فرارو- مهدی ملکمحمد*؛ دکتر محمدجواد ظریف، نامی است که این روزها بیش از بقیه دولتمردان کابینه آقای روحانی به گوش میرسد. وزیر امور خارجه کشورمان که در دو سال اخیر تلاشی زایدالوصف برای بازگرداندن احترام جهانیان به ایران داشته و میخواهد گذرنامه ایرانی اعتبار یابد، شخصیتی قابل تأمل دارد.
روانشناسی علمی است که میتوان با کمک آن به بررسی شخصیت دکتر ظریف پرداخت و از منظر آن بهتر متوجه شد که وی چگونه فردی است. البته تحلیل شخصیت ایشان بدون داشتن اطلاعات کامل و مصاحبههای بالینی نمیتواند تحلیلی کاملاً علمی باشد. نگارنده با درک و پذیرش این نقص، سعی دارد با توجه به اطلاعات موجود از صحبتهای دکتر ظریف و پستهای وی بر صفحه فیسبوک و توییتر به تحلیلی نسبی دست یابد.
برای تحلیل شخصیت، میتوان از مکتبها و منظرهای مختلف علم روانشناسی استفاده کرد و بهتر آن است که قبل از تحلیل، رویکردمان را مشخص کنیم. به نظر میرسد که برای آنچه منظور ما است دیدگاههای ویکتور فرانکل، روانشناس و روانکاو هستیگرای آلمانی که سه سال در زندان آشویتس زندانی بود و بعد از بیرونآمدن از آن کتابی با عنوان «معنای زندگی» نوشت و در آن خاطرات سه سال حضور در آشویتس را با رویکردی وجودگرایانه تحلیل کرد، مناسب است.
از دیدگاه مکتب هستیگرایانه فرانکل انسان سالم دارای ویژگیهایی است که با نگاهی که به گفتارها و رفتارهای آقای ظریف خواهیم داشت نشان خواهیم داد که این ویژگیها در ایشان وجود دارد و دکتر ظریف را میتوان مصداق خوبی برای انسان سالم از دیدگاه مکتب وجودگرایانه ر در روانشناسی و نگاه ویکتور فرانکل دانست.
1- آزادی، اختیار و انتخاب: روانشناسان آزادی را یکی از ویژگیهای ذاتی انسان دانستهاند و رفتارهای غیرقابل پیشبینی او را ناشی از همین ویژگی میدانند. از دیدگاه وجودگرایانه، انسان سالم به رغم محدودیتهای فراوانی که محیط و جامعه و جهان بر او ایجاد میکند، نمیگذارد آزادیاش سلب شود. او محدودیتها را میداند و از آنها برای خود سکوی جهشی درست میکند.
با مروری بر زندگی دکتر محمدجواد ظریف، میبینیم که او از محدودیتهای پیرامونیاش همیشه برای خود سکویی برای جهش ایجاد کرده و نگذاشته بند محدودیتها جلوی آزادی و قدرت انتخابش را بگیرد. او در 8 سال دولت قبل که مدیریت اجرایی کشور در عرصه بینالمللی کمتوان حاضر شد، ناامید نشد و با وجود گرفتهشدن مسئولیت از وی سعی کرد در عرصههای دیگری حضور یابد و تجربه و توانش را افزایش دهد.
2- خودآگاهی و مسئولیتپذیری: در دیدگاه وجودگرایانه، انسان موجودی خودآگاه و مسئول است. انسان سالم همواره متوجه پاسخگویی به هر وضعیتی است که در زندگی او پدیدار میشود. خاطرات دکتر محمدجواد ظریف، در کتاب «آقای سفیر»، بازگویی این مسئولیتپذیری است. چه آن هنگام که با اتهامات بسیار منتقدانش در سمت معاونت بینالملل وزارت خارجه روبرو میشود و درخواست خارجشدن از ایران را به وزیر امورخارجه میدهد و چه آن هنگام که بعد از آغاز به کار محمود احمدی نژاد در سمت ریاست جمهوری به فردی تبدیل میشود که در نیویورک با وجود داشتن مسئولیت نمایندگی ایران از تهران به او ماموریت و تکلیفی محول نمیشود.
در مورد اول به نیویورک میرود و سمت نمایندگی ایران در سازمان ملل را میپذیرد و در آنجا مقتدرانه از منافع ایران دفاع میکند. در مورد دوم نیز خود میگوید: «...البته از یک جهت بد نبود، زیرا در آن دو سال آخر فرصت پیدا کردم تا فعالیتهایم را در محل ماموریتم گسترش دهم. البته بیشتر فعالیتهایم در آن موقع در حوزه دیپلماسی عمومی بود، زیرا همانطور که عرض کردم مذاکرهای به بنده محول نمیشد و بیشتر در جهت روشنکردن افکار عمومی آمریکا راجع به برنامه هستهای ایران فعالیت میکردم. مخصوصا با توجه به موضعگیریهای تند آقای احمدی نژاد، فضا در محیط آکادمیک امریکا علیه ایران بسیار خصومتآمیز بود. حتما باید در این فضا مقداری روشنگری صورت میگرفت...« (کتاب آقای سفیر، صفحه 268)
3- خلاقیت: روانشناسان وجودنگر، باور دارند که انسان سالم انسانی خلاق است. انسانی است که از طریق استفاده از استعدادها و ابراز تواناییهای خویشتن چیزی را به جهان میافزاید. بیش از 30 سال تلاش دکتر ظریف در وزارت امور خارجه که از کارمند محلی نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد آغاز تا اکنون که در سمت وزیر امور خارجه مشغول به کار است، نشان میدهد که خلاقیت در رفتار و گفتار وی همیشه وجود داشته و آن را سرلوحه کار خویش قرار داده است. چه آن هنگام که با وجود جوانی به سمت معاون بینالملل وزارت خارجه میرسد و در کتاب خاطراتش میگوید: «در بخش بینالملل که شاید تخصصیترین بخش وزارت خارجه باشد، تمام تلاشم را کردم تا این بخش، هر چه علمی و تخصصیتر و مبتنی بر تحولات، روزآمد باشد. این حوزه از کار دیپلماسی بعدها به یکی از حوزههای قدرت نرم معروف شد. »(کتاب آقای سفیر، ص 117) چه آن هنگامی که در سمت نماینده ایران در سازمان ملل مشغول به کار است و همزمان عضو ارشد تیم مذاکرهکننده ایران و چه آن هنگامی که با روی کار آمدن دولت نهم یک مقام مسئول بدون مسئولیت میشود. به طوری که روزنامه هرالد تریبون در مقالهای مینویسد: «دکتر ظریف به عنوان صدای ایران در سازمان ملل متحد با لهجه امریکایی سخن میگوید.» و لیزا اندرسون، رییس وقت دانشکده روابط بینالملل دانشگاه کلمبیا وقتی حضور همه جانبه دکتر ظریف در جلسات مختلف را میبیند که در آنها دفاعی تمام قد از منافع ملی ایران میکند با شوخی و تعجب میگوید: «من هر جا میروم تو هستی. مگر قرار است کاندید کنگره یا جای دیگری شوی؟»
در این دو سال نیز در سمت وزیر امور خارجه با ابتکاری شگفتانگیز از شبکههای اجتماعی مجازی به عنوان راهی برای گفتوگو با مخاطبان ایرانی و بینالمللی استفاده میکند. از سویی بدون واسطه گزارش عملکردش را به مخاطبان ایرانی میدهد و از سویی با استفاده از این شبکههای اجتماعی به گفتوگو با کریستی پلوسی، دختر رییس سابق مجلس نمایندگان امریکا درباره هولوکاست و تام کاتن، نماینده تندروی کنگره درباره مخالفتش با برنامه هسته ای ایران میپردازد و در صدر اخبار قرار میگیرد. حضور همهجانبه دکتر ظریف در شبکههای اجتماعی چنان شگفتانگیز است که تا مدت ها برای برخی از مخاطبان ایرانی و بینالمللی قابل هضم نبود.
کیست که نداند اگر امروز بعد از توافق هسته ای مردم ایران یکپارچه پشت سر او هستند و افکار عمومی را به دنبال خود دارد، بخشی از آن به شخصیت و روان شناسی ظریف مربوط است که با رویکردی خلاقانه توانسته اقبال مردمی را از آن خود کند.
4- رنج: انسان سالم از دیدگاه وجودی، انسانی است که از رنجهای زندگی دور نیست. رنجهای زندگی برایش تنشی را ایجاد میکند که او را پختهتر و توانمندتر از گذشته کند. رنجهای زندگی برای انسان سالم به مثابه تجربه است و خویشتن او را تعالی میبخشد.
با مروری بر زندگی دکتر ظریف میتوان بسیاری از این رنجها را دید. چه آن هنگام که به سمت معاون بینآلملل وزارت خارجه منصوب میشود و با مخالفت بیدلیل برخی مواجه میشود که البته بعدها آنها متوجه اشتباهشان شده و جزء دوستان نزدیک دکتر ظریف میشوند. چه آن هنگام که با خبرهای کذب روزنامهای مواجه میشود و از دکتر خرازی درخواست تغییر سمتش را میکند. یا آن هنگام که در سالهای 84 تا 86 به عنوان مقامی تشریفاتی و بدون مسئولیت مجبور است که در نیویورک بماند. یا آن هنگام که به عنوان وزیر تازه منصوبشده در امور خارجه دوباره با کارشکنیها و خبرهای دروغ آن روزنامه معروف مواجه میشود و کارش به بیمارستان میکشد. یا اکنون که بعد از اتمام مذاکرات هسته ای شدیدترین انتقادها را می شنود و خم به ابرو نمی آورد.
تمامی این رنجها بدن و فیزیک او را خسته و فرسوده میکند و نیازمند مداوای طبیب، اما او را پختهتر از پیش میکند و وامیداردش که بر کاور صفحه فیسبوکش این شعر را بگذارد: «وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم».
* روانشناس
خارج از هرگونه حب و بغض باید گفت جناب آقای دکتر ظریف انسانی بسیار توانمند در تمام جوانب هستند که به علت داشتن سلامت جسمی وفکری ، عقیدتی و روانی توانسته در بعدهای مختلف خود را پروش دهد و تک عدی رشد ننموده و این است که ایشان بسیار محکم و مقتدر در عین حال با آرامش حرف خود را در مقابل دوستان و دشمنان ، آنان که در مقابل ایشان هستند یا در کنارشان به کرسی می نشاند البته حرفهایی که اصولی است و در آن بی منطقی جایگاهی ندارد ایشان به عنوان یک انسان کامل از نظر اینجانب قابل تقدیر هستند.
فیض روح القدوس ار بار مدد فرماید دیگران هم بکنند آنچه مسیحا می کرد .
شخصیت ظریف را آنهایی که با او از نزدیک همکار هستند باید ارزیابی و معرفی کنند.در این باب سخن بسیاراست اما جای آن اینجا نیست . فقط بت نسازیم .ایران در تمام شاخه ها نخبه دارد ، اما فرصت عرض اندام ندارند. نمونه های عینی فراوان است
روزتون خوش
دکتر ظریف خیلی دوست داریم و براتون آرزوی سلامتی و تندرستی دارم.
مردی که همیشه لبخند به لب داره و من این ویژگیشو خیلی دوست دارم.