صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۲۴۵۵۱۸
مظنون اصلی پرونده قتل پسر 10 ساله در خیابان وحدت اسلامی تهران، عصر دیروز در حوالی محل قتل شناسایی و دستگیر شد.
تاریخ انتشار: ۱۲:۲۶ - ۱۲ شهريور ۱۳۹۴
 مظنون اصلی پرونده قتل پسر 10 ساله در خیابان وحدت اسلامی تهران، عصر دیروز در حوالی محل قتل شناسایی و دستگیر شد.

به گزارش جام جم، بعدازظهر سه شنبه، اهالی بازارچه محله وحدت اسلامی هنگام گذر از کوچه مقدم با جسد غرق در خون پسر 10 ساله ای نزدیک دیوار آپارتمانی روبه روشدند. آنها زنگ در همسایه ها ر ا به صدا درآوردند تا خانواده او را پیدا کنند که مشخص شد خانواده مقتول در همان ساختمان زندگی می کند.

با گزارش وقوع این جنایت به بازپرس سجاد منافی آذر، جسد سپهر 10 ساله به پزشکی قانونی منتقل شد. همزمان با تشکیل پرونده قضایی، خانواده مقتول در تحقیقات گفتند روز حادثه سپهر برای خرید نان و خوراکی به مغازه سر کوچه رفته بوده که بازنگشته و این حادثه تلخ برایش رخ داده است.

در این مرحله، کارآگاهان جنایی برای رازگشایی از این جنایت و دستگیری قاتل کودک بی گناه به تحقیق از همسایه ها پرداختند تا این که معلوم شد یکی از آنها که مغازه دار بوده، مرد جوانی را در حالی که لباسش خون آلود بوده و سراسیمه از کوچه محل جنایت خارج می شده، مشاهده و گمان کرده است او با فردی درگیری داشته تا این که موقع بازگشت به مغازه اش با صدای فریاد همسایگان، متوجه این جنایت شده و تصور می کند قاتل فراری باید همان مرد جوان باشد.


شناسایی مظنون
تیم جنایی پلیس با تحقیقات محلی متوجه شدند، دوربین های مداربسته یک شرکت در محل جنایت، تردد مرد جوانی را در زمان قتل در کوچه ضبط کرده است. بلافاصله فیلم دوربین های مداربسته بررسی شد و چهره مرد جوان در اختیار پلیس قرار گرفت. در ادامه پسر جوانی که در نزدیکی محل قتل زندگی می کرد به عنوان مظنون شناسایی شد و زمانی که ماموران راهی خانه او شدند مشخص شد پسر جوان همزمان با قتل ناپدید شده است.

قاضی سجاد منافی آذر، دستور دستگیری پسر جوان را صادر کرد و عکس و مشخصات او در اختیار گشتی های پلیس قرار گرفت.

سرانجام پس از گذشت 30 ساعت از این جنایت هولناک، عصر دیروز ماموران موفق شدند پسری 30 ساله را در چهارراه گلوبندک دستگیر کنند. او پس از انتقال به پلیس آگاهی منکر قتل شد که تحقیقات از او زیر نظر بازپرس جنایی تهران ادامه دارد تا مشخص شود وی در قتل سپهر نقش داشته است یا نه.

حسرتی که بر دل مادر ماند
سپهر منتظر بازگشایی مدرسه بود تا بعد از سه ماه دوری از دوستان مدرسه اش آنها را بار دیگر ملاقات کند. چند روز پیش با مادر و خواهر نوجوانش، سحر، لباس و کیف نو برای رفتن به مدرسه خریده بود و روزها را می شمرد تا زودتر فصل پاییز فرابرسد و با پوشیدن آنها و برداشتن کوله پشتی زیبایش به مدرسه برود، اما زندگی ورق دیگری برای آرزوهای کوچک او رقم زد و برای همیشه سپهر را به خاک سرد سپرد.

جای سپهر امسال با باز شدن مدرسه و حضور دوستانش در سر کلاس درس خالی است. هنوز کوله پشتی سپهر، لباس نو مدرسه اش و کتانی های سفیدش کنج اتاق است.

لیلا، مادر سپهر کنج اتاق نشسته و مدام او را صدا می کند.

صدای سپهر همچنان در گوش مادر می پیچد و خانه بی او صفایی ندارد.

هق هق گریه امانش نمی دهد. قاب عکس سپهر را محکم بغل کرده و بی تاب اوست و زیر گوش قاب عکس برایش لالایی مادرانه می خواند.

باورش نمی شود مردی غریبه این چنین گل زندگی اش را چید و او را عزادار کرد. مادر بزرگ آن سوتر نشسته و گریه می کند. دایی، خاله و دیگر اعضای خانواده همه سیاهپوش هستند و باور این مرگ برایشان سخت و جانکاه است.

سحر، خواهر بزرگ سپهر در حالی که به پهنای صورت اشک می ریزد، فریاد می زند داداش خوبم برگرد، چرا من و مامان را تنها گذاشتی، زیر لب به قاب عکس برادرش می گوید نگران نباش، قاتلت دستگیر می شود و خودم چهارپایه مرگ را از زیر پایش می کشم.

سپهر مرد خانه بود
لیلا کمی که آرام تر گرفت و سپس گفت: چهار سال پیش بنابر دلایل و مشکلاتی که برایمان پیش آمد، شوهرم به ناچار من و دو فرزندم را ترک کرد و قرار شد با پایان مشکلات دوباره همه با هم زندگی کنیم. در نبود شوهرم، سپهر مرد خانه مان شده بود. هرچه می خواستیم او تهیه می کرد. همیشه مراقب من و خواهرش بود. هیچ وقت دوست نداشت گریه من و خواهرش را ببیند. خوب درس می خواند و همیشه شاگرد اول بود و خیلی دوست داشت این چند هفته تعطیلات تابستانی تمام شود و دوستانش را در کلاس چهارم ببیند.

وی ادامه داد: ظهر سفره ناهار را پهن کردم. سپهر از من اجازه خواست برای خرید نان و خوراکی به مغازه سر کوچه برود و زود بازگردد. من هم اجازه دادم. ده دقیقه از رفتن او نگذشته بود که با صدای فریاد همسایه ها و به صدا درآمدن زنگ خانه مان سراسیمه به خیابان آمدم و مشاهده کردم همسایه ها مدام نام سپهر را به زبان می آورند. وحشت سرتا پای وجودم را فراگرفته بود. دست و پایم می لرزید، بسختی قدم برداشتم و از میان جمعیت رد شدم. سپهرم غرق در خون بود. خوراکی ها و نانی که خریده بود، کنارش افتاده بود. پایم لرزید و کف خیابان افتادم.

مادر داغدیده می گوید: من، شوهرم و دیگر اعضای خانواده ام با کسی اختلافی نداشتیم و نمی دانیم چرا آن مرد غریبه بی رحمانه جان فرزندم را گرفت و این چنین ما را داغدار کرد. یک ماه قبل برای سپهر جشن تولد 10 سالگی گرفتیم. از مسئولان قضایی و پلیس می خواهم قاتل فرزندم را هرچه زودتر دستگیر و در محله مان و همان جایی که بی رحمانه جان فرزندم را گرفت، مجازات کنند. قاتل بی رحمانه پسرم را کشته و سپهر حتی فرصت نکرده بود، زنگ خانه را بزند.
ارسال نظرات
درزی
۱۶:۱۲ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۲
دنیای لعنتی همینه... نمیشه کاریش کرد
ناشناس
۱۵:۵۹ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۲
این یارو رو باید زجر کش کرد . باید با سخترین روش ها شکنجه بشه . اون هم تا آخر عمر .
ناشناس
۱۵:۳۱ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۲
خیلی پست بودن حتما باید در محل جرم اعدام شود
قوه قضاییه اقدام فوری.
تسلیت به خانواده محترمشون.خدا به شما صبر بده.
ناشناس
۱۵:۳۱ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۲
جیگرم آتش گرفت :(
ناشناس
۱۵:۳۰ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۲
الهی بمیرم بچه معصوم چی گناهی کرده ؟ خدایا خودت بچه ها رو از تو این دور و زمونه حفظ کن
ناشناس
۱۵:۲۹ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۲
چرا تو خبر ننوشتید که سر این پسر رو از تنش جدا کردن؟؟؟؟؟؟
با مرام
۱۴:۵۳ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۲
لطفا عکس این اشغال را شطرنجی نکنید مردم باید این زباله را ببیند صمیمانه به خانواده این عزیز تسلیت گفته و برایشان ارزوی صبر دارم .
ناشناس
۱۴:۳۶ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۲
بر دل سیاه شیطان و شیطان صفتان لعنت
ناشناس
۱۴:۳۳ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۲
هوالباقی

خدا رحمتش کند. خدایا بحق حضرت زهرا سلام الله علیها و بحق باب الحوائج علیه السلام حتی یک لحظه ما رو به خودمون وامگذار و رها مکن.
آمین یا رب العالمین یا ارحم الراحمین
ناشناس
۱۴:۳۳ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۲
"هنوز کوله پشتی سپهر، لباس نو مدرسه اش و کتانی های سفیدش کنج اتاق است." اشکام کیبورد رو خیس کرده....خدا.......
محمدحسین
۱۴:۳۱ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۲
چرا جامعه باید اینقدر ناامن باشه که یک پسربچه ده ساله برای خرید از سز کوچه هم امنیت نداشته باشه...
مشکل کجاست؟ قوانین سفت و سخت نیست؟ اعدام کمه؟مجریان قانون بی کفایت هستند؟ روانی زیاد شده؟ مردم حواسشون بهم نیست؟
.
.
چرا یک خانواده بی آزار که یه گوشه این شهر زندگی آرومی داشته باید این بلا بسرش بیاد؟ از دست دادن فرزند خیلی خیلی سخته اما از دست دادنش به این شکل بی نهایت سختتتتتت
خدایا بهشون صبر بده...کاش کاری از دستم برمیومد
ناشناس
۱۴:۱۴ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۲
آخه چرا؟
مهرداد
۱۴:۱۱ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۲
بدنیش به من حروم زاده رو
امید پناهی
۱۴:۰۲ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۲
چی بگم .....
خدایاااااااااااااااااااااااااااا
ناشناس
۱۳:۴۷ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۲
این حروم زاده رو بندزاین توی قیر داغ
ناشناس
۱۳:۳۹ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۲
چه حیوونی بوده. نه ببخشید حیوون هم همچین کاری رو نمی کنه.
ناشناس
۱۳:۳۸ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۲
از پدر خانواده بازجویی کنند رد قاتل را که احتمالا با او اختلاف داشته پیدا خواهند کرد .ولی آخه قساوت و بی رحمی تا کجا ؟
رضا
۱۳:۳۴ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۲
فقط اعدام و دیگر هیچ
کامل
۱۳:۲۰ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۲
واقعه تلخ و جانگدازیست که هنوز کسی نمیداند انگیزه قاتل ابله چه بوده؟ امیدوارم بزودی اخبار کامل تر منتشر شود..
علی
۱۳:۱۸ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۲
فقط اعدام در ملاعام میتونه قلب یک ملت رو تسکین بده دیگه این موصوع علاوه بر خصوصی بودن شاکی یه شاکی بزرگتر بنام ملت ایران که با شنیدن این خبر قلبشون داغدار شده داره و لعنت به کسی که برای رضایت این پرونده حتی کلمه به زبون بیاره و یا شورایی برای رضایت وصلح وسازش تشکیل بده
اهوازی
۱۳:۰۹ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۲
خداوند صبر جمیل به خانواده طفل بی گناه عنایت فرماید . این موجود جانی را چه میتوان نامید انسان!!! حیوان!!!!
مهدی
۱۳:۰۵ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۲
خیلی خیلی تلخ . . .
ناشناس
۱۳:۰۱ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۲
قاتل نامرد بید اعدام شود
ک م
۱۲:۵۰ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۲
شرافت انسانیت عشق به همنوع و ... توجامعه ما مرده افسوس
منصف
۱۲:۴۵ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۲
چه مي توان گفت؟
تو را بخدا بگيريدش و بپرسيد : چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
0098
۱۲:۴۰ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۲
خدای من
صبر جزیل