد و سالم زندگی کردیم......
اکنون زنها فراموش کرده اند مادر شوند آنها آشپری نمی کنند ولی مانند دلقکها آرایش می کنند و بینی عمل می کنند مردها هم به ناچار تسلیم شده اند........
باقی همه افسانه است.
دلمون براتون کباب شد ! چیز دیگه ای اگه می خواین بگین تا خدای ناکرده مدیونتون نشیم!!!!!!!!!!!
بعد دوازده سال دوباره بچه دارشدم الان احساس ميكنم زنان مملكتم نياز دارن روحشان با دست يچه داري تلطيف بشه واززندگي لذت ببرن.ازشير دادن از خنده هاي كودكانه وخيلي چيزهاي ديگه
الان نگاه کنید زنان غیر شاغل هم تمایلی به داشتن فرزند ندارند
یا نهایتا به همان تک فرزندی اکتفا میکنند
این حق طبیعی هر انسانی و از جمله هر زنی (چون قرار است جور بارداری و زایمان را زنان بکشند )که باروری یا عدم باروری را انتخاب کند و درکش خیلی ساده است که بچه دار شدن یک حق است نه وظیفه
من یک زن هستم که شاغل نیستم اتفاقا به همین دلیل که به جرم زن بودنم نتوانستم شغل مناسب بیابم نمیخواهم دخترم را به سرنوشت خودم دچار کنم که اورا به عنوان ماشین جوجه کشی ببینند نه انسان
من الان فکر چن سال بعدو می کنم خودم مجردم تنم می لرزه... برسه که یه طفل معصومم تو بغلم باشه بدون اینده بدون امید
نمیاریم اقا.... نمیاریم
باید به ایشون عرض کنم که 16 درصد از معادن و انرژی دنیا در ایرانه .
چیزی که باعث میشه ما حس نکنیم نبود مدیریت هست .
نه این که کلا از پایه زیر سوال ببریم !
1-جوانان تمایلی به ازدواج ندارند
2- آن دسته هم که ازدواج میکنند تمایل به بچه دار شدن ندارند
3- آن عده کمی هم که بچه دار شده اند دوست دارند تک فر زند باقی بمانند
4-آن عده بسیار اندکی که دو تا یا بیشتر دارند خودشان هم باورشان نمیشه که چرا به چنین روزی گرفتار شده اند.
نه واقعا کسی هست که دلایل این موضوع را نداند؟؟؟؟
همش اعصاب خوردیه
اصلا ربطی هم به اشتغال زنان نداره
چه مرد چه زن خودشون این تصمیم گرفتند.
وضع مالیشون هم خوبه مهم این که بلد نیستند بچه رو درست تربیت کنند!!
و بعد از مدتی (که این مدت هم نسبی هست) نیاز ذاتی انسان به داشتن فرزند هست . و این ها زندگی رو برای انسان لذت بخش تر می کنه . فقط خدا نگذره از مسئولینی که با خراب گردن و گند زدن به وضعیت کشورمون ما رو از ذات خودمون و لذت هامون دور کردند و ترس از آینده فرزند گاهی باعث میشه عده ای قیدش رو بزنند ....
مخصوصا بچه هاي اين دوره و زمونه كه توقعات زيادي دارن .
چرا بايد از خودم بگذرم؟
كدام مولفه در ايران مناسبه ؟؟؟
فکر پیری هم بکن که ما حصلی نداری و باید بری خونه سالمندان نه محبتی نه هدفی تو زندگی
با یک نفری هم زندگی می کنن که مادرش از صب تا شب علاف بوده و براش کار خونه مساله خاصی نبوده و بهش یاد داده که کار منزل کار خانم هاست...
اما خدا رو شکر به بچه علاقه نداره! البته مادرش داره هااااا!!!!!!!
اما این رو نتونسته یاد پسرش بده :)
احسنت !
خطاب دوست یعنی چی؟
یک دوست هم آدمو درک میکنه
هم حرف حساب میزنه
هم خود بین و خود خواه نیست و خودشو محور فهم و درک و سنجش جهان نمیدونه
هم اینکه یه نگاه به جامعه و مشکلاتش میندازه و وقتی میخواد دهنش رو باز کنه حرف بزنه یه کم ، فقط یکم مزمزه میکنه
نه اینکه بگه من دکتررررررررم ! و ال و بل !
این نشون میده دکتری هم یک ابزار دست پز و بهره برداری هست نه یک ردای خدمت به جامعه
حرف شما هم بسیار منطقی و حقه
و کاملا بر واقعیت جامعه امروز منطبق
درود بر شما
که فقط برای تشکیل خانواده و تجدید نسل خلق کرده ؟؟؟؟
یا قهرمانی یا دروغگو
هر کی با واقعیت کنار بیاد خوشبخته، حالا: یکی با ازدواج، یکی با تجرد، یکی با بچه، یکی بی بچه، یکی با تحصیلات یکی بی تحصیلات، ... .
یک فرزند دختر دارم و تمایل زیادی به داشتن 2 و حتی 3 فرزند، دارم ولی به دلایلی دیگر بچه نمی خواهم :
1. هزینه های بالای بچه داری
2. نبود ارامش روحی و فکری در شهرهای بزرگ
3. مهدکودکهای غیراستاندارد
4. کمبود منابع و سرمایه در کشور ایران برای ایندگان
از اب و گاز و انرژی و طبیعت گرفته تا شغل و تحصیلات
و در نهایت معتقدم ، تبلیغات صرف سبب فرزندآوری نمی شود و نیاز فراوان به ساخت زیربناها دارد
البته لازم به ذکر است در جوامع بزرگ مثل شهر تهران و در میان خانواده های غیر سنتی توجه بیش از حد به سلامت و زیبایی ظاهر نیز دلیل اصلی تمایل نداشتن به فرزندآوری است در میان زنان جوان
نکته آخر اینکه اکثر زنان و مردان جوان کودکان دهه ی شصت هستند که با سختیها و کمبودهای آن دوره بزرگ شده اند و به خاطر نداشتن امنیت شغلی و نیز تجربه ی تلخ کودکی های خود از بچه داری امتناع می کنند
ولی شرایط اقتصادی خیلی سخت شده ، من خودم انشاله منتظر فرزند دوم هستم ولی به اکثریت جامعه حق باید داد،اگه پول داشته باشی بچه زیاد هم خوبه وهم شیرین !
در غیر این صورت به نظرم خیانت بزرگه
اب دماغشو نمیتونه بکشه بالا یکمیلیارد میخواد بره کانادا
مگه داریم؟!
مگه میشه؟!
واقعا منطق و طرز فکر شما اینه ؟
در ضمن من مدرک دکتریم رو نگرفتم و هنوز دانشجو هستم. این هم برای دوستانی که از سن من تعجب کرده بودند.
و اینکه کسی در سخت بودن و بسیااااار سنگین بودن تربیت فرزند شکی نداره. امیدوارم همه اونهایی که دارند به نحو احسن از پسش بر بیان. من در زمان حال زندگی می کنم و از لحظه لحظه ش لذت می برم و قطعا حواسم به خوب تربیت کردنش هم هست.
حالا حق بدید که آدم تعجب کنه. شما چطور موفق شدید امر خطیر تربیت فرزند رو با این پروژه دکتری باهم پیش ببرید.
ببینید این دو تا کار حتی بیست سی سال پیش سخت بود چه رسد به حالا. با این وضعیت اسفبار جامعه.
در هر حال موفق باشید.
دوست هم دارم چند بچه داشته باشم ولي خانمم مخالفه