خیانت است؛ خیانت است اگر به هر دلیلی، باخت های تیم ملی والیبال عمدی باشد.
تیم ملی والیبال چپ و راست می بازد. عین آب خوردن. انگار نه انگار این همان تیمی است که چند ماه قبل روسیه و آمریکا را برد. بازیکنان همان ها هستند و مربی هم عوض نشده، اما تیم، همان تیم نیست. تبدیل شده ایم به تیمی که نه انرژی دارد، نه حال و حوصله بازی کردن.
شایعه شده بازیکنان عمدا ضعیف بازی می کنند که ببازیم. البته فقط شایعه است. کسی هم تاییدش نکرده. اما تا دلتان بخواهد، تکذیبش کرده اند. طبیعی هم هست. تکذیب کردن چنین مسائلی خیلی راحت تر از تایید کردنشان است. اصلا خدا نکند این شایعه تایید شود. تایید این شایعه، فاجعه است. پس باید دعا کنیم هیچ وقت تایید نشود؛ نه الان، نه 20 سال دیگر که این بازیکنان خانه نشین شده اند و یکدفعه با دیدن دوربین تلویزیون یا میکروفن یک خبرنگار، هوس افشاگری به سرشان می زند.
همه کاری که می توانیم انجام دهیم این است که امیدوار باشیم این باخت های اخیر، فقط فنی باشد و هیچ عمدی در کار نباشد. به عنوان افرادی که بیرون گود نشسته ایم و فقط بازی ها را نگاه می کنیم، باید دعا کنیم باخت سه بر صفر به استرالیا و کانادا، فقط به خاطر یک افت معمولی باشد که ممکن است در همه تیم های ورزشی رخ بدهد. چون اگر این طوری باشد، می توانیم امیدوار باشیم که در تورنمنت بعدی، این مشکل حل می شود و دوباره والیبال ایران به اوج برمی گردد. اما وای به روزی که برعکسش ثابت شود. وای به لحظه ای که ثابت شود این باخت ها، دلیل فنی ندارد. آن وقت است که باید دیگر قید والیبال را هم مثل فوتبال بزنیم و بگوییم چون پول واردش شده، به فنا خواهد رفت.
شاید در والیبال هم بتوانیم این ناکامی ها را به پول گره بزنیم. شاید بتوانیم بگوییم این نتایج بد، نتیجه پول های کلانی است که وارد والیبال شده و والیبالیست ها را هم مثل فوتبالیست ها پولکی کرده. این هنر مدیران ورزشی در ایران است که حتی بهترین استعدادها را هم با پول زیادی که می دهند، بسوزانند. هنر باشگاه هاست که با رقابت کاذب بر سر جذب بازیکنان، کار را به جایی می رسانند که خود بازیکن هم فکر می کند لیگ ایران بدون او جذابیت ندارد.
در روزهایی که والیبال ایران با ولاسکو پله های ترقی را چهار تا یکی بالا می رفت، خیلی ها می گفتند دلیل این موفقیت ها این است که هنوز بوی پول به مشام والیبالیست ها نخورده. اما حالا بوی پول که هیچ، طعم شیرین آن هم به والیبالیست ها مزه کرده و آن ها پول های میلیاردی به جیب می زنند. شاید در بعضی موارد، دریافتی چند والیبالیست از فوتبالیست ها هم بیشتر باشد. در همین شرایط است که ورزشکاران اشباع می شوند و شاید به ذهنشان خطور کند که بهتر است کسی سرمربی تیم باشد که ما انتخابش می کنیم!
به هر حال دلیل این نتایج ضعیف هرچه باشد، این نکته قابل کتمان نیست که تیم ملی والیبال مثل چند ماه قبل بازی نمی کند. مثل روزهایی نیست که رگ گردن بازیکنان باد می کرد و بعد از هر امتیازی که می گرفتند، فریاد می کشیدند. فعلا تنها کاری که از دستمان برمی آید این است که دعا کنیم همه شایعات، در حد همان شایعه باشند.
قضیه از مدتها قبله یکیش اون ظریف بود که فکر میکرد تنها لیبرو ایرانه
الانم که معروف مشکوک میزنه
میزنه
اقای معروف بازیکن سالاری راه انداخنه
میلاد عبادی رو با اعمال نفوذ به تیم ملو اورد
هم برای الانش هم برای آینده که سودای مربی گری داره
البته مهی رو هر وقت از آب بگیری تازس.
از همان ابتدا توجهی به حرفهای مربی در تایم اوت ها نمی کرد و اکنون متاسفانه اغلب تیم هم چنین می کنند!
غرور کوته فکرانه ظریف!!
توطئه عليه كواچ به قيمت بردن آبروي ايران تو دنيا
يا
در گيري شخصي با يك نفر به قيمت آبروي يك ملت