صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۲۴۴۷۴۳
غلامرضا کاظمیان‌پور
تاریخ انتشار: ۱۴:۳۵ - ۰۴ شهريور ۱۳۹۴
فرارو- غلام رضا کاظمیان پور؛ در مباحث جامعه شناختی و حتی در مباحث رایج در حوزه علوم سیاسی، تقسیم مردم یک کشور به اقلیت و اکثریت، فاقد کمترین اصالت و اعتبار است. ترویج و تکرار ناخواسته و ندانسته این قبیل تقسیمات و اصطلاحات نیز اشتباه است. تفاوت چندانی هم وجود ندارد که تقسیم بندی ها بر مبنای زبان، قومیت، نژاد، مذهب باشد یا منطقه زیستی مردم. کما اینکه در جامعه جهانی نیز هنگامی که موضوعی مثل حقوق بشر، مبارزه با فقر و نظایر آن مطرح است، اعضای جامعه جهانی را بر مبنای رنگ پوست و نژاد یا محل سکونت، تقسیم نمی نمایند.

قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران؛ به عنوان میثاق ملی و قرارداد پایدار و فراگیر میان مردم با حکومت و حاکمیت، مورد پذیرش و احترام ملت قرار دارد. این قانون که در نوع خود متعالی و آرمانی است، حقوق و تکالیف متقابل مردم با حاکمیت را به خوبی روشن ساخته است. در این قانون، ملت ایران به عنوان یک موجودیت واحد و منسجم و غیر قابل انفکاک و تجزیه، مورد نظر قرار گرفته است. این نگاه فراگیر وگستره ای به وسعت ایران، وحدت ملی را تضمین و آن را از گزند هر تهدید و توطئه ای مصون می‌نماید.

البته در قانون اساسی ما نکات و اشاراتی وجود دارد که چه بسا از آنها به مثابه امتیاز و ارجحیت بخشی از مردم کشور بر بخش دیگری از همان مردم یاد شود. به طور مثال: زبان فارسی، زبان رسمی کشور و یا مذهب جعفری به عنوان مذهب رسمی کشور یاد شده است.

با کمی دقت، به خوبی مشخص می شود که اشاره یا تأکید بر این موارد، از هیچ روی دربردارنده مفهوم برتری و ارجحیت عده ای بر عده دیگر و تقسیم مردم کشور به طبقه برتر و طبقه درجه دوم نیست  

دراینجا نیز لاجرم باید از توافق موجود میان کشورها به عنوان شاهد مثال استفاده کنیم. در مناسبات بین الملل و در تعاملات جهانی و به موجب توافق صورت گرفته میان دولت ها، چند زبان به عنوان زبان رسمی در مذاکرات و در تنظیم انواع قراردادها و توافق نامه ها، شناخته شده اند. علت و ضرورت انجام این مهم، لزوم توجه به فهم و درک و برداشت یکسان از مفاد قراردادها و پیشگیری از بروز اختلاف در استنباط از مفاد قرارداد و جلوگیری از تفسیرهای متفاوت از آن است.

تعیین چند زبان مشخص برای استفاده از آنها در روابط میان کشورها نه به معنی امتیاز و برتری کسانی است که به این زبان ها تکلم می کنند و نه به معنی بی اعتباری سایر زبان های رایج در جهان است.

در بسیاری ازکشورها و به خصوص کشورهایی که دارای تنوع قومی و زبانی هستند، نه می توان و نه ضرورتی دارد که تمام زبان ها و گویش های مرسوم در هر منطقه به عنوان زبان رسمی کشور تلقی گردد.

به علت دشواری های موجود و مشکلاتی که ممکن است در استفاده از زبان های مختلف در مناسبات رسمی رخ دهد، یک یا دو زبان به عنوان زبان رسمی شناخته می شود. اما در عین حال استفاده از سایر زبان ها در روابط اجتماعی و آموزش آنها در مناطقی که تعداد غالب مردم با آن تکلم می نمایند، منع و ممنوعیت و محدودیت ندارد.

با این توضیح، علاوه بر ضرورت و مستدل بودن انتخاب زبان رسمی، به خوبی مشخص می گردد که رسمی شناخته شدن زبان فارسی نه به معنی برتری فارسی زبانان است و نه به معنی نادیده انگاشتن سایر زبان ها و گویش ها و صد البته انتخاب زبان فارسی به عنوان زبان رسمی نیز، با توجه به پیشینه تاریخی و غنای فرهنگ و ادبیات ایران از رهگذر این زبان می باشد.

اگر ظرفیت وسیع و دایره شمول گسترده پیش بینی شده در قانون اساسی نبود، چه بسا باتوجه به جامعه متنوع زبانی و نژادی ایران، دشمنان وحدت و تمامیت ارضی و استقلال سیاسی کشورمان می توانستند با استفاده از این شرایط، بذر کینه و اختلاف های نژادی و قومی را در خاک پاک ایران بریزند و محصول خود را -  که همان تضعیف کشور و غارت آن است - برداشت نمایند. اما درایت و دوراندیشی خبرگان قانون اساسی و استفاده از نظرات و دیدگاه دلسوزان آینده نگردر توجه یکسان و نگاه متوازن به همه اقشار و آحاد جامعه، این خطر احتمالی را از ساحت کشور دورنمود.

توجه به زمینه های همدلی و وفاق ملی و توجه به لزوم مشارکت همه مردم در امور مختلف، یک اصل برآمده از قانون اساسی و مبتنی بر مدیریت کشور و از مبانی حکومت می باشد. این توجه نه یک انتخاب برخاسته از سلیقه و مربوط به زمانی محدود، بلکه ضرورتی ثابت و مربوط به همه دوره ها و همه دولت هاست.

مردم ایران زمین، با وجود تفاوت در زبان و گویش و قومیت و زیست بوم خود، دارای اشتراکات فراوان مهمی هستند. همه مردم ایران در اینکه ایرانی هستند، با یکدیگر مشترک هستند. همه ما با مباهات و افتخار، خود را ایرانی می دانیم. هنگامی که سخن از ملیت مطرح می شود، هیچ کس تعلقات زبانی و قومی را مطرح نمی نماید بلکه همه به اتفاق و بی تردید، ایرانی بودن را به عنوان فصل مشترک و محل پیوند و یگانگی خود، فریاد می زنیم.

بسیاری از هموطنان ما کرد هستند، اما قبل از اینکه کرد باشند، ایرانی هستند. بسیاری ازهموطنان بلوچ، ترک، عرب، فارس، گیلک، لک، ما زنی، خراسانی، مسلمان، مسیحی، کلیمی، زرتشتی، شیعه و اهل سنت و و وهستند اما همه ما در یک محل با یکدیگر تلاقی پیدا می کنیم و آن در ذیل نام مبارک ایران است. زبان یک مشخصه است. قومیت یک مشخصه است اما آنچه که بیش از آنها هویت ملی ما با آن گره خورده و ما را با یکدیگر پیوند می دهد، ایران ماست.

************** *************** **************

در سه دهه اخیر و در حیات مبارک نظام مقدس جمهوری اسلامی در ایران عزیز، کشورمان همواره با دشمنی های آشکار و پنهان استکبار جهانی و با توطئه های کوچک و بزرگ بدخواهان نظام اسلامی و ایران همیشه سربلند و مردم آن مواجه بوده است. با غیرت و دلاوری و ایستادگی و مقاومت مردم و با درایت مدیران عالی کشور و تحت هدایت های امام خمینی (رحمة الله علیه) و رهبر معظم انقلاب (حفظه الله)، دشمنی ها خنثی و توطئه ها ناکام ماند.

آنچه که در این میان محل توجه است اینکه، در مقابله با دشمن و دردفع خطر، همه مردم ایران در صحنه حاضر بودند و پایدار ماندند. این حضور بی مثال مختص یک قوم و یک ناحیه از کشور نبود. در دفع خطر جنگ و دفاع از کشور و بیرون راندن متجاوز و مهاجم، ترک و عرب و فارس و بلوچ و لر و کرد و مسلمان و مسیحی و ...  در کنار هم و در یک سنگر و برای رسیدن به یک هدف مشترک، به جهاد و مبارزه پرداختند کما اینکه در دفع توطئه ناکام تجزیه بخشی از کشور نیز، ترک و فارس و عرب به یاری کردستان عزیز و هموطنان کرد پرداختند و در کنار آنها از پاره تن ایران دفاع نمودند.

حضور هموطنان کرد و ترک ولر و بلوچ در تمام صحنه های دفاع از ایران و انقلاب و رویارویی با دشمنان شرقی و غربی نظام، اصطلاح بسیار عمیق و پر معنی " مرزنشینان غیور" را وارد ادبیات سیاسی – نظامی کشور و فرهنگ انقلاب نمود.

متصف ساختن مرز نشینان به صفت ارزشمند و والایی مثل غیرت و شجاعت، حاکی ازفضیلت ها و شایستگی های دیگری است که حتما در میان آنها وجود دارد اما متاسفانه به خوبی مورد توجه قرار نگرفته است. لذا این ایراد باید برطرف شود و باید به این مهم به خوبی توجه شود که در پی فروکش کردن بحران ها و خطرات؛ غیرت و شجاعت و سایر شایستگی ها و توانمندی های مرز نشینان، فروکش نمی کند و آنان همچنان شجاع و غیور هستند و نباید تا زمان شعله ور شدن آتش توطئه ای دیگر، فراموش شوند.

به هنگام شور و هیجان انتخابات، همه کسانی که داوطلب ورود به مجلس و یا داوطلب سکانداری دستگاه اجرایی کشور و تصدی مسؤولیت ریاست جمهوری کشور می شوند؛ به اتفاق از توجه بیش از پیش به کرد و ترک و بلوچ و عرب و ترکمن سخن می گویند اما پس از نائل آمدن به موفقیت و هنگام ادای دین به مردم و عمل به تعهد، وعده های خود را فراموش می کنند و حکایت کشک و دوغ تکرار می شود  این ناسپاسی و این نقض عهد های چند باره، خوشایند نظام اسلامی و مدیران آن نیست.

تردیدی وجود ندارد که دولت شرکت سهامی نیست تا هرکس در آن سهم مشخصی داشته باشد و انتظارات بی پایانی را برای خود تصور نماید. نمی توان رئیس جمهور محترم و وزیران خدوم را در انتخاب همکاران خود محدود و مقید نمود. همچنین هیچ بحثی در این نیست که بنا بر ضرورت ها و مصالح کلان ملی و یا به علت محدودیت های چند وجهی، چه بسا انتخاب و انتصاب مدیران بومی برای تمام استان ها غیر ممکن باشد. کما اینکه به طور مثال همه مدیران و مسؤولان استان هایی چون تهران و اصفهان و فارس و خراسان و یزد و کرمان و البرز نیز از اهالی و از ساکنان بومی آنجا نیستند.

این رخداد نسبتاً، طبیعی و قابل درک و قابل پذیرش و اجتناب ناپذیر است. لذا هدف این نوشته و مطالبه مردم این نیست که همه مدیران و مسؤولان استان های کشور اعم از فارس و ترک و کرد و بلوچ و عرب، بومی همان استان باشند بلکه منظور و مقصود آن است که اولاً نسبت متناسب و قابل قبولی از مدیران هر استان از میان مردم همان استان و شهرهای تابعه انتخاب شوند. ثانیاً به بهانه های سخیف و کم ارزش و نگرانی های کاملاً بیهوده، افراد شایسته و دلسوز و متعهد و توانمند و با صلاحیت استان، صرفاً به علت تعلقات زبانی و قومی، از فهرست واجدین شرایط برای تصدی مسؤولیت و مدیریت، حذف نشوند و روی اسم آنها خط کشیده نشود.

عدم تفویض مسؤولیت به افراد شایسته و با کفایت و با لیاقت و توانمند و شایسته و صالح در مناطق مختلف کشور، هیچ نتیجه خوب و رهآورد مثبتی را برای کشور و مردم و دولت در پی نخواهد داشت و بلکه ممکن است در بلند مدت میان مرکز و پیرامون فاصله اندازد.

اگر این دو اصل و پیش شرط به خوبی رعایت شود، افراد منتخب و منتصب – صرف نظر از زبان و قومیت – با اقبال عموم روبرو خواهند شد وانتخاب و انتصاب آنها، مورد رضایت بیشتر مردم محل، قرار خواهد گرفت. مدیران بومی با توانایی ارتباط بهتر با مردم منطقه و با درک بهتر از نیازها ی مردم و با آشنایی بیشتر با آداب وسنن و فرهنگ و زبان مردم، از ضریب موفقیت بیشتری برخوردار خواهند بود.

شاید نیاز چندانی برای تکرار این حقیقت وجود نداشته باشد که در فلسفه سیاسی اسلام و در مبانی حکومت دینی، مسؤولیت، مترادف خدمت و تلاش بیشتر است  تصور اینکه مدیریت و مسؤولیت به معنی سیادت و برتری است، تصوری ناصواب است. یک وزیر متعلق به هر قوم ایرانی که باشد و زبان مادری او هرچه که باشد؛ باید خود را خدمتگزار مردم بداند. بیشتر از سایر مردم تلاش نماید و کمتر از دیگر مردم توقع و انتظار داشته باشد.

تصمیمات یک وزیر و حوزه عمل او، تمام کشور را و همه مردم را در بر می گیرد. تصمیم یک وزیر اگر ترک باشد یا فارس، فقط در مورد هموطنان ترک و فارس نیست. از همین رو انتخاب افراد شایسته و با کفایت در هر پست اجرایی و با هر عنوان که باشد، افق روشنی را برای کشور و مردم پدیدار خواهد نمود.

سایر رده های مسؤولیت و مدیریت در جمهوری اسلامی، نیز تابع همین قاعده کلی است. در عین حال این انتظار که در ترکیب جامعه مدیریتی کشور باید جا و جایگاه متناسبی نیز برای همه افراد شایسته و لایق وجود داشته باشد؛ کاملاً بدیهی و طبیعی است. بسته نگه داشتن دایره مدیریت و مسؤولیت های عالی و میانی کشور و محصورنمودن آن با زنجیر حزب و گروه و ساختن حصار های مبتنی بر توهم و نگرانی های ذهنی و بی اساس و ممانعت کردن از ورود دیگران به عرصه خدمت، به کشور و به همه مردم آسیب خواهد رساند.

هفته دولت زمان مناسبی برای از میان برداشتن موانع و برای عمل نمودن به وعده های انتخاباتی است. وعده هایی که در مواردی در قامت حق و مطالبه، قد علم می نمایند.

مطلب پایانی: برای پرهیز از گرفتار آمدن در دام برداشت های نادرست، باید توجه داشت که تعلق خاطر داشتن به زبان، قومیت و مذهب و سایر مؤلفه های فرهنگی و ملی و دینی و تعصب داشتن در حفظ این باورها و تعلقات، هم طبیعی و هم صحیح و هم لازم و مفید است. این علایق جزء لاینفک موجودیت انسان و عامل تشکیل دهنده هویت اوست.

به علاوه هیچ تباین و تعارضی میان آنها با یکدیگر وجود ندارد. فی المثل یک شخص در عین اینکه از برادران اهل سنت و از هموطنان بلوچ به شمار می آید؛ یک ایرانی غیرتمند و شجاع و برای سایر هموطنانش نیز دلسوز است. کما اینکه یک پزشک شیعه مذهب نیز همین تعلق خاطر را دارد و هم او در قالب کاروان های جهادی برای درمان هموطن بلوچ و کرد خود به دور افتاده ترین روستا های کشور سفر می کند و با علاقه زایدالوصف و بی هیچ منت، کودک و سالخورده روستا های کردستان و بلوچستان را مورد معاینه و معالجه قرار می دهد.
ارسال نظرات